زنان و لزوم گام های ورزیدگی مشارکت سیاسی و مدنی

بازدید: 3494

نویسنده: مژگان حیدری

 مشارکت سیاسی و مدنی در دو سطح توده و نخبگان جامعه مطرح می شود که در هر کدام از آن ها باید سهم موثر زنان با توجه به کثرت جمعیت و همچنین خیزش معناداری که در سه دهه اخیر در حوزه توانمندی علمی ، فرهنگی و اجتماعی پیدا کرده اند، به درستی تعریف شود.

نیروی انسانی مولد در توسعه پایدار نقش محوری و کلیدی دارد و زنان به عنوان طیف پرتعداد از جمعیت کشور باید اثربخشی معناداری را در زوایای مدنی و سیاسی و حلقه های واسط و سطوح مختلف آن داشته باشند.
با بیان نام مشارکت سیاسی شاید در اولین نگاه حضور زنان در انتخابات و یا مناسبت هایی چون راه پیمایی از نظر بگذرد، در حالی که این تنها بخشی از مشارکت سیاسی است که برای خود پیش زمینه های وسیعی را در ورزیدگی رفتار سیاسی، آگاهی معنادار و گزینش همراه با منطق و شعور و قدرت تحلیل مسایل روز طلب می کند.

مقوله انتخابات و زنان در دو جنبه مشارکت آحاد مردمی و جامعه فرهیخته از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که واقعیت امر این است که نقش این قشر اثر گذار چه در جایگاه انتخاب شوندگی و چه انتخاب کردن حساس و سازنده است و برای شکل گیری رفتار موثر سیاسی این قشر، شناخت، همگرایی فکری، آموزش و توانمندسازی و جامعه پذیری سیاسی حرف اول را می زند.
گفتمان همدلی که امسال به عنوان چراغ راه و شعار سال از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده، اساس مشارکت مدنی و سیاسی زنان محسوب می شود چرا که این مهم از مولفه های عمیق پیوست های بین فردی و درک و همراستایی با جریان های اجتماعی، سیاسی و ارتقای نرخ مشارکت مدنی و سیاسی زنان است.
مشارکت مدنی نیز اصلی ترین شاخص های سرمایه اجتماعی است که رابطه معنادار و تنگاتنگی با زنجیره ای از رفتارهای اجتماعی گروهی و فردی و ایجاد شبکه های قدرتمند و هدفمند مردم نهاد در سطوح مختلف زنان دارد.
دولت تدبیر و امید به درستی با برجسته سازی نقش سازمان های مردم نهاد در رده های تصمیم سازی و اجرا سعی بر آن دارد که ضمن پیگیری هدف چابک سازی بدنه دولت، سرمایه مردمی را از طریق شبکه های اجتماعی مردم نهاد در روند توسعه نهادینه کند که در این حین توازن و سهم زنان در تعاریف جدید همبستگی اجتماعی باید متناسب با جمعیت آن ها پررنگ و قوی باشد.
پرواضح است که حضور زنان به صورت نمایشی در این سمن ها اثربخشی لازم را ندارد و این قشر باید در ترمیم روند اصلاحات اقتصادی، پیشبرد اهداف اسناد توسعه ای و فرادستی، با آگاهی و آموزش توانمند شوند و به عنوان پیشقراولان فرهنگی و بازوی اجرایی و فکری نقش آفرینی کنند.
نقش گروه های مرجع زنانه و نخبگان دانشگاهی و فکری بانوان در روند آماده سازی و ایجاد تشکل های زنانه برجسته و تعیین کننده است، همانطور که این گروه در زنجیره های مدیریتی پایین، واسط و کلان نیز باید ایفای نقش کرده و در جریان انتخابات هم به عنوان پدیده دموکراتیک برجسته، باید در ارتقای فرهنگ مشارکت مدنی و سیاسی اثرگذاری کنند.
به نظر می رسد که در ادبیات دولت یازدهم مشارکت سیاسی و مدنی زنان تنها بر مسند شور احساسی قرار ندارد و نیم نگاهی گذرا به سرفصل های کلان تصمیم سازی زنان و خانواده نشان می دهد که دولت به دنبال حساس سازی زنان بر وزریدگی فکری و مهارتی است.
این قشر باید بیاموزند که حضور در شبکه های مجازی و اجتماعی، تحزب، مطالعات ملی و بین المللی و آگاهی از موضوعات مهم باید به رفتار روزمره آنان تبدیل شود و مشارکت در گفت و گوهای سازنده و ارتقای جسارت فکری و تصمیم سازی از ضروریاتی است که باید با خود همراه کنند.
زنان تنها با حضور عینی و ملموس در مقوله های اجتماعی و سیاسی است که بنیه فکری و مهارتی خود را تقویت می کنند و می توانند به عنوان نقش آفرین در رده های تصمیم سازی ظاهر شوند.
یکی از تکالیف مهم نهادهای آموزشی و فرهنگی این است که زنان را از سنین پایین با روحیه مشارکت جویی پیوند بزنند و زندگینامه زنان موفق سیاسی و اجتماعی دنیا و ایران را به عنوان الگوهای عملی برای آن ها بازگو کنند تا جسارت و لوازم مورد نیاز در بلوغ سیاسی و رشد اجتماعی این قشر مهیا شود.
رسانه ها نیز باید در انتقال اثرگذاری های حوزه زنان و انتقال اطلاعات مفید برای جامعه زنان، قدرتمند عمل کنند و سرفصل های ایده پردازی های پویایی فکری و اجتماعی برای زنان و طرح مباحث مفید در رشد آنان را به عنوان تکلیف خود در دستور کار داشته باشند.
شاکله قدرت سیاسی و مدنی زنان در کشور یک شبه مهیا نمی شود و این مهم نیازمند عقبه ای است که دولت بر آن مصمم است و باید در سایه بیداری و همراهی این قشر و نظارت و اجرای دقیق و موثر برنامه های توانمند سازی زنان فراهم شود.
اگرچه شاخص محوری در سهیم شدن زنان در فعالیت های عرصه سیاسی و اجتماعی ارتقای بینش سیاسی و فرهنگی و فراهم کردن سازو کارهای رشد و آگاهی فکری و نبوغ و بلوغ تحلیلی این قشر است، اما نباید از این مساله غافل شد که مهارت های زنان در عرصه درآمدزایی و اشتغال نیز بخشی از راهبردهای بنیادین ورزیدگی سیاسی و اجتماعی است چرا که اگر زنان به عنوان نیمی از جامعه نسبت به مدیریت مصرف، مباحث اقتصاد مقاومتی و مشارکت عملی در اقتصاد بی تفاوت باشند، نمی توان انتظار پیروزی در برنامه اصلاحات اقتصادی داشت.
هر ضعف در حوزه فرهنگ و اقتصاد مستقیم با حوزه سیاسی در ارتباط است و این مهم اهمیت مشارکت آگاهانه زنان در امور حتی در بحث اقتصادی و رشد نگاه همه جانبه نگر بر مسایل را نشان می دهد.
در آستانه انتخابات مجلس به عنوان رکن قانونگذار کشور سطح مشارکت آگاهانه زنان با تحلیل منطقی آنان از رخدادهای مهم کشور تعریف می شود و نیمی از جامعه اگر در سایه خرد و مصالح به بهترین و شایسته ترین ها رای دهند ، سرمایه گذاری انسانی موثر را در رکن قانونگذاری خواهیم داشت.
نکنه مهم دیگر این است که زنان خوش فکر و توانمند برای احقاق سهم خود از رده های تصمیم سازی در انتخابات پیش رو بهترین شرایط را دارند و باید از این فرصت به بهترین نحو به عنوان تمرین سیاسی و ادای تکلیف بهره ببرند.
شیرینی میوه اعتدال دولت در توانمندی و ورزیدگی زنان با پرهیز از افراط و تفریط ها در این بخش و مقابله با سیاست های واپس گرا احساس می شود و این چیزی است که با نهضت آگاهانه زنان در مساله شناسی و عزم مصمم آنان در حل مسایل و موضوعات این بخش محقق می شود.
توانمندسازی زنان در ادای تکلیف بزرگ مادری و تربیت نسل پویا و فهیم نیز بخشی از ورزیدگی سیاسی و مدنی این قشر است که بر مولفه های سلامت اجتماعی، ارتقای اخلاق مداری و تسهیل گری توسعه به شدت اثرگذار است و در شرایط فعلی جامعه نیاز جدی به مهارت زنان در این خصوص احساس می شود.
منبع: ایرنا