میزگردی درباره وضعیت ساماندهی کودکان کار و خیابان با حضور دستگاههای متولی؛ بهزیستی، شهرداری و فعالان مدنی رضا قدیمی: در بحث فرهنگسازی مردم باید به ما کمک کنند. نباید از پتانسیل مردم غفلت کنیم نباید همه را به گردن دولت و بهزیستی بیندازیم. اگر ما امروز به این کودکان کمک نکنیم اینها کارتنخوابهای آینده خواهند بود فریبا درخشاننیا: به نظر میآید چون ما سه، چهار دستگاه آمدیم پای کار پس زیرسؤال قرار گرفتیم. اصلاً صدا و سیما کجای این کار است. اداره اتباع کجاست؟ آموزش و پرورش چه نقشی برای این بچهها دارد؟ احمد خاکی: ما هر چقدر مرکز ایجاد کنیم و «ان.جی .او» اضافه کنیم بر تعداد کودکان خیابانی افزوده میشود پس باید نگاه ما تخصصی باشد. ما اگر آموزش را سرلوحه کارهایمان قرار دهیم خیلی از مسائل و مشکلات ما حل میشود سعیدنوروزی: الان میزان «اچ.آی.وی» در بین کودکان خیابانی تقریباً 3یا 4 برابر جمعیت عادی است، چرا؟ چون در معرض خطرند. شبها در کارگاههای جمع آوری زباله میخوابند، آموزش که ندارند، محدودیتهای جنسی هم که دارند، قلدری هم میکنند لیلا ارشد: هنوز نهادها و دستگاهها با هم فاصله دارند وهر کس کار خودش را میکند، انتظار این است که دستگاههای مرتبط با هم همکاری کنند و هماهنگ باشند وبه نظر من شهرداری بهعنوان یکی از نهادها باید از نظر سخت افزاری کمک کند افخم صباغ نوین: به نظر میرسد کارهای دستگاههای موازی هم، باید مشخص شود که اگر بهزیستی متولی این کار است پس به رسمیت شناخته شود. شاید این امر موجب شود تا هزینهها و برنامههای موازی را جمع کند طاهره پژوهش: الان تعدادی از بچهها را در یکی از زیرزمینهای شهرداری یکی از مناطق نگهداری میکنند. این ساماندهی نیست. وقتی با این کودکان صحبت میکنیم به ما میگویند ما را آزاد کنید

پرستو بیرانوند: بيانيه مطالبات فعالان مدني در خرداد 92، نقطهعطف خواستههاي بر زمينمانده سازمانهاي جامعهمدني از دولت يازدهم بود. خواستهها و مطالباتي که سالهاست فعالان جامعهمدني با انواع و اقسام جريانسازيها بهدنبال احقاق حداقلهاي آن بودهاند اما به دلايلي چون قدرتنگرفتن نهادهاي مدني و وجود نگرش اتهامي برخي دولتها به خواستههاي آنها در برهههاي زماني مختلف، به حاشيه رانده شده است. بيانيه مطالبات 92، همزمان با تلاش کانديداهاي انتخاباتي براي دستيابي به کرسي رياستجمهوري تدوين شد. فعالان جامعه مدني در اين بيانيه به اين مسئله تأکيد کرده بودند که جمعشدن مطالبات اقتصادي، اجتماعي و سياسي در جامعه ايراني، ميتواند تهديدها و خطرات زيادي براي کشور بههمراه داشته باشد. احترام و رعايت حقوق زنان، يکي از خواستههايي بود که در اين بيانيه، مطرح شد. تناسبنداشتن تلاشهاي بيوقفه و خستگيناپذير زنان ايراني براي تغيير وضعيت و ارتقاي جايگاه انساني خود در جامعه و خانواده با قوانين، سياستها و برنامههاي خرد و کلان سياسي، اجتماعي، اقتصادي و آموزشي، ازجمله مواردي بود که در اين بيانيه بهعنوان خواستههاي جدي فعالان حوزه زنان مطرح شده بود. پس از رويکارآمدن دولت يازدهم و ارتقای