روی کاغذ، تصویر یک خانه کشیده است، بدون هیچ خلاقیتی. از همانها که بچهها میکشند. خانهای با شیروانی و دودکشی روشن که خبر از اجاقی برقرار میدهد و دخترکی خوشحال، زل زده به روبهرو و طناببازی میکند؛ اما این نقاشی را نه کودکی که مرد میانسالی کشیده است. میگوید: «اینجور نقاشیها را دوست دارم. چون همیشه آدمهایش خانه دارند.»
«م- س» دبیر ادبیات دبیرستان پسرانهای در شمال تهران را دو سال پیش ملاقات کردم. آنقدر پراکنده از روزگارش میگفت که به نظرم چاپشان محلی از اعراب نداشت؛ اما حالا، «م- س» از پس خاطرات ذهن قوام آمده، بیرون میآید تا نقش حیاتیاش را بازی کند. نقش یکی از هزاران آدمی که خانه ندارند و در حسرت داشتن یک سقف هر روز از متن شهرها به حاشیه رانده میشوند.
نفیسه صباغی | علاوه بر افزایش جمعیت کیفری که بهعنوان مشکلی جدی برای سازمان زندانها و دستگاه قضا مطرح است و نشان از رشد جرایم دارد، امروز با مشکلی جدیتر به نام کاهش سن ارتکاب به جرم مواجهایم. به عبارت دیگر باید نگران کودکان و نوجوانانی بود که به جای تحصیل یا ایجاد شغل به سمت ارتکاب به جرم گرایش پیدا کردهاند و بهواسطه بزهکاری راهی زندان میشوند. در همین راستا وزیر دادگستری طی روزهای گذشته اعلام کرده بود که درحال حاضر موجودی زندانیان ۲۲۸هزار نفر است و بیشترین رده سنی زندانیان بین ۲۶ تا ۳۲سال است. اما دلیل این موضوع چیست؟ شاید یکی از دلایل این باشد که نوجوانان و جوانان به علت برخی از محرومیتها میخواهند ره صدساله را یکشبه طی کنند، به همین علت از گزینه جرم برای رسیدن به اهداف و آمال خود بهره میگیرند که البته این مشکل بزرگ، برای جامعه و خود جوانان بسیار گران تمام خواهد شد. زیرا وقتی فرد نوجوان یا جوان به دلیل ارتکاب به جرم به مجازات حبس محکوم میشود، هم در زندان تحت تعلیمات ویژه سایر زندانیان قرار میگیرد و هم جامعه شاید به سختی این فرد مجرم را بپذیرد که این عوامل سبب میشوند فرد دوباره به سمت ارتکاب جرم برود. حال باید دید چه علل و عواملی سبب شده سن بزهکاری در کشور کاهش یابد. در این راستا «شهروند» گفتوگویی با دکتر عباس تدین حقوقدان و استاد دانشگاه انجام داده است که از نظرتان میگذرد.
عباس تدین در رابطه با علل کاهش سن بزهکاری در کشور گفت: از منظر جرمشناسی، علل و عوامل مختلفی میتواند توجیهگر جرم باشد. حال درمورد اینکه چرا افراد با سن کم (اطفال و نوجوانان) به سمت ارتکاب به جرم گرایش پیدا میکنند، نقش برخی عوامل پررنگ بهنظر میرسد که مهمترین عوامل را میتوانیم در چند مورد خلاصه کنیم. مورد نخست بحث تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور است که تحتتأثیر کشورهای غربی و اروپایی رخ داده و متاسفانه باعث تحمیل و دیکتهشدن یکسری باورها، ارزشها و هنجارهای مورد پذیرش این جوامع به کشور ما شده است. بنابراین تحتتأثیر این هجمههای فرهنگی، ارزشها و باورهای جدیدی برای جوانان ما ارزش محسوب شده که آنها برای رسیدن به این ارزش یا هنجار جدید ممکن است به سمت ارتکاب به جرم بروند.
بیش از ۵۰۰ نفر از فعالان مدنی، استادان دانشگاه و کارشناسان مسائل اجتماعی در ایران، در نامه سرگشادهای خواهان جرمزدایی از دستفروشی شدهاند.
نامه فعالان مدنی در اعتراض به مصوبه اخیر شورای شهر تهران درباره یک شرکت وابسته به شهرداری نوشته شده است. شورای شهر تهران اخیرا شرکت "شهربان"، وابسته به شهرداری را موظف کرد که با "سد معبر و شبه متکدیان" برخورد کند.
بنفشه سامگيس/ سال ٨٧ با پسر١٠ سالهاي گفتوگو كردم كه از پنج سالگي توسط پدر معتاد شده بود. معتاد به ترياك. پسرك با مادر و خواهر معتادش به تهران آمده بود و هر سه، اعتيادشان را در يك كمپ ترك كرده بودند و شبهاي آخر اقامت در تهران را در سرپناه زنان در كوچه مرغيهاي مولوي سپري ميكردند. پسر و خواهر و مادر بعد از يك هفته به شهرشان برگشتند و پسرك در كنار پدر ترياكي، دوباره معتاد شد. اينبار پدر و پسر با هم هرويين ميكشيدند.
