ماجرای سمن هایی که روی دست دولت مانده اند! سر گر دانی سمن ها از تاسیس تا نظارت

اعظم پویان /  مشارکت در امور خیر با زندگی روزمره بسیاری از ما آمیخته است اما این روزها با گسترش سازمان های مردم نهاد و خیریه ها جای خالی آموزش در امر خیر بسیار پررنگ دیده می شود. در جامعه رو به توسعه ما حضور سازمان های مردم نهاد، نقش پررنگی در ترویج مطالبه گری مردم خواهد داشت اما پیش زمینه این امر، آموزش برای داشتن نگاه صحیح به امر خیر است. مساله اینجاست که چگونه می توان کمک کرد تا پارادوکسی میان خیر و فرد دریافت کننده امر خیر صورت نگیرد. وقتی تفکر منطقه 1و2و3 تهران تصمیم می گیرد بچه ساکن مرز را برساند به جایی که خودش هست، این کودک نه می تواند به او برسد و نه گفتمان مشترکی شکل می گیرد. آموزش برای نوع فعالیت اجتماعی و فرهنگی سازمان‌های مردم‌نهاد، یک‌سوی ماجرای فعالیت این سازمان هاست. نحوه جمع‌آوری اعانه توسط این سازمان ها که با وجود تغییرشرایط جامعه هنوز به شیوه‌سنتی صورت می گیرد از یک‌سو و نبود مکانیزم‌های نظارتی دقیق بر نحوه فعالیت های مالی سمن ها از سوي ديگر، منجر به ایجاد شبهاتی در زمینه فعالیت های پولشویی این موسسه ها شده است. در همین ارتباط روزنامه «قانون» با «رضا درمان»، مدیرعامل جامعه‌یاوری‌فرهنگی به گفت‌وگو نشسته است. مجموعه جامعه‌یاوری‌فرهنگی ، یکی از سازمان‌های خیریه مردم نهادی است که در اوایل جنگ در جهت رفع کمبودهای آموزشی مناطق دور افتاده شروع به کار کرد. این سازمان مدت‌ها در زمینه مدرسه‌سازی فعالیت داشته و این روزها با فعالیت در زمینه مدرسه‌یاری، تجربیات ارزنده ای در زمینه فعالیت های خیریه در کشور کسب کرده است.

تعریف شما از سازمان های مردم نهاد چیست؟

سازمان ها در سطح جامعه به چند گروه تقسیم می شوند. سازمان‌های دولتی تکلیف شان معلوم است؛ در اینجا منظور از دولت، لزوما قوه مجریه نیست و بیشتر نگاه حاکمیتی است. سازمان های مردم نهاد، شخصی یا انتفاعی اند. سازمان های انتفاعی قرار است بدنه اصلی اقتصاد جامعه را بسازند و قرار است بیشترین تولید را داشته و بیشترین شغل را بسازند. این وظایف برعهده سازمان های اقتصادی است که همان بخش خصوصی اند. بخش دیگری از این سازمان ها غیر انتفاعی اند. سازمان های غیرانتفاعی براساس نامی که دارند، قرار نیست سود آوری کنند و چرخ تولید را بگردانند. شاید در مسیری که در حال کار کردن هستند، کارهای درآمدزا و با ارزش افزوده هم انجام دهند. مهم‌ترین مسئولیت این سازمان‌ها، پیشبرد اهداف اجتماعی در جامعه است؛ موضوعاتی که نه دولت می‌تواند به آن رسیدگی کند و نه سازمان های اقتصادی. در تعریف سازمان های غیرانتفاعی، سازمان های دیگری هم دیده می شوند؛سازمان های‌عمومی که سهام ندارند و لی ممکن است کار اقتصادی انجام دهند،شاید از دولت هم بودجه بگیرند یا از سازمان های غیردولتی دیگر هم کمک بگیرند. وظیفه ای که در حالت عام برای اعضا دیده می شود، پیشبرد اهداف در سطح اجتماع است؛ اهداف اجتماعی و نه اهداف سیاسی که دولت باید پوشش دهد. در دل سازمان های عمومی پررنگ ترین چیزی که دیده می شود، سازمان های مردم نهاد و خیریه ها هستند. بخشی از سازمان‌های عمومی خود حاکمیت هم برای شان برنامه چندانی ندارد، در‌حالی‌که بخش بسیار قدرتمندی هستند و به دلایل مختلف اثرگذارند. دلیل دیگر قدرتمندی شان این است که این افراد در بطن مردم اند و مردم در بخش دولتی، کمترین اثرگذاری ممکن را دارند. اگر قرار باشد آسیب اجتماعی رفع شود و اندازه آسیب کاهش پیدا کند، خود مردم هستند که با خود مردم تعامل دارند و بیشترین اثرگذاری را می توانند داشته باشند.