مرکز زنان و خانواده رياستجمهوري به معاونت زنان و خانواده و تکيهزدن شهيندخت مولاوردي، از چهرههاي اصلاحطلب، بر مسند اولين معاون زن رئيسجمهوری، انتظار اين بود که وضعيت پيگيري مطالبات حقوقي زنان، روي غلتک بيفتد و از مسيري غير از آنچه تاکنون طي شده است، به سرمنزل مقصود برسد. فاصلهگرفتن از فضاي سمبليک و شعاري درباره مطالبات زنان، يکي از مواردي بود که انتظار ميرفت ازسوی تيم جديد معاونت زنان به نتيجه مطلوب برسد اما به فاصله 6 ماه به پايان دولت يازدهم، هنوز برخي از مطالبات مطرحشده از سوي فعالان حقوق زنان، معلق مانده است. از يکسو، لوايح سرنوشتسازي چون تأمين امنيت زنان در برابر خشونت، بر زمين ميماند و از سوي ديگر، دوچرخهسواري زنان و تلاش براي ورود آنها به ورزشگاهها، تبديل به دغدغههاي اساسي معاونت زنان شده است. در گفتوگوي پيش رو بهسراغ فريده غيرت، حقوقدان، وکيل دادگستري و عضو شوراي هماهنگي سازمانهاي جامعه مدني رفتهايم تا درباره عملکرد معاونت زنان در سه سال اخير و چالشهاي حقوقيِ حلنشده درباره مسائل زنان، نظر او را بشنويم. او با نقدي بر فعاليتهاي معاونت زنان ميگويد: «ورود به ورزشگاه، چه امتيازي محسوب ميشود و دغدغه چند نفر از زنان کشور، ورود به ورزشگاه است؟ دغدغه بسياري از زنان، تربيت فرزندان، نفقه، شغل، سرپرستي فرزند و موارد بسيار است. خود من با چندينسال سابقه کاري، نميتوانم براي فرزندانم، حساب بانکي باز کنم. مادر در کشور ما حق ندارد براي فرزند خود، حساب باز کند. بيشک، اين مسائل و موارد ديگر، بسيار مهمتر از ورود زنان به ورزشگاه است. اين دست مطالبات، کاذب بود و انرژيهاي بسياري در اينراستا بههدر ميرود و در ظاهر گفته ميشود که اقدام مثبتي انجام شده است. نبايد در فعاليت زنان، درگير ظاهرسازي و رنگ و لعاب دادن به اقدامات شد.»
الهام کاظمی | 6 سال پیش علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه وقت کشور در دولت دهم، پروتکل الحاقی منع به کارگیری کودکان در منازعات نظامی را که به کنوانسیون حقوق کودک اضافه شده بود، در حاشیه اجلاس جهانی سازمان ملل متحد امضا کرد. پس از آن بود که وزارتخانههای دادگستری و امور خارجه مقدمات ارائه آن به دولت و مجلس را پیگیری کردند. لایحه این پروتکل دو ماه پیش از سوی هیات دولت به مجلس تقدیم شد و حالا مراحل پایانی تصویب را در کمیسیون مربوطه دنبال میکند تا بهزودی در صحن علنی به رای گذاشته شود. اما این روزها این پروتکل به سوژه تخریب دولت از سوی برخی خبرگزاریها و سایتهای خبری تبدیل شده، بهطوری که از آن با عناوینی همچون «لایحه غربی دولتیها برای حمایت از کودکان» یا «چاه ویل تعهدات یک پروتکل اختیاری»، نام برده شده است و در مواردی حتی تصویب آن را سبب کاهش اختیارات نهادهای نظامی و فشار بیشتر مجامع جهانی به کشور عنوان کردهاند. براساس ادعای این رسانهها مرکز پژوهشهای مجلس درباره این پروتکل هشدار داده و تصویب آن را موجب ایجاد تبعات حقوقی برای کشور دانسته؛ اما گزارشی از سوی این مرکز در رسانهها منتشر نشده است.

آیدا پیغامی| چند هفته پیش بود که خبر رها کردن کودک ٤ساله در یکی از پارکهای جنوب تهران به وسیله خانوادهاش در شبکههای اجتماعی پخش شد. داستان از این قرار است که مادر و پدر علیرضا بعد از اینکه متوجه میشوند از نگهداری فرزند ٤ساله خود برنمیآیند، تصمیم میگیرند او را در یکی از پارکها رها کنند. علیرضا ٤ روز به تنهایی در پارک زندگی میکند و در طول این مدت با خوراکی که از مردم میگرفته خودش را سیر میکرده و شب هم در پارک میخوابیده. ماموران پارک بعد از اینکه متوجه میشوند که این کودک در پارک رها شده به نیروی انتظامی اطلاع میدهند و ماموران نیروی انتظامی یک مددکار را از موسسه خیریه مهرآفرین به پارک میفرستند و مددکار بعد از پیدا کردن خانواده کودک او را دوباره به خانه خودش میفرستد. در مدت زمانی که کودک پیش مددکاران بوده آثار ضرب و جرح روی بدن کودک دیده شده و زمانی که مددکاران کودک رهاشده را به خانهاش میفرستند متوجه میشوند که پدر و مادر کودک معتاد هستند و خانه آنها مکان مصرف موادمخدر برای دیگر معتادان است. با این حال، کودک را به خانواده تحویل میدهند و خانواده بعد از گذشت دو ساعت از تحویل فرزندشان او را دوباره در همان پارک رها میکنند، که مددکاران این موسسه اینبار کودک را میگیرند و به بهزیستی تحویل میدهند. این داستان در مقیاس کوچک یا بزرگترش، داستان بسیاری از کودکان بدسرپرست کشور است. کودکانی که نه در خانه امنیت دارند، نه در خیابان.

در روزگار کنوني که تحقق «دهکده جهاني» مک لوهان را شاهد بوده و با توسعه و تکثر فضاهاي مجازي و شبکههاي اجتماعي، سرعت غيرقابل باوري را در انتقال پيام، مد، نمادها، ارزشها و ساير شاخصههاي اجتماعي جوامع مختلف به يکديگر شاهد هستيم و شرايط به گونهاي شده که ديگر نميتوان دروازههاي شهر را روي تغييرات بست؛ در اين احوال، ناگزير بايد در درون جامعهمان اينقدر بر مبناي فرهنگ بومي و ارزش و سنتهاي نهادينهشده در متن جامعه، نوآوري توأم با شهامت تابوشکني داشته باشيم تا همچنان در کورس سنگين دنياي ارتباطات امروز که اتفاقا آسيبهاي اجتماعي بس سنگيني هم دارند، بتوانيم گليم خود را از آب بيرون بکشيم و حرفهايي براي گفتن داشته باشيم. کافي است به حافظه کمي دورترمان مراجعه کنيم و تابوهايي چون ويدئو، ماهواره، ايدز و... را به ياد آوريم که با برخوردهاي قهري هرگز از ميان نرفتند بلکه اين جامعه بود که واقعيت اين پديدهها را پذيرفت و اکنون ديگر نه بحث قبح آنها مطرح است و نه ممنوعيتشان؛ اين درست ميتواند سرمشقي براي پرداختن به بسياري از آسيبهاي اجتماعي باشد که هميشه در بايگاني ذهن مسئولان ما خاک خوردهاند اما بروز و ظهورشان را در جامعه کسي نميتواند کتمان کند. مسئله آزارهاي جنسي نه مختص ايران بلکه در همه جاي جهان وجود دارد، با اين تفاوت که در کشورهاي ديگر سازوکار تعريفشدهاي براي آموزش، کنترل و تقويت کودکان وجود دارد؛ بااينحال، در کشورمان تاکنون حتي طرح موضوع هم نوعي هتاکي، گستاخي و عبور از خطوط قرمز به شمار ميآمده اما اخيرا در اقدامي ارزشمند از سوي استانداري تهران طرحي براي پيشگيري از آزارهاي جنسي کودکان در دستور کار قرار گرفته که اجراي آن ميتواند تا حد زيادي کودکان را از همان دوران مهدکودک و پيشدبستاني نسبت به خطر آزارهاي جنسي آگاه کند. طرح «پيشگيري از آزارهاي جنسي کودکان» يک رخداد نو در جامعه ايراني بوده که توسط اداره کل امور اجتماعي و فرهنگي استانداري تهران با همکاري برخي ديگر از ارگانها در دست اجراست و ما هم براي واکاوي بيشتر اين طرح و آگاهي خانوادهها بهويژه تهرانيها که نخستين جامعه هدف اين طرح هستند به این موضوع میپردازیم.
