جمعه، هفتم اسفند برای ایرانیها با انتخابات شروع شد و تمام شد. آنها که دیروز پای صندوقهای رأی آمدند، امروز و فردا هم در حال و هوای انتخابات مجلس و خبرگان خواهند بود، چرا که این روزها، روز اعلام نتایج است و روشن میشود که مجلسی که چهارسال آینده تصمیمگیرنده و قانونگذار خواهد بود، با چه ترکیبی فعالیت میکند.
رأیگیری برای انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم دیروز از همان ٨ صبح که گفته بودند، در حوزههای رأیگیری سراسر کشور آغاز شد. بسیاری از رأیدهندگان سحرخیز، هنوز درهای حوزهها باز نشده، پشت در ایستاده بودند با شناسنامه و کارت ملی و لیستهای کوچکی که برای همین روز آماده کرده بودند. ساعت به ظهر نرسیده، صف رأیگیری در بیشتر حوزهها آنقدر طولانی شده بود که خیلیها میآمدند و برمیگشتند تا در خلوتی بیایند، مثلا آخر وقت یا آخرین ساعتها اما واقعیت این است که بعضی حوزههای رأیگیری حتی تا آخرین ساعات رأیگیری هم همچنان مملو از جمعیت بود.
آنچه دیروز در تهران گذشت و به چشم آمد مشارکتی بالاتر از حد انتظار همه بود، بهویژه در برخی نقاط شمالی تهران که اغلب مردم مشارکت کمتری در انتخابات دارند و بهسختی میتوان آنها را از دنیای درونی خودشان بیرون کشید و پای صندوقها آورد اما در همان مناطق، در همان حوزههای رأیگیری شمال تهران هم آدمهای شناسنامه به دست زیاد و صفهای رأیگیری طولانی بود.
زهرا ساعت ٩ صبح شناسنامه به دست به حسینیه ارشاد آمده بود و میگفت این دومینباری است که در انتخابات شرکت میکند؛ نخستینبار انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ و حالا هم انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی. او درحالیکه لیست افراد منتخب را از جیبش درمیآورد به صفی که از اول صبح جلوی صندوقها هست، اشاره میکند: «فکر نمیکردم اینقدر شلوغ باشد، آن هم از صبح اول وقت. ما زود آمدیم که زود برگردیم اما انگار همه همین فکر را کردهاند. من فکر کردم که باید حتما رأی بدهم. نمیدانم چرا عدهای میگویند نباید رأی داد.»
در کنار زهرا، مادر و خواهرش ایستادهاند، خواهری که هنوز حق رأی ندارد و مادری که میگوید: «ما در همه دورهها در انتخابات شرکت کردیم. بههرحال ما در ایران زندگی میکنیم و مشارکت نکردن در انتخابات به معنای ریختن رأی به نام کسانی است که شاید حقیقتا شایستگی لازم برای نمایندگی مجلس را نداشته باشند. همه اعضای خانواده ما رأی میدهند البته این دوره تعدادی بودند که نمیخواستند رأی بدهند اما یک هفته چانهزنی به نتیجه رسید و آنها هم قانع شدند و تقریبا همه فامیل نزدیک ما در انتخابات مجلس شرکت میکنند.»
از نگاه مریم، زن سیوچند سالهای که برگه رأیش را گرفته و میخواهد اسامی نمایندگان مورد نظرش را وارد کند، مردم به این باور رسیدهاند که مشارکت در انتخابات و رأی دادن بهتر از منفعل بودن و کنار نشستن است: «به نظر من رأی ندادن غیرمسئولانهترین شکل اعتراض یا انتقاد است و خوشحالم که میبینم این رویکرد درحال تغییر است و خیلی از افراد را میبینم که به این نتیجه رسیدهاند، رأی دادن بهتر از رأی ندادن است. یادم هست سالهای قبل برای اینکه دوستانم را قانع کنم که حتما رأی بدهند، خیلی تلاش میکردم ولی امسال خیلی از آنها خودشان داوطلب شرکت در انتخابات بودند. به نظرم تجربه مجلس نهم به آنها نشان داد که اگر رأی ندهند چه اتفاقی میافتد.»
در حسینیه ارشاد مردم همانطور که در صف رأی دادن ایستادهاند، درباره مسائل جاری کشور هم با هم حرف میزنند. حرفها از جنس اظهارنظر درباره وضع این روزهای کشور و بیشتر هم درباره آوردههای دولت روحانی و انتظار مردم است. محبوبه، زنی میانسال در صف شناسنامهاش را مثل بادبزن تکان میدهد که هوا جابهجا شود و بعد به زنی که کنار او ایستاده میگوید: «من نمیگویم این دولت باید همه مشکلات و مسائل را در همین چهارسال حل کند، اصلا چنین انتظاری درست نیست اما شما که میگویید هیچ اتفاقی در زندگی ما نیفتاده هم به نظرم کمی بیانصافی میکنید!»
مقابل او زنی که لیست اصولگرایان را در دست دارد، میگوید که در دورههای گذشته هم به افرادی که از طرف اصولگرایان معرفی شدند رأی داده و این دوره هم همین تصمیم را گرفته است. او نام کوچکش را راضیه اعلام میکند و میگوید: «از نگاه من دولت برای مسائل اقتصادی مردم
راه حل نداشته است. درباره انتخابات به نظرم انتخابات امسال انتخابات متفاوتی است. این همه دارند به لیست رأی میدهند. دیشب به همسرم میگفتم دلم برای کسانی که مستقل آمدهاند، میسوزند اما بههرحال چون اصلاحطلبان به لیست رأی میدهند، ما هم به لیست رأی میدهیم.»
نکتهای که راضیه میگوید، شاید مهمترین تفاوت انتخابات دیروز با دورههای گذشته است. اگرچه به طورکلی در دهههای اخیر همواره دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا روبهروی هم رقابت کردهاند، اما این رویارویی به شکل دوقطبی شدهاش عمدتا در انتخابات ریاستجمهوری تجربه شده بود. دیروز اما ماجرای لیست اصلاحطلبان و لیست اصولگرایان مسألهای جدی بود که در فضای حوزههای رأیگیری دیده میشد، بهویژه اصلاحطلبان در این دوره با تجربهای که از نتیجه انتخابات شوراها در سال ٩٢ داشتند و نیمی از افراد لیست آنها وارد شورا شدند و با اختلاف یکی، دو رأی در اقلیت قرار گرفتند، این دوره بیشترین تبلیغات را در این زمینه داشتند که هوادارانشان به فهرست کامل کاندیداها رأی بدهند. دیروز اگر در میان رأیدهندگان انتخابات میگشتید، میدیدید که پیام این رأی دادن به فهرست کامل به آنها رسیده است، اگرچه بیشتر این هواداران اصلاحطلبان بودند که مدام به هم در این زمینه سفارش میکردند، اما این تحرک در میان این گروه از رأیدهندگان، گروه مقابل آنها را هم بر آن داشته بود که عمدتا با تکیه بر لیست و آن هم بهطور کامل از کاندیداهای مورد نظرشان حمایت کنند. این رویکرد و رویه رأی به فهرستها نشاندهنده آماده شدن جامعه برای تحزبگرایی بیشتر و فعالیت سازمانیافته سیاسی و اجتماعی است. این تحلیل را البته مردم نمیگویند، حرفی است که سیاسیون و جامعهشناسان میزنند.
مردم با چه انگیزهای رأی دادند؟
در جمعه انتخابات آنها که با شناسنامههایی در دست میآمدند و با انگشتهای جوهری برمیگشتند، هر کدام برای شرکت در انتخابات انگیزههای متفاوتی داشتند. یکی از آنها بهناز است که میگوید: مهمترین انگیزه من این است که مجلس از بیعملی دربیاید. من تا سهروز پیش اصلا نمیخواستم رأی بدهم اما یکی از دوستانم جمله تاثیرگذاری گفت و آن این بود که ما در این مملکت زندگی میکنیم و خوب و بدش روی ما تاثیر میگذارد. اگر قرار است مهاجرت کنیم و برویم میتوانستیم رأی ندهیم، اما حالا که قبول کردهایم اینجا زندگی کنیم باید افرادی برای ما تصمیم بگیرند که واقعا نماینده ما باشند. من با همین انگیزه آمدم و رأی دادم.»
زهرا، سیساله میگوید که علاوه بر بحث تبلیغات به مسأله مشارکت اجتماعی اهمیت میدهد و برای همین آمده تا رأی بدهد: «خیلیها میگویند ما آدمهای سیاسی نیستیم و رأی نمیدهیم درحالیکه به نظر من نمیتوانیم، بگوییم رأی دادن صرفا یک اقدام سیاسی است، اتفاقا این یک مشارکت اجتماعی و مدنی است چون زندگی روزمره ما با همین انتخاب درگیر میشود. من فکر میکنم کسی که رأی نمیدهد بعد از این نباید اعتراضی هم کند چون در زمانی که مشارکت لازم بوده، مشارکت نکرده است.»
علی، از بچههای دههشصتی است و درباره انگیزهاش برای شرکت در انتخابات میگوید: «زمانی که تصمیم گرفتم رأی بدهم، زمانی بود که رد صلاحیتها خیلی شدید شد، تا قبل از آن نمیخواستم رأی بدهم و فکر میکردم اثری ندارد. البته همان زمان هم فکر میکردم در دورههای قبل چون ما رأی ندادیم افرادی که نباید، وارد مجلس شدند. من با دیدن رد صلاحیتها متوجه شدم که اگر ما رأی ندهیم، نسلهای آینده بهتدریج حق رأی دادن را از دست میدهند؛ چراکه این اقدام ما یعنی مشارکت نکردن در انتخابات جامعه را به سمت تکصدایی شدن پیش میبرد و بهتدریج افکار متفاوت کنار گذاشته میشود. درواقع من بهخاطر بچههای نسل آینده آنهایی که ١٥سال دیگر میخواهند رأی بدهند، رأی دادم.»
ندا هم میگوید که انگیزهاش از شرکت در انتخابات جلوگیری از شکلگیری مجلسی است که حوادث و اتفاقات سالهای گذشته را تکرار نکند.
در میان آدمهایی که دیروز آنها را در حوزههای رأیگیری میتوانستیم پیدا کنیم، تعداد قابل توجهی از جوانان و رأیاولیها بودند که عمدتا میگفتند ما میخواهیم در ایران زندگی کنیم و برای همین آمدهایم رأی بدهیم. بین همین رأیاولیها البته کم نبودند کسانی که میگفتند یکی از انگیزههایشان برای شرکت در انتخابات این است که مُهر انتخابات توی صفحه آخر شناسنامهشان بخورد.
مینا، یکی از آنها بود: «من نتوانستم خانوادهام را مجاب کنم که امروز رأی بدهند، اما خودم و دوستانم یک گروه تلگرامی درست کردیم و یک هفته گذشته تا جایی که میتوانستیم از مردم خواستیم که رأی بدهند. ممکن است خیلیها فکر کنند که رأی ندادن تاثیری ندارد، اما وقتی شما رأی نمیدهید درواقع رأی شما به نفع افرادی است که میتوانند با آرای کم وارد مجلس شوند.»
مهرداد، در کنار مینا ایستاده و از همان دوستان گروه تلگرامی انتخاباتی است. انگیزه او برای شرکت در انتخابات توجه به اهمیت نقشی است که به گفته او مجلس در ارتباط با قانونگذاری دارد: «مجلس جای مهمی است، قانون تصویب میکند، حتی اگر این قوانین، منطق نداشته باشند و بعد از این تصویب شوند، دولت مجبور است آنها را اجرا کند. همین قانون پنجساله شدن معاینه فنی که مجلس قبل تصویب کرد، درست است که از نظر منطقی واقعا قابل دفاع نبود اما اجرا شد. به نظر من انتخابات مجلس دقیقا به همین دلیل که به وضع قانون منجر میشود، خیلی مهم است.»
