چرا زنان جذب تشکل‏های غیر دولتی می‏شوند؟

زنان- تشکل های غیردولتی

نویسنده: محبوبه‏ عباسقلی‏
 
 
همیشه این سوال در جامعه مطرح است كه چرا زنان بیش از مردان جذب تشكل‏های داوطلبانه می‏شوند؟ پاسخ این است:
از یك سو به دلیل محدودیت عرصع مشاركت و از سوی دیگر به دلیل عدم حساسیت هنجارهای فرهنگی و اخلاقی به فعالیت در تشكل‏های داوطلبانه، بویژه آنكه به طور سنتی، تشكل‏های داوطلبانه در ایران معادل موسسه‏های عام‏المنفعه زنان، نوعی فعالیت تشریفاتی، مردم دوستانه و گاه عوام فریبانه و در نهایت نوعی سرگرمی اجتماعی براین گذران اوقات زنان به حساب می‏آمده است.
 
مشاركت در تشكل‏های داوطلبانه به دلیل فوق، مسیری امن برای زنان فعال به حساب می‏آمده است. زیرا مقاومت جامعه مرد سالار در برابر آن مقاومت حداقلی بوده است. به طور كلی ساختار سنتی جامعه ایران امكان دسترسی و كنترل زنان را به منابع، منافع و فرصت زندگی مدنی محدود ساخته است. روش‏های اصلاحی نیز تلاش‏های اصلی خود را بیشتر بر مبنای ایجاد زمینه‏هایی جهت دسترسی زنان به منابع و فرصت‏ها قرار داده است. در چنین شرایطی زنان بیشتر از اینكه در گروه‏های تصمیم‏ساز و تاثیرگذار اجتماعی، فعال باشند به حاشیه‏نشین‏ها مبدل می‏شوند.اجتماع سازمان یافته زنان در تشكل‏های داوطلبانه این امكان را به زنان می‏دهد تا ضمن دسترسی آسان به امكانات و فرصت‏ها از طریق تاثیرگذاری در تغییر ساختارهای اجتماعی، به میزان قابل توجهی از كنترل منافع، منابع و فرصت‏های زندگی مدنی دست پیدا كنند.
منزلت اجتماعی، قدرت، ثروت و اطلاعات چهار عنصر تعیین كننده در قلمرو مشاركت فعال به حساب می‏آید. اما از آمارهای رسمی كشور می‏توان میزان مردانه بودن هر چهار قلمرو را به راحتی تخمین زد. زنان چگونه می‏توانند زمینه ورود خود را به قلمروهای چهارگانه آسان سازند؟
تشكل سازمان‏های غیردولتی، امن‏ترین و بی‏دردسرترین مسیر كسب منزلت اجتماعی، قدرت و اطلاعات است. طبیعی است كه جذب منابع مالی(ثروت) نیز در سایه ایجاد آن سه قلمرو دیگر، فراهم خواهد شد.
دولت‏ها نیز مشتاق ورود زنان به تشكل‏های داوطلبانه هستند. در دولت‏های فراگیر قبل و پس از اسلام، با توجه به ساخت فئودالی و قبیله‏ای قدرت، مشاركت‏های مردمی با بی‏اعتمادی دو جانبه روبرو بود و در چارچوب خیر اجتماعی از طریق ارایه خدمات رفاهی محدود مانده بود. بنابراین دولت‏ها هیچ نقشی مستقیمی در روند مشاركت مردمی نداشتند.
با ورود به دوران مشروطه، زنان به تدریج از طریق مشاركت‏های دواطلبانه آموزشی و فرهنگی نظیر مدرسه‏سازی و آموزش و پرورش دختران، به نحوی دولت معاصر را به چالش دعوت كردند. با نهادینه شدن ساختارهای حكومتی سلطنتی در عصر پهلوی، پهلوی‏ها مشاركت زنان در تشكل‏های داوطلبانه را با در نظر داشتن نوعی تهدید بالقوه، مبدل به سازمان زنان یا تشكیلات مشابه آن ساختند. از این پس سیاست حكومت در برابر سازمان‏های غیر دولتی زنان جنبه ویترینی پیدا كرد.
