رئیس انجمن جامعه شناسی ایران با اشاره به اینکه اراده محیط زیستی در دولت شکل گرفته اما دانش آن هنوز جریان ندارد، گفت: دولت باید بیتعارف و با عزم و قاطعیت بیشتری با نهادهای مخرب محیط زیست که حاشیه امن دارند، برخورد کند.
محمدامین قانعیراد در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در ارتباط با پیدایش آگاهیهای زیستمحیطی در جامعه و دولت گفت: پیدایش آگاهی زیست محیطی به طور کلی در جامعه ما پدیدهای متاخر است و در بین خود دانشگاهیان نیز اخیرا و با طرح برخی اضطرارها که در چندسال اخیر مطرح شده، پدید آمده است، در حالی که از سالها پیش یعنی از سال 1970 و در سالهای قبل از انقلاب اسلامی، شاهد هشدارهایی از طرف سازمانهای جهانی و بین المللی در مورد مسائلی هم چون بحران آب بودیم.
جنگ قدرت، گروههای سیاسی را از محیط زیست غافل کرد
وی ادامه داد: مسائل پس از انقلاب هم به طور خواسته و هم ناخواسته منجر به ایجاد یک نوع گسست در این زمینه شد و بعد از آن نیز جنگ تحمیلی و سپس تداوم یک فضای سیاسی در کشور که با قطببندی های سیاسی همراه بود یک نوع غفلت از محیط زیست را به همراه آورد. در این مدت دولتها به جای توجه خاص به موارد سیاستی مرتبط با محیط زیست، رسیدن به اهداف سیاسی را اولویت خود قرار دادند و به نوعی ما در گیر جنگ قدرت شدیم.
قانعیراد با بیان اینکه اکنون دولت یازدهم مدعی است که میخواهد؛ در زمینه محیطزیست کاری انجام دهد، افزود: البته دولت اقداماتی را نیز انجام داده، از جمله آنکه بحران آب و محیط زیست را به یکی از اولویتهای خود تبدیل کرده است، اما این امر لازمه یک کار گسترده است؛ در واقع باید بگویم که من شاهدم؛ بیشتر بخش دانشگاهی و مدنی پیشگام حوزه محیط زیست هستند.
نگاه مهندسان بر دولت حاکم است
رئیس انجمن جامعه شناسی ایران اظهار کرد: دولت بنا بر سنتی که در آن وجود داشته، یعنی حاکمیت مهندسان، همواره نگاه غالب مهندسان را در سیاستگذاری مد نظر قرار داده است که مساله مهمی در حوزه محیط زیست است. به همین علت هم شاهدیم تا بحران محیط زیستی پیش میآید، فورا دولت به سمت طرحهای ساختوساز میرود، از همین رو هنوز نگرش لازم در بدنه دولت ایجاد نشده است، در واقع اراده آن شکل گرفته، اما دانش آن در بدنه دولت جاری و ساری نیست و هنوز با همان رویکرد پیشین با قضیه برخورد میشود.
سازمان حفاظت محیط زیست جایگاه خودش را ندارد
این استاد دانشگاه گفت: سازمان حفاظت محیط زیست نیز در دولت جایگاه خودش را ندارد، یعنی نقش قوی که بتواند با آن اعمال کنترل بر روی تک تک سازمانهای دولتی و وزارتخانهها را داشته باشد، ندارد و بیشتر مانند معاونت زنان نقشهای نمایشی دارد تا نقشهای واقعی. به همین علت دولت باید به دنبال راهکارهایی باشد که در وهله اول نظارت خود دولت بر دولت را فراهم کند، زیرا یکی از مهمترین نیروهایی که تخریب محیط زیست را در کشور انجام میدهد خود دولت و یا افرادی هستند که به یک نحوی به دولت و یا قدرت مرتبط هستند، یا از رانت برخوردارند و یا در نهادهای اقتصادی فعالیت میکنند که از حاشیه امنی نیز برخوردار هستند و از نظر پیامد رفتارهایشان در عرصه زیست محیطی کنترل نمیشود.
