در پي جانباختن تعدادي از کولبران در منطقه بيوران از توابع شهرستان سردشت که شامگاه شنبه بر اثر ريزش بهمن اتفاق افتاد، 60 نفر از فعالان مدني و سياسي با انتشار نامهاي سرگشاده به رئيسجمهوري و نمايندگان مجلس، خواستار رسيدگي به وضعيت کولبران در مناطق مرزي کردستان شدند.
امضاکنندگان نامه سرگشاده از حسن روحاني و نمايندگان خواستهاند «نظر به جايگاه قانوني و حقوقي و مسئوليتي که مردم به شما سپردهاند در کوتاهمدت، اقدامات مثبتي براي حمايت و دلجويي از آسيبديدگان انجام دهيد و در درازمدت در جهت توسعه اين مناطق و ايجاد مشاغلي که شهروندان بتوانند از حقوق قانوني و شهروندي خويش برخوردار و در کمال آرامش، امنيت و عزت از زندگي سربلندانهاي برخوردار باشند، برنامهريزي کنید.»
آنها همچنين نوشتهاند که بسياري از مردم کردستان، مبناي ارزشگذاري مشاغل را «حلال و حرامبودن کالاي مورد معامله و نه نتيجه مطلوب يا نامطلوببودن آن در نظام اقتصادي» ميدانند و چون «کولبران بهعنوان افرادي شريف و زحمتکش در پي کسب معيشت و روزي حلال هستند»، مورد تقدير مردم هستند.
در ابتداي اين نامه با اشاره به وضعيت سخت معيشتي کولبران در مناطق کردنشين و ذکر اين نکته که «کولبري شغل نيست و صرفا تلاشي است براي زيستن» آمده است: «همانگونه که مستحضريد، حلقه ديگري به زنجيره تلفات انساني يکي از محرومترين اقشار جامعه ما يعني کولبران افزوده شد. قطعا به سبب دراختيارداشتن منابع مختلف رسانهاي و گزارشهاي رسمي و غيررسمي، از وضعيت معيشتي مرزنشينان کرد بهويژه کولبران مطلع هستيد. واژهاي که چندين سال است براي همگان نامأنوس نیست اما پرسشي که در اذهان مردمان اين ديار مطرح است اینکه آيا مسئولان و مديران از رنجي که اين شهروندان براي تأمين حداقل نيازهاي اساسي زندگي خود متحمل ميشوند، آگاه هستند؟! قبل از هر چيز بايد گفت؛ بين قاچاقچي که تنها در فکر اندوختن مال و سرمايه با هر وسيله ممکن و افراد کولبر که از روي ناچاري متحمل سختترين، پرزحمتترين و خطرناکترين کار براي امرارمعاش خود و خانوادهشان هستند، تفاوت بسيار است؛ لذا ميتوان گفت کولبري شغل نيست و صرفا تلاشي است براي زيستن اما نه زندگي مرفهانه بلکه تحمل محنتهاي فراوان همراه با قناعت. اين زحمتکشان گمنام از روي طمع يا جاهطلبي به اين کار پرزحمت روي نياوردهاند بلکه براي قوام يک زندگي بخورونمير، مجبورند شبانهروز کولهبارهاي سنگين و طاقتفرسا را در فضايي پرمخاطره بر دوش بکشند و گاهي هم در اين راه، جان خود را از دست دهند.»
در بخش ديگري از اين نامه سرگشاده آمده است: «امضاکنندگان اين نامه نظر به درک شرايط و وضعيت ناگوار کولبران که بازتاب داخلي و خارجي آن ميتواند تأثير ناگواري بر وجهه کشور و ملت داشته باشد، ذکر نکات ذيل را برای اقدامات لازم ازسوي مسئولان مربوطه ضروري ميدانند، باشد که اين شهروندان مانند ديگر هموطنان از امکانات کشور بهرهمند و براي تأمين يک زندگي معمولي ناچار نشوند از جان خود هزينه کنند.»