نسبت میان NGO ها و دولت را در شرایط امروز جامعه چگونه ارزیابی می کنید؟

سازمان های مردم نهاد در بستری که بسیار دولتی است،قرار گرفته اند. در کشور ما گویی همه چیز دولت است و حتی بخش انتفاعی هم بزرگ‌ترین صنایع آن دست دولتی است. در بخش خدمات هم همین‌طور است. بزرگ‌ترین بیمارستان ما و بزرگ‌ترین شرکت های هواپیمایی و بخش عمده صنایع ما دولتي اند، پس کلا بخش خصوصی ما هم در اختیار دولت است. شاید به بخاطر پایگاه های نفتی است که در اختیار دارد. به همین دلیل است که بخش سازمان های مردم نهاد را دولت یا خیلی تحمل نمی کند و یا خیلی نقشی برای آن قائل نیست. از آنجایی‌که دولت، هیچ برنامه راهبری برای این حوزه ندارد، این سازمان ها مانند جزیره های متفرقی هستند که هرکدام به تنهایی کار می کنند. طبق آمار ما حدود 11 هزار سازمان مردم نهاد ثبت شده داریم که از 14 یا15 مرجع مختلف مجوز فعالیت دارند. این سازمان ها در سطح استانی یا در سطح ملی و در حوزه های مختلفی مانند جوانان، ازدواج، فرهنگی، آموزش و بهداشت و درمان و غیره فعال اند. ما هنوز مشکلات بسیاری داریم. دولتی داریم که متکی بر نفت است. البته درآمد سرانه ما نسبت به بسیاری از کشورها خوب است و به‌لحاظ اقتصادی نیز تنوع خوبی دارد. اکنون هم که مدعی هستیم فقط 20 درصد اقتصاد ما نفتی است. همه این ها نشانه ای است که دولت در حالت عمومی درحال خوب شدن است اما وقتی وارد حوزه می شویم، هزاران مشکل هم داریم.

در شرایط کنونی ارزیابی تان از حضور سازمان های مردم نهاد و تعامل آن‌ها با دولت چیست؟

در دولت یازدهم فضا برای حضور سازمان های مردم نهاد در کنار دولت باز شد. گروه‌ها این مساله را درک کردند و آمدند در کنار دولت کار کردند و مساله اینجاست که هدف مشترک همین است که مردم و دولت کناره هم قرار بگیرند تا مشکلات و آسیب های موجود در جامعه را به حداقل برسانند. بسیاری از NGO ها این‌گونه به موضوع نگاه نمی کنند. اول اینکه این فرصت را درک نکردند و ندیدند و دیگر اینکه در جایگاه قبلی خودشان اصرار و پافشاری بیشتری داشتند ونقش اپوزیسیونی خود را حفظ کردند. به نظر من دولت دارد تمرین می کند که چگونه با سازمان‌های مردم نهاد تعامل کند ولی بلد نیست. نه دولت و نه مردم‌نهاد‌ها، نمی دانند كه می توانند مانند بخش خصوصی و دولت، که مکمل هم هستند عمل کنند، اگر درست کار کنند می توانند بخش سومی باشند. مردم‌نهاد‌ها می‌توانند کار را به‌خوبی پیش ببرند و مکمل خوبی باشند. مردم‌نهادها می‌توانند نیروی کار بخش خصوصی و دولتی را تحت آموزش‌های اثربخشی قراردهند و بخش خصوصی برای جذب نیروی اشتغال، می تواند نیروی کار متخصص آموزش دیده در اختیار بگیرد. سازمان‌های مردم نهاد می توانند متولی این مساله باشند. تجربه تعامل سازمان های مردم نهاد و دولت در همین سه سال گذشته و در دولت یازدهم اتفاق افتاده است.

دربخش خصوصی که وارد شویم، می بینیم زمانی به رسمیت شناخته نمی شدند ولی اکنون، اتاق و تشکل دارند و در بخش اقتصاد، یاری دهنده و مشاور دولت هستند. در بخش اجتماعی جامعه، بهترین بخشی که می تواند یاری رسان باشد و به دولت مشاوره دهد برای پیشگيری و کاهش و حتی درمان آسیب های اجتماعی، همین سازمان های مردم نهاد هستند. سازمان های مردم نهاد چه کنند که دولت آن‌ها را به رسمیت بشناسد؟

باید همان کاری را بکنند که بخش خصوصی انجام داد. اتاق های بازرگانی هم در ابتدا چندان پررنگ نبودند و تلاش کردند و جا افتادند. در حالی‌که این ها زیرساخت های اقتصاد دولت را می سازند و حالا وای به حال سازمان های مردم نهاد که یا به چشم چرخ پنجم به آن‌ها نگاه می شود یا به چشم سازمان هایی که برای خودشان خوش اند و بگذار سرگرم باشند یا کمی بدبینانه تر اینکه این ها که همیشه غر می زنند و همیشه منفی اند و هیچ‌گاه نگاه مثبت به آن‌ها نشده است. بخش اقتصادی تلاش کرده است که توانسته اتاق بازرگانی را به عنوان پارلمان بخش خصوصی برای دولت جا بیندازد. قاعدتا سازمان های مردم نهاد هم همین‌طور هستند و باید چنین کنند. البته این مسیر برای سازمان‌های مردم نهاد هم در حال طی شدن است. وقتی شبکه های کوچک غیر‌رسمی وجود داشتند، مثل شبکه یاری یا شبکهNGO های فعال در حوزه کودکان کار،كه بسیارصنفی بودند ولی این دو سازمان، صنف های مختلف در آن جمع می شوند و مقداری فرا صنفی است. چیزی که امروز در حال رخ دادن است، قطع ارتباط دولت با بدنه سازمان های مردم نهاد به‌طور کلی است. هرکدام از این ها در فضایی کاملا ایزوله نسبت به یکدیگر کار می‌کنند. گفتمان مشترکی ندارند و چندباری سعی شده است که نماینده های دولت بنشینند با سازمان های مردم‌نهاد صحبت کنند اما این گفتمان‌ها از نگاه من، چندان راهبردی نداشته است.

در شرایط کنونی خلائی وجود دارد. سمن ها و دولت یکدیگر را قبول ندارند. این خلا اعتماد است. این اعتماد ضربه خورده است و یا اصلا شکل نگرفته است؟

این اعتماد در حال شکل گیری بوده است اما در مسیر آسیب خورده و این مساله باعث شده در شاكله صحیحش شکل نگیرد. چون سازمان های مردم نهاد هیچ‌وقت جدی گرفته نشدند. وقتی مکانیزم های مالی درستی ندارند و حتی دارایی هم نمی داند با چه مکانیزمی باید جلو برود و نمی داند چطور به مردم نهادها نگاه کند. به چشم خیریه نگاه کند یا به چشم تجاری. بخشی درآمدهای تجاری دارند و هبه و هدیه های مردم را نيزدارند و این شکل تعامل اصلا مشخص نیست در نتیجه آسیب های بسیار زیادی به این بخش وارد می شود. در این حالت، این بی اعتمادی ایجاد می شود که سازمان‌های مردم نهاد دارند پولشویی می کنند . البته سازمان های مردم‌نهاد هم در فضای بی قانونی می توانند به‌خوبی پولشویی کنند. این واقعیت دارد اما خودمان باعث شدیم. نمی گویم چماق بالاسر شویم بلکه می گویم به آن‌ها راه حل نشان دهیم. سازمان امور مالیاتی پیش بینی مدونی ندارد.

تناقص و دوگانگی در ضرورت وجود NGO ها در شروع کار و خروجی نهایی آن‌ها وجود دارد. از سویی پتانسیل خوبی جهت جلوگیری از وقوع جرم در اجتماع دارند و از سوی دیگر به دلیل تجمع کمک های مالی، پتانسیل فساد دارند. چگونه می‌توان از این دوگانگی عبور کرد؟

به گمان من باید فصل الخطاب، قانون باشد. یک‌سری آسیب جاری داریم. برخی از مردم نهادها کارعام النفعه انجام می دهند. کار آگاهی‌رسانی و کارهای این‌چنینی و خیریه ها کار روزمره انجام می دهند. شاید دولت هم باید بیش از اینکه به کمک هایی از جنس عام المنفعه نگاه کند در این زمینه سرمایه گذاری کند و روی راهبری بلند مدت این افراد انرژی بگذارد. اگر شبکه ای ایجاد کرده است، به شبکه ماموریت دهد و بگوید یکی از ماموریت هایت این است که به کتاب قانون تجارت، قوانین سازمان های مردم نهاد را اضافه کنی و قوانین مالی و کاستی ها و ظرفیت های موجود در قوانین سازمان های مردم نهاد را بررسی کنید و پیشنها دهید که مثلا در قانون برنامه ششم یا قانون مالیات های مستقیم جای من خالی است. در قانون تجارت جای من در این بخش نقص دارد و پیشنهادم این است توسط همین افراد پیشنهاد داده شود و بعد به سازمان های مرجع ببرد و پیگیری کند. این سازمان ها دارای قوانین ثابت و مشاهده شده ای باشند. قوانین برای سازمان های مردم نهاد وجود ندارد و باید برای این مساله کار جدی شود و خود سازمان های مردم نهاد بهترین گزینه هایی هستند که باید به این موضوع خط دهند. اگر این اتفاق بیفتد چند پیامد خواهد داشت. اول اینکه سازمان های مردم نهاد قابل کنترل می شوند؛ برای مثال، همان تراز نامه ای که به سازمان مالیاتی می دهند کافی است و دیگر چرا باید بیایند یک گزارش مالی جداگانه هم به وزارت کشور یا نیروی انتظامی و غیره بدهند. سازمان امورمالیاتی صلاحیت این موضوع و تخصص لازم را دارد و من باید اظهارنامه ام را به سازمان امورمالیاتی بدهم و اگر بخواهد رسیدگی خاصی شود در آنجا اتفاق بیفتد. نکته بعدی این است که اگر قرار باشد اتفاق خاصی بیفتد خود سازمان ها باید در چارچوب قانون، خود را تنظیم کنند و می توانند اگر لازم باشد به‌راحتی تاسیس شوند و منحل شوند. در شرایط فعلی ورودشان راحت است اما خروج شان راحت نیست و همه این ها مانع است.

تکثر سازمان مرجع جهت دادن مجوز به سمن ها، خود نیز می تواند محل آسیب باشد؟

بله می تواند و دولت هم خودش متوجه این مساله شده است. به همین دلیل، سال 84 یک آیین نامه ای به هیات وزیران داده است که از همه سازمان های مردم نهاد خواسته که بیایند فقط تحت یک مرجع قرار گیرند و آن وزارت کشور است. وزارت کشور در شرایط کنونی در حال دادن مجوز است. این مساله دو فرآیند دارد: یکی فرآیند تاسیس و دیگری فرآیند تطبیق. ولی خود کسانی‌که در این مجموعه هستند و زیر مجموعه دولتند با این مساله مخالفند. برای مثال نیروی انتظامی می گوید من همچنان قانون سال 1337 را دارم و خودم مجوز می دهم.

ما در زمینه سازمان های مردم نهاد بسیار مشکل نقص قانون داریم و نه اجرای قانون . چرا؟

بله، البته در تاسیس و در راهبری، ارزیابی، نظارت، کنترل و در انحلال و در همه این ها چه در بعد مالی و چه در بعد عملکردی و چه در تعاملات فی مابین ،تقریبا در هیچ بخشی قانون مشخصی نداریم یا اگر داریم خیلی جدی اجرا نمی شود. در سر فصل هایی که ارائه شده است، دولت در کدام یک از شش بند فعال است؟ می بینید که فقط در یک بند و در حوزه تاسیس، کارهایی انجام داده است، که البته آن هم مشکلات بسیاری دارد. برای مثال، وقتی یک سازمان مردم نهاد می خواهد صورتجلسه ثبت کند، بايد متولی وزارت کشور یا نیروی انتظامی، آن صورتجلسه را مهر کند و بعد باید ببریم اداره کل ثبت شرکت ها تا آن را ثبت کند و خود این یک چرخه ناقصی است. در واقع فرم قانونی یک مسیری است و فرم عملیاتی هم یک چیز دیگر. بايد نظام ارزیابی شکل بگیرد و سازمان های مردم نهاد بتوانند سالی یک ارزیابی داشته باشند چون این نظام ارزیابی اكنون نیست. وقتی مردم می‌خواهند به سازمان های مردم نهاد کمک کنند فقط چند فاکتور تاثیر‌گذار است. مثلا، می تواند حس باشد و برای مثال، من بچه سرطانی دارم وبه بچه سرطانی کمک می کنم ، فارغ از اینکه ببینم کدامیک در این موضوع بهتر کار می کنند.

آیا NGO ها گزارش عملکرد مالی مانند نهادهای پولی و مالی دارند؟

قاعدتا باید داشته باشند و آن‌هایی که اصول کار یک سازمان مردم نهاد را دارند باید گزارش عملكرد مالي داشته باشند.

این گزارش را به کجا تحویل می دهند؟

آن‌هایی که از وزارت کشور مجوز دارند به آن نهاد، و اگر از نیروی انتظامی مجوز گرفته اند به آن‌ها باید تحویل بدهند.

شیوه جمع آوری اعانه ها تا چه اندازه می تواند محل آسیب باشد؟

در حوزه جمع آوری اعانه، آسیب زیادی در شرایط فعلی متوجه سازمان های مردم نهاد نیست. زیرا سازمان های مردم نهاد بلد نیستند پول جمع کنند و مجبورند فقط از جمع مخاطبان نزدیک شان پول جمع کنند. کسانی هستند که موسسه را می شناسند و به جمع موسس اعتماد دارند بنابراین، پاسخگویی به این ها راحت است. زیرا پاسخگویی در یک بستر احساسی اتفاق می افتد که خیلی ریزه کاری مالی و ریالی در آن ها تاثیرگذار نیست. اگرسازمان های مردم نهاد ما مانند بقیه دنیا قرار باشد از کسانی پول بگیرند که این ها را نه می شناسند و نه دیده‌اند و نه در معرض تعامل با این افراد هستند، در این حالت، محل، حساب وکتاب‌هایی دارد. وقتی حال و فضا و فقر را می بینیم و بغض می کنیم و پولی پرداخت می شود. در بسیاری از موارد حتی پشت سرمان را هم نگاه نمی کنیم که سوالی بپرسیم. پس من هم الزامی به پاسخگویی ندارم اگرچه خودم را پاسخگو می دانم. سازمان‌ها اگر بخواهند حرفه ای شوند باید این کار را هم انجام دهند. سایت‌هایی هستند در دنیا که برای سازمان های مردم نهاد پول جمع می کنند. نمونه‌هایی هم در ایران داریم و سازمان هایی هستند که مثلا 7 درصد کارمزد می گیرند و این کار را انجام می دهند. مساله این است که من اگر پروژه هایم را در معرض دید عام گذاشتم واقعا باز هم به من پول می دهند. سازمان های مردم نهاد ما هنوز حرفه ای نیستند.در درآمدزایی‌شان هم حرفه ای نیستند و همه آن‌ها بسیار سنتی کار می کنند.

 

منبع: قانون

ارزش های ما

شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود.  ... ادامه مطلب

تماس با ما

 تلفن : 88834162 داخلی 230
 تلفکس : 86072599
  ایمیل شورا :این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
  ایمیل دبیرکل : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 آدرس دبیرخانه: خیابان مطهری؛ خیابان سلیمان خاطر (امیراتابک) کوچه درفش پلاک۸
  آدرس کانل تلگرام ما : https://t.me/haajm

خبر نامه

با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید

 ایمیل رسمی شورا :  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید