مریم جهان پناه / سر هر چهارراه، پشت هر چراغ قرمز، سر در هر سطل زباله و گوشه گوشه پایتخت. هرجا را نگاه کنی آنها را میبینی اما دیده نمیشوند. هستند تا زخمهای که بر کودکیشان کشیده میشود به چهره تو هم چنگ بیندازد. وجدانت را بخلد و از اینکه سرنوشت آنها را میبینی و نمیتوانی مؤثر باشی شرم کنی. کوچک و نحیفند و در معرض هرروزه گرسنگی، کتک، تجاوز و تهدید. هر روز 12 میلیون جمعیت تهران آنها را میبینند، به حالشان تأسف میخورند، گره در پیشانی میافکنند، برخی به آنها کمک میکند و برخی به تشر آنها را میتارانند اما سیلی واقعیت روز بعد محکمتر به چهره شهروندان میخورد. چرا بچههای کار و خیابان هر روز بیشتر میشوند و مسئولان در این زمینه واقعاً دارند چه میکنند؟ مردم در شبکههای اجتماعی عکس این بچهها را لایک میکنند و با تأسف از مخاطبی ناشناس میپرسند چرا کسی به درد این بچهها توجه نمیکند؟ چه نهادی متولی ساماندهی این کودکان است؟ چرا آنها به جای درس و مدرسه باید روزشان را در خیابانها بگذرانند... اما پاسخ این پرسشها به آن سادگی که فکر میکنید نیست. مجموعهای از عوامل در هم تنیده اقتصادی و اجتماعی باعث بروز چنین وضعیتی شده که مسئولان را هم از یافتن راه حلی عاجل ناامید کردهاست. روزنامه ایران برای دستیابی به آنچه مسئولان تاکنون در این زمینه انجام دادهاند در میزگردی، بحث ساماندهی کودکان کار و خیابان را به بحث گذاشت. «فریبا درخشاننیا؛ مدیر کل امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی»، «رضا قدیمی؛ مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران»، «احمد خاکی؛ معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران»، «لیلا ارشد؛ مدیر عامل خانه خورشید»، «طاهرهپژوهش؛ عضو هیأت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودک»، «سعیدنوروزی؛ کارشناس مسئول دفتر آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی استان تهران» و «افخم صباغ نوین؛ مدیرعامل مؤسسه مهر و ماه» دور هم نشستند تا به واکاوی این موضوع بپردازند:
موضوع کودکان خیابانی موضوع تازه و ناآشنایی نیست و سالهاست دستگاههایی مثل بهزیستی و شهرداری و... در این خصوص فعالیت میکنند. چرا تاکنون طرح موفقی برای کاهش تعداد این کودکان که قربانی شرایط و در معرض انواع آسیبهای اجتماعی هستند اجرا نشده است؟
خاکی: در بحث کودکان خیابان تنها سازمان بهزیستی و شهرداری دخیل و درگیر نیستند بلکه سازمانهای مختلف دیگری هستند که باید پای کار باشند اما متأسفانه تمام نشانهها به سوی این دو سازمان است که این بهعنوان یک ضعف تلقی میشود که باید برطرف شود.
چرا؟ چه عاملی موجب شده این نگرش وجود داشته باشد؟
خاکی: اگر به دستورالعملها و قوانین نگاه کنیم وظایف خیلی از سازمانها مشخص است ولی عملاً فقط ما درگیر هستیم. خب ببینید 50یا 60 درصد از این بچهها اتباع خارجی هستند. پس نقش اصلی اداره اتباع خارجی وزارت کشور چیست؟ شاید اگر اداره اتباع وظیفه خود را بخوبی انجام دهد و همینطور حوزههای دیگر، اگر کارشان را درست انجام دهند، تا با این همه مشکل روبرو نباشیم. بالاخره هر کدام از این کودکان چندین بار به مراکز ما یا شهرداری ارجاع داده شدهاند. این کار جرم محسوب میشود ولی وقتی هیچ مجازات و قانونی نیست این افراد مسیر را باز و هموار میبینند و دوباره به سطح خیابان و جامعه برمی گردند.
قانون چه میگوید؟ قانون در این زمینه چه وظایفی را برای بهزیستی تعریف کرده است؟
خاکی: در قانون وظیفه بهزیستی شناسایی این کودکان نیست بلکه ساماندهی، حرفهآموزی و... بر عهده بهزیستی است. بعد از مرحله شناسایی و نگهداری آنها در مراکزی که باید شهرداری برای آنها تهیه کند، خدمات ما مثل خدمات آموزشی و... با کمک 20 ان.جی.او و 4 مرکز دولتی شروع میشود. اما اگر کودکانی بیسرپرست بودند و سرپرستی نداشتند آنجا وظیفه بهزیستی است که آنها را غربالگری و شناسایی کند که ما قبلاً اینگونه کودکان را داشتیم که در مراکز شبه خانواده ساماندهی شدند و ان.جی.اوها هم خدمات خوبی به این کودکان ارائه دادند. خدماتی از جمله بهداشتی، تحصیلی و... سال گذشته حدود 2 هزار و400 کودک در سطح استان تهران ساماندهی و حمایت شدند.