پس از انقلاب با ورود به دوران سازندگی، رویكرد رفاهی توسعه از یك سو و سیاست خارجی از دیگر سو، مهمترین عوامل حمایت كننده دولت از سازمان‏های غیردولتی زنان بود. لزوم پاسخگویی به تهدیدهای دیپلماتیك جهانی در حوزه حقوق بشر و مشاركت زنان در ایران، باعث شد كه سازمان‏های غیردولتی زنان به صورت سفیران غیررسمی با ایفای نقش‏های تبلیغاتی، مورد حمایت قرار گیرند. از دیگر سو با گسترش سیاست خارجی، حضور فن گرایان و كارشناسان رده بالای دولتی در كنفرانس‏های بین‏المللی، جای خالی سازمان‏های غیردولتی و بویژه زنان را مرتباً به دولت گوشزد كرد.
این موضوع به علاوه سیاست‏های رفاهی با هدف محرومیت زدایی از بخش آسیب‏پذیر جامعه - كه مهمترین آنها را زنان تشكیل می‏دادند - همزمان موجب شد كه دولت با گسترش سازمان‏های غیردولتی تخصصی و تعاونی‏های زنان گام‏های موثری به سوی زمینه‏سازی جهت تشكیل سازمان‏های غیردولتی تخصصی و مدرن زنان بردارد.
● روند جنسیت‏پذیری سازمان‏های غیردولتی در ایران
سازمان‏های غیر دولتی از دوران مشروطه بدین سو با حضور فعال زنان طبقه اعیان و متوسط شهری در تشكل‏های آموزشی، رنگ جنسیتی به خود گرفت. زنان كه در نهضت مشروطه و بویژه در مبارزات خیابانی شهرهای بزرگ سهم بسزایی داشتند، پس از نهادینه شدن سازمان سیاسی حكومت به حاشیه رانده شدند اما تجربه مشاركت در نهضت مشروطه موجب شد تا زنان تحصیلكرده كه عموماً از طبقه اعیان و نخبگان فرنگ رفته بودند، به خانه‏ها عقب‏نشینی نكنند و به تغییر ساختار اجتماعی موجود از طریق فرهنگ سازی بپردازند. اكثر زنان فعال در تشكل‏هایی كه ساخت و تاسیس مدارس دختران و آموزش با شیوه مدرن را سرلوحه مأموریت خود قرار داده بودند، اجتماع كردند و نیز به انتشار مطبوعات ویژه زنان پرداختند.
مروری به تاریخ مشروطه نشان می‏دهد كه چگونه تشكل‏های داوطلبانه مدرن سرآغاز خود را مدیون حضور زنان هستند. از آن پس تا اواخر دوران پهلوی، فعالیت در سازمان‏های خیریه‏ای و اجتماعی عام‏المنفعه، با وجود تحریف در منابع و رسالت سازمانی، جنسیت زنانه به خود گرفت. در بدو انقلاب، مشاركت توده‏ای زنان كه تمام طبقات و گروه‏های اجتماعی و سیاسی مخالف پهلوی را در بر می‏گرفت موجب هویت‏یابی بخش عظیمی از زنان حاشیه‏نشین در بخش سنتی و مذهبی كشور شد. هر چند كه تاریخ مشروطه، دیگر بار پس از نهادینه شدن انقلاب در دستگاه‏های دولتی تكرار شد و زنان را به خانه‏نشینی هدایت كرد اما این بار نیز خواسته‏های برخاسته از هویت‏یابی بدنه سنتی و مذهبی جامعه، موجب شد كه زنان فعال انقلابی با انگیزه احقاق حقوق و تكالیف خود در متون دینی، هیئت‏ها، محافل، انجمن‏ها و تشكیلات ریز و درشت مذهبی - انقلابی را به را اندازند و تولد مجدد سازمان‏های غیردولتی را از طریق تشكل‏های ایدئولوژیك موجب شوند.
با گذشت چند سال گروه دیگری از زنان فعال انقلابی مجال حضور در سومین كنفرانس جهانی زن در نایروبی(۱۹۸۵) را یافتند و با الهام از تجربه جهانی زنان پس از بازگشت، اولین هسته‏های سازمان‏های غیردولتی مدرن را بنا نهادند. بیش از ۱۰۰ تن از اعضای سازمان‏های غیردولتی زنان طی یك سال حضور در كارگاه‏های ظرفیت سازی و آگاه سازی جنسیتی و آنگاه سفر به «خویدا»(در چین) شاهد غنی‏ترین بسیج اجتماعی زنان جه