نویسنده: حسین احمدی نیاز*
واژه شهروند از دو عبارت شهر و وند تشکیل شده است، یعنی شهر یک اجتماع انسانی است و وند وابستگی، پیوستگی، دلبستگی و علایق انسان به این اجتماع انسانی است. بنابراین شهروند به فردی گفته میشود که دارای تعلق خاطر و احساس مسئولیت نسبت به جامعه خود است. به عبارت دیگر شهروند یک عنصر فعال و پویای انسانی در ارتباط با جامعه است که از احساس مسئولیت، حق و تکلیف برخوردار است. چنین فردی که دارای حفظ مسئولیت پذیری در قبال جامعه انسانی است از مجموع قوانین و مقررات برای نظم پذیری، انضباط و تشکیل یک جامعه انسانی پویا بهره مند است، یعنی از قوانین و مقررات در رابطه با خود، شهر و دولتی که عامل نظم پذیری در یک اجتماع انسانی است برخوردار است. به عبارت دیگر مجموع قوانین و مقررات حقوق شهروندی در یک رابطه سه گانه وجود دارند، یعنی شهروندان نسبت به هم، شهروندان نسبت به دولت و دولت نسبت به شهروندان از یک رابطه برخوردار هستند، به این معنا که شهروندان نباید آلودگی صوتی ایجاد کنند، نباید آشغال وسط کوچه و خیابان بریزند، نباید با صدای بلند با تلفن همراه خود حرف بزنند و با انجام کارهای دیگر برای دیگران ایجاد مزاحمت کنند. بنابراین این مسائل رابطه ای است که بین شهروندان در یک اجتماع و در یک محیط بزرگ، متوسط و کوچک ایجاد میشود. از سوی دیگر، شهروندان از دولت درخواست میکنند که به تکالیف خود در قبال شهروندان عمل کنند. برای مثال شهرداری باید چالهها را در خیابان پر کرده و زبالهها را رها نکند، حتی سازمان محیط زیست هم باید برای حفظ، پاکسازی و نجات گونههای حیوانی و گیاهی اقدامات موثری انجام دهد. این در حالی است که دولت نیز از شهروندان میخواهد که مالیات خود را بپردازند، کمک و مساعدت داشته باشند و نظم پذیری را حفظ کنند. در واقع این روابط سه گانه به عنوان حق و تکلیف است که باید شهروندان و دولتها آن را در قبال هم رعایت کنند.
برخورداری شهروندان از حق دانستن
در اجتماع انسانی وقتی نظم در قالب حق و تکلیف برای همگان رعایت شود، مجموعه ای از قوانین در قالب حقوق شهروندی تجلی پیدا میکنند که در آن شهروندان از احترام و عزت و کرامت انسانی برخوردار بوده و جایگاه آنها رفیع و عالی خواهد بود. تمام شهروندان ذی حق هستند. فرقی که شهروند با رعیت دارد این است که رعیت در جوامع ملوکالطوایفی فاقد هر نوع حقی است و در واقع رعیت و کالا یکی هستند، اما در جامعه شهروندمدار انسان دارای حق و تکلیف است. در کشورهای خاص استبدادی مثل کره شمالی شهروندان باید الزاما از تمام تصمیمات تبعیت کنند، یعنی شهروندان مانند موجودات زنده ای هستند که فاقد حق هستند، در حالی که شهروند به کسی گفته میشود که ذی حق است و این حق در روابط سه گانه مورد شناسایی، تکریم و احترام قرار میگیرد. اکنون این بحث مطرح است که چقدر میتوان نسبت به ترویج، رشد و توسعه حقوق شهروندی در جامعه گام برداشت؟ مهمترین عنصری که برای شهروند در یک جامعه انسانی توسعه یافته مطرح است، حق دانستن است، یعنی یکی ار پایههای حقوق انسانی این است که باید شهروندان نسبت به عملکرد دولت و نسبت به آنچه قرار است آینده خود را با آن شکل بدهند آگاهی پیدا کنند. به این معنی که دولت بایستی ملت را بخشی از هویت خود دانسته و در جریان تمام امور قرار بدهد. شهروندان باید در روابط از آگاهی و دانستن برخوردار باشند. حق دانستن از طریق رسانه، شبکههای اجتماعی، اهداف و نهادهای مدنی تجلی پیدا میکند و دولت باید در قالب آموزش و پرورش، صدا و سیما و نهادهایی که در اختیار دارد در این زمینه اقدام کند. همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد، نهادها و جوامع مدنی از اشکال اطلاعرسانی هستند که در حد واسط بین دولت و ملت قرار دارند. بنابراین ضروری است که متولیان امر در آگاهی شهروندان نسبت به حقوق خود بیشتر از پیش تاکید داشته و آن را در جامعه ترویج دهند.
