
سیدمنصور موسوی. تحلیلگر مسائل آموزشی
در ساختارهای متمرکز سازمانی غالبا مجاری و شیوههای ثابت مشخصی در جهت تأثیرگذاری و ارتباط مؤثر ذینفعان سازمان (متشکل از اعضا، مخاطبان و مشتریان سازمان) در نظر گرفته نمیشود؛ چراکه چنین ساختاری مبتنیبر شکل کلاسیک هرم قدرت و تمرکز هرچه بیشتر در رأس سلسلهمراتب سازمانی طراحی و اداره میشود. در چنین ساختاری مراجع اصلی تصمیمگیری، بالاترین ردههای سلسلهمراتب اداری و برخی از گروههای فشار و ارگانهای خارج از سازمان هستند که بر اساس شاخصههای مدنظر خویش، به هدفگذاری، برنامهریزی و مدیریت اجرای برنامهها میپردازند. این ساختار با توجه به شدت و ضعف تمرکز سازمانی، ممکن است نیازها و نظرات و علائق عوامل محیطی سازمان را در تصمیمات خویش لحاظ کند؛ بااینحال عوامل یادشده در معنای واقعی کلمه، ذینفعان سازمان را تشکیل نمیدهند و صرفا بر مبنای میزان قدرت و نفوذ و نزدیکی به مراکز قدرت سیاسی، امکان و توان تأثیرگذاری بر عملکرد سازمان را مییابند. در چنین شرایطی فشارهای محیطی ذینفعان از طریق رسانهها و فعالیتهای تشکیلاتی میتواند منشأ اثر شود تا به سهمی معقول در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری دست یازند.