در خشان نیا: از سال 78 بحث ساماندهی کودکان خیابانی مطرح شد آن هم به این دلیل که براساس نامه شورای عالی اداری که در مورد متکدیان مطرح شد سازمان بهزیستی تقاضا کرد که گروه سنی زیر 18 سال از بحث متکدیان جدا شود. بر این اساس از سال 78 مراکز نگهداری شبانه روزی کودکان برای نگهداری موقت و غربالگری در سطوح مختلف راهاندازی شد. سال 84 قرار بود مصوبهای وجود داشته باشد که براساس آن سازمانهایی در خصوص این کودکان همکاری کنند که این مصوبه توسط هیأت وزیران مطرح شد. این مصوبه تعریف میکند کودکان خیابانی که در خیابان کار یا زندگی میکنند مشمول دریافت چه خدماتی خواهند بود و در واقع یک فرآیندی را مثل شناسایی، جذب و ساماندهی برای این کودکان در نظر بگیرد. بعد هم وظایف 11دستگاه علاوه بر بهزیستی را مطرح میکند. شاید محور کار با توجه به جنس کار با بهزیستی است ولی این مصوبه مسائلی مثل شناسایی و جذب را بر عهده نیروی انتظامی میگذارد. تجهیز مراکز را برعهده شهرداری و برای دستگاههای دیگری مثل آموزش و پرورش و اداره اتباع و دادگستری و... هم وظایف جداگانهای تعریف میکند. یکی از موضوعات و پاشنه آشیل این موضوع میتواند کودکان اتباع باشد که می توان گفت اداره اتباع هیچ برنامهای برای این موضوع ندارد.
چند درصد بچهها از اتباع هستند؟
درخشان نیا: در تهران 69 درصد کودکان خیابان اتباع خارجی هستند. البته این آمار متغیر است. ببینید ما دنبال مقصر نیستیم و قرار نیست مقابل کسی هم باشیم بلکه معتقدیم باید در کنار هم باشیم و دستگاهها باید همه کمک کنند چون بدون کمک دستگاهها موفق نمیشویم. گرچه با وجود این کوششها، فعالیتها تاکنون خیلی اثربخش نبوده و هنوز تعدادی از کودکان یا در خیابان کار میکنند یا در جاهای دیگر اما ما همه تلاشمان را برای کاهش آسیبها انجام میدهیم.
چند درصد از این کودکان با خانواده زندگی میکنند؟
درخشان نیا: 90 درصد آنها خانواده دارند. تا دهه 90 بهزیستی با مراکزی که داشت این کودکان را ساماندهی میکرد ولی دیدیم این چرخه معیوب مدام تکرار میشود. از اینرو، از دهه 90 بهزیستی سعی کرد استراتژی خود را تغییر دهد و مراکز «حمایتی و آموزشی کودک و خانواده» را راهاندازی کرد تا از خانواده آنها نیز حمایت کند و قرار شد به جای اینکه نیروی انتظامی کودک را بیاورد به کمک «ان.جی.او»ها یک رویکرد فعال داشته باشیم و ما بهدنبال کودک برویم. از طرفی بحث توانمندسازی یکی از رویکردهای ما بود چرا که یکی از عوامل شکلگیری کودک خیابان فقر است که ما باید بهعنوان متولی در رفع نیاز آنها اقدام میکردیم. مهمترین ویژگی این کار بحث اعتمادسازی بوسیله «ان. جی.او»ها بود که حلقه واسط بین دولت و مردم هستند؛ پس این برون سپاری انجام شد.
یعنی در بحث اعتمادسازی موفق بودید و توانستید آن اعتمادی که به دنبالش بودید را بهدست بیاورید؟
درخشان نیا: فکر میکنم موفق بودیم، براساس تجربههای هرکدام از «ان.جی .او»ها که در این کار بازوی قوی ما بودند این مشارکتپذیری صورت گرفت. به هر حال کار با کودک خیابان خیلی مشکل است. درست است بحث ما کاهش کودکان خیابان بود ولی اهداف دیگری هم داشتیم و آن اینکه ساعت حضور این کودکان را در خیابان به حداقل برسانیم. این کودکان مراحل طبیعی رشد خود را خوب و بدرستی طی نمیکنند و از طرفی از نظر سلامت و بهداشت و خیلی از خدماتی که یک کودک در خانواده از آن بهرهمند است محرومیت دارند. حتی اینها در خیابان خیلی از پیامدهای آسیبهای اجتماعی را تجربه میکنند. در حال حاضر هنوز این سیاست ما و «ان. جی.او» هاست و آمادگی ارائه مدلهای جدید را هم داریم. از سال گذشته با توجه به اینکه در برنامه ششم توسعه هم به بحث کاهش و کنترل آسیبها که یکی از آنها موضوع کودک خیابان است پرداخته شده، بهزیستی بهدنبال تدوین یک سند ملی راهبردی هست که کارش آغاز شده است تا خیلی از دغدغهها در خصوص این موضوع رفع شود. خب یکی از اهداف ما کاهش تعداد این کودکان است.
با اینکه هدف بهزیستی و سازمانهای دخیل دربحث کودکان خیابان کاهش کودکان خیابان بوده ولی ما متأسفانه روزبه روز شاهد افزایش تعداد آنها در خیابانها هستیم چرا؟
درخشان نیا: ما در اهداف اختصاصی موفقتر بودیم. شاید کاهش تعداد بچهها خیلی چشمگیر نبوده ولی فکر میکنم در کاهش آسیبهای دیگر آنها موفق بودیم مثل ساعات حضور آنها در خیابان و الان ساعتهایی را در «ان. جی .او»ها مشغول آموزش و حرفه آموزی هستند یا در خصوص بهداشت و سلامت آنها اقدامات خوبی انجام شده است. از طرفی سعی کردیم خانواده این کودکان را نسبت به قبل متوجه آسیب این کودکان کنیم.