وی توضیح داد: باید بیتعارف و با عزم و قاطعیت بیشتری با این نهادها که از حاشیه امن برخوردار هستند، برخورد شود. علاوه بر آن یکی از نهادهایی که از نظر من مخرب محیط زیست است، شهرداریها هستند. شهرداریها در کل کشور از جمله در تهران بنابر سنتی که در آنها شکل پیدا کرده است که آن تامین منابع مورد نیاز از طریق فعالیتهای شهری است به مسیری سوق داده شدهاند که ساختوساز و فروش تراکم را به همراه میآورد و این امر باعث شده تا میراث طبیعی و محیط پیرامون شهرها مورد خطر قرار بگیرد که نمونهاش را در تهران میبینیم که چگونه در دامنه البرز و چه بسا در ارتفاعات البرز این ساختوسازها انجام شده است.
چه کسانی جرات کوهخواری و زمینخواری دارند؟
قانعی راد با بیان اینکه اکنون شاهدیم که در روی کوه برج ساخته میشود یا دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات کوه را تصرف کرده و پدیده کوهخواری رخ داده است، اظهار کرد: اخیرا ما با مفاهیم دیگری همچون بیابانخواری، دریاخواری و رودخانهخواری نیز روبرو هستیم. چه کسانی جرات دارند که در این عرصه ها فعالیت کنند؟ عمدتا سازمانها و نهادهایی که این فعالیتها را انجام میدهند، بیشتر مواقع زیر پوشش مفهوم توسعه اقداماتشان را عملی میکنند؛ یعنی خود دولت این اقدامات را جزو برنامههای توسعهای برای سازمانهای مختلف تعریف کرده است و دقت نکرده که توسعهای که بخواهد محیط زیست را ویران کند، طبیعتا نمیتواند توسعه پایداری باشد و تنها دستاوردهای کوتاه مدت دارد، اما در بلند مدت تولید بحران و مشکل میکند.
این جامعه شناس افزود: بنابراین مهمترین قدم را دولت باید در راستای تغییر سازمان خودش بردارد، سازمان تصمیمگیری در کشور نیز باید تغییر کند و نگاه و رویکردی که در دولت وجود دارد نیز باید با تغییر همراه باشد که اینها نیاز به حرکتهایی دارد که باید از درون خود دولت و از درون بخش دانش برای تحریک و تشویق دگرگونی آغاز شود و در نهایت هم جامعه مدنی است که در این زمینه تاثیرگذار است. نزدیکی و تقریب این سه بخش با یکدیگر موثر خواهد بود، زیرا حرکتهای قطبی و جدا از یکدیگر نمیتواند به حل مساله کمک کند، زیرا محیطزیست در نهایت مساله مشترک جامعه، دولت و دانشگاه است و باید توجه ویژهای به این قضیه شود.
سازمانهای غیردولتی کمکاری میکنند
قانعی راد در انتقاد به عملکرد سازمانهای غیردولتی حوزه محیط زیست اظهار کرد: بیشتر جامعه مدنی ما به دنبال این است که از دولت امتیازاتی را بگیرد و برنامههایی را اجرا کند. بیشتر دیالوگ و تعامل سازمانهای مردم نهاد ما با دولت است. البته همین که چقدر در این زمینه موفق است یا خیر نیز باید بررسی شود. سازمانهای غیردولتی باید با خودشان تعامل داشته باشند و در عرصه تولید مفهوم و تولید سیاست نیز مشارکت کنند، یعنی این گونه نباشد که بعضا به مجری یک سری پروژههای پژوهشی تبدیل شوند یا اعتباراتی از دولت بگیرند که برنامه هایی را اجرا کنند که این برنامهها هم شاید خیلی سنجیده طراحی نشده باشند.
وی توضیح داد: سازمانهای غیردولتی باید بیش از اینکه مجری برنامه باشند به ارزیابی برنامهها دولت بپردازند و نشستها و همایشهایی را سامان دهند و در این نشستها سعی کنند، مسوولان محیط زیست و محققان محیط زیست را در کنار ذی نفعان مسائل محیط زیست گرد هم بیاورند. به نظر میآید که این سازمانها اکنون در این زمینه کمکاری می کنند و بیشتر به جنبه عملی کار می پردازند و درگیر کارهای محدود شدهاند، درحالی که باید بتوانند در همگرایی با یکدیگر و در همگرایی با بخش دانش و دولت، نیرویی موثری برای درمان مسائل زیست محیطی ایجاد کنند.
منبع: ایلنا