هادی خانیکی در یازدهمین سمپوزیوم بین المللی روابط عمومی با موضوع طراحی و اجرای کمپینهای ارتباطی گفت: عمده کمپین ها با هدف آگاه سازی راه اندازی می شوند، اما باید دانست تنها آگاه سازی اکسیر شفابخشی نیست و انضباط، مهارت و تربیت نیز مهم است.
او هفت روش پیشنهادی لس رابینسون برای راه اندازی کمپینها را به اختصار توضیح داد و گفت: روش نخست دانش و آگاهی است، مشکل امروز کشور این است که به گروهها و شبکههای اجتماعی وزن زیادی داده میشود و فکر میکنیم آگاهی داده شده در فضای مجازی برای اقدام به کنش کافی است؛ در حالی که آن، نوعی سست کوشی را میتواند به دنبال داشته باشد.
خانیکی، روش دوم رابینسون را اشتیاق معرفی کرد و ادامه داد: اشتیاق برای ترسیم آیندهای متفاوت مهم است اگر در کشور خود به تحقیقات چه به لحاظ کیفی، چه کمی توجه کنیم میبینیم یکی از مهمترین موانع فاصله جدی نگرشها نسبت به واقعیت هاست که منجر به کمتر شدن اشتیاق میشود.
او گفت: اگر توانستیم این اشتیاق را ایجاد کنیم، گام سوم مهارتهاست که امروزه در آن فصل مشترک بین تکنیک و فرهنگ باید آموخته شود؛ اگر این توانایی آموخته شده جایگزین آن ناتوانی آموخته شده شود، «خوشبینی نسبت به آینده» به عنوان گام چهارم دیده میشود.
خانیکی ادامه داد: گام پنجم «تسهیل یا داشتن پشتیبانی بیرونی» است؛ به این معنا که زیربناها و حمایتهای لازم باید به وجود آید و فکر نکنیم کمپین بدون یک پشتوانه نهادی و شبکهای میتواند موفق شود.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، گام ششم رابینسون در زمینه راهاندازی کمپینها را «انگیزه بخشی» دانست و این که مردم را از روال عادی زندگی خود خارج کنیم.
او ادامه داد: گام هفتم «بازخورد و تقویت» است که تجربیات موفق یا مطالعات موردی بتوانند تکرار شوند.
شکلگیری کمپینها در ایران
خانیکی دربارهی شکلگیری کمپینها در کشور توضیح داد: در مطالعهای تاریخی میبینیم که کمپینها در ایران از حوزه ارتباطات سیاسی وارد حوزه ارتباطات اجتماعی شدهاند، بیشتر کمپینها را در انتخابات دیدهایم که پس از آن وارد حوزههای دیگر شدهاند.
این مدرس ارتباطات ادامه داد: در مطالعهی کاربردهای کمپین، بیشتر از هر چیز میبینیم که به فرایند انتقال پیام توجه نشده است؛ در مرحلهی ارائهی آگاهی رسانههای جنبی نقش موثرتری دارند؛ چرا که پیام انبوه را منتقل میکنند.
او تاکید کرد: در مرحله ترغیب یا تغییر نگرش یا جلب مشارکت، ضرورت دارد که به رسانههای تعاملی توجه کنیم و این رسانهها حتی شامل شفاهی هم میشوند.
خانیکی با بیان این که ما دچار نوعی تب کمپین سازی شدهایم و کمپین درمانی را به جای توجه به نهادهای مدنی، شبکههای اجتماعی و رسانههای صحیح قرار دادهایم، تصریح کرد: در حال حاضر مشکل دوستان ما در روابط عمومی و رسانهها این است که میخواهیم روابط عمومیها را به جای هر کار نشده دیگری قرار دهیم؛ اگر سازمان ها، نهادهای اجتماعی، مدنی و سیاسی ضعفی دارند میخواهیم تبلیغات درمانی و رسانه درمانی کنیم.
او با اعتقاد بر این که کمپینسازی واقعی نزدیک به شبکهسازی است، ادامه داد: موفقیت کمپین را باید در پشتوانهی محتوایی آن جستوجو کرد چرا که شبکهی بیمحتوا یا کمپین بیشبکه اساسا یک رسانهی منجمد و مرده است.
خانیکی همچنین دو عامل را موجب عدم موفقیت کمپین ها دانست که عبارتند از «زمینه های اجتماعی و فرهنگی جامعه» و «الزامات بازار یا شرایط اقتصادی».
منبع: www.khaniki.com