ریشههای منشور حقوق شهروندی
منشور حقوق شهروندی فهرستی از مهمترین حقوق شهروندان یک کشور است. نخستین منشور با این نام در ایران باستان در ۵۳۸ پیش از میلاد توسط کوروش کبیر پادشاه امپراتوری بزرگ ایران هنگام فتح بابل صادر و بر استوانه گلی معروف به منشور کوروش حک شد. مهمترین اصل این منشور آزادی دین بود. بعد از قرنها در بریتانیا و در نتیجه یک قرن مبارزه (قرن ۱۷ میلادی) بین پادشاهان استوارت از یک سو و مردم و پارلمان انگلیس از سوی دیگر، قانونی به نام منشور کبیر یا مگنا کارتا نوشته شد. مگنا کارتا، شاه انگلستان را موظف به پذیرفتن حقوق مشخصی برای مردان آزاد تحت حکومتش، احترام به برخی رویههای قانونی مشخص و پذیرفتن این موضوع که قدرت او توسط قانون محدود خواهد شد، مینمود. این منشور البته درطی سالهای بعد چندین بار بازبینی و بازنویسی شد. پس از آن در ۱۵ دسامبر ۱۷۹۱، منشور حقوق شهروندی ایالات متحده به تصویب رسید که بر پایه مگنا کارتا، منشور حقوق شهروندی بریتانیا و مبارزههای کولونینشینها با امپراتور و پارلمان بود. اعلامیه حقوق بشر و شهروندی سال ۱۷۸۹ میلادی و قانون اساسی ۱۷۹۱ کشور فرانسه که جایگاه برجستهای در تحولات قرن هجدهم به خود اختصاص دادهاند، در پی ریزی حاکمیت ملی و انتقال قدرت تصمیم گیری از پادشاه به شهروندان نقطه عطف به شمار میروند. در حقیقت در پرتو نگاه جدید به مفهوم حاکمیت، رعایا به مقام شهروندی ارتقا پیدا کردهاند و در کنار تعهدات و وظایف از حقوق اجتماعی قابل حمایت بهرهمند میشوند. از این رو قرن هجدهم میلادی نقش غیرقابل انکاری در عبور جامعه اقتداگرا به جامعه قانونگرا ایفا میکند. بعدها در مقدمه قانون اساسی سال ۱۹۵۸ فرانسه که آغاز دوره جمهوری پنجم فرانسه است، این کشور بهطور رسمی پیوستگی خود را به حقوق بشر اعلام میکند. از سوی دیگر، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ اعلامیه حقوق بشر را پذیرفت. اعضای شورای اروپا، چهارم نوامبر ۱۹۵۰ کنوانسیون حفاظت از حقوق بشر و آزادیهای بنیادین را تصویب کردند.