
نویسندگان: ملیکا مقدم، یوسف اباذری، نوح منوری
در دو دهه اخیر، سازمانهای مردمنهاد (NGOها) به یکی از بازیگران مهم عرصه توسعه اجتماعی، کاهش آسیبهای اجتماعی و حمایت از گروههای آسیبپذیر در ایران تبدیل شدهاند. این سازمانها با هدف ارتقای کیفیت زندگی، افزایش مشارکت اجتماعی و تقویت خوداتکایی افراد شکل گرفتهاند. یکی از مفاهیم کلیدی در فعالیت آنها «توانمندسازی» است؛ مفهومی که قرار است افراد را از وابستگی به کمکهای موقت خارج کرده و به کنشگران فعال اجتماعی تبدیل کند.
با این حال، پرسش اساسی این است که توانمندسازی در عمل چگونه اجرا میشود و تا چه حد به مطالبهگری، آگاهی مدنی و کنش اجتماعی منجر میشود؟
یافتههای یک مطالعه درباره NGOهای تهران
پژوهشی با تمرکز بر ۱۳ سازمان مردمنهاد فعال در حوزه توانمندسازی در شهر تهران نشان میدهد که بخش عمده فعالیت این سازمانها بر آموزش مهارتهای ساده و ایجاد فرصتهای شغلی محدود متمرکز است. در این میان، ابعاد اجتماعی و سیاسی توانمندسازی، از جمله مطالبهگری و مشارکت مدنی، نقش بسیار کمرنگی دارند.
الگوهای توانمندسازی در سازمانهای مردمنهاد
این مطالعه چهار رویکرد اصلی توانمندسازی را در میان NGOهای مورد بررسی شناسایی کرده است:
۱. توانمندسازی اقتصادی سنتی
در این الگو، سازمانها فعالیت خود را با رویکرد خیریهای آغاز کرده و سپس به آموزش مهارتهای ابتدایی و ایجاد شغلهای محدود روی آوردهاند. تمرکز اصلی این رویکرد بر رفع نیازهای اقتصادی کوتاهمدت است و کمتر به توانمندسازی پایدار توجه میشود.
۲. توانمندسازی از طریق مهارتآموزی فردی
در این رویکرد، توانمندسازی معادل آموزش مهارتهای فنی و حرفهای برای ورود افراد به بازار کار تلقی میشود. اگرچه این شیوه به رشد فردی کمک میکند، اما نقش آن در افزایش مشارکت اجتماعی و تغییر ساختارهای نابرابر بسیار محدود است.
۳. توانمندسازی مبتنی بر کارآفرینی و فعالیت اقتصادی گستردهتر
برخی NGOها تلاش میکنند مخاطبان خود را به سمت ایجاد کسبوکارهای پایدار و فعالیتهای اقتصادی مستقل سوق دهند. مخاطبان این رویکرد اغلب افراد تحصیلکرده یا دارای ظرفیت اقتصادی بالاتر هستند و گروههای بسیار آسیبپذیر کمتر در آن حضور دارند.
۴. توانمندسازی با ادعای مطالبهگری اجتماعی
در این الگو، سازمانها بهصورت نظری بر اهمیت مطالبهگری، کنش اجتماعی و تغییر ساختارها تأکید دارند. با این حال، یافتههای پژوهش نشان میدهد که این ادعاها غالباً در سطح شعار باقی میماند و اقدامات عملی مؤثری برای تغییر قوانین، سیاستها یا افزایش آگاهی مدنی انجام نمیشود.
رابطه سازمانهای مردمنهاد با دولت
مطالعه حاضر، رابطه NGOها با دولت را در چهار سطح دستهبندی میکند:
رابطه اداری و کنترلی: محدود به دریافت مجوز و ارائه گزارشهای رسمی
رابطه یکطرفه خدماتی: استفاده دولت از NGOها بهعنوان ارائهدهنده خدمات
رابطه مشارکتی: همکاری دوطرفه در تصمیمگیری و اجرا (نادر)
رابطه انتقادی و چالشی: ایفای نقش مطالبهگرانه و انتقادی (بسیار محدود و پرریسک)
نتایج نشان میدهد که اکثر سازمانهای مردمنهاد تهران در دو سطح اول قرار دارند و نقش آنها بهعنوان کنشگران فعال جامعه مدنی بهشدت محدود شده است.
جمعبندی و تحلیل نهایی
این پژوهش نشان میدهد که توانمندسازی در سازمانهای مردمنهاد تهران عمدتاً فردمحور و اقتصادی است و ابعاد اجتماعی، مشارکتی و مطالبهگرانه آن کمتر مورد توجه قرار میگیرد. حتی در مواردی که سازمانها ادعای فعالیت انتقادی دارند، این فعالیتها اغلب به ارائه خدمات کوتاهمدت و رفع نیازهای فوری محدود میشود و به تغییر ساختارهای نابرابر یا افزایش آگاهی مدنی نمیانجامد.
نویسندگان مطالعه هشدار میدهند که تقلیل توانمندسازی به آموزش مهارت و ایجاد اشتغال، نقش جامعه مدنی را به سطح ارائه خدمات رفاهی کاهش میدهد و فرصت تأثیرگذاری NGOها بر سیاستگذاری عمومی، حقوق شهروندی و مشارکت اجتماعی را از بین میبرد. برای دستیابی به توانمندسازی واقعی، سازمانهای مردمنهاد باید میان ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی توازن ایجاد کرده و زمینه فعالیت مطالبهگرانه خود را، حتی در شرایط محدودکننده، تقویت کنند.