نویسنده: سیمین فروغزاده*
همیشه که وجود داشته باشی، دیگر دیده نمیشوی. این جمله مصداق بیتوجهی بسیاری از ما نسبت به آسیبهای اجتماعی است. آیا تاکنون به کارتنخوابها بهعنوان یک جمعیت خاص نگاه کردهاید؟ کارتنخوابها، همان آدمهایی هستند که در کوچهپسکوچههای شهر روز را به شب و شب را با هزار ترس و نگرانی به صبح میرسانند، انگشتشمار نیستند. آنها گروهی نسبتا بزرگ از همین آدمهای معمولی هستند که تنها در زندگی دچار مشکل شدهاند. کارتنخوابی در ایران پدیده نوظهوری است. مصادیق آن در گوشه و کنار خیابانهای شهر هم به اندازهای است که نمیتوان آن را کتمان کرد. این یادداشت صرفا پاسخ به چند سؤال درباره پدیده کارتنخوابی است.
نگین باقری: رئیس انجمن پیشگیری از خودکشی میگوید: ایرانیان نسبت به ۱۰ سال پیش افسردهتر هستند و همین واقعیت میتواند جواب این سوال باشد که چرا در ماههای سپری شده از سال جاری موارد بیشتری از خودکشی رسانهای شده و وضعیت این آسیب اجتماعی هشدار آمیز تلقی شده است. هر چند میزان خودکشی در ایران نسبت به میانگین جهانی پایینتر است، اما رسانه ای شدن مواردی از خودکشی در ماههای سپری شده از سال جاری این نگرانی را به وجود آورده است که آمار این آسیب اجتماعی بالا برود. کار تا جایی پیش رفته که وزیر بهداشت هم نسبت به اپیدمی شدن خودکشی هشدار داده است.
نویسنده: لیلی ارشد*
سالهاست که برخی از NGOها به شکل تخصصی و فعال درحوزه زنان سرپرست خانوار کار میکنند. هدف اصلیNGOها بهعنوان نهادهای مدنی، توانمندسازی، ایجاد و افزایش مهارتهای زندگی اجتماعی کار است. آن دسته از سازمانها و نهادهایی که بیشتر به رفع نیازهای اولیه مثل دادن بستههای غذایی و کارهای روزمره میپردازند، خیریهها هستند، اما NGOها نیز ممکن است درمواقعی به دلیل نیاز، به شیوههای دیگر کمک هم بپردازند. برای مثال غذا یک نیاز است و وقتی با خانوادهای مواجه میشوید که فرزندان آن از نظر تغذیه شرایط مناسبی ندارند، خیلی وقتها مجبور میشوید به رفتاری دست بزنید که خیلی هم به آن باور ندارید و میدانید کارگشا و تاثیرگذار نیست. گاهی از روی اجبار گرفتار داستانهای اینچنینی میشوید که میدانید کمک واقعی نیست. مثل وقتی که فرد مراجعه میکند و گرسنه است یا دردی دارد و باید درمان شود، آنجا مجبور میشوید به کارهایی غیر از توانمندسازی بپردازید، اما بهطور عمده این مسأله بیشتر به عهده خیریههاست.
نگین باقری: «شما با تلفن ۱۲۳، اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی تماس گرفته اید. لطفا جهت ارتباط با کارشناسان منتظر بمانید». این صدا برای بسیاری از مردمی که با انواع آسیب های اجتماعی از جمله افکار خودکشی دست و پنجه نرم می کنند، ناآشناست. سامانه ای که قصد کمک برای رفع آسیب های اجتماعی مردم را دارد، هنوز جای پای خود را در تمام شهرها باز نکرده و با دغدغه کمبود مددکار روبهرو است، تا جایی که چندی پیش حبیب ا... مسعودیفرید، مدير کل سابق دفتر آسيب هاي اجتماعي بهزيستي گفت: حداقل سه هزار کمبود نیرو در اورژانس اجتماعی وجود دارد و نیروهای فعلی نیز به دلیل عدم استخدام رسمی، به محض جذب نیرو در ارگانی دیگر بهزیستی را ترک می کنند. به گفته او ۱۴۰ شهر بالاي ۱۵۰ هزار نفر نیز اورژانس اجتماعي نداشته و از خدمات آن محرومند. با وجود این، آنچه بیشتر فعالیت این مرکز را به چالش می کشاند، مشکلات حل نشده آن است، چرا که می خواهد مرهم زخم متقاضیان خودکشی یا نجات یافتگان این معضل باشد، در حالی که خود نیازمند کمک است تا نارسایی های خود را مرتفع کند.