افزایش آگاهی شهروندان با آموزش و پرورش
بیشترین تاثیرگذاری را برای دانستن بعد آموزش انجام میدهد. بهترین شیوه و پل ارتباطی دانستن حقوق شهروندی آموزش و پرورش است که در این راستا مطلوب است کودکان ایرانی از دبستان فراگیری حق و حقوق خود را در قالب قانون اساسی کشور یاد بگیرند. همچنین کنوانسیون حقوق کودکان که در زمره قوانین ایرانی به حساب میآید باید در کتب مدارس مورد استفاده قرار بگیرد. این در حالی است که اگر به خروجی مدارس نگاهی بیندازیم چند نکته وجود دارد. برای مثال مطالب عجیب و غریبی در کتابهای درسی هستند که به درد زندگی نمیخورند، یعنی به جای اینکه انسان را تربیت کرده و هنر چگونه زیستن، خوب بودن و قوانین شهروندی را یاد دهند بی فایده اند. بر همین اساس در آینده دانشآموزان با دستان خالی وارد اجتماع میشوند. در واقع در مدارس جز اصول علم ریاضی که میتواند مفید باشد جای مابقی مواردی که در حوزه علوم اجتماعی و انسانی قرار میگیرند در کتب درسی خالی است. بنابراین بهتر است از همان ابتدا پایههای حقوق انسانی از جمله حقوق شهروندی در کنار موارد آموزشی دیگر در کتب درسی قرار بگیرند و به این طریق آموزش حقوق شهروندی شروع شود تا بر اساس آن افراد از حقوق شهروندی خود مطلع باشند و بتوانند در مسیر درست گام بردارند، چرا که ناآگاهی میتواند در جامعه هرج و مرج به بار آورد.
داشتن جامعه سالم با آگاهی از حقوق شهروندی
عصر امروز، عصر تکنولوژی ارتباطات و شبکههای اجتماعی است که همگان از آن برخوردارند، اما به آن سامانی داده نشده است. از این رو امیدواریم که مردم در کنار کتاب مقدس قرآن و کتاب حافظ، کتاب قانون مدنی و اساسی را در خانههای خود داشته باشند و هر از چندگاهی آن را تورق بزنند تا به این طریق حقوق شهروندان ضایع نشود، چرا که اگر توجه به قوانین و مقررات وجود داشته باشد «به زیستن» را میتوانیم در جامعه ایجاد کنیم، در غیر این صورت شاهد وجود تکثر پدیده دعاوی در کانون دادگستری هستیم که یکی از علل آن به ندانستن و عدم اطلاع شهروندان از قوانین و مقررات بر میگردد. گام اصلی که نهادها و دولتها بایستی در این زمینه بردارند این است که شهروندان را به حال خود رها نکنند، چراکه با آموزش قوانین و مقررات میتوانیم جامعه ای سالم داشته باشیم. یکی از ویژگیهای اصلی جامعه سالم آگاهی، حق دانستن و طریق یادگیری دانستن و قوانینی از جمله حقوق شهروندی جوامع انسانی است که بسیار در داشتن جامعه پویا کمککننده است.
* حقوقدان
منبع: آرمان