اگر یکی از بنیانها و مؤلفه های توسعه پایدار در هر جامعهای را نهادهای مدنی آن کشور بدانیم بهطورقطعی یکی دیگر از پایهها و بنیانهای توسعه پایدار در هر کشوری رسانهها و مطبوعات آزاد آن به شمار میآید. ارتباط جامعه مدنی و رسانه بسیار تنگاتنگ و مرتبط است و تفکیک آن کاری بسیار دشوار خواهد بود. اما اگر بخواهیم نقش رسانه در پیشبرد تلاشهای مدنی و یا تأثیر متقابل این دو را بررسی کنیم ابتدا باید کاربردهای رسانهها را در همپوشانی و کمک به نهادهای مدنی اولویتبندی کنیم. در این عرصه با توجه به همین اولویت، باید جنبه سرگرمی رسانه را نادیده گرفت. مهمترین نقش رسانهها در این زمینه جنبه اطلاعرسانی، خبر، تبلیغات و آموزش است یا به قول زندهیاد معتمد نژاد وظایف راهنمایی و رهبری رسانههاست.
نقش رسانه ها برای کمک به سازمان های مردم نهاد
ابتدا باید به وضعیت نهادهای مدنی در ایران نظری افکند. نباید فراموش کرد که نهادهای مدنی در ایران بسیار نوپا و جوان است. تشکلها و انجمنهای غیردولتی نوین پس از سال ۱۳۷۶ و روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران پا به عرصه وجود گذاشتند این تشکلها به دلیل نظارت بیشازحد دولتها و صدور مجوز از طریق نهادهای حاکمیتی بهنوعی غیردولتی محسوب نمیشوند. درواقع با آنچه در غرب، چه کشورهای درحالتوسعه و چه توسعهیافته دیده میشود متفاوت است باید پذیرفت در این نهادها وابستگی به دولت مانع توسعه محور بودن این تشکلها شده است. در ایران تأسیس یک نهاد غیردولتی روزبهروز دشوارتر میشود و نهادهای مختلف برای ایجاد آن مانعتراشی میکنند پس از تأسیس نیز دخالت نهادهای حکومتی مانع استقلال و فعالیت مستقل آنان میشود درواقع میتوان گفت در ایران هیچ تشکل غیردولتی مستقلی وجود ندارد.
باوجوداین مشکلات میتوان گفت جامعه ایران در طول ۲ دهه گذشته شیوهای متفاوت از نهادسازی را خارج از چارچوب و استانداردهای بینالمللی تجربه کرده است. بااینکه این تشکلها نیمهدولتی به شمار میروند در برخی از موارد دیدهشده بهسوی غیردولتی شدن و استقلال پیشرفتهاند. نکته اصلی این است که در مسیر حرکت این نهادها بهسوی کارکردهای صحیح اجتماعی و رسیدن به استقلال رسانهها بسیار مؤثر بودهاند و کمک کردهاند.
امروزه از رسانهها با عنوان ابزار و نهاد اجتماعی یاد میشود ولی وضعیت در ایران شاید کمی با جهان متفاوت باشد باوجود همپایی ایران با کشورهای توسعهیافته در روزنامهنگاری در عرصههای دیگر رسانه نتوانسته چنانکه بایدوشاید عمل کند و همین امر سبب شده از حرکت جهانی بازبماند و مسائلی مانند بومی نبودن فناوری رسانهای این عرصه را دچار برخوردی چندگانه کند.
اما در اینجا موضوع گفتار این است که چگونه میتوان از ظرفیت رسانهها برای مشارکتپذیری نهادهای مدنی بهره جست؟ دکتر کاظم معتمد نژاد در کتاب وسایل ارتباطجمعی مینویسد: «در نظامهای دموکراسی روزنامهها، مجلهها، رادیوها، تلویزیونها و سینماها میتوانند درراه گسترش ارتباط بین رهبری کنندگان و رهبری شوندگان خدمات مهمی انجام دهند و بهعنوان آینه تمام نمای افکار عمومی، در جلب همکاری مردم و مشارکت دادن آنها در امور اجتماعی تأثیر فراوان بهجا گذارند. درصورتیکه در نظامهای استبدادی و دیکتاتوری که بین فرمانروایان و فرمانبرداران، روابط آزاد و رضایتآمیز وجود ندارد وسایل ارتباطی معمولاً به ابزارهای تبلیغات سیاسی در جوامع دارای نظامهای آمرانه، همه از یک طرفه بودن نقش وسایل ارتباطی منعکس ساختن آمال و افکار عمومی در این نوع جوامع ناشی میشود. (معتمد نژاد،1386:6)
اگر فعالان مدنی را بهعنوان تصمیم سازان جامعه در نظر بگیریم رسانهها میتوانند بهعنوان آینهای عملکرد آنان را بازنمایی کنند و در جلب مشارکتهای عمومی یاری گر فعالان مدنی باشند. همچنین رسانهها میتوانند نقش مهمی در شفافیت، دیدهبانی و نظارت در عملکرد تشکلهای غیردولتی داشته باشند. بازتاب اخبار برنامهها و کارنامه تشکلها از طریق رسانهها علاوه بر مشارکت موجب اعتمادسازی نیز میشود.
تجربه نشان داده فعالان مدنی بدون رسانه نمیتوانند گامی در جهت توسعه پایدار بردارند در دولت پیشین به دلیل محدودیتهای موجود کسانی که در عرصه مدنی فعالیت میکردند چارهای نمیدیدند که خود رسانه خود باشند و اخبار برنامههای خود را از راههای گوناگون منتشر کنند. درحالیکه در یک جامعه سالم سازمانهای مردمنهاد برای ارائه راهکار در جهت توسعه به یاری رسانهها نیاز دارند و نهادهای مدنی نیز بهعنوان وجدان بیدار جامعه حمایتگر رسانهها خواهند بود اگرچه موانعی مانند سانسور و محدودیت که با روشهای گوناگون در عرصه اطلاعرسانی اعمال میشود گریبان هر دو را گرفته است. در دولت پیشین اعتقادی به فعالیت مدنی نبود اما با توجه به شعارهای دولت یازدهم ضرورت دارد هر دو عرصه با ایجاد فضای باز تقویت شوند.
منبع: تابناک