بهزاد در صف رأی یکی از مساجد منطقه ٣ میگوید که به لیستی رأی میدهد که ترکیبی است. از نگاه او رأی دادن به لیستی که احزاب سیاسی دادهاند، یک انتخاب است اما او ترجیح میدهد به افرادی که خودش میشناسد، رأی بدهد: «من ٣٠ نفر را نمیشناسم و روی این برگه کاغذ ٢١ نفر از نمایندگانی که خودم انتخاب کردهام را نوشتهام. خیلیها به من گفتهاند به لیست رأی بده اما من موافق نیستم به افرادی رأی بدهم که هیچ شناختی از آنها ندارم.»
اکرم، ٦١ساله است و درباره انگیزهاش برای شرکت در انتخابات گفت: «من به اصرار بچهها و خانوادهام آمدم، چون بیرون آمدن از خانه برایم سخت است و مریض هستم اما بههرحال بچهها اصرار کردند و به خاطر آنها آمدم. این لیست را هم آنها دادهاند که بنویسم اما پسرم نیامد، هر چه اصرار کردیم گفت که رأی نمیدهد!»
غلامرضا حوالی ساعت ٤ در یکی از حوزههای رأیگیری غرب تهران درباره اینکه چرا رأی میدهد، میگوید: «من رأی به آمدن نمیدهم، درواقع رأی به نیامدن افرادی میدهم که در هشتسال گذشته مملکت و مجلس در دست آنها بوده است. ما در هشتسال دولت اصلاحات راحتتر زندگی میکردیم.»
سلفی با رأی!
رأی دادن در روز جمعه ٧ اسفند برای انتخابات مجلس و خبرگان جدا از حرف و نظرهای مردمی، حاشیههای دیگری هم داشت. تا همین چندسال پیش اکثریت مردم وقتی میخواستند برگههای رأیشان را پرکنند، گوشه دنجی پیدا میکردند و رأیشان را بهنوعی در خفا مینوشتند، دیروز اما پرسهای در حوزههای رأیگیری نشان میداد که این عادت دستکم در میان جوانان تغییر کرده است. آنها بعد از اینکه رأیشان را مینوشتند، دوربینهای موبایلهای هوشمندشان را روشن میکردند و با برگههای رأی سلفی میگرفتند یا اینکه تصویر رأی مجلس و خبرگان و یک انگشت سبابه جوهری را در چهارچوب اینستاگرام جای میدادند و مینوشتند که: رأی دادیم و .... و چند هشتگ دیگر هم میگذاشتند و خلاص!
با وجود اینکه در هفته گذشته این شایعه بین مردم میگشت که در روز انتخابات مجلس و خبرگان شبکههای اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام موقتا از دسترس خارج میشود اما دیروز اینگونه نشد و همه شبکههای اجتماعی مثل همه روزهای قبل از انتخابات کار میکرد و به مدد همین شبکهها خبرهای انتخاباتی زودتر به دست کاربران میرسید. همین موضوع این جذابیت را هم برای گروههایی از مردم ایجاد کرده بود که پس از رأی دادن در حوزههای انتخابیه بهویژه حوزههایی که محل رأیگیری و مراجعه شخصیتها و چهرهها هستند، بایستند و دوربین به دست لحظه آمدن و رفتن آنها را ثبت کنند و چند دقیقه بعد در گروههای تلگرامی و دیگر شبکههای اجتماعی همرسانی کنند. این هم شرایط جدیدی است که با توسعه تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی همه چیز ازجمله انتخابات هم تحتتاثیر آن قرار گرفته است. پنجشنبه و جمعهای که گذشت با وجود اینکه مهلت قانونی تبلیغات به پایان رسیده بود، همچنان لیستها و عکسهای کاندیداها برای انتخابات مجلس و خبرگان دست به دست در شبکههای موبایلی میگشت و بعد از آن هم که فضای شبکهها با عکسهای برگههای رأی و انگشتهای جوهری و هشتگهای انتخاباتی پر شد! یادگاریهایی از یک روز جمعه، یک هفتم اسفند انتخاباتی که نتیجه آن هر چه باشد روزهای آینده ما را، همه ما را تحتتاثیر خود قرار میدهد.
منبع: شهروند