سیامک صدیقی: پسر کوچکی که جلوی بستنی فروشی میدان فاطمی ایستاده و «تی» ماشینشوی را پشتش پنهان کرده، یک «اسکوپ» بستنی سفارش میدهد؛ هشت سالش است و روزی ۱۶ ساعت کار میکند.
دانستن اسمش چه اهمیتی دارد؛ سعید، علی، سیاووش، یا... مهم این است که یک روز در میان مدرسه میرود و نمیرود. از شوش میآید و تا ۱۰ شب چشم به چراغ راهنمایی میدوزد که قرمز شود و کاسبی کند.
میگوید: ساعت ۱۰ شب با ۱۰، ۱۱ بچه دیگر سوار ماشین میشویم و میرویم شوش. و باز فردا و فردا و... .
او یکی از حدود ۱۵هزار کودک کاری است که در سطح پایتخت از سر چهارراهها گرفته تا کوره های آجرپزی به بیگاری و گدایی مشغولند و «نان» شکمشان را سیر میکند.
تحقیقات مددکاران اجتماعی نشان می دهد بیش از نیمی از این کودکان افغاناند و در این بین برخی از کودکان براساس نوع جنس و سن و تجربه بین یک تا ۴ میلیون تومان فروخته یا روزانه به بهایی در حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان اجاره داده می شوند. کودکانی که باید در یک روز بیش از مبلغ اجاره بها، درآمد کسب کنند، والا با انواع تنبیه روبهرو میشوند.
این روزها سر هر چهارراه، بدون استثنا کودکانی را میتوان مشاهده کرد که به شیوههای یکسان و ابزار مشترک، تکدیگری میکنند، و البته نکته قابل توجه درباره آنها شیوه یکسان در تکدی گری است که از ساماندهی شدن و باند بودن آنها حکایت دارد.