افکار عمومی به دنبال چرایی علت افزایش کودکان خیابان است...
صباغ: خب طبیعی است بعد از اینکه مسأله کودک خیابان تولید شد بهزیستی هم وارد عمل شد باید ببینیم چرا اصلاً کودک خیابان تولید میشود.
پژوهش: چه تعداد کودک تحت پوشش مراکز حمایت کودک و خانواده قرار گرفتند؟
درخشان نیا: سال گذشه کودکان خیابانی که از سازمان بهزیستی در قالب مراکز اقامتی دولتی و مراکز حمایتی آموزشی کودک و خانواده خدمات دریافت کردند جمعاً 9 هزار و 872 نفر بودند. منتهی یک واقعیت را باید در نظر گرفت و آن اینکه متأسفانه ما هیچ آمار دقیقی از مسائل اجتماعی نداریم بنابراین الان نمیتوانم بگویم چند درصد از کودکان کار و خیابان مشمول این خدمات شدند.
چرا؟
درخشان نیا: چون درباره مشکلات اجتماعی برای اینکه موضوع سیاسی و... نشود آماری وجود ندارد. سال گذشته تأکید بر ایجاد شورای عالی اجتماعی بود شاید به این دلیل که لازم است متولی واحدی برای آسیبهای اجتماعی حداقل برای رصد مسائل وآسیبهای اجتماعی وجود داشته باشد و از طرفی با گزارشگیری آمار مناسبی ارائه شود. در حال حاضر هر کدام از سازمانها بصورت جزیرهای آمارهای خودشان را ارائه میدهند. شاید نداشتن آمار جامع یکی از دلایلی باشد که ما در برنامههایمان به نتیجه مثبت نمیرسیم. وقتی ما تعداد واقعی را ندانیم خیلی نمیتوانیم برنامههایمان را اولویتبندی کنیم.
پژوهش: بحث من بر سر آن تعداد کودکی است که در موردشان آمار وجود دارد الان در مرکز یاسر 16 هزار پرونده کودک وجود دارد که شناسایی شدهاند. خب ما برای اینها چه میکنیم؟ وقتی توسط شهرداری دستگیر و به آنجا آورده میشوند در واقع ما هیچ کاری برای آنها انجام نمیدهیم. در واقع آنجا مشخص میشود که کودک از خانواده فقیری است که برای اداره زندگی نیاز به یارانه دارد. ما حتی پرونده این کودکان را بررسی کردیم و بازدید از منزل هم انجام دادیم. ولی متأسفانه مددکاران پرونده مددکاری پر نمیکنند که مشخص بشود اولویت ساماندهی برای اینکه این کودک دوباره به کف خیابان برنگردد چیست. تنها کاری که انجام میدهیم این است که ببینیم این کودک خانواده دارد یا نه بعد خانواده میآید و کودک را میبرد.
قدیمی: اینطور نیست.
پژوهش: متأسفانه این یک واقعیت تلخی است که باید گفت. الان تعدادی از بچهها را در یکی از زیرزمینهای شهرداری یکی از مناطق نگهداری میکنند. حتی یکی از کارمندان آنجا آمد و به ما گفت که ما برای این تعداد بچه بیسکوئیت خریدیم شما بهعنوان انجمن حمایت از کودکان چه کمکی میتوانید انجام دهید. این ساماندهی نیست. وقتی با این کودکان صحبت میکنیم به ما میگویند ما را آزاد کنید. به همین خاطر من از لفظ دستگیری استفاده میکنم. حرف من در مورد جذب و ساماندهی این است که در برابر این 16هزار کودک چه کاری صورت گرفته است. قبلاً آنجا پزشک بود الان نیست. از اداره اتباع هم یک ماشین فرستادند که این بچه ها را از مرز رد کنند. این کارها ساماندهی نیست. منظور من بیشتر شناخت مسأله است که اول باید یک دید کارشناسی داشته باشیم بعد درمانش را پیدا کنیم.
یعنی شما معتقدید که بحث کارشناسی در این خصوص صورت نگرفته است؟
پژوهش: بله هنوز مسأله بدرستی شناخته و کارشناسی نشده است.
صباغ: در واقع داریم به شکل پازل پیش میرویم و دید کلی نسبت به مسأله نداریم. درست است در مورد تعدادی خدمات دادیم ولی در کل چه کردیم؟
درخشان نیا: ما باید براساس قانون عمل کنیم فراتر از قانون نمیتوانیم. در مورد اتباع، ما قانون پناهندگی منسجم در کشور نداریم و تقریباً مرزهای ما آزاد است. بجز چند شهر، ما محدودیت مکانی نداریم. به نظر میرسد یک تناقض خاص وجود دارد چون از طرفی مرز باز است و از طرف دیگر هیچ حمایت و خدماتی به اتباع داده نمیشود.
شهرداری در خصوص کودکان خیابانی چه شرح وظایفی دارد؟
قـدیمی: درباره آسیبهای اجتماعی چه در مداخله و چه پیشگیری، حساسیت...
پیچیدگیهای خاصی وجود دارد و نمیشود یک نسخه واحد برای این کودکان پیچید. تنها قانونی که در حال حاضر داریم و جزو اسناد بالا دستی ماست و همه باید آن را رعایت کنیم همین مصوبه سال 84 است. فصل دوم این مصوبه وظایف را مشخص کرده و آن اینکه سازمان بهزیستی موظف است با کمک شهرداری، تشکلها و نیروی انتظامی و مددکار اجتماعی نسبت به شناسایی، جذب، پذیرش و توانمندسازی کودکان خیابانی در کلیه مراکز استانها و... اقدام کند. کثیفترین کار این است که در موضوع آسیبهای اجتماعی دنبال بازیهای سیاسی باشیم ببینید در حوزه اجتماعی به کسی مدال نمیدهند. قبول کنید کار سختی است و هر چقدر بیشتر کار کنی بیشتر مورد انتقاد قرار میگیری. بحث من بهزیستی نیست. خط کشی سیاسی در صحبتهای من وجود ندارد به هر حال قانونگذار این مصوبه را تدوین کرده است و فعلاً همه باید به آن پایبند باشیم.
یعنی این قانون تاکنون بازنگری نشده است؟
قدیمی : خیر.
درخشان نیا: بازنگری در حال انجام است.
قدیمی: این مصوبه نیاز به بازنگری دارد. از نظر قانونگذار متولی، بهزیستی است. اگر ما بخواهیم درباره جذب کودکان اقدام کنیم بهعنوان آدم ربایی و کودک ربایی متهم میشویم.
یعنی معتقدید بیش از آنچه برای شما تعریف شده همکاری میکنید؟
قدیمی: نه نمیشود اینگونه تفسیر کرد. سال گذشته 109 ماشین در اختیار بهزیستی قرار دادیم. اینکه میگویند ما دستگیر میکنیم درست نیست. ما اصلاً جرأت این کار را نداریم. دوستان با مراجع قضایی نسبت به جذب کودکان اقدام میکنند.
درخشان نیا: گاهی کارگروه، بهصورت ضربتی شهرداری و بهزیستی را برخلاف تخصصش ملزم به جذب و شناسایی کودکان خیابان میکند.
شهرداری کجا کمک حال بهزیستی بوده؟
قدیمی: ما در این طرح همکار بهزیستی بودیم.
خاکی: ماده 6 درباره تأمین و تجهیز امکانات در ساماندهی کودکان چه میگوید؟
قدیمی: خب این در مرحله جذب بود به تجهیز هم میرسیم. ما متولی بخش کودکان نیستیم. باید منصفانه به مردم اطلاعات بدهیم؛ نه امکاناتش را داریم و نه ابزار قانونی آن را که بخواهیم همکاری کنیم .
پس چه امکاناتی میدهید؟
قدیمی: مثلاً خودرو یا مکانی که بچه ها در آنجا نگهداری شوند.نمونه بارز آن مرکز پرتو است که خیرین اداره میکنند.
اما همه مراکز شما فعال نیست.
قدیمی: چرا، 17 مرکز پرتو فعالیت میکند آنهم با 120 درصد ظرفیت. میتوانید بروید و از آنجا بازدید کنید.
خاکی: با چقدر ظرفیت؟
قدیمی: با ظرفیت 3 هزار نفر که در حال حاضر 2 هزار و960 کودک آنجا هستند و خدمات روزانه از ما میگیرند.
در خشان نیا:چه کسانی این کار را انجام میدهند؟ «ان. جی .او» هایی که از ما مجوز گرفتند؟
قدیمی: بله
پژوهش: فقط فیلم میگیرند و عکس.
قدیمی: بیانصافی نکنید. حداقل تحمل شنیدن حرفهای ما را داشته باشید. همه «ان . جی .او» ها مجوز بهزیستی دارند. غیر این باشد اجازه فعالیت در مراکز پرتو را ندارند. بهزیستی هم نظارت بر عملکرد آنها دارد. ما ساختمان را با همه تجهیزات آماده میکنیم تا بهزیستی بر اساس ضوابط خود از آن بهرهبرداری کند چون ما تخصص این کار را نداریم. قانون هم گفته است بهزیستی در رأس کار قرار دارد.
یعنی به نظر خودتان پاسخگوی نیازهای بهزیستی در این خصوص بودید؟
قدیمی: تا جایی که توان داشتیم و امکانات ما اجازه داده بله.حتی 4 مدرسه هم در کنار این مراکز داریم که جزو وظیفه ما نبوده. خب برخی از بچه ها بازمانده از تحصیل هستند که با مجوز آموزش و پرورش این مدارس ساخته شده و در حال حاضر بوسیله خیرین به 800 دانشآموز آموزش ویژه میدهد. آنهم بهصورت رایگان. حتی تعداد زیادی از اینها مشکل ثبتنام دارند که هزینه را ما میدهیم.
ولی خیلی از همین بچه ها به دلیل نداشتن پول ثبتنام از تحصیل جا ماندهاند؟
قدیمی: خب بله ، شاید تعدادی هم از تحصیل جا ماندهاند. به نظر من در حوزه آسیب باید دهها جلسه مثل همین بگذاریم و بدون هیچ گونه جبههگیری حرفهایمان را بزنیم.
در خصوص ماده 6 هم توضیح دهید؟
قدیمی: ماده 6، شهرداری را به ایجاد زیر ساختها برای کاهش آسیبها چه در حوزه بزرگسالان، معلولان و کودکان ملزم کرده است.
فکر میکنید متعهد بودید؟
قدیمی: بله مثل مرکز یاسر.
خاکی: باید گفت که خیرین و
«ان . جی .او»ها کمک حال بهزیستی بودند. ما فهرستی از آسیبها داریم که اگر کمک این دوستان نبود الان آمار کودکان خیابان بیش از اینها بود. سؤال من از آقای قدیمی این است که گفته میشود خود شهرداری مولد کودکان خیابانی است. همین زبالههای خیابان را ببینید؛ کسانی که در سطل زباله سرک میکشند کودکان کار هستند. اینها توسط پیمان کارهای شما انجام میشود.
