اعظم پویان - شاخص های فقر و مقایسه آن با آمارهای حوزه آموزش نشان می دهد در کشور ما هنوز علم، ثروت می آورد. در خانواده های فقیر به محض اینکه کوچکترین فشار درآمدی بر آنها تحمیل شود اولین چیزی که از سبد خانوار حذف می شود آموزش و بهداشت است. این خانوادهها برای تامین نیازهای اولیهشان چاره دیگری ندارند جز اینکه از نیازهایی که ظاهرا ضرورتی برای شان ندارد کم کنند تا حداقل نانی برای خوردن و سقفی برای ادامه حیات داشته باشند. بدین ترتیب، فقر از نسلی به نسل دیگر به ارث می رسد!
مرکز آمار ایران در یک طرح پژوهشی بررسی می کند که تحصیلات چه تاثیری بر درآمد دارد؟ در این طرح پژوهشی نشان داده شده که در دهک اول 34 درصد سرپرست خانوارها بیسواد هستند و این عدد وقتی به دهک دهم خانوارها می رسد به رقم 5 درصد رسیده و کاهش می یابد. دهک اول شامل اقشار کم درآمد جامعه است و به ترتیب، هرچه به دهک های بالاتر میرسیم میزان بهره مندی خانوارها ازنظر درآمدی افزایش پیدا می کند. درواقع در دهک های اول که درآمد کمتری دارند بهلحاظ بهره مندی از سواد نیز در سطح پایین تری قرار دارند. به عبارت دیگر با افزایش سطح سواد، درصد فقر نیز کاهش پیدا می کند، بهطوری که خانوارهای با سرپرست بیسواد بیشترین درصد فقر را دارا هستند.
فقرزدایی با سرمایه گذاری در آموزش
این پژوهش نشان می دهد حتی در مشاغلی که نیاز به تحصیلات نیست، وجود تحصیلات باعث دستیابی به درآمد وسطح رفاه بیشتر میشود. در واقع برنامه ریزان در سطح سیاستگذاری اگر به دنبال فقرزدایی در جامعه هستند باید بدانند با سرمایهگذاری در آموزش می توان به فقرزدایی دست پیدا کرد. یکی از ضرورت های هر برنامه توسعه ای، توجه ویژه به مساله فقر است.
مقایسه داده های مرکز آمار ایران در سال 93 و 94 نشان می دهد که خانوارهای دهک اول که عموما قشر کم درآمد هستند برای آموزش و بهداشت، کمتر هزینه کرده اند. همچنین آمارها نشان می دهد در مهر 95 بیشترین تورم برای بخش آموزش با5/14 درصد و در بخش بهداشت و درمان با 06/10 درصد روبرو بوده است. قاعدتا وقتی تورم در بخشی بالا می رود اولین گروه از خانوارهایی که تحت فشار قرارمی گیرند خانوادههای دهک اول هستند. این داده ها نشان می دهد خانواده ها با افزایش تورم، ناگزیر برای دو بخش آموزش و بهداشت کمتر هزینه کرده اند.
خانواده هایی که در دهک اول درآمدی هستند قدرت تامین منابع مالی محدودی دارند و با اولین فشاری که به آنها وارد می شود هزینه هایی مانند خوراک و پوشاک و مسکن که نیازهای اولیه است در اولویت شان قرار گرفته و نیازهایی مانند آموزش و بهداشت کلا حذف میشود. بدین ترتیب چرخه فقر دوباره فقیر تولید می کند.
داده های بودجه خانوار مرکز آمار ایران نشان می دهد، در سال ۹۴ در حدود ۶۹ درصد خانوارهای فقیرترین دهک درآمدی، تحصیلات سرپرست خانوار «ابتدایی یا کمتر» بوده است. همچنین در همین سال، ۷۱ درصد خانوارهای سیستان و بلوچستان، ۵۲ درصد خانوارهای کردستان و ۴۹ درصد خانوارهای بوشهر، کمتر از ماهانه ۱۰۰۰ تومان برای تحصیل کودکان خود هزینه کرده اند. به این ترتیب بخش بزرگی از بازماندگان از تحصیل در نسل قبل، والدین فقیرترین خانوارهای نسل فعلی هستند و همین والدین با اختصاص بودجه و توجه اندک به آموزش کودکان خود، این کودکان را مستعد می کنند که والدین فقیرترین خانوارهای نسل فردا باشند.
سواد، پیش درآمدی بر توسعه
جنبه های گوناگون فقر در تعامل هستند و به شکلی یکدیگر را تقویت می کنند. درواقع توسعه آموزش نه فقط سلامت آحاد جامعه را بهبود می بخشد بلکه منجر به نتایج بهداشتی بهتر و درآمدهای بالاتر هم می شود.
زهرا نژاد بهرام، «دبیر شورای اطلاع رسانی مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری» در گفتوگو با «قانون» می گوید: آموزش یک فرصت برای توسعه کشور است. این توسعه در همه بخش ها صورت می گیرد و فقط در بخش اقتصادی نیست. درواقع می تواند در حوزه فرهنگ و اجتماع نیز معنادار باشد. در بخش اقتصاد، بحث فقر و داشتن رفاه را مطرح میکند. در حوزه اجتماعی، تربیت اجتماعی و بهره گیری از ظرفیت های اجتماعی و مشخصا بحث سلامت را می آورد و در بحث فرهنگی هم بحث تعالی انسانی مطرح است. اینکه انسان ها چگونه میتوانند به مقام جانشینی خداوند بر روی زمین برسند.
وی با اشاره به اینکه موضوع توسعه، یک موضوع همه جانبه است، می افزاید: در این حالت، آموزش در واقع هم اقدام تاریخی برای توسعه و هم ضرورت برای آن است. گاهی وقتی می خواهیم موضوع آموزش را مطرح کنیم ابتدا باید بررسی کنیم ببینیم آیا این بحث توسعه برایش مفید است یا خیر. درواقع، این یک پیشنیاز است. بحث دیگر این است که برای تحقق توسعه نیازمند آموزش هستیم. در این حالت برای آن، چهار محور بهداشت، آموزش، رفاه اجتماعی و رفاه خانوادگی معنادار می شود.نژاد بهرام میگوید: خانواده هایی که ازسطح سواد برخوردارند و آموزش لازم را دیده اند طبیعتا نوع ارتباطشان با خانواده و فرزندان و جامعه شان کاملا متفاوت با کسانی است که آموزش ندیدهاند و هنوز سواد ندارند. خانواده ها وقتی باسواد میشوند می توانند از ظرفیت های موجود در جامعه بهره بگیرند.
آموزش، کالای فراموش شده سبد خانوار
نژادبهرام، کارشناس آموزش و خانواده به نقش مهم نهادهای موجود در جامعه برای ارتقاي آموزش در سطح اجتماع اشاره کرده و می گوید: والدینی که در کودکی از آموزش محروم بوده و نتوانسته اند از امکاناتی که امروز می توانسته بستر توسعه را فراهم کند استفاده کنند، دارای فرزندانی هستند. جای خالی آن آموزش والدین را برای فرزندان شان، نهادهای موجود در اجتماع باید پر کنند. نهادهایی مانند مدرسه، دین و غیره. وی می افزاید: در این حالت، خانواده باید هزینه بیشتری صرف این موضوع کند و برای اینکه هزینه بیشتر بدهند نیازمند منابع مالی متناسب اند که در دسترس شان نیست و بدین ترتیب چرخه فقر بازتولید می شود.نژاد بهرام با اشاره به دلایل حذف آموزش و بهداشت از سبد خانوار خانواده های فقیر در هنگام تورم می گوید: طبیعی است که اولین ظرفیتی که در خانوادههای فقیر حذف می شود بحث آموزش و سواد و فرهنگ است زیرا جزو کالاهای ضروری محسوب نمی شوند. نیازهای اساسی شان خوراک و پوشاک است و بعد از آن، موارد فرهنگی است. خانواده ای که نسبت به کالاهای اساسیاش درمانده است امکان اینکه برای کالاهایی مثل آموزش سرمایه گذاری کند، ندارد.
وی می گوید: آموزش یک سرمایه گذاری مضاعف است. آموزش تولیدش تصاعدی است. شما وقتی که یک مادر را آموزش می دهید برای فرزندانش آموزش می بیند و فرزندان برای فرزندان شان و بدین ترتیب آموزش از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. درواقع بهصورت تصاعدی رشد پیدا می کند لذا وقتی شما این آموزش را کسر می کنید از هزینه خانوار طبق آمار در دهک اول، اولین چیزهایی که حذف شده آموزش و بهداشت است.
بی عدالتی اجتماعی قصور حقوقی است
وی با اشاره به بی عدالتی اجتماعی رخ داده در سطح جامعه می گوید: شما با گروهی روبرو میشوید که نتوانستید برایشان عدالت آموزشی را فراهم کنید. آنچه در قانون اساسی آمده این است که مکلف هستید شرایط آموزشی همه شهروندان و همه اتباع ایرانی را بهطور مجانی فراهم کنید. وقتی به هردلیلی گروهی از آموزش حذف شوند در واقع عدالت اجتماعی در مورد این افراد رعایت نشده است. پس ازنظر حقوقی قصور داریم. وی سرمایه گذاری مناسب در بخش آموزش را از از وظایف حاکمیتی دانسته و میگوید: نهادهای غیر دولتی و اجتماعی نیز می توانند کمک کنند اما ظرفیت آنها به دلیل محدود بودن منابع شان است. دولتها معمولا با کمک سازمان های مردم نهاد، سرمایهگذاری مشترک کرده و شکاف بهوجود آمده از نظر آموزشی را پر می کنند. در کشور ما اين بعد بسیار کمرنگ است. سازمان های مردم نهاد می توانند آموزش خانه به خانه داشته باشند و دولت میتواند در بخش حاکمیتی آموزش دهد. درواقع با تخصیص بودجه لازم، کار اجرا را در اختیار سمن ها می گذارد.
هزینه ای که روی دست دولت گذاشته شدهاست
دبیر شورای اطلاع رسانی مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری با اشاره به کمکاری دولت در بازی دادن سازمان های مردم نهاد در امر آموزش و بهداشت می گوید: در بلند مدت اگر این اتفاق منجر شود که آموزش و بهداشت از دهکهای پایین حذف شود، همین مساله هزینه مضاعفی را به جامعه تحمیل می کند. شیوع بیماریهای واگیردار و پایین بودن سطح تغذیه و غیره باعث می شود جامعه دچار افت و خیزهای جدی باشد. تا زمانی که نتوانید در این دو حوزه سرمایهگذاری کنید نمی توانید ادعا کنید کاری انجام شده است. وی با اشاره به تاثیرگذاری سمنها در سطح سیاستگذاری ها می افزاید: در بخش حاکمیتی به این جمعبندی نرسیده ایم که از نهادهای مدنی و سمن ها استفاده شود. دولت به تشکل های غیردولتی نیاز دارد تا در جاهایی که خود نمی تواند ورود پیدا کند از این بخش کمک بگیرد زیرا این تشکل ها مردمی اند. نژاد بهرام معتقد است دولت باید از سازمان های مردم نهاد حمایت کند. دراقع باید ساختارها را تقویت کند تا افراد داوطلب بیشتری به این ها بپیوندند تا بتوانند موفق عمل کنند مانند تجربه ای که در گذشته در مورد نهضت سوادآموزی وجود داشت.
منبع: قانون