روی کاغذ، تصویر یک خانه کشیده است، بدون هیچ خلاقیتی. از همانها که بچهها میکشند. خانهای با شیروانی و دودکشی روشن که خبر از اجاقی برقرار میدهد و دخترکی خوشحال، زل زده به روبهرو و طناببازی میکند؛ اما این نقاشی را نه کودکی که مرد میانسالی کشیده است. میگوید: «اینجور نقاشیها را دوست دارم. چون همیشه آدمهایش خانه دارند.»
«م- س» دبیر ادبیات دبیرستان پسرانهای در شمال تهران را دو سال پیش ملاقات کردم. آنقدر پراکنده از روزگارش میگفت که به نظرم چاپشان محلی از اعراب نداشت؛ اما حالا، «م- س» از پس خاطرات ذهن قوام آمده، بیرون میآید تا نقش حیاتیاش را بازی کند. نقش یکی از هزاران آدمی که خانه ندارند و در حسرت داشتن یک سقف هر روز از متن شهرها به حاشیه رانده میشوند.
بهروز جوانمرد حقوقدان/ نظام حقوقی ایران بهطورکلی ترکیبی از نظام حقوقی رومی - ژرمنی (نوشته) و آموزههای شریعت اسلام است و مسامحه سایر نویسندگان حقوقی در کتابهای خود که نظام حقوقی ایران را همواره جزو نظامهای نوشته قرار داده و میدهند نمیتواند این واقعیت را تغییر دهد که مبتنی بر اصول چهارم و ١٦٧ قانون اساسی، نظام حقوقی ایران خود را وامدار و پایدار تعالیم شریعت اسلام میداند، به طوریکه به قاضی تکلیف کرده در موارد سکوت، نقص یا اجمال قوانین موضوعه (نوشته)، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر، حکم قضیه را صادر کند. این مجوز همچنین در ماده ٢٢٠ قانون مجازات اسلامی مصوب ١٣٩٢ درخصوص حدودی که در این قانون نامشان نیامده نظیر ارتداد به قاضی داده شده است. از اینرو سخن لغوی نیست اگر گفته شود نظام حقوقی ایران از نوع مختلط یا تکثرگراست، یعنی ترکیبی از آموزههای غیرشرعی و شرعی، در این میان یک کنشیار (کاتالیزور) دیگر نیز در امر حکمرانی در طول سالیان گذشته دخیل بوده است که به آن «ملاحظات» گفته میشود. عنصری که در برخی موارد به قدری قوی عمل میکند که حتی نظام حقوقی و اداری ایران را دستخوش تحول و تغییر قرار میدهد. یکی از نمونههای اخیر چالش برگزاری کنسرت موسیقی اعم از سنتی و پاپ به صورت مختلط و غیرمختلط در برخی شهرهای مذهبی است. در این نوشتار به بررسی این چالشها و رهیافتهای احتمالی پرداخته میشود.
نفیسه صباغی | علاوه بر افزایش جمعیت کیفری که بهعنوان مشکلی جدی برای سازمان زندانها و دستگاه قضا مطرح است و نشان از رشد جرایم دارد، امروز با مشکلی جدیتر به نام کاهش سن ارتکاب به جرم مواجهایم. به عبارت دیگر باید نگران کودکان و نوجوانانی بود که به جای تحصیل یا ایجاد شغل به سمت ارتکاب به جرم گرایش پیدا کردهاند و بهواسطه بزهکاری راهی زندان میشوند. در همین راستا وزیر دادگستری طی روزهای گذشته اعلام کرده بود که درحال حاضر موجودی زندانیان ۲۲۸هزار نفر است و بیشترین رده سنی زندانیان بین ۲۶ تا ۳۲سال است. اما دلیل این موضوع چیست؟ شاید یکی از دلایل این باشد که نوجوانان و جوانان به علت برخی از محرومیتها میخواهند ره صدساله را یکشبه طی کنند، به همین علت از گزینه جرم برای رسیدن به اهداف و آمال خود بهره میگیرند که البته این مشکل بزرگ، برای جامعه و خود جوانان بسیار گران تمام خواهد شد. زیرا وقتی فرد نوجوان یا جوان به دلیل ارتکاب به جرم به مجازات حبس محکوم میشود، هم در زندان تحت تعلیمات ویژه سایر زندانیان قرار میگیرد و هم جامعه شاید به سختی این فرد مجرم را بپذیرد که این عوامل سبب میشوند فرد دوباره به سمت ارتکاب جرم برود. حال باید دید چه علل و عواملی سبب شده سن بزهکاری در کشور کاهش یابد. در این راستا «شهروند» گفتوگویی با دکتر عباس تدین حقوقدان و استاد دانشگاه انجام داده است که از نظرتان میگذرد.
