مريم وحيديان
به پايان اعمال نظرات نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به وزراي پيشنهادي رييسجمهور نزديك ميشويم و هر وزير كه از فيلتر بتواند عبور كند در چهار سال آينده با روحاني براي تحقق شعارها و وعدههاي معهود با مردم هممسير خواهد بود. اگرچه حسن روحاني به عنوان رييسجمهور بار سنگين عمل به خواستههاي جمعيت ٢٤ ميليوني رايدهنده به او را بر دوش دارد اما به مقصد رساندن اينبار سنگين در آرايش سياسي جناحها در سال ١٤٠٠ بيتاثير نخواهد بود. روزهاي پيش از انتخابات رياستجمهوري يازدهم كه به بيان بسياري از فعالان اصلاحطلب اقتضاي زمان و شرايط بود كه جريان اصلاحات به تصميم رييس دولت اصلاحات پشتسر حسن روحاني قرار بگيرد، شروع فضاي تازهتري براي جريانهاي سياسي بود. همانطور كه اتحاد و دست به دست احمدينژاد دادن براي اصولگرايان آنان را به ورطهاي برد كه حتي با برائت و بيزاري جستن از جريان احمدينژاد نيز محو نشد. از سال ٩٢ نيز اصلاحطلبان با حسن روحاني و معتدليني همقطار شد كه تا فرجام، اين قطار سرنوشت مشتركي را برايشان رقم خواهد زد. همين هم هست كه اصلاحطلبان، دولت روحاني را از خود ميدانند و به خوبي درك ميكنند كه سرنوشت جريان اصلاحات ارتباطي تنگاتنگ با دولت دوازدهم پيدا كرده است.
خاتمي: كابينه آنچنان كه بايد نظر حاميان روحاني را برآورده نكرده است
اگرچه جريان اصلاحات در طول اين مدت نقدها و نظراتي را نسبت به كابينه دولت مطرح كرد اما اعتمادش را به حسن روحاني حفظ كرد. همين هم بود كه معتقد بودند حتي اگر تيم همراه روحاني چندان قوي نباشد اما نظارت رييسجمهور بر تيمش آنچنان هست كه بتواند بر عملكرد كابينه تاثيرگذار باشد. از همين باب هم بود كه محمد رضا خاتمي، نايبرييس مجلس ششم در گفتوگو با «اعتماد»، در پاسخ به اين سوال كه آيا كابينه دوازدهم ميتواند مطالبات راي ٢٤ ميليوني رييسجمهور را نمايندگي كند، بيان ميكند: «كابينه آنچنان كه بايد و شايد نظرات فعالان سياسي حامي روحاني را برآورده نكرده است اما همه اميدشان به شخص آقاي روحاني است كه بر اساس سياست و تعاملي كه دارد، بتواند برنامهها را پيش ببرد.» اين فعال سياسي اصلاحطلب ادامه داد: «آنچه براي اصلاحطلبان مهم است، افراد نيستند، بلكه برنامهها در درجه اول اهميت قرار دارد. بايد ديد كه وزراي پيشنهادي آقاي روحاني ميتوانند برنامههاي رييسجمهور را پيش ببرند يا خير.»روزهاي سخت اصلاحطلبان در دولت دهم بود كه رفته رفته فعالان سياسي جريان اصلاحات از عرصه سياست كشور محو و كمرنگ ميشدند. روزهايي كه برخي از اصولگرايان به راحتي سخن از مرگ اصلاحطلبي در كشور زدند. انتقال از وضعيت مهجوريت در قدرت تا حضور در نهادهاي انتخابي كشور بيش از هر چيز مديون ارتباطي بود كه اصلاحطلبان با بدنه اجتماعي گرفتند. همين است كه تاكيد جريان اصلاحات بر جامعه مدني و توجه به آن زياد بوده است. براي همين است كه محمد رضا خاتمي در ادامه ميگويد: «فكر ميكنم در چهار سال آينده جامعه مدني بسيار پرسشگر و نقاد باشند و اميدواريم كه آنها پاسخهاي مدوني به نقدهاي جامعه مدني داشته باشند.»ائتلاف اصلاحطلبان و جريانهاي اعتدالي همواره به عنوان الگوي موفق از سوي اصلاحطلبان معرفي شده است. آنها بارها تاكيد كردهاند كه روش سياستورزي توانست آنها از مهجوريت از قدرت بيرون آورده و شرايط را براي حضور دوباره اصلاحطلبان به سياست و نهادهاي انتخابي تصميمگير فراهم كند. با اينحال همچنان اين سوال ميتواند مطرح باشد كه شرايط و الزامات قرارگيري جريانهاي سياسي در يك ائتلاف چيست. تحت چه شرايط و موقعيتي اين قرارداد سياسي لغو و بياعتبار ميشود؟ محمد رضا خاتمي در پاسخ به اين سوال كه ائتلافي كه اصلاحطلبان با معتدلين اصولگرا شكل دادهاند تا كجا بايد ادامه پيدا كند، ميگويد: «ائتلاف، ائتلاف اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان قدرت خودشان را در جامعه و بسيج مردم و جلب نظر مردم نشان دادهاند. درست است كه برخي كمتوجهيها يا نامهربانيها باعث شده كه اصلاحطلبان نتوانند چهرههاي اصلي خود را در ادوار انتخابات داشته باشند اما ائتلاف جامع اصلاحطلبي همواره ادامه خواهد داشت و در فرصت انتخابات و ديگر مراحل سياستورزي به تصميمات مشتركي ميرسند.»
منبع: اعتماد