اولين نکته که در تفاوت بين دو واژه قاچاق و عمل کولبري بايد به آن توجه شود، جنبه فرهنگي اين مسئله نزد مردم کردستان است، درک و تعريف این مردم که کولبران نيز بخشي از آن هستند از قاچاق تا حد زيادي با تعريف قانوني آن متفاوت است؛ يعني درک و ذهنيت مشترک وجود ندارد، در نگاه مردم کرد بهويژه مرزنشينان از زمانهاي دور خريدوفروش موادمخدر و کالا و مواد مضر به حال فرد و جامعه و نامشروع از مصاديق قاچاق بهشمار ميآيند.
ميتوان گفت؛ بسياري از مردم کردستان، مشاغل را براساس حلال و حرامبودن کالاي مورد معامله و نه براساس نتيجه مطلوب يا نامطلوببودن آن در نظام اقتصادي ارزشگذاري ميکنند و دراينراستا، قاچاقچيان موادمخدر و... امثال آنان را مطرود و منفور و در مقابل کولبران که بهعنوان افرادي شريف و زحمتکش در پي کسب معيشت و روزي حلال هستند، مورد تقدير مردم هستند. فقدان ذهنيت و تعريف مشترک در بين مردم و مسئولان و عدم اعمال اراده در حل مشکلات اساسي و تاريخي که ناشي از تفاوتهاي مرکزنشيني و خارج از مرکز است، مزيد بر علت شده و اين تفاوت ديدگاه چه در جنبه حقوقي و فرهنگي بدون استفاده از نظرات و ديدگاههاي صاحبنظران، راهحلي براي آن ممکن نیست. خوشبختانه چه در نصوص ديني مانند سوره قريش و چه در قانون اساسي، دستورالعملهاي لازم ارائه شده است. همانگونه که در قانون اساسي آمده يکي از وظايف دولت، ايجاد اشتغال براي همه ملت است. در اصل «۲۸» قانون اساسي آمده، دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون براي همه افراد امکان اشتغالبهکار با شرايط مساوي را به منظور احراز مشاغل ايجاد کند. در اعلاميه جهاني حقوق بشر نيز اشتغال مورد توجه قرار گرفته و در ماده «۲۳» آمده که هر انساني حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خود را انتخاب کند، شرايط کاري منصفانه خود را دارا باشد و سزاوار حمايت در مقابل بيکاري است.
اکنون اين پرسش مطرح است که آيا مطابق قانون اساسي ايران يا اعلاميه حقوق بشر، امکانات کار و اشتغال براي شهروندان کرد فراهم آمده است؟ آيا در برخورداري از اشتغال مورد حمايت هستند؟ آيا از شرايط کاري منصفانه برخوردارند؟ آيا امکان انتخاب شغل وجود دارد يا اکثر مردم از سر ناچاري و بالاجبار به مشاغل سخت و طاقتفرسایي چون کولبري روي ميآورند؟ مقايسه آماري در مناطق مختلف کردستان با ديگر مناطق برخوردار نشان ميدهد که کولبري يک انتخاب نيست بلکه يک اجبار است و اگر انتخاب شغل ديگري در کردستان امکانپذير بود، بدون ترديد اکثريت کولبران به اين حرفه طاقتفرسا روي نميآوردند؟ علاوه بر آن، مقايسه شاخصهاي توسعه اقتصادي کردستان با ديگر مناطق کشور، از وجود نابرابري در امر سرمايهگذاري و عدم توجه دولت به اين مناطق حکايت دارد.
در انتهاي اين نامه از رئيسجمهوری و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي خواسته شده تا اخبار مربوط به مناطق مرزي را بهدقت مرور کنند و با درنظرگرفتن جايگاه قانوني و حقوقي و مسئوليتي که مردم به مسئولان و قانونگذاران سپردهاند در کوتاهمدت، اقدامات مثبتي براي حمايت و دلجويي از آسيبديدگان، همچنانکه در حادثه دلخراش ساختمان پلاسکو انجام شد، انجام دهند و در درازمدت در راستای توسعه اين مناطق و ايجاد مشاغلي که شهروندان بتوانند از حقوق قانوني و شهروندي خويش برخوردار شده و در کمال آرامش، امنيت و عزت از زندگي سربلندانهاي بهرهمند شوند، برنامهريزي کنند.
منبع: وقایع اتفاقیه