قدیمی: خیر، اینها زباله گرد هستند وکارشان جمعآوری زباله است.
خاکی: ولی ما بررسی کردیم دیدیم که اینها با پیمانکاران شهرداری کار میکنند.
یعنی شهرداری در تولید آسیب نقش دارد؟
خاکی: همه نقش دارند شاید بهزیستی هم باشد.
قدیمی: اینها زباله گرد هستند و کار تفکیک زباله را خودشان انجام میدهند سازماندهی شده نیستند. در دستورالعملهایمان آمده است که بهکارگیری کودکان زیر 18 سال ممنوع است.اینها بهصورت خودجوش انجام میدهند.
خاکی: ولی لباس شهرداری تن این بچههاست.
پژوهش: کودکی را به مرکز یاسر آورده بودند که در تفکیک زباله کار میکرد و کارمند شهرداری زنگ زده بود که او را آزاد کنند.
مگر شما نظارت بر کار پیمانکاران ندارید؟
قدیمی: چرا این وظیفه سازمان پسماند است که نظارت کند.
پژوهش: این بچهها در وضعیت خیلی بدی هستند حتی در کانکسهایی که متعلق به شهرداری است میخوابند و پیمانکاران شهرداری از آنها هزینه میگیرند.
درخشان نیا: خب همین جا پیشنهاد میکنیم شهرداری فکری برای این قضیه بکند.
قدیمی: در محله اتابک منطقه 15 خیلی از اینها خانوادگی در کار زباله هستند.
پژوهش: من خودم در ماشینهای شهرداری بچه ها را دیدهام.
خاکی: من هم گزارشی را دیدم که وقتی کودک 10 ساله حقوقش را میخواست از پیمانکار شهرداری بگیرد حقوقش توسط یک صراف به افغانستان فرستاده شد. یعنی کودک کار کرده بود و یک ریال به این بچه داده نشد.
قدیمی: ممکن است 4 نفر هم تخلف کنند من منکر این نیستم. همین جا هم اعلام میکنم که اگر در گشتها و جذب کودکان به اینگونه موارد برخورد کردید مورد به مورد به ما اعلام کنید، ببینید ما چه برخوردی خواهیم کرد.
خاکی: خیلی از کودکان خیابان که جذب مراکز میشوند مشکل بهداشت ودرمان دارند که تا 18 میلیون تومان هم برای آنها هزینه میشود و بسیاری از خانواده های بی بضاعت عمداً کودک را به خیابان می فرستند تا با ارجاع به این مراکز مشکل بهداشت آنها حل شود.
سالهاست طرح جذب و شناسایی انجام میشود آیا اجرای اینگونه طرحها در کاهش آمار کودکان خیابان مؤثر بوده؟ اگر موفق بودید پس چرا هر روز شاهد افزایش تعداد کودکان هستیم؟
خاکی: ببینید ما درباره همه آسیبها شاهد روند رو به رشد هستیم. چیزی رو به کاهش نداریم اجازه دهید علت کاهش نیافتن را آقای نوروزی توضیح دهند.
نوروزی: کودک خیابان نیازهای متنوعی دارد که مداخلات متنوعی میطلبد. درست است که ما برای یک کودک مداخلات را طراحی میکنیم اما در واقع مشکل ما یک کودک نیست بلکه پدر، مادر و اطرافیان او هم هستند که نیازمند مداخله هستند. افزایش تعداد کودکان خیابان علتهای مختلفی دارد یکی از آنها که مهم است مسأله اقتصادی است چراکه اینها جزو جمعیتهای پنهان هستند که دسترسی به آنها ممکن است سخت باشد و روابط پیچیدهای هم با هم دارند.خب سطلزباله به دلیل فقر اقتصادی یک منبعی است برای اینکه اینها بتوانند از آن درآمد داشته باشند. وقتی میخواهید برای اینها برنامهریزی کنید یک کار تیمی و بین بخشی را میطلبد .
همان طور که اشاره شد مددکارهای ما در فرمهایی که در خصوص شناسایی کودکان پر میکنند به چند اولویت می پردازند و اشاره میکنند که ما به آن اولویتی می پردازیم که در توان بهزیستی است. قبول کنید که خارج کردن و جدا کردن کودک از کف خیابان و بردن آن به خانه خیلی کار راحت و ساده ای نیست. ما در بهزیستی به این نتیجه رسیدیم که ساعات حضور کودکان را در خیابان کاهش دهیم تا بتواند فرایند آسیب را با ضرر کمتری در خیابان طی کند. در واقع هدف ما این است که در یک فرایند 5 ساله این کودک بتواند از کف خیابان به سمت کارها و برنامه هایی برود که با سن او همخوانی دارد. این در واقع یک برنامه کاهش آسیب است. از طرفی با آن 500هزار تومانی که برای هر کودک مقرر شده است طبیعی است که کاری نمیتوان انجام داد.فقط میتوان آسیبها را به حداقل رساند.ببینید واقعیت این است که ساختارهای اجتماعی «کودک کار آفرین» و «کودک خیابان آفرین» است، وقتی حاشیه نشینی را در جامعه داریم و اعتیاد و تن فروشی وجود دارد، اینها تنه به تنه هم میزنند و همپوشانی ایجاد میکنند. یک کودک خیابان باید 30 هزار تومان در طول روز کار کند و برود خانه یعنی بیشتر شبیه یک فردی است که بازده اقتصادی برای خانواده دارد والا کدام خانواده راضی میشود کودکش را به سراغ کار یا زباله گردی بفرستد؟
ما باید آموزش بدهیم که این گونه بچهها وقتی با زباله سرو کار دارند از خطرها آگاه باشند. الان میزان «اچ.آی.وی» در بین کودکان خیابانی تقریباً 3یا 4 برابر جمعیت عادی است، چرا؟ چون در معرض خطرند. شبها در کارگاههای جمع آوری زباله میخوابند، آموزش که ندارند، محدودیتهای جنسی هم که دارند، قلدری هم میکنند خب اینها باعث میشود که کودک خیابان به وجود آید در واقع ساختارهایی هستند که وجود کودک در خیابان را تقویت میکند مثلاً اگر شناسایی نشود و دستفروشی زیاد شود و سیستمهایی که مانع کار آنها شود فعالیت نکنند خب مسلماً تعداد اینها افزایش مییابد. از طرفی نمیتوان بدون ارائه خدمات مداخلاتی کاهش آسیب مانع فعالیت آنها شد چون جواب نمیدهد. چند درصد از اینها را میتوان ادعا کرد که از کف خیابان جدا کردیم و بیرون بردهایم؟
یعنی ما آمار دقیق نداریم؟
نوروزی: نه نداریم ولی یکی از سازمانهایی که میتواند آمار بگیرد خود شهرداری است. الان موضوع بازیافت که طلای سیاه به آن میگویند بخش اعظم بچهها را درگیر کرده است. منطقی این است که حداقل بخشی از بودجه این کار را شهرداری برای سرشماری این کودکان اختصاص دهد.
قدیمی: ما دو منطقه در تهران داریم که بعید میدانم تاکنون مسئولی در حوزه آسیبها در این مناطق پژوهشی را انجام داده باشد. در این منطقه بچهها متولد شدند وهمانجا رشد کردند، جالب اینکه هیچ کدام مدرسه نمیروند و شغل اصلی آنها تفکیک زباله است.خب برخی بزرگتر میشوند و آنجا میمانند و برخی هم که کوچک هستند وارد شهر میشوند.
چطور با علم به این موضوعات هیچ اقدامی نکردید؟
قدیمی: چرا ما ورود و خروج ماشینهای شهرداری و پیمانکاران شهرداری را به آنجا ممنوع کردیم. چون فضایی از قدیم در اختیار دارند. اگر دنبال ریشه کن کردن این موضوعات هستیم خب 16 هزار نفر فقط دراین منطقه به کار تفکیک زباله مشغولند و عین همین را در شرق تهران داریم که اینها خانوادگی شغلشان زباله گردی است.
یعنی محدودیت سنی ندارند؟
قدیمی: نه، شغل خانوادگی آنهاست کسی از مسئولان جرأت ندارد به آنجا برود اصلاً مثل ایالتی میماند که خانه ها وکوچهها را خودشان از ضایعات درست کردند. در آسیب ها نباید دنبال تیتر بود باید یک کار پژوهشی از همین مناطق آنهم پنهانی انجام داد. خب با اینها چه برخوردی میتوانیم بکنیم. اینها شغلشان این است. حتی ما صحبت کردیم جایی را برای اینها درست کنیم در خارج از منطقه ولی خب کار اینها کار با ضایعات است.
راهکار چیست؟
قدیمی: بخشی برمی گردد به رسانهها و بخشی هم به ما برمیگردد. تا زمانی که تفکیک زباله در خانههایمان صورت نگیرد باید انتظار داشت که سطل زباله مکانی میشود برای کودکان خیابان.
پژوهش: به نظر میرسد مکانیزه شدن تفکیک زباله میتواند بسیار مؤثر باشد.
صباغ: مشکل اینجاست که شهرداری سیستم جمعآوری زباله به صورت مجزا ندارد.
قدیمی: به نظرم باید اطلاعرسانی شود، قبلاً شهرداران مناطق طرحی داشتند و آن این بود که خانه به خانه سطلی بدهند برای تفکیک زباله خشک و تر، ولی مسأله این است که مردم باید کمک کنند.چرا فرهنگسازی صورت نمیگیرد؟ چون فکر میکنند سود تفکیک زباله عاید شهرداری میشود.پس کسی کمک نمیکند در حالی که این یک موضوع محیط زیستی است. من بارها گفتم به این بچههای خیابان پول ندهید به جای آن سیب بدهید.نمی گویم مردم کمک نکنند ولی جای کمک کردن سر چهارراه نیست.ما در همین خودروهایی که برای جذب کودکان بوده افرادی را داشتیم که همراهشان 400 هزار تا یک میلیون تومان پول بود. وقتی یک کودک خیابانی یک میلیون درآمد دارد بهزیستی چگونه میتواند او را توانمند کند؟ او رئیس باند دارد. روزبه روز لباسش کثیفتر و سنش پایینتر میآید برای اینکه ترحم مردم رابرانگیزاند. باید مردم به جای کمک به آنها به «ان. جی.او» ها و خیرین کمک کنند تا اینها در کنار بهزیستی قرار گیرند و به خانواده آنها کمک کنند.
بر خورد درست مردم در برابر کودکان خیابان باید چگونه باشد؟ خیلی از مردم نمیدانند چه برخوردی باید با اینگونه کودکان کنند؟
قدیمی: باید از خانواده و محله خودمان شروع کنیم یعنی هر کسی مددکار محله خودش باشد. اگر این اتفاق بیفتد کسی که سر چهارراه میآید از روی شیادی آمده است. این همه خیریه و «ان. جی.او» داریم که مجوز فعالیت از بهزیستی دارند نباید به کودکان خیابان پول داد چون با این کار روز به روز به تعداد آنها اضافه میشود و این برای رئیس باند جذابیت دارد، اگر دقت کرده باشید الان سن کودک خیابان آنقدر پایین آمده که قد او به سختی به شیشه ماشین ها میرسد. یا حتی در برخی از محلههای تهران این افراد سرقفلی دارند و هر کسی اعتراض کند با قمه او را میزنند چون درآمد میلیاردی دارند ونمی خواهند آن را از دست بدهند.30 درصد از کودکان خیابانی باندی هستند و برای باندها کار میکنند.
پژوهش : چرا رئیس باندها دستگیر نمی شوند؟
خاکی: خب مسأله اینجاست.ما هر چقدر مرکز ایجاد کنیم و
«ان.جی.او» اضافه کنیم بر تعداد کودکان خیابانی افزوده میشود پس باید نگاه ما تخصصی باشد. ما اگر آموزش را سرلوحه کارهایمان قرار دهیم خیلی از مسائل و مشکلات ما حل میشود. باید برای آموزش همگانی رسانهها، صدا و سیما و... پای کار بیایند. ما به دلیل برخی ملاحظات خیلی از آسیبها را عنوان نمیکنیم که این به ضرر جامعه هست وقتی آمار ایدز و هپاتیت به مردم گفته شود، خب مردم آگاه میشوند و خیلی مشکلات حل میشود.
ارشد: اشاره شد به آییننامه ، ما از سال 77 سراغ بچهها رفتیم من خیلی دوست داشتم بگوییم از سال 78 تاکنون چه کارها و اتفاقاتی درباره کودکان خیابان صورت گرفته است یا هر کدام از سازمانها چه کردند؟ هزینهها چه شد. نباید یکبار دیگر برگردیم به عقب و چرخه را دوباره تکرار کنیم. باید ببینیم ترکیب جمعیتی اینها به چه شکلی است و چه باید کرد. هنوز از هر کدام از بچه ها سؤال میکنی شما از کی آمدی میگوید از دو ماه پیش و... این نشان می دهد که تعداد اینها روز به روز در حال افزایش است. هنوز نهادها و دستگاهها با هم فاصله دارند وهر کس کار خودش را میکند، انتظار این است که دستگاههای مرتبط با هم همکاری کنند و هماهنگ باشند وبه نظر من شهرداری بهعنوان یکی از نهادها باید از نظر سخت افزاری کمک کند.الان مکان «خانه کودک شوش» فاجعه است و... آیا وظیفه شهرداری نیست که بیاید حمایت کند؟
خاکی: متأسفانه متولیان کودکان خیابان با هم هماهنگ نیستند ، شهرداری هم به «ان .جی .او»هایی خدمات میدهد که در خصوص کودکان خیابانی فعالیت نمیکنند.
قدیمی: ما به «ان. جی.او»هایی کمک میکنیم که مجوز بهزیستی دارند.
خاکی : مجوز کافی نیست.
ارشد: آفرین، این کافی نیست اگر نهادهای دولتی کنار هم بنشینند و شهرداری فضاهایی را در اختیار کودکان خیابانی قرار دهد که در آنجا تعدادشان زیاد است آنجا خانه امنی برای این کودکان بی پناه خواهد شد. وقتی ما جلوی فعالیت رئیس باند را یا فعالیت کودکان را نمی توانیم بگیریم حداقل میتوانیم مکانی امن برای استفاده آنها فراهم کنیم تا ساعتی در روز را در آنجا باشند. از طرفی مسأله مهاجران را باید حل کنیم ما یک سری افراد داریم که پناهنده هستند.این یک خطر هست که باید به آن رسیدگی شود. باید نهادهای متولی، گذشته را مرور و خطاها را شناسایی کنند در غیر این صورت خیلی دستاورد خوبی نخواهیم داشت.
صباغ: ما یکی از آن 20 مرکزی هستیم که طرح حمایت کودک وخانواده را اجرا میکنیم. خب کمکها داده میشود ولی باید دید با 500 هزار تومان در سال برای هر کودک میشود کار و خدمات ارائه داد. قطعاً امکان پذیر نیست. اگر قرار است جامع تر از این اتفاق بیفتد هزینه بچه ها بسیار بیشتر از این مبلغ است. باید دید دادن این مبلغ تنها راهکار است؟ به نظر میرسد باید برای ارائه راهکار، ریشه یابی کرد و پازل ها را کنار هم چید. طرح ها و برنامههایی مطرح شده که اجرا شود. حتی بارها از سوی «ان. جی .او»ها مطرح شده که برای مدارسی که در حاشیهها هستند مددکار و روانشناس وجود داشته باشد. حتی کلاس های آموزشی از سوی «ان.جی.او»ها برای بچهها و خانواده ها برگزار شود چون آموزش یک رکن اساسی است .اصلاً برای اتباع چه برنامه ای داریم. به نظر میرسد کارهای دستگاهها موازی هم قرار دارد باید مشخص شود که اگر بهزیستی متولی این کار است پس به رسمیت شناخته شود. شاید این امر موجب شود تا هزینهها و برنامههای موازی را جمع کند. ما خروجی نمیبینیم.