نویسنده: حسین احمدی نیاز*
واژه شهروند از دو عبارت شهر و وند تشکیل شده است، یعنی شهر یک اجتماع انسانی است و وند وابستگی، پیوستگی، دلبستگی و علایق انسان به این اجتماع انسانی است. بنابراین شهروند به فردی گفته میشود که دارای تعلق خاطر و احساس مسئولیت نسبت به جامعه خود است. به عبارت دیگر شهروند یک عنصر فعال و پویای انسانی در ارتباط با جامعه است که از احساس مسئولیت، حق و تکلیف برخوردار است. چنین فردی که دارای حفظ مسئولیت پذیری در قبال جامعه انسانی است از مجموع قوانین و مقررات برای نظم پذیری، انضباط و تشکیل یک جامعه انسانی پویا بهره مند است، یعنی از قوانین و مقررات در رابطه با خود، شهر و دولتی که عامل نظم پذیری در یک اجتماع انسانی است برخوردار است. به عبارت دیگر مجموع قوانین و مقررات حقوق شهروندی در یک رابطه سه گانه وجود دارند، یعنی شهروندان نسبت به هم، شهروندان نسبت به دولت و دولت نسبت به شهروندان از یک رابطه برخوردار هستند، به این معنا که شهروندان نباید آلودگی صوتی ایجاد کنند، نباید آشغال وسط کوچه و خیابان بریزند، نباید با صدای بلند با تلفن همراه خود حرف بزنند و با انجام کارهای دیگر برای دیگران ایجاد مزاحمت کنند. بنابراین این مسائل رابطه ای است که بین شهروندان در یک اجتماع و در یک محیط بزرگ، متوسط و کوچک ایجاد میشود. از سوی دیگر، شهروندان از دولت درخواست میکنند که به تکالیف خود در قبال شهروندان عمل کنند. برای مثال شهرداری باید چالهها را در خیابان پر کرده و زبالهها را رها نکند، حتی سازمان محیط زیست هم باید برای حفظ، پاکسازی و نجات گونههای حیوانی و گیاهی اقدامات موثری انجام دهد. این در حالی است که دولت نیز از شهروندان میخواهد که مالیات خود را بپردازند، کمک و مساعدت داشته باشند و نظم پذیری را حفظ کنند. در واقع این روابط سه گانه به عنوان حق و تکلیف است که باید شهروندان و دولتها آن را در قبال هم رعایت کنند.

آیدا پیغامی| کودکان و نوجوانان و مسائل مربوط به حق و حقوق آنها یکی از موضوعاتی است که همیشه با بیتوجهی مسئولان روبهرو است. این بیتوجهی تا جایی ادامه پیدا کرده که لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان حدود ١١سال پشت درهای بسته مجلس مانده و در هر دوره از شروع مجلس بدون رسیدگی به دوره بعدی انتقال مییابد و در موارد دیگر بسیاری از حقوق مربوط به کودکان و نوجوانان گاه به دلیل رسیدگی بد به پروندهها و گاه به دلیل خلأهای قانونی که در این حوزه وجود دارد، نادیده گرفته و بهحال خود رها میشوند. منشور حقوق شهروندی پس از رونمایی، ١٠بند خود را به حقوق مربوط به کودکان اختصاص داد. البته پیش از این منشور سند ملی کودکان وجود داشت که در اکثر مواقع از سمت دستگاهها و نهادهای متولی این امر به دلیل اینکه فاقد ضمانت اجرایی لازم است، مورد توجه قرار نمیگرفت، حال با توجه به بندهایی که در منشور حقوق شهروندان به حقوق کودکان و نوجوانان اختصاص یافته، آیا با برجستهکردن این موضوعات میتوان توجه مسئولان را به موضوع مربوط به کودکان و نوجوانان جلب کرد؟