عباس تدین در رابطه با علل کاهش سن بزهکاری در کشور گفت: از منظر جرمشناسی، علل و عوامل مختلفی میتواند توجیهگر جرم باشد. حال درمورد اینکه چرا افراد با سن کم (اطفال و نوجوانان) به سمت ارتکاب به جرم گرایش پیدا میکنند، نقش برخی عوامل پررنگ بهنظر میرسد که مهمترین عوامل را میتوانیم در چند مورد خلاصه کنیم. مورد نخست بحث تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور است که تحتتأثیر کشورهای غربی و اروپایی رخ داده و متاسفانه باعث تحمیل و دیکتهشدن یکسری باورها، ارزشها و هنجارهای مورد پذیرش این جوامع به کشور ما شده است. بنابراین تحتتأثیر این هجمههای فرهنگی، ارزشها و باورهای جدیدی برای جوانان ما ارزش محسوب شده که آنها برای رسیدن به این ارزش یا هنجار جدید ممکن است به سمت ارتکاب به جرم بروند.
جامعه ای که به بلوغ فکری برسد از سازمان های مردم نهاد حمایت می کند. به واقع در جوامعی که مسئولیت اجتماعی در میان آحاد مردم دیده شود دیگر مردم دولت ها را مسئول حل تمام مشکلات نمی دانند و متعاقباٌ دولت ها نیز از حضور مردم استقبال می کنند.
هادی خانیکی
جشنواره ها و نمایشگاه ها همواره مکان ها و امکان های مناسبی برای جلب توجه عمومی و مشارکت سرآمدان جامعه نسبت به مسایل و مباحث اساسی بوده و هستند. جشنواره مطبوعات هم از این قاعده کلی مستثنا نیست بویژه آن که امسال 'نقد منصفانه، پاسخ مسوولانه' سخن اصلی برای پرداختن به جایگاه و نقش مطبوعات در کشور شده است.
نویسنده: غلامرضا انصاری*
افراد زیادی به واسطه وجود جاذبه هایی که در کلانشهرها به ویژه در پایتخت وجود دارد برای پیدا کردن کار مناسب یا پیشرفت در شغل مورد علاقه خود به تهران سفر می کنند. بسیاری از آنها برای یافتن سرپناهی امن و اسکان، پانسیون های خصوصی را برای خود برمی گزینند، غافل از اینکه این پانسیونها فاقد مجوزهای لازم برای فعالیت بوده و به دنبال آن سوءاستفادههایی از سوی مسئولان این مکانها و افراد سودجو صورت گرفته و آنها پول های زیادی را به جیب می زنند. پانسیون های بدون مجوز تاکنون مشکلات زیادی برای دانشجویانی که دانشگاه هایشان تعهدی در قبال اسکان آنها ندارند و افرادی که به منظور کار به تهران سفر می کنند ایجاد کرده است.
بیش از ۵۰۰ نفر از فعالان مدنی، استادان دانشگاه و کارشناسان مسائل اجتماعی در ایران، در نامه سرگشادهای خواهان جرمزدایی از دستفروشی شدهاند.
نامه فعالان مدنی در اعتراض به مصوبه اخیر شورای شهر تهران درباره یک شرکت وابسته به شهرداری نوشته شده است. شورای شهر تهران اخیرا شرکت "شهربان"، وابسته به شهرداری را موظف کرد که با "سد معبر و شبه متکدیان" برخورد کند.
بنفشه سامگيس/ سال ٨٧ با پسر١٠ سالهاي گفتوگو كردم كه از پنج سالگي توسط پدر معتاد شده بود. معتاد به ترياك. پسرك با مادر و خواهر معتادش به تهران آمده بود و هر سه، اعتيادشان را در يك كمپ ترك كرده بودند و شبهاي آخر اقامت در تهران را در سرپناه زنان در كوچه مرغيهاي مولوي سپري ميكردند. پسر و خواهر و مادر بعد از يك هفته به شهرشان برگشتند و پسرك در كنار پدر ترياكي، دوباره معتاد شد. اينبار پدر و پسر با هم هرويين ميكشيدند.
نویسنده: مینو مرتاضیلنگرودی
نمیدانم اول بار چه کسی پیشنهاد کرد روز پدر عکس پدرها را جانشین عکسهای پروفایلها در اینستاگرام و تلگرام کنیم، اما پیشنهادش مقبول واقع شد و این روزها بیشتر عکسهای مردان میانسالی را میبینیم که از قاب دایره کوچکی در صفحه موبایل و ابزاری از این قبیل به ما مینگرند؛ مردانی از نسل انقلاب که مطمئنا آن روزها برایشان باورکردنی نبود اگر کسی در گوششان میگفت روزی خواهد رسید که فرزند یا فرزندانشان شادمانه شنوا و پذیرای سخنان و پیشنهادات کسانی خواهند شد که هرگز آنها را ندیدهاند و نمیشناسندشان. مردان میانسالی که از قاب دایرهای کوچک در صفحهای نهچندان بزرگ به ما چشم دوختهاند اما امروز چارهای جز باور آن چیزهایی که روزی به خواب هم نمیدیدند، ندارند. به عکسهای مردان میانسال نشسته در قاب دایره بهدقت نگاه میکنم تا بلکه شباهتی با پسر یا دختر صاحب پروفایل پیدا کنم و البته چشم، ابرو، دهان و گردی صورتهای شبیه بههم را پیدا میکنم و بعد كه در جستوجوی شباهتهای عمیقتر و معنایی و هویتی این دو نسل بر میآیم، نتیجه تکاندهنده است. میبینم تضادها و شکاف نسلی موجود را نمیتوان به تفاوتهای نسلی تقلیل داد؛ نسل شورشی و عصیانگر انقلابی که اکنون آرام در قاب دایره کوچک به جای پسر یا دختر جوانش نشسته و از سر تسلیم نه الزاما رضا، مظلومانه ما را مینگرد گویی از سر ناچاری پذیرفته است فرزندش با وجود شباهتهای ظاهری به جای نگاه به آسمان و پرداختن به آرمانهای دوردست و ازجانگذشتن برای ساخت اتوپیای ذهنی و تلاش برای پذیرش مسئولیت تغییر جهان غیرخودی و بیخودی به جهان انقلابی، به اهداف خرد و کوچک و پروژههای زودبازده و اصلاحات مقطعی و اندک، راضی و قانع است، روی زمین راه میرود و دم را غنیمت میشمرد؛ نسلی که ممنوعیت رؤیاها را برنمیتابد و به آرای دیگرانی که مثل او نمیاندیشند، احترام میگذارد و شادمانه با آنها دوست، همکار، همراه و خودمانی میشود. به نگاههای نگران پدران میانسال امروز و مردان انقلابی دیروز نشسته در قاب دایره کوچک صفحه موبایل مینگرم و نجوا میکنم با وجود نداشتن شباهتها و حتی تضادهای رفتاری و شکاف نسلی، باور کنید فرزندانتان شما را دوست دارند، به وجود شما مفتخرند، که اگر نبودند، هیچکس نمیتوانست به زور و اجبار وادارشان کند عکس شما را به جای عکس شخصی با ژستهای آنچنانی و اینزمانی در قاب دایره کوچک پروفایل موبایلشان بنشاند.
منبع: شرق
اظهارات خلاف واقع یا دروغهای مصلحتآمیز کمابیش در مناسبات اجتماعی رواج دارد و معمولا با واکنشهای شدیدی روبهرو نمیشود و جای خود را در فرهنگ رفتاری برخی از افراد باز کرده است، زیرا در قانون ما دروغگویی وقتی با اوصاف خاصی توأم شود، جنبه مجرمانه پیدا میکند، مثل اشاعه اکاذیب، افترا، کلاهبرداری و شهادت دروغ. البته مواردی هم وجود دارد که در سامانههای دیگر جرم محسوب میشود و در نظام قضائی ما قابلمجازات نیست، مثل اظهارات خلاف واقع برای فرار از مالیات که در فرانسه و آمریکا جرم سنگینی است، ولی در نظام ما این اقدام جرم محسوب نمیشود.
نویسنده: سیمین فروغزاده*
همیشه که وجود داشته باشی، دیگر دیده نمیشوی. این جمله مصداق بیتوجهی بسیاری از ما نسبت به آسیبهای اجتماعی است. آیا تاکنون به کارتنخوابها بهعنوان یک جمعیت خاص نگاه کردهاید؟ کارتنخوابها، همان آدمهایی هستند که در کوچهپسکوچههای شهر روز را به شب و شب را با هزار ترس و نگرانی به صبح میرسانند، انگشتشمار نیستند. آنها گروهی نسبتا بزرگ از همین آدمهای معمولی هستند که تنها در زندگی دچار مشکل شدهاند. کارتنخوابی در ایران پدیده نوظهوری است. مصادیق آن در گوشه و کنار خیابانهای شهر هم به اندازهای است که نمیتوان آن را کتمان کرد. این یادداشت صرفا پاسخ به چند سؤال درباره پدیده کارتنخوابی است.