آیا نحوه برخورد با کودک مناسب است؟
پژوهش: در واقع براساس مفاد پیمان نامه حقوق کودک که ایران پذیرفته ما نباید کودک کار داشته باشیم. در واقع کشور متعهد شده که ساختارهای اقتصادی را به شکلی پیش ببرد که کودک نیازی به کارنداشته باشد. ما سه دسته کودک کار داریم: بخشی که پدر ندارند و باید کودک کار کند. بخشی هم غربتیها هستند که میآیند که هر آموزشی هم به آنها داده شود چون برمی گردند فایدهای ندارد.تنها عاملی که میتوانست اینها را شناسنامه دار کند یارانه بود. بخشی هم اتباع هستند. از این بچهها بخشی در خیابان کار میکنند، بخشی در بازار و برخی هم در کارگاهها و بخشی هم متأسفانه در دل زبالهها کار میکنند که متأسفانه اینها مشکل تنفسی دارند که برای درمان آنها کلی هزینه میشود. نخستین مسأله شناسایی است که باید کارشناسی شود. باید خانوادهها شناسایی شوند و کارشناسی شود که این خانواده را چطور میشود توانمند کرد.
ما طرحی را بهصورت پایلوت انجام دادیم که در آن بچهها را شناسایی کردیم و برای بچه ها اسپانسر پیدا کردیم. اینکه با 500 هزار تومان چطور میشود بچه را چرخاند الان این بچهها خودشان 500هزار تومان در ماه درآمد دارند. بعد برای آنها مددکار گذاشتیم که قرار است این بچهها ظرف یک سال از چرخه حمایتی ما خارج شوند.
پس خیلی مسأله پیچیدهای نیست. به نظر میرسد باید بچههایی که خانواده آنها درآمد کمتر از 500 هزار تومان دارد شناسایی شوند و مددکار استخدام شود ویک طرح توانمندسازی با دید مددکاری نوشته شود آن وقت است که مشکل کمتر میشود ما این تجربه را در برخی از کشورها داشتیم که باید اجرا کنیم. ببینید ساعتها وقت گذاشتیم و طرح حمایت اجتماعی از کودکان کار را تدوین کردیم که قرار شد 11 دستگاه درگیر شوند و پاسخگو باشند که این طرح نوشته شد و خاک خورد. طرح کودکان محروم از تحصیل نوشتیم که تا هیأت وزیران رفت و خاک خورد. یکی از راهکارها این است که برای خانوادههای کم درآمد یارانهای در نظر بگیرند و از طرفی ساختار اجتماعی را اصلاح کنند. مشکل، مشکل ملی است و نیاز به همت جمعی دارد.
درخشان نیا: وقتی آیین نامه را نگاه میکنیم به نظر آن تفکر سیستمی کل نگر به خوبی دیده شده است. این در حالی است که تنها از آن 11 دستگاه فقط بهزیستی پای کار است و با توجه به اختلافی که با شهرداری داریم باز این سازمان درکنار ما هست. تا حدودی هم نیروی انتظامی. ولی واقعاً آن 8 تا 9 دستگاه کجای کار هستند. به نظر میآید چون ما سه، چهار دستگاه آمدیم پای کار پس زیرسؤال قرار گرفتیم. اصلاً صدا و سیما کجای این کار است. اداره اتباع کجاست؟ آموزش و پرورش چه نقشی برای این بچهها دارد؟ خیلی موافق جداسازی آموزش این بچهها نیستیم بلکه برای ایجاد باز پیوند اجتماعی لازم است این بچه ها در کنار دانشآموزان عادی آموزش ببینند.یکی از بزرگترین شرکای اجتماعی ما وزارت بهداشت است چقدر این بچهها مشکل درمان دارند و چقدر وزارت بهداشت کمک حال ما بوده؟ فعلاً چیزی که در دستمان است همان اسناد بالا دستی این مصوبه است که پیشنهاد دادیم به استانداری که این مصوبه اجرا شود. ببینید موازی کاری یکی از معضلات ماست. در مورد لایحه حمایت از کودک هم باید گفت که این لایحه در حال بررسی در کمیسیون قضایی مجلس است که انشاءالله در صورت تصویب مواد مترقی که توسط اعضای کارگروه در راستای حمایت از کودکان پیشنهاد داده شده است بیش از پیش اقدامات حمایتی و حفاظتی انجام گیرد. خوشحالم که رهبر معظم انقلاب به 5آسیب کشور که یکی از آنها کودکان کار است پرداخته و حتی در برنامه ششم توسعه، لفظ کودک کار برده شده است.
قدیمی: ما آمادهایم 354 سرای محله که فعال است را دراختیار افرادی بگذاریم که از طرف بهزیستی یا خیریهها معرفی میشوند تا مددکاران در محلهها حضور یابند و مشاوره بدهند حتی برای افراد غیر ایرانی. بهطورقطع این در جمع آوری اطلاعات کمک میکند. در خصوص پیمانکاران متخلف هم اعلام کنید ما برخورد میکنیم.
ارشد: از سطلهای دربسته استفاده شود تا بچه ها نتوانند به زباله دسترسی داشته باشند.
قدیمی: من معتقدم در بحث فرهنگسازی مردم باید به ما کمک کنند. نباید از پتانسیل مردم غفلت کنیم نباید همه را به گردن دولت و بهزیستی بیندازیم. اگر ما امروز به این کودکان کمک نکنیم اینها کارتنخوابهای آینده خواهند بود.
منبع: ایران