نویسنده: حسین احمدی نیاز*
در اصل رعایت حقوق شهروندی لازمه تحقق دموکراسی و مردم سالاری تلقی شده و برای تبیین جنبههای مختلف آن تلاش میشود. بر اساس تعاریف ارائه شده از حقوق شهروندی، شهروندان رسما از عضویت مشروع و برابر در یک جامعه بهره مند هستند. هیچ عاملی نمیتواند عضویت مشروع شهروندان را از آنها سلب کرده یا برای آن سلسله مراتبی قرار دهد. همچنین با اطلاق واژه شهروند به افراد عضو جامعه، نمیتوان برای آنها موقعیتهایی نابرابر را متصور شد. در واقع شهروندی وصفی است عادلانه برای همه افراد و آحاد یک ملت که در قالب آن کلیه افراد، واقعا از وضعیت مشابه و یکسان برخوردار هستند. بر این مبناست که شهروندی موجبات همگرایی و همبستگی اجتماعی را فراهم میسازد. در چنین نظامی، شهروندان وامدار و متعهد به چیزی جز آنچه متضمن تامین منافع و مصالح ملی است، نیستند. روابط چند سویه بین شهروندان، دولت و جامعه ایجاب میکند تا منافع فردی مستلزم تامین منافع ملی و اجتماعی باشد و بالعکس بر این اساس شهروندان دو گانگی و تضادی بین منافع خود و منافع دولت یا جامعه احساس نمیکنند. شرایط شهروندی درعین حال که مجموعه حقوقی را برای شهروندان معین میکند و آنها را بدون استثنا، بهرهمند از این حقوق میداند، تکالیفی را نیز برای آنها متصور میشود که باید به آنها توجه داشت. این حقوق و تکالیف لازم و ملزوم یکدیگرند و هیچ یک را نمیتوان بدون دیگری تصور کرد. موفقیت مردم سالاری و دموکراسی منوط به وجود جامعه ای است که مردم آن، علاوه بر بلوغ دموکراتیک به حقوق و تکالیف شهروندی خود نیز واقف باشند. تلاش برای ایجاد دموکراسی در جوامعی که مردم آن به حقوق شهروندی خود آگاه نیستند، میتواند موجب بروز هرج و مرجهای اجتماعی شود.