نویسنده: محبوبه عباسقلی
همیشه این سوال در جامعه مطرح است كه چرا زنان بیش از مردان جذب تشكلهای داوطلبانه میشوند؟ پاسخ این است:
از یك سو به دلیل محدودیت عرصع مشاركت و از سوی دیگر به دلیل عدم حساسیت هنجارهای فرهنگی و اخلاقی به فعالیت در تشكلهای داوطلبانه، بویژه آنكه به طور سنتی، تشكلهای داوطلبانه در ایران معادل موسسههای عامالمنفعه زنان، نوعی فعالیت تشریفاتی، مردم دوستانه و گاه عوام فریبانه و در نهایت نوعی سرگرمی اجتماعی براین گذران اوقات زنان به حساب میآمده است.
از یك سو به دلیل محدودیت عرصع مشاركت و از سوی دیگر به دلیل عدم حساسیت هنجارهای فرهنگی و اخلاقی به فعالیت در تشكلهای داوطلبانه، بویژه آنكه به طور سنتی، تشكلهای داوطلبانه در ایران معادل موسسههای عامالمنفعه زنان، نوعی فعالیت تشریفاتی، مردم دوستانه و گاه عوام فریبانه و در نهایت نوعی سرگرمی اجتماعی براین گذران اوقات زنان به حساب میآمده است.
مشاركت در تشكلهای داوطلبانه به دلیل فوق، مسیری امن برای زنان فعال به حساب میآمده است. زیرا مقاومت جامعه مرد سالار در برابر آن مقاومت حداقلی بوده است. به طور كلی ساختار سنتی جامعه ایران امكان دسترسی و كنترل زنان را به منابع، منافع و فرصت زندگی مدنی محدود ساخته است. روشهای اصلاحی نیز تلاشهای اصلی خود را بیشتر بر مبنای ایجاد زمینههایی جهت دسترسی زنان به منابع و فرصتها قرار داده است. در چنین شرایطی زنان بیشتر از اینكه در گروههای تصمیمساز و تاثیرگذار اجتماعی، فعال باشند به حاشیهنشینها مبدل میشوند.اجتماع سازمان یافته زنان در تشكلهای داوطلبانه این امكان را به زنان میدهد تا ضمن دسترسی آسان به امكانات و فرصتها از طریق تاثیرگذاری در تغییر ساختارهای اجتماعی، به میزان قابل توجهی از كنترل منافع، منابع و فرصتهای زندگی مدنی دست پیدا كنند.
منزلت اجتماعی، قدرت، ثروت و اطلاعات چهار عنصر تعیین كننده در قلمرو مشاركت فعال به حساب میآید. اما از آمارهای رسمی كشور میتوان میزان مردانه بودن هر چهار قلمرو را به راحتی تخمین زد. زنان چگونه میتوانند زمینه ورود خود را به قلمروهای چهارگانه آسان سازند؟
تشكل سازمانهای غیردولتی، امنترین و بیدردسرترین مسیر كسب منزلت اجتماعی، قدرت و اطلاعات است. طبیعی است كه جذب منابع مالی(ثروت) نیز در سایه ایجاد آن سه قلمرو دیگر، فراهم خواهد شد.
دولتها نیز مشتاق ورود زنان به تشكلهای داوطلبانه هستند. در دولتهای فراگیر قبل و پس از اسلام، با توجه به ساخت فئودالی و قبیلهای قدرت، مشاركتهای مردمی با بیاعتمادی دو جانبه روبرو بود و در چارچوب خیر اجتماعی از طریق ارایه خدمات رفاهی محدود مانده بود. بنابراین دولتها هیچ نقشی مستقیمی در روند مشاركت مردمی نداشتند.
با ورود به دوران مشروطه، زنان به تدریج از طریق مشاركتهای دواطلبانه آموزشی و فرهنگی نظیر مدرسهسازی و آموزش و پرورش دختران، به نحوی دولت معاصر را به چالش دعوت كردند. با نهادینه شدن ساختارهای حكومتی سلطنتی در عصر پهلوی، پهلویها مشاركت زنان در تشكلهای داوطلبانه را با در نظر داشتن نوعی تهدید بالقوه، مبدل به سازمان زنان یا تشكیلات مشابه آن ساختند. از این پس سیاست حكومت در برابر سازمانهای غیر دولتی زنان جنبه ویترینی پیدا كرد.
پس از انقلاب با ورود به دوران سازندگی، رویكرد رفاهی توسعه از یك سو و سیاست خارجی از دیگر سو، مهمترین عوامل حمایت كننده دولت از سازمانهای غیردولتی زنان بود. لزوم پاسخگویی به تهدیدهای دیپلماتیك جهانی در حوزه حقوق بشر و مشاركت زنان در ایران، باعث شد كه سازمانهای غیردولتی زنان به صورت سفیران غیررسمی با ایفای نقشهای تبلیغاتی، مورد حمایت قرار گیرند. از دیگر سو با گسترش سیاست خارجی، حضور فن گرایان و كارشناسان رده بالای دولتی در كنفرانسهای بینالمللی، جای خالی سازمانهای غیردولتی و بویژه زنان را مرتباً به دولت گوشزد كرد.
این موضوع به علاوه سیاستهای رفاهی با هدف محرومیت زدایی از بخش آسیبپذیر جامعه - كه مهمترین آنها را زنان تشكیل میدادند - همزمان موجب شد كه دولت با گسترش سازمانهای غیردولتی تخصصی و تعاونیهای زنان گامهای موثری به سوی زمینهسازی جهت تشكیل سازمانهای غیردولتی تخصصی و مدرن زنان بردارد.
● روند جنسیتپذیری سازمانهای غیردولتی در ایران
سازمانهای غیر دولتی از دوران مشروطه بدین سو با حضور فعال زنان طبقه اعیان و متوسط شهری در تشكلهای آموزشی، رنگ جنسیتی به خود گرفت. زنان كه در نهضت مشروطه و بویژه در مبارزات خیابانی شهرهای بزرگ سهم بسزایی داشتند، پس از نهادینه شدن سازمان سیاسی حكومت به حاشیه رانده شدند اما تجربه مشاركت در نهضت مشروطه موجب شد تا زنان تحصیلكرده كه عموماً از طبقه اعیان و نخبگان فرنگ رفته بودند، به خانهها عقبنشینی نكنند و به تغییر ساختار اجتماعی موجود از طریق فرهنگ سازی بپردازند. اكثر زنان فعال در تشكلهایی كه ساخت و تاسیس مدارس دختران و آموزش با شیوه مدرن را سرلوحه مأموریت خود قرار داده بودند، اجتماع كردند و نیز به انتشار مطبوعات ویژه زنان پرداختند.
مروری به تاریخ مشروطه نشان میدهد كه چگونه تشكلهای داوطلبانه مدرن سرآغاز خود را مدیون حضور زنان هستند. از آن پس تا اواخر دوران پهلوی، فعالیت در سازمانهای خیریهای و اجتماعی عامالمنفعه، با وجود تحریف در منابع و رسالت سازمانی، جنسیت زنانه به خود گرفت. در بدو انقلاب، مشاركت تودهای زنان كه تمام طبقات و گروههای اجتماعی و سیاسی مخالف پهلوی را در بر میگرفت موجب هویتیابی بخش عظیمی از زنان حاشیهنشین در بخش سنتی و مذهبی كشور شد. هر چند كه تاریخ مشروطه، دیگر بار پس از نهادینه شدن انقلاب در دستگاههای دولتی تكرار شد و زنان را به خانهنشینی هدایت كرد اما این بار نیز خواستههای برخاسته از هویتیابی بدنه سنتی و مذهبی جامعه، موجب شد كه زنان فعال انقلابی با انگیزه احقاق حقوق و تكالیف خود در متون دینی، هیئتها، محافل، انجمنها و تشكیلات ریز و درشت مذهبی - انقلابی را به را اندازند و تولد مجدد سازمانهای غیردولتی را از طریق تشكلهای ایدئولوژیك موجب شوند.
با گذشت چند سال گروه دیگری از زنان فعال انقلابی مجال حضور در سومین كنفرانس جهانی زن در نایروبی(۱۹۸۵) را یافتند و با الهام از تجربه جهانی زنان پس از بازگشت، اولین هستههای سازمانهای غیردولتی مدرن را بنا نهادند. بیش از ۱۰۰ تن از اعضای سازمانهای غیردولتی زنان طی یك سال حضور در كارگاههای ظرفیت سازی و آگاه سازی جنسیتی و آنگاه سفر به «خویدا»(در چین) شاهد غنیترین بسیج اجتماعی زنان جهان بودند. نخستین علایم رشد سازمانی این گروه پس از بازگشت از چین، تشكیل اولین شبكه سازمانهای غیردولتی در تاریخ تشكلهای داوطلبانه ایران است.
در جامعه امروز ایران نیز پیشتازی زنان در روند تكامل رشد سازمانی، در جریان است، بویژه در پیشبرد پروژه «توانمندسازی» سازمانهای غیردولتی.
با وجود اینكه «توانمندسازی» برنامهای فراگیر برای همه گروههای اجتماعی موجود در جامعه مدنی است، اما این زنن هستند كه چه در بخشهای دولتی و چه در حوزه غیردولتی و دانشگاهی، این فرصت را ربوده و اولین تجربههای ذی قیمت پروژههای توانمند سازی را از آن خود میسازند. البته باید در نظر داشت كه جامعه ایران، جامعهای در حال گذرا است، گذرا از وضع موجود به وضع مطلوب، فراز و نشیبها و هزینههای بیشمار دارد.
در این میان جامعه فعال زنان، چونان خط شكنانی خستگیناپذیر در عرصه مشاركت مدنی، در معرض آسیب و آزمون و خطاهای بی شماری قرار دارند. بی تردید شایسته است هر گونه نقد و بررسی در فرآیند مشاركت و پیشتازی زنان در عرصه سازمانهای غیردولتی منصفانه و با در نظر داشتن چنین وضعیتی صورت پذیرد.
● در حاشیه:
چندی است كه موضوع «سازمانهای غیر دولتی» به یكی از موضوعات مهم و بحث برانگیز تبدیل شده است. از سازمان ملل و بنیادهای بینالمللی گرفته تا نهادهای دولتی و غیر دولتی و نخبگان، بر اهمیت توجه به این موضوع - یا به دلیل ظرفیتها و آثار منحصر به فرد آنها و یا به دلیل مخاطراتی كه برای امنیت ملی كشورها و موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان ایجاد میكنند - پای میفشارند. در كشور ما در برنامه سوم و چهارم توسعه، به حمایت از این سازمانها توجه شده است و سالیانه میلیاردها تومان بطور مستقیم صرف تشكیل و تقویت این سازمانها میشود.
افزون بر آن، بخشی از حمایتها نیز از ردیفهایی دیگر، چون حمایت از IT و حمایت از طرحهای پژوهشی نصیب سازمانهای غیر دولتی میشود.
قرائن از این واقعیت حكایت دارد كه لازم است به برخی از این سازمانها به چشم گروههایی ارزشمند، پرتوان و در خدمت اهداف نظام اسلامی و مصلحت عمومی جامعه نگریست و آنها را مستحق حمایت دانست، برخی دیگر را با سیاستهایی، به مسیر سازندگی هدایت كرد و تعدادی را نیز در زمره پیامآوران فرهنگ الحادی و ادبیات لیبرالیستی غرب و یا حتی عوامل سیاسی نظام سرمایه داری دانست. نبود سیاستهای مشخص در جمهوری اسلامی، در برابر سازمانهای غیر دولتی، هم به از دست دادن فرصتهای استفاده بهینه از نیروهای مردمی در قالب این تشكلها میانجامد و هم به حمایتهای بیجا و توجیهناپذیر از عوامل تحقیر فرهنگ دینی و ملی.
نویسنده كارآمدهای سازمانهای غیردولتی را صرفاً از نگاه منافع زنان نگریسته و به آثار و نتایج و كارآمدیهای این سازمانها در راستای منافع عمومی بویژه منافع جامعهی اسلامی توجه نكرده است در حالی كه واقعیت آن است كه بسیاری از زنان مسلمان جامعه با انگیزههای فراجنسیتی و فراقشری، اقدام به تأسیس سازمانهای غیردولتی مینمایند.
اگر سازمانهای غیردولتی با اهداف درست تأسیس شوند، كارآییهای بسیاری، بهویژه در رابطه با نظام اسلامی خواهند داشت؛ از جمله:
۱) میتوانند در تبیین و تبلیغ مفاهیم دینی و ایجاد جریانهای علمی و فرهنگی فعال باشند. گروههای نخبه و نظریهپرداز، در جریان تولید دانش، فعال میشوند و گروههای دیگر، در جریان تبدیل مفاهیم به زبان مفاهمه با مخاطبان مختلف، جریانسازی علمی و توسعه اطلاعات عمومی فعالیت خواهند كرد.
۲) گروههای غیردولتی با انتخاب موضوعات جزئی و با محدود كردن موضوع فعالیت خود، میتوانند سطح كارشناسی خود را در همان موضوع، به سرعت بالا ببرند و به نهادهای حكومتی (سیاستگذاران، طراحان و مجریان) در سطوح مختلف، مشاوره كارشناسی دهند.
۳) با تكثیر بلندگو و ایجاد جریانهای فرهنگی و اجتماعی، میتوانند زمینههای لازم را برای تحقق اهداف و برنامههای نظام اسلامی فراهم و مطالبات عمومی را هدایت كنند و آنگاه كه نهادهای دولتی در اجرای وظیفه خود، سهلانگاری میكنند و یا برخلاف اهداف نظام اسلامی رفتار میكنند، با آگاهسازی مخاطبان و ارائه تحلیل روزآمد، فشار مطالبات اقشار گوناگون را متوجه نهادهای دولتی سازند.
۴) این سازمانها میتوانند بازوی نظارتی نظام اسلامی باشند و بهویژه بر عملكرد نهادهای دولتی نظارت كنند.
۵) این نهادها از بهترین حلقههای اتصال میان مردم و مسؤولان هستند و به نظر میرسد كه تكیه بر گروههایی كه بدون انگیزههای قدرتطلبانه، نقش حلقه اتصال را ایفا كنند، از اتكا بر احزاب سیاسی، كه در كنار نظام اسلامی، كانونهای قدرت سیاسی تأسیس میكنند، كارآمدتر باشد.
۶) در شرایطی كه كشورهای جهان، به سوی جهانی سازی میروند، NGOها میتوانند در حفظ هویت بومی و ملی و ایجاد جریانهای منطقهای و بین المللی با محوریت دین فعالیت كنند.
ملاحظه دو نكته، حساسیت كار سازمانهای غیردولتی را آشكارتر میسازد:
۱) آنكه مقایسه میان سازمانهای غیردولتی، در كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، نشان میدهد كه در كشورهای پیشرفته، سازمانهای غیردولتی خیریه و مددكار اجتماعی، رشد بیشتری دارند؛ اما در كشورهای در حال توسعه، برنامهریزیها بیشتر در مسیر توسعه سازمانهای فرهنگی و اجتماعی است. در كشور ایران، گرچه تا ابتدای سال ۷۶ ۱۳ بسیاری از سازمانهای غیردولتی را سازمانهای خیریهای تشكیل میدادند، اما در چند سال گذشته، رشد سازمانهای غیر دولتی فرهنگی و اجتماعی، بسیار بیشتر شده است.
۲) آن كه رفته رفته ادبیاتی در حال شكلگیری است كه عنوان «سازمان غیردولتی»(NGO) به گروههایی كه در چارچوب ادبیات دیكته شده بین المللی و محورهای اعلام شده توسط سازمان ملل فعالیت میكنند، اطلاق شود. بنابراین، گروههای مردمی، كه در زمینههایی چون ازدواج جوانان، بررسی معضل طلاق و نقد شاخصههای جهانی در باره حقوق بشر، حقوق زنان و توسعه فعالیت میكنند، گرچه به عنوان سازمانهای غیردولتی ثبت میشوند، اما اعتبار لازم را به عنوان سازمان غیر دولتی بدست نمیآورند. این مسأله، ناشی از سیاست حمایتی سازمان ملل از سازمانهای غیردولتی نیز هست. این سازمان، گرچه در نوشتهها صرفاً بر نقش مردم و توانمندسازی سازمانهای غیر دولتی تأكید میكند، اما دایره حمایتهای خود را به گروههایی خاص محدود میسازد.
● سازمانهای غیردولتی و حمایتهای داخلی
موضوع حمایت دولت از سازمانهای غیردولتی، در ماده ۱۵۸ از برنامه سوم توسعه جای داده شد و در سالیان گذشته، بودجههایی برای حمایت از این سازمانها اختصاص داده میشود. این كمكها در قالب كمك هزینه تأسیس سازمانهای غیردولتی، هزینه برگزاری سمینار، توزیع سختافزار و كمك به طرحهای تحقیقی انجام میشود. همچنین دورههایی آموزشی را با موضوع توانمندسازی سازمانهای غیردولتی، برگزار میكنند. هماكنون بیش از ۳۷۰۰۰ سازمان غیر دولتی ثبت شدهاند. تعداد سازمانهای غیردولتی، به اندازهای است كه برخی دهه گذشته را دوران تأسیس سازمانهای غیردولتی و آینده را مرحله تحكیم و نهادینهسازی این سازمانها دانستهاند.[۱] ر.ك: سهراب رزاقی، «ظرفیتسازی و دوران گذار سازمانهای غیردولتی»، وقایع اتفاقیه،۹/۳/۸۳ ، ص ۱۰.
ناگفته پیدا است كه بسیاری از این سازمانها را گروههای علمی، مذهبی، خیریه و گروههای عامالمنفعهای تشكیل میدهند كه بااهداف اسلامی و انسانی تأسیس شدهاند و نظام اسلامی موظف به حمایت مادی و معنوی از آنها است؛ اما واقعیت به همین جا ختم نمیشود. قراین نشانگر آن است كه نظام سرمایه داری جهانی، اهداف و برنامههای خود را به منظور تأثیرگذاری در سیاستها و برنامههای نظام اسلامی و فرهنگ جامعه مدنی در ایران دنبال میكند. بالاتر آن كه جمهوری اسلامی ایران به علت پیش گامی در مطرح كردن اندیشه اسلام سیاسی و اصولگرایی اسلامی، مهمترین گزینه اصلاحات در طرح امریكایی خاورمیانه بزرگ است.
طرحهای ظرفیتسازی سازمانهای غیردولتی، در چند سال گذشته، از چند راه پیگیری میشود: اولین طرح ظرفیتسازی، طرحی است كه از سال ۱۳۷۶ در یكی از مراكز توانمندسازی آغاز شده است. این طرح با حمایت مالی شورای جهانی جمعیت، بنیادفورد(امریكا)[۲] بنیادهای فورد، راكفلر و كارنگی از مهمترین بنیادهای بینالمللی صهیونیستیاند كه در زمینههای فرهنگی - اجتماعی فعالیت میكنند(ر.ك: ادوارد بومن، كنترل فرهنگ(نقش بنیادهای كارنگی، فورد و راكفلر در سیاست خارجی آمریكا)، ترجمه جمیله الیاسی،).، برنامه و توسعه هلند[۳] هلند مهمترین مركز یهودیان تندرو در اروپا است. و[۴] سازمان كمكهای خارجی امریكا.USA/AID اجرا میشود. دومین طرح را گروهی از نمایندگان سازمانهای غیردولتی و با حمایت مالی دفتر برنامه عمران ملل متحد اجرا میكنند. سومین طرح، طرحهای ظرفیتسازی است كه در چند سال اخیر از سوی سازمانهای دولتی به اجرا درآمده است و سالیانه میلیاردها تومان در این زمینه، هزینه میشود.[۵] سهراب رزاقی، «ظرفیتسازی و دوران گذرا سازمانهای غیردولتی»، وقایع اتفاقیه، ۹/۳/۸۳ ، ص ۱۰(با تلخیص).● سازمانهای غیر دولتی و حمایتهای بینالمللی
برخی از سازمانهای غیردولتی، این امكان را دارند كه با حمایتهای مالی و اعتباری سازمان ملل و بنیادهای بینالمللی، در كنفرانسهای منطقهای و جهانی، با عنوان نماینده زن ایرانی شركت كنند، سمینارها و نشستها را با این حمایتها برگزار كنند و مهمتر آن كه با عهدهدار شدن برخی فعالیتها(از سوی نهادهای بینالمللی) كسب اعتبار و موفقیت به دست آورند. چندی پیش، شش نفر از نمایندگان سازمانهای غیردولتی دارای گرایش فمینیستی، با حمایت همین نهادها، در اجلاس تایلند شركت كردند و به انتقاد از قوانین جمهوری اسلامی پرداختند. مشاور یونسكو د رامور سازمانهای غیردولتی در این باره میگوید:
«یونسكو بیش از این كه اهرم مادی داشته باشد - كه البته دارد - به سازمانهای غیردولتی اعتبار میدهد؛ مثلاً از یك NGO در همایش دعوت میكند و میگوید: شما این كارها را انجام دهید. این درگیر كردن كار با NGO گام بزرگ و موثری است»[۶] ر.ك: «حضور زنان از طریق NGO»، حوراء(نشریه داخلی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان)، ش ۶، ص ۳۹.
نهادهای بینالمللی كوشیدهاند تا از راههای گوناگون، به ایجاد جریانهای منطقهای و بینالمللی، به منظور تقویت جریانهای زنانه و گسترش ادبیات «لیبرال فمینیستی»، بهویژه در خاورمیانه بپردازند كه در این میان میتوان به «تشكیل شبكه زنان فارسی زبان» با شركت گروههایی از ایران، افغانستان و تاجیكستان، با حمایت مالی بانك جهانی و مركز امور مشاركت زنان و تشكیل «شبكه زنان عرب زبان»، در خاورمیانه عربی[۷] تشكیل شبكه زنان فارسی زبان»، روزنامه شرق، ۳/۵/۸۳، ص ۱۲.، تشكیل اجلاس منطقهای جامعه اطلاعاتی و سازمانهای جامعه مدنی در شهریور ۱۳۸۲، با شركت جمعی از نمایندگان سازمانهای دولتی و غیردولتی ایران و پاكستان،[۸] كنشگران داوطلب، مركز مطالعات و آموزش سازمانهای جامعه مدنی ایران، ش ۱۴ و ۱۵، ص ۱۲. برگزاری دوره بینالمللی مطالعات زنان، با حضور نمایندگان سازمانهای غیردولتی از ایران، افغانستان، پاكستان، سودان، مصر، الجزایر، اردن، تركیه، سوریه، كانادا، كلمبیا و بحرین، از سوی مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان،[۹] همان، ص ۲۱. همایش مبادله علمی میان تشكلهای ایران و مصر، به همت مؤسسه همیاران غدا و بنیاد آلمانی «فردریش ایبرت»، با حضور اعضای سازمانهای غیردولتی ایران و مصر، در خرداد ۱۳۸۲ اشاره كرد.[۱۰] همان، ص ۲۱.
نكته مهم آن است كه این حمایتها بیشتر متوجه آن دسته از سازمانهای غیردولتی است كه در زمره گروههای سكولار، نواندیش و یا مخالفان نظام اسلامیاند.
● نمونههای فعالیت
چنان كه گفته شد، بسیاری از سازمانهای غیردولتی، با انگیزههای دینی و انسانی تأسیس شده و خدمات شایانی به نظام اسلامی و مردم كردهاند. فعالیتهای فرهنگی در زمینه تبیین شخصیت و حقوق زن در اسلام، تشكیل گروههای علمی و مطالعاتی، فعالیتهای خیریه و عامالمنفعه(از جمله، حمایت از زنان سالمند و تشكیل گروههای امداد) بخشی از این فعالیتهااست. در كنار این گروهها، سازمانهای سكولار و گروههای همسو با نهادهای بینالملل، به تضعیف آموزههای دینی، در نشستهای دانشگاهی و همایشهای عمومی، ایجاد گروههای مطالعاتی دانشجویی، بهویژه در كنار رشتههای مطالعات زنان، مشاوره دادن به نهادهای دولتی و اعمال فشار بر نظام، از راههای تبلیغاتی، در داخل كشور و در كنفرانسهای بینالمللی اقدام میكنند. موارد زیر، نمونههایی از این فعالیتها هستند:
▪ بیانیه مطالبات زنان، توسط ۷۰ سازمان غیردولتی تنظیم و ارائه گردید. این بیانیه، حاصل مطالبات این گروهها از مجلس هفتم است. ابهامزدایی از مفاد قانون اساسی، اصلاح قوانین مدنی، از جمله طلاق، حضانت و ریاست خانواده، كه مشتمل بر نابرابریهای جنسیتی است، اصلاح حقوق كیفری و قوانینی چون دیه و شهادت، وادار كردن دولت به اصلاح كتابهای درسی و حذف كلیشههای جنسیتی[۱۱] براساس نظریه فمینیستی، نابرابریهای موجود بین زن و مرد، ریشه در فرهنگ و آموزش دارد و مهمترین قدم به سوی برابری، اصلاح نگرشهایی است كه به روشهای مختلف، از جمله مقدس داشتن همسری و مادری و إعمال مرزبندیهای زنانه و مردانه، نقشهای ثابتی برای زن و مرد به تصویر میكشند. بر این اساس، متون و تصاویری كه مرد را نانآور و زن را خانهدار نشان میدهد، عروسك را به دست دختر و دوچرخه را به دست پسر میدهد، دختر را در جمع دخترانه و پسر را در جمع پسرانه نشان میدهد و بچه را در آغوش مادر به تصویر میكشد، به دلیل آن كه بر نگرشهای سنتی تأكید میكنند، باید حذف شوند. از كتابها، ضرورت الزام بخشهای مختلف دولتی، به استفاده از زنان، اعمال سهمیهبندی جنسیتی در ادارات دولتی و شوراهای شهر و ایجاد تعادل جنسیتی در سطوح مدیریتی كشور، بخشی از این مطالبات است. در جلسه مشترك این گروهها بر چانهزنی و فشار به مجلس، برای اجرایی كردن مطالبات تأكید شد.[۱۲] ر.ك: ویژه نامه روز جهانی زن، خانه فرهنگ و توسعه.
▪ در تاریخ دهم تا سیزدهم تیرماه ۱۳۸۳ همایش سازمانهای غیردولتی زنان آسیا(پاسیفیك) در بانكوك برگزار شد. در این همایش، سه نفر از گروههای مذهبی و شش نفر از سازمانهای غیردولتی فمینیست ایرانی نیز شركت داشتند. محبوبه عباسقلیزاده، عضو مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، در این همایش، طی سخنانی گفت:
«.... وقتی به اینجا میآمدم، زنان سكولار كشورم، كه خواستار جدایی كامل دین از سیاست و حكومت هستند، از من خواستند به گوش جهانیان برسانم كه چگونه آنان شهروند درجه ۳ بوده و به حاشیه رانده شدهاند. چگونه از كاندیداتوری برای مجلس و شوراها و دسترسی به سایر فرصتهای تصمیمگیری و سیاستگذاری محرومند. چگونه از داشتن تریبونهای قانونی، حتی در سطح مطبوعات محروم بوده و تنها فضای موجود برای آنان فضاهای مجازی اینترنتی است.
وقتی كه به اینجا میآمدم، دختران كشورم، كه ۳۵% جمعیت كشور را تشكیل میدهند، گفتند:
ما نمیدانیم كه تو كجا میروی؛ ولی اگر گوش شنوایی پیدا كردی، بگو كه قربانیان راستین بنیادگرایی، چه از جنس اسلامیاش و چه از جنس امریكاییاش، ما بودیم. بگو كه این مقاومت و حجم پرقدرت مطالبات و اراده ما بود كه به جریان رفرمیسم منجر شد؛ اما دیگر امیدی به بزرگترانمان نداریم. بگو: ما خواستار حق تصمیمگیری در مورد زندگی خصوصی و آینده، حقوق شهروندی مساوی با مردان، حق حضور برابر در فضای اجتماعی، حق انتخاب پوشش، حق عشق، حق لذت از زندگی و سایر حقوق انسانی هستیم....[۱۳] ر.ك: گزارش نمایندگان اعزامی شبكه ارتباطی مراكز غیردولتی زنان جمهوری اسلامی ایران، از همایش سازمانهای غیردولتی زنان آسیا - پاسیفیك، دبیرخانه شبكه ارتباطی مراكز غیردولتی زنان، مرداد ۱۳۸۳.
▪ در جلسه سازمانهای غیردولتی غیرمذهبی، سیاستهای زنستیزانه صدا و سیما، در قالب ارائه برنامههایی چون عصر ایمان، كه در آن، تعدادی از كارشناسان، به بیان دیدگاههای اسلامی درباره شخصیت و حقوق زن پرداختند، محكوم و بنا شد چگونگی اعتراض به صدا و سیما در قالب راهپیمایی یا روشهای دیگر مطالعه شود. برخی از گروهها نیز پیشنهاد تأسیس كمیته رسانهای در باره مسائل مطرح شده در صدا و سیما را دادند. پیش از آن نیز دهها نفر از اعضای این سازمانها، در یك راهپیمایی، ترویج كلیشههای سنتی توسط صدا و سیما را محكوم كرده بودند.
▪ در جلسه سازمانهای غیردولتی پیشنهاد وزارت علوم، مبنی بر سهمیهبندی جنسیتی در گروههای پزشكی، بررسی و قرار شد این گروهها حركتی هماهنگ را علیه آن آغاز كنند. پیگیری این گروهها و فشار اعضای فراكسیون زنان مجلس ششم سبب شد كه این طرح مسكوت بماند.
▪ فعالیتهای این سازمانها در كنار سازمان آموزش و پرورش سبب شد كه طرح اصلاح كتابهای درسی، براساس نگرشهای جنسیتی به كتابهای درسی راه یابد.[۱۴] الگوی مورد نظر در اصلاحات را میتوان در كتاب پیكار با تبعیض جنسی، نوشته آندره میشل(از فمینیستهای مشهور فرانسوی)، ترجمه محمدجعفر پوینده، كه نتشارات نگاه چاپ كرده است، یافت. براساس این طرح، تصاویر و متونی كه بیان كننده تمایز زن و مرد، در عملكرد و ترویج كننده نقشهای سنتی زنان و مردان باشد، حذف میشود. در قدم اول، از سال گذشته، مواردی مانند «بابا نان داد»، كه نشانگر نقش سرپرستی و نانآوری مرد در خانواده بود، حذف گردید.
▪ برخی از سازمانهای غیردولتی، در روز جهانی زن(۲۰ اسفند ۱۳۷۹) با جمعآوری امضا، در نامهای خطاب به مجلس شورای اسلامی، الحاق بدون قید و شرط ایران به كنوانسیون محو كلیه اشكال تبعیض علیه زنان را خواستار شدند.
▪ تأسیس سایتهای زنانه، از دیگر برنامههایی است كه سازمانهای غیردولتی به آنها اهتمام دارند. این سایتها میتوانند در تبادل سریع اطلاعات، ارائه تحلیل و گردآوری طومارهای مختلف و هماهنگسازی فعالیتها بسیار مهم تلقی شوند. محتوای این سایتها بیشتر نقد سیاستهای نظام اسلامی، درباره زنان، تبیین نگرشهای فمینیستی و یا ارائه چهرههای فاسد یا غیرمذهبی است.
●نظام اسلامی و سازمانهای غیردولتی
نظام اسلامی از یك سو، نظامی دینی است كه براساس اندیشه «اسلامسیاسی» یا «حضور دین در عرصه حیات اجتماعی بشر» تشكیل شده است و از سوی دیگر، نظامی مردمی است كه موفقیت خود را رهین رغبت عمومی میداند. بیشك تنظیم سازوكارهای تحقق مردم سالاری دینی در عصر جدید میتواند الگویی بیبدیل برای حل مشكلات تاریخی و اجتماعی جهان اسلام ارائه كند. در این میان، توجه به نقش گروههای مردمی، كه در قالب سازمانهای غیردولتی، با انتخاب موضوعی خاص به فعالیتهای علمی، فرهنگی و عامالمنفعه بپردازند، ضرورتی اجتنابناپذیر است. چگونگی و دامنه ارتباط میان مردم و حكومت، از مسائلی است كه میتوان بخش مهمی از پاسخ آن را در فعالیت نهادهای غیردولتی یافت.
جمهوری اسلامی، در عرصههایی چون تهیه گزارش از نارساییها و نابهسامانیها، انتقال اعتراضهای اقشار مختلف مردم به حكومت، نظارت بر عملكرد نهادهای رسمی و شخصیتهای نظام(امر به معروف و نهی از منكر)، كم كردن بار تصدیگریهای بیجای دولت، شناسایی استعدادها و توانمندیهای مردمی در ردهها و مناطق مختلف، دریافت كارشناسی و مشاوره، تحقق جنبش نرمافزاری و تولید دانش، توزیع و نهادینه كردن مفاهیم دینی و الگوهای فرهنگی در سطح اقشار مختلف جامعه، تحقق سیاستهای نظام و منویات رهبران نظام اسلامی، استفاده از امكانات و قوای مردمی در شرایط بحرانی(جنگ و حوادث طبیعی)، شناسایی عوامل اختلال در نظم و اخلاق عمومی و دهها مورد دیگر، نیازمند گروههای منسجم مردمی است كه در قالب سازمانهای غیردولتی شناسنامهدار، به فعالیت پرداخته و به شكل سازمانی با هم مرتبط باشند.
همچنین در عرصه بینالملل، برقراری گفتوگو، چالش بر سر الگوهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، انتقال پیام اسلام به مخاطبان در كشورهای مختلف، زمینهسازی برای تحقق وحدت اسلامی در جهان اسلام و وحدت رویه در حد امكان با پیروان ادیان ابراهیمی، بهویژه در شرایطی كه دولتها برای ورود فعال در عرصه بینالملل، با مشكلات و فشارهایی روبهرویند، ضرورتی است كه توجه خاص به سازمانهای غیردولتی فعال و انقلابی را میطلبد.
دولتها نیز مشتاق ورود زنان به تشكلهای داوطلبانه هستند. در دولتهای فراگیر قبل و پس از اسلام، با توجه به ساخت فئودالی و قبیلهای قدرت، مشاركتهای مردمی با بیاعتمادی دو جانبه روبرو بود و در چارچوب خیر اجتماعی از طریق ارایه خدمات رفاهی محدود مانده بود. بنابراین دولتها هیچ نقشی مستقیمی در روند مشاركت مردمی نداشتند.
با ورود به دوران مشروطه، زنان به تدریج از طریق مشاركتهای دواطلبانه آموزشی و فرهنگی نظیر مدرسهسازی و آموزش و پرورش دختران، به نحوی دولت معاصر را به چالش دعوت كردند. با نهادینه شدن ساختارهای حكومتی سلطنتی در عصر پهلوی، پهلویها مشاركت زنان در تشكلهای داوطلبانه را با در نظر داشتن نوعی تهدید بالقوه، مبدل به سازمان زنان یا تشكیلات مشابه آن ساختند. از این پس سیاست حكومت در برابر سازمانهای غیر دولتی زنان جنبه ویترینی پیدا كرد.
پس از انقلاب با ورود به دوران سازندگی، رویكرد رفاهی توسعه از یك سو و سیاست خارجی از دیگر سو، مهمترین عوامل حمایت كننده دولت از سازمانهای غیردولتی زنان بود. لزوم پاسخگویی به تهدیدهای دیپلماتیك جهانی در حوزه حقوق بشر و مشاركت زنان در ایران، باعث شد كه سازمانهای غیردولتی زنان به صورت سفیران غیررسمی با ایفای نقشهای تبلیغاتی، مورد حمایت قرار گیرند. از دیگر سو با گسترش سیاست خارجی، حضور فن گرایان و كارشناسان رده بالای دولتی در كنفرانسهای بینالمللی، جای خالی سازمانهای غیردولتی و بویژه زنان را مرتباً به دولت گوشزد كرد.
این موضوع به علاوه سیاستهای رفاهی با هدف محرومیت زدایی از بخش آسیبپذیر جامعه - كه مهمترین آنها را زنان تشكیل میدادند - همزمان موجب شد كه دولت با گسترش سازمانهای غیردولتی تخصصی و تعاونیهای زنان گامهای موثری به سوی زمینهسازی جهت تشكیل سازمانهای غیردولتی تخصصی و مدرن زنان بردارد.
● روند جنسیتپذیری سازمانهای غیردولتی در ایران
سازمانهای غیر دولتی از دوران مشروطه بدین سو با حضور فعال زنان طبقه اعیان و متوسط شهری در تشكلهای آموزشی، رنگ جنسیتی به خود گرفت. زنان كه در نهضت مشروطه و بویژه در مبارزات خیابانی شهرهای بزرگ سهم بسزایی داشتند، پس از نهادینه شدن سازمان سیاسی حكومت به حاشیه رانده شدند اما تجربه مشاركت در نهضت مشروطه موجب شد تا زنان تحصیلكرده كه عموماً از طبقه اعیان و نخبگان فرنگ رفته بودند، به خانهها عقبنشینی نكنند و به تغییر ساختار اجتماعی موجود از طریق فرهنگ سازی بپردازند. اكثر زنان فعال در تشكلهایی كه ساخت و تاسیس مدارس دختران و آموزش با شیوه مدرن را سرلوحه مأموریت خود قرار داده بودند، اجتماع كردند و نیز به انتشار مطبوعات ویژه زنان پرداختند.
مروری به تاریخ مشروطه نشان میدهد كه چگونه تشكلهای داوطلبانه مدرن سرآغاز خود را مدیون حضور زنان هستند. از آن پس تا اواخر دوران پهلوی، فعالیت در سازمانهای خیریهای و اجتماعی عامالمنفعه، با وجود تحریف در منابع و رسالت سازمانی، جنسیت زنانه به خود گرفت. در بدو انقلاب، مشاركت تودهای زنان كه تمام طبقات و گروههای اجتماعی و سیاسی مخالف پهلوی را در بر میگرفت موجب هویتیابی بخش عظیمی از زنان حاشیهنشین در بخش سنتی و مذهبی كشور شد. هر چند كه تاریخ مشروطه، دیگر بار پس از نهادینه شدن انقلاب در دستگاههای دولتی تكرار شد و زنان را به خانهنشینی هدایت كرد اما این بار نیز خواستههای برخاسته از هویتیابی بدنه سنتی و مذهبی جامعه، موجب شد كه زنان فعال انقلابی با انگیزه احقاق حقوق و تكالیف خود در متون دینی، هیئتها، محافل، انجمنها و تشكیلات ریز و درشت مذهبی - انقلابی را به را اندازند و تولد مجدد سازمانهای غیردولتی را از طریق تشكلهای ایدئولوژیك موجب شوند.
با گذشت چند سال گروه دیگری از زنان فعال انقلابی مجال حضور در سومین كنفرانس جهانی زن در نایروبی(۱۹۸۵) را یافتند و با الهام از تجربه جهانی زنان پس از بازگشت، اولین هستههای سازمانهای غیردولتی مدرن را بنا نهادند. بیش از ۱۰۰ تن از اعضای سازمانهای غیردولتی زنان طی یك سال حضور در كارگاههای ظرفیت سازی و آگاه سازی جنسیتی و آنگاه سفر به «خویدا»(در چین) شاهد غنیترین بسیج اجتماعی زنان جهان بودند. نخستین علایم رشد سازمانی این گروه پس از بازگشت از چین، تشكیل اولین شبكه سازمانهای غیردولتی در تاریخ تشكلهای داوطلبانه ایران است.
در جامعه امروز ایران نیز پیشتازی زنان در روند تكامل رشد سازمانی، در جریان است، بویژه در پیشبرد پروژه «توانمندسازی» سازمانهای غیردولتی.
با وجود اینكه «توانمندسازی» برنامهای فراگیر برای همه گروههای اجتماعی موجود در جامعه مدنی است، اما این زنن هستند كه چه در بخشهای دولتی و چه در حوزه غیردولتی و دانشگاهی، این فرصت را ربوده و اولین تجربههای ذی قیمت پروژههای توانمند سازی را از آن خود میسازند. البته باید در نظر داشت كه جامعه ایران، جامعهای در حال گذرا است، گذرا از وضع موجود به وضع مطلوب، فراز و نشیبها و هزینههای بیشمار دارد.
در این میان جامعه فعال زنان، چونان خط شكنانی خستگیناپذیر در عرصه مشاركت مدنی، در معرض آسیب و آزمون و خطاهای بی شماری قرار دارند. بی تردید شایسته است هر گونه نقد و بررسی در فرآیند مشاركت و پیشتازی زنان در عرصه سازمانهای غیردولتی منصفانه و با در نظر داشتن چنین وضعیتی صورت پذیرد.
● در حاشیه:
چندی است كه موضوع «سازمانهای غیر دولتی» به یكی از موضوعات مهم و بحث برانگیز تبدیل شده است. از سازمان ملل و بنیادهای بینالمللی گرفته تا نهادهای دولتی و غیر دولتی و نخبگان، بر اهمیت توجه به این موضوع - یا به دلیل ظرفیتها و آثار منحصر به فرد آنها و یا به دلیل مخاطراتی كه برای امنیت ملی كشورها و موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان ایجاد میكنند - پای میفشارند. در كشور ما در برنامه سوم و چهارم توسعه، به حمایت از این سازمانها توجه شده است و سالیانه میلیاردها تومان بطور مستقیم صرف تشكیل و تقویت این سازمانها میشود.
افزون بر آن، بخشی از حمایتها نیز از ردیفهایی دیگر، چون حمایت از IT و حمایت از طرحهای پژوهشی نصیب سازمانهای غیر دولتی میشود.
قرائن از این واقعیت حكایت دارد كه لازم است به برخی از این سازمانها به چشم گروههایی ارزشمند، پرتوان و در خدمت اهداف نظام اسلامی و مصلحت عمومی جامعه نگریست و آنها را مستحق حمایت دانست، برخی دیگر را با سیاستهایی، به مسیر سازندگی هدایت كرد و تعدادی را نیز در زمره پیامآوران فرهنگ الحادی و ادبیات لیبرالیستی غرب و یا حتی عوامل سیاسی نظام سرمایه داری دانست. نبود سیاستهای مشخص در جمهوری اسلامی، در برابر سازمانهای غیر دولتی، هم به از دست دادن فرصتهای استفاده بهینه از نیروهای مردمی در قالب این تشكلها میانجامد و هم به حمایتهای بیجا و توجیهناپذیر از عوامل تحقیر فرهنگ دینی و ملی.
نویسنده كارآمدهای سازمانهای غیردولتی را صرفاً از نگاه منافع زنان نگریسته و به آثار و نتایج و كارآمدیهای این سازمانها در راستای منافع عمومی بویژه منافع جامعهی اسلامی توجه نكرده است در حالی كه واقعیت آن است كه بسیاری از زنان مسلمان جامعه با انگیزههای فراجنسیتی و فراقشری، اقدام به تأسیس سازمانهای غیردولتی مینمایند.
اگر سازمانهای غیردولتی با اهداف درست تأسیس شوند، كارآییهای بسیاری، بهویژه در رابطه با نظام اسلامی خواهند داشت؛ از جمله:
۱) میتوانند در تبیین و تبلیغ مفاهیم دینی و ایجاد جریانهای علمی و فرهنگی فعال باشند. گروههای نخبه و نظریهپرداز، در جریان تولید دانش، فعال میشوند و گروههای دیگر، در جریان تبدیل مفاهیم به زبان مفاهمه با مخاطبان مختلف، جریانسازی علمی و توسعه اطلاعات عمومی فعالیت خواهند كرد.
۲) گروههای غیردولتی با انتخاب موضوعات جزئی و با محدود كردن موضوع فعالیت خود، میتوانند سطح كارشناسی خود را در همان موضوع، به سرعت بالا ببرند و به نهادهای حكومتی (سیاستگذاران، طراحان و مجریان) در سطوح مختلف، مشاوره كارشناسی دهند.
۳) با تكثیر بلندگو و ایجاد جریانهای فرهنگی و اجتماعی، میتوانند زمینههای لازم را برای تحقق اهداف و برنامههای نظام اسلامی فراهم و مطالبات عمومی را هدایت كنند و آنگاه كه نهادهای دولتی در اجرای وظیفه خود، سهلانگاری میكنند و یا برخلاف اهداف نظام اسلامی رفتار میكنند، با آگاهسازی مخاطبان و ارائه تحلیل روزآمد، فشار مطالبات اقشار گوناگون را متوجه نهادهای دولتی سازند.
۴) این سازمانها میتوانند بازوی نظارتی نظام اسلامی باشند و بهویژه بر عملكرد نهادهای دولتی نظارت كنند.
۵) این نهادها از بهترین حلقههای اتصال میان مردم و مسؤولان هستند و به نظر میرسد كه تكیه بر گروههایی كه بدون انگیزههای قدرتطلبانه، نقش حلقه اتصال را ایفا كنند، از اتكا بر احزاب سیاسی، كه در كنار نظام اسلامی، كانونهای قدرت سیاسی تأسیس میكنند، كارآمدتر باشد.
۶) در شرایطی كه كشورهای جهان، به سوی جهانی سازی میروند، NGOها میتوانند در حفظ هویت بومی و ملی و ایجاد جریانهای منطقهای و بین المللی با محوریت دین فعالیت كنند.
ملاحظه دو نكته، حساسیت كار سازمانهای غیردولتی را آشكارتر میسازد:
۱) آنكه مقایسه میان سازمانهای غیردولتی، در كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، نشان میدهد كه در كشورهای پیشرفته، سازمانهای غیردولتی خیریه و مددكار اجتماعی، رشد بیشتری دارند؛ اما در كشورهای در حال توسعه، برنامهریزیها بیشتر در مسیر توسعه سازمانهای فرهنگی و اجتماعی است. در كشور ایران، گرچه تا ابتدای سال ۷۶ ۱۳ بسیاری از سازمانهای غیردولتی را سازمانهای خیریهای تشكیل میدادند، اما در چند سال گذشته، رشد سازمانهای غیر دولتی فرهنگی و اجتماعی، بسیار بیشتر شده است.
۲) آن كه رفته رفته ادبیاتی در حال شكلگیری است كه عنوان «سازمان غیردولتی»(NGO) به گروههایی كه در چارچوب ادبیات دیكته شده بین المللی و محورهای اعلام شده توسط سازمان ملل فعالیت میكنند، اطلاق شود. بنابراین، گروههای مردمی، كه در زمینههایی چون ازدواج جوانان، بررسی معضل طلاق و نقد شاخصههای جهانی در باره حقوق بشر، حقوق زنان و توسعه فعالیت میكنند، گرچه به عنوان سازمانهای غیردولتی ثبت میشوند، اما اعتبار لازم را به عنوان سازمان غیر دولتی بدست نمیآورند. این مسأله، ناشی از سیاست حمایتی سازمان ملل از سازمانهای غیردولتی نیز هست. این سازمان، گرچه در نوشتهها صرفاً بر نقش مردم و توانمندسازی سازمانهای غیر دولتی تأكید میكند، اما دایره حمایتهای خود را به گروههایی خاص محدود میسازد.
● سازمانهای غیردولتی و حمایتهای داخلی
موضوع حمایت دولت از سازمانهای غیردولتی، در ماده ۱۵۸ از برنامه سوم توسعه جای داده شد و در سالیان گذشته، بودجههایی برای حمایت از این سازمانها اختصاص داده میشود. این كمكها در قالب كمك هزینه تأسیس سازمانهای غیردولتی، هزینه برگزاری سمینار، توزیع سختافزار و كمك به طرحهای تحقیقی انجام میشود. همچنین دورههایی آموزشی را با موضوع توانمندسازی سازمانهای غیردولتی، برگزار میكنند. هماكنون بیش از ۳۷۰۰۰ سازمان غیر دولتی ثبت شدهاند. تعداد سازمانهای غیردولتی، به اندازهای است كه برخی دهه گذشته را دوران تأسیس سازمانهای غیردولتی و آینده را مرحله تحكیم و نهادینهسازی این سازمانها دانستهاند.[۱] ر.ك: سهراب رزاقی، «ظرفیتسازی و دوران گذار سازمانهای غیردولتی»، وقایع اتفاقیه،۹/۳/۸۳ ، ص ۱۰.
ناگفته پیدا است كه بسیاری از این سازمانها را گروههای علمی، مذهبی، خیریه و گروههای عامالمنفعهای تشكیل میدهند كه بااهداف اسلامی و انسانی تأسیس شدهاند و نظام اسلامی موظف به حمایت مادی و معنوی از آنها است؛ اما واقعیت به همین جا ختم نمیشود. قراین نشانگر آن است كه نظام سرمایه داری جهانی، اهداف و برنامههای خود را به منظور تأثیرگذاری در سیاستها و برنامههای نظام اسلامی و فرهنگ جامعه مدنی در ایران دنبال میكند. بالاتر آن كه جمهوری اسلامی ایران به علت پیش گامی در مطرح كردن اندیشه اسلام سیاسی و اصولگرایی اسلامی، مهمترین گزینه اصلاحات در طرح امریكایی خاورمیانه بزرگ است.
طرحهای ظرفیتسازی سازمانهای غیردولتی، در چند سال گذشته، از چند راه پیگیری میشود: اولین طرح ظرفیتسازی، طرحی است كه از سال ۱۳۷۶ در یكی از مراكز توانمندسازی آغاز شده است. این طرح با حمایت مالی شورای جهانی جمعیت، بنیادفورد(امریكا)[۲] بنیادهای فورد، راكفلر و كارنگی از مهمترین بنیادهای بینالمللی صهیونیستیاند كه در زمینههای فرهنگی - اجتماعی فعالیت میكنند(ر.ك: ادوارد بومن، كنترل فرهنگ(نقش بنیادهای كارنگی، فورد و راكفلر در سیاست خارجی آمریكا)، ترجمه جمیله الیاسی،).، برنامه و توسعه هلند[۳] هلند مهمترین مركز یهودیان تندرو در اروپا است. و[۴] سازمان كمكهای خارجی امریكا.USA/AID اجرا میشود. دومین طرح را گروهی از نمایندگان سازمانهای غیردولتی و با حمایت مالی دفتر برنامه عمران ملل متحد اجرا میكنند. سومین طرح، طرحهای ظرفیتسازی است كه در چند سال اخیر از سوی سازمانهای دولتی به اجرا درآمده است و سالیانه میلیاردها تومان در این زمینه، هزینه میشود.[۵] سهراب رزاقی، «ظرفیتسازی و دوران گذرا سازمانهای غیردولتی»، وقایع اتفاقیه، ۹/۳/۸۳ ، ص ۱۰(با تلخیص).● سازمانهای غیر دولتی و حمایتهای بینالمللی
برخی از سازمانهای غیردولتی، این امكان را دارند كه با حمایتهای مالی و اعتباری سازمان ملل و بنیادهای بینالمللی، در كنفرانسهای منطقهای و جهانی، با عنوان نماینده زن ایرانی شركت كنند، سمینارها و نشستها را با این حمایتها برگزار كنند و مهمتر آن كه با عهدهدار شدن برخی فعالیتها(از سوی نهادهای بینالمللی) كسب اعتبار و موفقیت به دست آورند. چندی پیش، شش نفر از نمایندگان سازمانهای غیردولتی دارای گرایش فمینیستی، با حمایت همین نهادها، در اجلاس تایلند شركت كردند و به انتقاد از قوانین جمهوری اسلامی پرداختند. مشاور یونسكو د رامور سازمانهای غیردولتی در این باره میگوید:
«یونسكو بیش از این كه اهرم مادی داشته باشد - كه البته دارد - به سازمانهای غیردولتی اعتبار میدهد؛ مثلاً از یك NGO در همایش دعوت میكند و میگوید: شما این كارها را انجام دهید. این درگیر كردن كار با NGO گام بزرگ و موثری است»[۶] ر.ك: «حضور زنان از طریق NGO»، حوراء(نشریه داخلی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان)، ش ۶، ص ۳۹.
نهادهای بینالمللی كوشیدهاند تا از راههای گوناگون، به ایجاد جریانهای منطقهای و بینالمللی، به منظور تقویت جریانهای زنانه و گسترش ادبیات «لیبرال فمینیستی»، بهویژه در خاورمیانه بپردازند كه در این میان میتوان به «تشكیل شبكه زنان فارسی زبان» با شركت گروههایی از ایران، افغانستان و تاجیكستان، با حمایت مالی بانك جهانی و مركز امور مشاركت زنان و تشكیل «شبكه زنان عرب زبان»، در خاورمیانه عربی[۷] تشكیل شبكه زنان فارسی زبان»، روزنامه شرق، ۳/۵/۸۳، ص ۱۲.، تشكیل اجلاس منطقهای جامعه اطلاعاتی و سازمانهای جامعه مدنی در شهریور ۱۳۸۲، با شركت جمعی از نمایندگان سازمانهای دولتی و غیردولتی ایران و پاكستان،[۸] كنشگران داوطلب، مركز مطالعات و آموزش سازمانهای جامعه مدنی ایران، ش ۱۴ و ۱۵، ص ۱۲. برگزاری دوره بینالمللی مطالعات زنان، با حضور نمایندگان سازمانهای غیردولتی از ایران، افغانستان، پاكستان، سودان، مصر، الجزایر، اردن، تركیه، سوریه، كانادا، كلمبیا و بحرین، از سوی مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان،[۹] همان، ص ۲۱. همایش مبادله علمی میان تشكلهای ایران و مصر، به همت مؤسسه همیاران غدا و بنیاد آلمانی «فردریش ایبرت»، با حضور اعضای سازمانهای غیردولتی ایران و مصر، در خرداد ۱۳۸۲ اشاره كرد.[۱۰] همان، ص ۲۱.
نكته مهم آن است كه این حمایتها بیشتر متوجه آن دسته از سازمانهای غیردولتی است كه در زمره گروههای سكولار، نواندیش و یا مخالفان نظام اسلامیاند.
● نمونههای فعالیت
چنان كه گفته شد، بسیاری از سازمانهای غیردولتی، با انگیزههای دینی و انسانی تأسیس شده و خدمات شایانی به نظام اسلامی و مردم كردهاند. فعالیتهای فرهنگی در زمینه تبیین شخصیت و حقوق زن در اسلام، تشكیل گروههای علمی و مطالعاتی، فعالیتهای خیریه و عامالمنفعه(از جمله، حمایت از زنان سالمند و تشكیل گروههای امداد) بخشی از این فعالیتهااست. در كنار این گروهها، سازمانهای سكولار و گروههای همسو با نهادهای بینالملل، به تضعیف آموزههای دینی، در نشستهای دانشگاهی و همایشهای عمومی، ایجاد گروههای مطالعاتی دانشجویی، بهویژه در كنار رشتههای مطالعات زنان، مشاوره دادن به نهادهای دولتی و اعمال فشار بر نظام، از راههای تبلیغاتی، در داخل كشور و در كنفرانسهای بینالمللی اقدام میكنند. موارد زیر، نمونههایی از این فعالیتها هستند:
▪ بیانیه مطالبات زنان، توسط ۷۰ سازمان غیردولتی تنظیم و ارائه گردید. این بیانیه، حاصل مطالبات این گروهها از مجلس هفتم است. ابهامزدایی از مفاد قانون اساسی، اصلاح قوانین مدنی، از جمله طلاق، حضانت و ریاست خانواده، كه مشتمل بر نابرابریهای جنسیتی است، اصلاح حقوق كیفری و قوانینی چون دیه و شهادت، وادار كردن دولت به اصلاح كتابهای درسی و حذف كلیشههای جنسیتی[۱۱] براساس نظریه فمینیستی، نابرابریهای موجود بین زن و مرد، ریشه در فرهنگ و آموزش دارد و مهمترین قدم به سوی برابری، اصلاح نگرشهایی است كه به روشهای مختلف، از جمله مقدس داشتن همسری و مادری و إعمال مرزبندیهای زنانه و مردانه، نقشهای ثابتی برای زن و مرد به تصویر میكشند. بر این اساس، متون و تصاویری كه مرد را نانآور و زن را خانهدار نشان میدهد، عروسك را به دست دختر و دوچرخه را به دست پسر میدهد، دختر را در جمع دخترانه و پسر را در جمع پسرانه نشان میدهد و بچه را در آغوش مادر به تصویر میكشد، به دلیل آن كه بر نگرشهای سنتی تأكید میكنند، باید حذف شوند. از كتابها، ضرورت الزام بخشهای مختلف دولتی، به استفاده از زنان، اعمال سهمیهبندی جنسیتی در ادارات دولتی و شوراهای شهر و ایجاد تعادل جنسیتی در سطوح مدیریتی كشور، بخشی از این مطالبات است. در جلسه مشترك این گروهها بر چانهزنی و فشار به مجلس، برای اجرایی كردن مطالبات تأكید شد.[۱۲] ر.ك: ویژه نامه روز جهانی زن، خانه فرهنگ و توسعه.
▪ در تاریخ دهم تا سیزدهم تیرماه ۱۳۸۳ همایش سازمانهای غیردولتی زنان آسیا(پاسیفیك) در بانكوك برگزار شد. در این همایش، سه نفر از گروههای مذهبی و شش نفر از سازمانهای غیردولتی فمینیست ایرانی نیز شركت داشتند. محبوبه عباسقلیزاده، عضو مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، در این همایش، طی سخنانی گفت:
«.... وقتی به اینجا میآمدم، زنان سكولار كشورم، كه خواستار جدایی كامل دین از سیاست و حكومت هستند، از من خواستند به گوش جهانیان برسانم كه چگونه آنان شهروند درجه ۳ بوده و به حاشیه رانده شدهاند. چگونه از كاندیداتوری برای مجلس و شوراها و دسترسی به سایر فرصتهای تصمیمگیری و سیاستگذاری محرومند. چگونه از داشتن تریبونهای قانونی، حتی در سطح مطبوعات محروم بوده و تنها فضای موجود برای آنان فضاهای مجازی اینترنتی است.
وقتی كه به اینجا میآمدم، دختران كشورم، كه ۳۵% جمعیت كشور را تشكیل میدهند، گفتند:
ما نمیدانیم كه تو كجا میروی؛ ولی اگر گوش شنوایی پیدا كردی، بگو كه قربانیان راستین بنیادگرایی، چه از جنس اسلامیاش و چه از جنس امریكاییاش، ما بودیم. بگو كه این مقاومت و حجم پرقدرت مطالبات و اراده ما بود كه به جریان رفرمیسم منجر شد؛ اما دیگر امیدی به بزرگترانمان نداریم. بگو: ما خواستار حق تصمیمگیری در مورد زندگی خصوصی و آینده، حقوق شهروندی مساوی با مردان، حق حضور برابر در فضای اجتماعی، حق انتخاب پوشش، حق عشق، حق لذت از زندگی و سایر حقوق انسانی هستیم....[۱۳] ر.ك: گزارش نمایندگان اعزامی شبكه ارتباطی مراكز غیردولتی زنان جمهوری اسلامی ایران، از همایش سازمانهای غیردولتی زنان آسیا - پاسیفیك، دبیرخانه شبكه ارتباطی مراكز غیردولتی زنان، مرداد ۱۳۸۳.
▪ در جلسه سازمانهای غیردولتی غیرمذهبی، سیاستهای زنستیزانه صدا و سیما، در قالب ارائه برنامههایی چون عصر ایمان، كه در آن، تعدادی از كارشناسان، به بیان دیدگاههای اسلامی درباره شخصیت و حقوق زن پرداختند، محكوم و بنا شد چگونگی اعتراض به صدا و سیما در قالب راهپیمایی یا روشهای دیگر مطالعه شود. برخی از گروهها نیز پیشنهاد تأسیس كمیته رسانهای در باره مسائل مطرح شده در صدا و سیما را دادند. پیش از آن نیز دهها نفر از اعضای این سازمانها، در یك راهپیمایی، ترویج كلیشههای سنتی توسط صدا و سیما را محكوم كرده بودند.
▪ در جلسه سازمانهای غیردولتی پیشنهاد وزارت علوم، مبنی بر سهمیهبندی جنسیتی در گروههای پزشكی، بررسی و قرار شد این گروهها حركتی هماهنگ را علیه آن آغاز كنند. پیگیری این گروهها و فشار اعضای فراكسیون زنان مجلس ششم سبب شد كه این طرح مسكوت بماند.
▪ فعالیتهای این سازمانها در كنار سازمان آموزش و پرورش سبب شد كه طرح اصلاح كتابهای درسی، براساس نگرشهای جنسیتی به كتابهای درسی راه یابد.[۱۴] الگوی مورد نظر در اصلاحات را میتوان در كتاب پیكار با تبعیض جنسی، نوشته آندره میشل(از فمینیستهای مشهور فرانسوی)، ترجمه محمدجعفر پوینده، كه نتشارات نگاه چاپ كرده است، یافت. براساس این طرح، تصاویر و متونی كه بیان كننده تمایز زن و مرد، در عملكرد و ترویج كننده نقشهای سنتی زنان و مردان باشد، حذف میشود. در قدم اول، از سال گذشته، مواردی مانند «بابا نان داد»، كه نشانگر نقش سرپرستی و نانآوری مرد در خانواده بود، حذف گردید.
▪ برخی از سازمانهای غیردولتی، در روز جهانی زن(۲۰ اسفند ۱۳۷۹) با جمعآوری امضا، در نامهای خطاب به مجلس شورای اسلامی، الحاق بدون قید و شرط ایران به كنوانسیون محو كلیه اشكال تبعیض علیه زنان را خواستار شدند.
▪ تأسیس سایتهای زنانه، از دیگر برنامههایی است كه سازمانهای غیردولتی به آنها اهتمام دارند. این سایتها میتوانند در تبادل سریع اطلاعات، ارائه تحلیل و گردآوری طومارهای مختلف و هماهنگسازی فعالیتها بسیار مهم تلقی شوند. محتوای این سایتها بیشتر نقد سیاستهای نظام اسلامی، درباره زنان، تبیین نگرشهای فمینیستی و یا ارائه چهرههای فاسد یا غیرمذهبی است.
●نظام اسلامی و سازمانهای غیردولتی
نظام اسلامی از یك سو، نظامی دینی است كه براساس اندیشه «اسلامسیاسی» یا «حضور دین در عرصه حیات اجتماعی بشر» تشكیل شده است و از سوی دیگر، نظامی مردمی است كه موفقیت خود را رهین رغبت عمومی میداند. بیشك تنظیم سازوكارهای تحقق مردم سالاری دینی در عصر جدید میتواند الگویی بیبدیل برای حل مشكلات تاریخی و اجتماعی جهان اسلام ارائه كند. در این میان، توجه به نقش گروههای مردمی، كه در قالب سازمانهای غیردولتی، با انتخاب موضوعی خاص به فعالیتهای علمی، فرهنگی و عامالمنفعه بپردازند، ضرورتی اجتنابناپذیر است. چگونگی و دامنه ارتباط میان مردم و حكومت، از مسائلی است كه میتوان بخش مهمی از پاسخ آن را در فعالیت نهادهای غیردولتی یافت.
جمهوری اسلامی، در عرصههایی چون تهیه گزارش از نارساییها و نابهسامانیها، انتقال اعتراضهای اقشار مختلف مردم به حكومت، نظارت بر عملكرد نهادهای رسمی و شخصیتهای نظام(امر به معروف و نهی از منكر)، كم كردن بار تصدیگریهای بیجای دولت، شناسایی استعدادها و توانمندیهای مردمی در ردهها و مناطق مختلف، دریافت كارشناسی و مشاوره، تحقق جنبش نرمافزاری و تولید دانش، توزیع و نهادینه كردن مفاهیم دینی و الگوهای فرهنگی در سطح اقشار مختلف جامعه، تحقق سیاستهای نظام و منویات رهبران نظام اسلامی، استفاده از امكانات و قوای مردمی در شرایط بحرانی(جنگ و حوادث طبیعی)، شناسایی عوامل اختلال در نظم و اخلاق عمومی و دهها مورد دیگر، نیازمند گروههای منسجم مردمی است كه در قالب سازمانهای غیردولتی شناسنامهدار، به فعالیت پرداخته و به شكل سازمانی با هم مرتبط باشند.
همچنین در عرصه بینالملل، برقراری گفتوگو، چالش بر سر الگوهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، انتقال پیام اسلام به مخاطبان در كشورهای مختلف، زمینهسازی برای تحقق وحدت اسلامی در جهان اسلام و وحدت رویه در حد امكان با پیروان ادیان ابراهیمی، بهویژه در شرایطی كه دولتها برای ورود فعال در عرصه بینالملل، با مشكلات و فشارهایی روبهرویند، ضرورتی است كه توجه خاص به سازمانهای غیردولتی فعال و انقلابی را میطلبد.
منبع: روزنامه مردم سالاری، اول خرداد ۱۳۸۴، ص ۹، محبوبه عباسقلی
منبع : نشریه حورا