بررسی طرح عقیم سازی زنان کارتن خواب در گفت و گو با مینو مرتاضی لنگرودی

طرح «عقیم سازی اجباری زنان کارتن خواب» این روزها سر و صدای زیادی ایجاد کرده است. عده ای آن را به عنوان خدمت تعریف میکنند و عده ای در مقابل، چنین اقدامی را با کوره های آدم سوزی در زمان هیتلر مقایسه کرده اند. بعضی از مفید بودن این طرح حرف میزنند و تعدادی دیگر از کنشگران، اختیاری بودن آن را هم اجباری ساختاری میخوانند. به همین خاطر بود که به سراغ مینو مرتاضی لنگرودی رفتیم و با اودرباره این موضوع به گفت و گو نشستیم. لنگرودی از جمله فعالان حقوق زنان است که سال هاست سعی میکند که هم در حوزه نظر و هم در عمل، فعالیت هایی برای بهبود وضعیت زنان انجام دهد.

نظر شما در خصوص طرح هایی مثل عقیم سازی اجباری زنان کارتن خواب، و یا مطرح شدنشان چیست؟ آیا این طرح ها  نوعی زنگ خطر محسوب می شود؟ به صورت کلی، این سیاست را از چه ابعادی می توان بررسی کرد؟ آیا منجر به حذف صدای زنان کارتن خواب می شود؟

کارتن خوابی پدیده ایی شهری است .بی خانمان یا کارتن خواب به کسی می گویند که  موقتا یا بطور دایم زندگی و حتی خوابیدن در محیط پر تنش و خشن خیابان و در جمع همنوایانی چون خود را آرامش بخش تر از خانه و یا خانواده ایی که به آن تعلق داشته است می داند.یعنی حاضر است در خیابان و زیر سقف مقوایی که برای خود فراهم کرده بسر برد اما به خانه بر نگردد. مفهوم بی خانمانی به زندگی در انزوا و در حاشیه ی جامعه  هم تعریف شده است.  کارتن خواب ها  کسانی هستند که  معمولا برچسب خورده واز نظر اجتماعی و اقتصادی کنترل کمی بر زندگی خویش دارند. زنان و مردان فرودست و برچسب خورده کسانی هستند که پیشاپیش کسی صدای انا را نشنیده و توجهی به وضعیت انها نشده است . از این رو شاید بهتر باشد پرسش را اینطور صورتبندی کنیم :ایا کارتن خوابان حق داشتن صدایی برای اعتراض دارند ؟ هر چند معمولا بین قربانیان اسیب های اجتماعی در وضعیت کارتن خوابی و فقر و اعتیاد و تن فروشی بین زنان و مردان تبعیض جنسیتی و طبقاتی و قومی و مذهبی دید نمی شود ؛اما نگاه تبعیض آمیز جنسیتی در برنامه ریزان و برنامه های مربوط به این قبیل اسیبها ی اجتماعی بین زن و مرد هم چنان جاری است . مثلا برغم پیشینه و سابقه و تعداد بیشتر کارتن خوابی مردان در ایران ؛برنامه ایی مبنی بر عقیم سازی مردان کارتن خواب پیشنهاد و ارایه نشده است . از این رو سیاست خشونت بار عقیم سازی زنان که در واقع گسترده کردن دامنه خشونت علیه زنان که قربانیان اصلی فقر و نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی هستند را می توان از منظر و چارچوب نظری خشونت نمادین پیر بوردیو  نگاه و نقد کرد .

«خشونت نمادین، برخاسته از سلط نمادین نوعی خشونت است كه  به بهانه حمایت با همدستی ضمنی كسانی كه این خشونت بر آن‌ها اعمال می‌شود و نیز كسانی كه آن‌را اعمال می‌كنند، انجام می‌شود» زیرا هردو گروه، نسبت به اعمال آن، آگاهی ندارند. چنین خشونتی، تحمیل‌كننده اطاعت‌هایی است، كه نه فقط به‌مثابه اطاعت درك نمی‌شوند؛ بلكه با اتكا بر "انتظارات جمعی" و "باورهای از لحاظ اجتماعی درونی‌شده"، مثل باور اینکه :«چوب معلم گُله و هر کی نخوره خُله » فهمیده می‌شوند. نظریه خشونت نمادین نظریه‌ای است كه بر بازتولید باورها استوار است؛ یعنی نظریه‌ای كه نشان می‌دهد؛ كنش‌گرانِ برخوردار از قالب‌های دریافتی و ادراكی خاص، چگونه دستورات درون یك موقعیّت یا یك گفتار را درك كرده و از آن‌ها اطاعت می‌كنند. سیاست طرح عقیم سازی زنان با توجه به تبعیض های شناخته شده که از فرط اشنایی به چشم نمی ایند بر اساس این باور که این عقیم سازی به نفع زنان و جامعه هر دو هست بنا شده است . و خوشبختانه با اعتراضاتی که از طرف مقاوم معاونت امور زنان و فعالان مدنی و و بعضی کنشگران سیاسی به این طرح خشونت بار شد  می توان پذیرفت که جامعه بیش از پیش به حقوق شهروندی خود آگاه شده است و در هر موقعیتی ان را مطالبه می کند . از این رو طبیعی است که از طراحان و برنامه ریزان چنین طرح ایی پرسیده شود ایا پیش از ارایه چنین طرح خشونت باری  نقش و تاثیر ات تبعیض ها در فرصت های اشتغال و اموزش و تاثیر نابرابری های حقوقی در کارتن خوابی زنان مورد بررسی قرار گرفته است ؟ نتایج این بررسی ها کجا به سمع و نظر جامعه رسانید شده است ؟ و نهایتا از طراحان چنین طرحی باید پرسید  ایا نزد شما زنان کارتن خواب که در همین جامعه و بواسطه سو مدیریت ها ی اقتصادی اجتماعی بی خانمان و کارتن خواب شده اند شهروند همین مملکت محسوب می شوند ؟.. و اگر پاسخ اری است ایا می توان شهر وندی را به خاطر فقر و بی خانمانی عقیم کرد ؟

بحث"حق بر بدن" از ده ها سال پیش در رابطه با زنان وجود داشته است و هنوز هم این چالش از بسیاری از جهات بهش پرداخته شده است. این اجرای چنین طرح هایی، منجر به تعرض بر این حق نمی شود؟

رابطه انسان با بدن خود  و چگونگی و کیفیت این رابطه موضوعی چند رشته ایی است .علم و فلسفه و حقوق و جامعه و اخلاق و مذهب هر کدام حرفهایی و راهکارهایی در خصوص چگونگی و کیفیت حق بر بدن دارند . در اصل وقتی از حق انسان بر بدن او سخن می گفته می شود یعنی اینکه  پیشاپیش تفکیک و جدایی بین انسان و اعضای پیکرش امری بدیهی و مقبول شناخته شده است . یعنی در ذهن می توان انسانی را تصور کرد که بنا بر مالکیت  ذاتی که بر بدن اش دارد می تواند گوش و چشم و کلی و دست و پایش را بهر نحو که میخواهد بفروشد و یا ببخشد بدون اینکه مفهوم انسان بودنش در مخاطره قرار گیرد . در نگاه علم بدن انسان فارغ از ذهنیت انسانی به مثابه ابزار کارکرد دارد .می توان دست و بازو و یا کلیه و خون و حتی قلب انسانی را به انسان دیگر پیوند زد و از انها استفاده کرد .در فلسفه و نگرش دینی و اسطوره ایی جهان تابع ثنویتی زنانه و مردان است . هر انچه جنبه جسمانی و دنیایی و زمینی که بر انگیزاننده عواطف هستند  ماهیتی زنانه دارند .در مقابل وجوه معنایی و ذهنی و عقلانی ماهیتی مردانه و اسمانی دارند .بر اساس چنین باوری ؛ سالیان و قرون متمادی بدن زن در خانواده و جامعه در جایگاه  ابزار ظهور و بروز ذهنیت مرد اعتبار و ارزش انسانی پیدا کرده است . اما امروزه نگرشی که فارغ از تبعیض ها و نابرابری های جنسی و طبقاتی و قومی و مذهبی «انسان را کما هو انسان » محترم می شمارد بین مردمان توسعه یافته رواج یافته است . در این نگرش انسان ها از بدن شان  جدا نیستند و استفاده ابزاری از بدن رویکردی نامحترم و زشت محسوب می گردد هر چند به لحاظ حقوقی مالکیت و سلطه بر بدن چنان محترم شمرده شده که  کسی که اقدام به خودکشی و نابودی جسم و بدن اش می کند را مجازات و محکوم نمی کند . اما استفاده ابزاری از بدن را محکوم می کند. به لحاظ اخلاقی رفتار عالم و دانشمندی که به خاطر کسب قدرت و یا ثروت  ذهن و دستاوردهای ذهنی اش را به دشمن می فروشد ؛زشت تر از رفتار زنی است که در قبال در یافت پول برای گذران زندگی بدن اش را می فروشد . سوال دیگری ک از طراحان عقیم سازی زنان می شود پرسید و انها موظف به پاسخگویی هستند اینستکه . ایا هیچ انسان عاقلی اعم از زن و مرد اگر خانه و اشیانه و سرپناهی برای زندگی داشته باشد میاید کارتن خواب شود ؟ و یا اگر نیازهای ابتدایی و اولیه انسان ها در جامعه تامین باشد ایا بازهم جایی برای فروش کلیه و فروش تن و بدن برای تامین نیاز های اولیه می ماند ؟ از اینرو هرچند بدن هر انسان متعلق به خود اوست .اما اخلاق و عرف هر گونه رفتاری را با بدن جایز نمی شمارد . در فقه و شرع اسلام و نزد قانونگزار اعضای بدن انسان با ماهیت مادی، منقول و غیرمالی موضوع مالکیت هستند؛ این حق دائمی است و در زمان حیات شخص در صورتی که موجب اضرار به نفس باشد و در زمان پس از مرگ در صورتی که نجات جان مسلمان دیگری به آن بستگی نداشته باشد غیرقابل انتقال و واگذاری به غیر است. و به طریق اولی حق مالکیت حقیقی وذاتی زن بر بدنش از طریق برسمیت شناخته شدن رضایت زن در بهره برداری از  حق بچه دار شدن و حق تمتع و رضایت جنسی در رابطه زوجیت حقوقی برسمیت شناخته شده اند . و کسی حق ندارد بدون رضایت زن اورا اخته و یا بر عکس وادار به فرزند اوری کند .در عین حال بنا بر قاعده احترام به حیات انسان هیچکس اعم از اینکه زن باشد یا مرد اخلاقا و وجدانا نمی تواند به صرف مالک بودن بر بدن اش از با تفکیک شان انسانی بدن از ان استفاده ابزاری و ان را در ملا عام به حراج بگذارد  .

 معاونت زنان ریاست جمهوری هم با این مساله مخالفت  کرده  ولی همچنان  این موضوع تمام نشده است و به نظر می رسد که ممکن است اجرایی شود، معاونت زنان باید چه راهکاری برای جلوگیری از چنین طرح های اجباری ایجاد کند و در عوض چه راهکارهایی را برای کمک به زنان کارتن خواب باید عملی کند؟

فوری ترین و تاثیر گذار ترین اقدام مقاوم معاونت برای جلوگیری از این طرح ستم الود  علیه زنان ستمدیده و محروم کارتن خواب و بازگرداندن حیثیت زنان و مردان کارتن خواب به انها از طریق تهیه گزارشات و انجام پژوهشایی در رابطه با تاثیرات سوی مدیریت ها و نابرابری های حقوقی و تبعیض های موجود در تقسیم منابع و فرصت های اشتغال و اموزش و مهارت یابی و توزیع نابرابر منابع و امکانات اقتصادی بواسطه تفکیک ها و تبعیضات جنسیتی بر وضعیت و موقعیت و جایگاه زنان و ارایه مستندات ان به جامعه و به برنامه ریزان است .زیرا زمان برنامه ریزی های حمایتی برای زنان در اتاق ای در بسته بسر رسیده و زمان توانمند سازی زنان با زنان ظهور کرده است . در .برنامه های پژوهشی وتوانمند سازی و مهارت یابی و اسکان و اشتغال زنان در وضعیت کنونی که بحران اقتصادی بر تمامی ارکان جامعه رسوخ کرده می توان از امکانات و کمک های نهاد های مدنی حد اکثر استفاده را برد . مشروط بر اینکه به جای نگاه پلیسی امنیتی نگاه  دولت به نهاد های مدنی جهت همیاری و مبارزه با اسیب های اجتماعی رایج بر اساس اعتماد باشد .

عده ای از این موضوع به خاطر کم شدن آسیب های اجتماعی حمایت کردند ،حتی عده ای از روزنامه نگاران و فعالان آن را خدمت به این زنان دانستند، به نظر شما این نگاه تسری دهنده ی نگاه بالا به پایین به این قشر است؟ به عبارتی دیگر، این طرح می تواند راهکار مناسبی باشد برای زنان کارتن خواب؟

از جهت پرهیز از تکرار از این عده باید پرسید بر اساس کدام پژوهشها و کدام جامعه اماری می فرمایید که این قبیل طرحها منجر به کاهش اسیب های اجتماعی علیه زنان شده است ؟  واقعیت تلخ این است که بدون توجه به زیر ساخت های معیوب اقتصادی اجتماعی که ظریب کارتن خوابی زنان را  در جامعه دایم افزایش می دهند و صرفا با اجرای طرح عقیم سازی زنان کارتن خواب شاید بتوان در کوتاه مدت چهره هولناک فقرکه روز به روز زنانه تر می شود را بازسازی و زیبا سازی نمود اما نمی توان مانع فروپاشی حیثیت انسانی کارتن خوابان شد .

در حال حاضر اگر بخواهیم به آسیب شناسی زنان کارتن خواب بپردازیم، مهمترین موضوعی که باید ان جی او ها و یا مراکز دولتی در دستور کار قرار بدهند چیست؟ به عبارتی دیگر، مشکل زنان کارتن خواب را باید با چه نگاهی آسیب شناسی کرد و طرح هایی چون عقیم سازی اجباری زنان، به نوعی پاک کردن صورت مسٔله به حساب نمی آید؟

به نظر می رسد در جامعه امروز ایران باید برای انجام کار تاثیر گذار بسیار شکیبا بود . طرح های زود بازده در این زمینه فریبکاری می کنند . با توجه به این واقعیت که نهاد های مدنی از حداقل حمایت های عاطفی و اقتصادی در جامعه برخوردارند و تناسب منطقی بین حجم اسیب ها و انتظارات محرومین و توان حقیقی نهاد های مدنی موجود نیست . اغلب نهاد های مدنی که در حوزه اسیب های اجتماعی کار می کنند کم و بیش کار خیریه ایی می کنند . در حالیکه بین نهاد های مدنی و خیریه ایی تفاوت های ماهوی بسیاری وجود دارد . نهادهای مدنی اگرچه به ساختار های سیاسی وابسته نیستند و نگاه به قدرت سیاسی ندارند اما این عدم وابستگی به معنای خنثی بودن نهاد های مدنی در پروسه سیاسی اجتماعی جامعه نیست . اگر رویکرد اعتماد امیز بر نهاد ها وجود نداشته باشد ناد های مدنی نمی توانند بر ان بخش از نهاد های قدرت که دچار کژکاردی محتوایی شده اند  در جهت تامین منافع ذینفعان خود تاثیر ات مثبیت بگذارند .در عوض  کنشگران مدنی فعال در نهاد های مدنی به جای گرفتن ژست های اپوزسیونی و افشاگری  نقاط کور . می توانند و بهتر است از منظر مدیریتی و حقوق مدنی به جای منظر سیاسی و حقوق حاکمیتی به اسیب های اجتماعی توجه کنند .نهاد های مدنی با فراهم اوردن زمینه مناسب جهت بررسی مساله خاص ، می توانند گزینه مناسبی برای ارایه پاسخ های مشخص و تخصصی در زمینه اسیب های اجتماعی و اقتصادی باشند . راهکارهای تخصصی بر امده از دل مشکلات که در نهاد های مدنی چکش خورده و شفاف و کارامد شده اند . در اینصورت برنامه ریزی ها به جای اینکه برمدار پاک کردن صورت مساله حرکت کند بر مدار ارایه  برنامه ها و طرح های نافذ و  پاسخگو کردن مسیولین در قبال طرحها و برنامه های قابل ارایه حرکت خواهد کرد .

و در آخر اینکه ،این طرح ها در طولانی مدت ،چقدر می توانند بر ذهن افراد جامعه و نگاهشان تاثیر بگذارند؟

از انجا  که پدیده های اجتماعی هم پای علل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی تحت تاثیر الگو ها و طرحواره های فرهنگی هستند بسیاری از توفیق ها در وضعیت محرومان و بویژه زنان در نتیجه تلاش های مستمر خود انها ومبتنی بر فرهنگ  دیدن و فریاد کردن مشکلات موجود به طوریکه قدرت سیاسی حاکم بتواند انها بشنود بوده است .قرنها پدر سالاری و افکار و تعصبات قیم مابانه به بهانه حمایت باید  پس زده شوند  گندی اصلاح روابط بسیاری را دلزده و دلخوش به برنامه های سطحی و به قول خود با نتایج زود بازده می کند  اما قاطعانه بگویم هیچ طرح اصلاح اجتماعی نتایج زود بازده در پی ندارد . در عین حال نمی توان به انتظار روزی نشست که عدالت ظهور کند . زیرا عدالت در دستهای ماست . در دستهای زنان و مردانی که دختران و پسران شان را یکسان تربیت می کنند و برای تحصیل و بالیدن و تربیت و اموزش دختران شان همانقدر مایه می پردازند که برای پسران شان پرداخت می کنند . انها که تنها برای تغییر ظاهر تلاش نمی کنند و با دیدن ریشه گرفتاریها به قلب مشکل می زنند  ... انها که  پدیده کارتن خوابی زنان را  اغلب به مساله فردی محدود کرده و پدیده کارتن خوابی  به بیماری کارتن خوابی تقلیل داده اند در کوتاه مدت از این قبیل طرح ها استقبال خواهند کرد .زیرا  در چنین رویکردی به جای پرداختن به  ریشه های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی کارتن خوابی و بی خانمانی بر درمان پزشکی کارتن خوابان و یا اسکان انها در پناهگاه ها و گرمخانه ها و عقیم کردن زنان تمرکز می شود  .تقلیل پدیده اجتماعی کارتن خوابی به بیماری فردی کارتن خوابی سبب غفلت ازسایر وجوه بویژه وجه فرهنگی این پدیده شوم می گردد.در بی خبری و یا نادیده انگاری وجوه فرهنگی کارتن خوابی و بی خانمانی جامعه ناباورانه  در دراز مدت شاهد گسترش کارتن خوابی و بی خانمانی زنان می گردد. .پدیده کارتن کارتن خوابی مانند پدیدار شدن تب در بیماری است . تب به خودی خود بیماری نیست بلکه بیانگر وجود ویروس و یا عفونت در بدن موجود زنده است. به نظر می رسد پدیده کارتن خوابی به حدی گسترش پیدا کرده که دیگر نمی توان چشم بر ان بست . انچه جامعه طلب می کند باز کردن چشم ها و گوشها بر مطالبات معوق مانده زنان است .در اینده شمار زنان تحصیل کرده و با کفایت از این هم بیشتر خواهد شد . فردیت های زنانه رشد بیشتری خواهند داشت .و اگر قرار باشد در برنامه ریزی ها بر همین پاشنه بچرخد و تبعیض ها و بی احترامی ها و تحقیر زنان از طریق طرح هایی همچون گشت محسوس و نا محسوس وتثبیت عمدی نابرابری ها و فرصت ها ادامه یابد ، انگاه نا خواسته با  ظهور پیدیده های اسفناک دیگری در تمامی حوزه های حیات انسان مواجهه خواهیم بود که غافلانه فکر می کنیم خلق الساعه هستند .

 

منبع: هفته نامه دولت و ملت

ارزش های ما

شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود.  ... ادامه مطلب

تماس با ما

 تلفن : 88834162 داخلی 230
 تلفکس : 86072599
  ایمیل شورا :این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
  ایمیل دبیرکل : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 آدرس دبیرخانه: خیابان مطهری؛ خیابان سلیمان خاطر (امیراتابک) کوچه درفش پلاک۸
  آدرس کانل تلگرام ما : https://t.me/haajm

خبر نامه

با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید

 ایمیل رسمی شورا :  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید