عضو شبکه ملی محیط زیست کشور از صدور مجوز جهت فعالیت این شبکه ملی توسط وزارت کشور خبر داد و این مهم را گامی اساسی برای گسترش فعالیتهای سازمانهای مردم نهاد کشور دانست. به بهانه صدور این مجوز و برای بررسی زوایای مختلف این مهم با سیاوش آقاخانی متخصص محیط زیست و عضو شبکه ملی محیط زیست کشور به گفتوگو پرداختیم.
روند تشکیل شبکه در حوزه فعالیتهای سمنها چگونه است و این نیاز چه زمان ایجاد میشود؟
سازمانهای مردم نهاد در ابتدا با قرار گرفتن تعدادی داوطلب و دغدغهمند در بخشهای مختلف کنار یکدیگر شکل میگیرند، به مرور زمان این سازمانها افزایش مییابند و در مراحل بعد به رقابت با یکدیگر میپردازند، رقابت بعد از مدتی به مشارکت تبدیل میشود و این درک به وجود میآید که با همافزایی و کار گروهی نتیجه مطلوبتری به دست میآید، در این زمان شبکهها شکل میگیرند. بعد از تشکیل شبکهها خانهای مستقل برای آنها شکل میگیرد و پس از آن پیگیری موضوع به صورت ملی انجام میشود. این روند در حقیقت فرایند بلوغ در بخش سازمانهای مردمنهاد است.
تشکیل شبکه در بخش زیستمحیطی نشان از بلوغ سازمانهای مردم نهاد در کشور دارد و میتواند شروع بسیار مطلوبی برای گسترش فعالیت این نهادهای مدنی باشد، البته شبکههای سلامت و خیرین نیز در حال شکلگیری هستند.
صدور مجوز رسمی برای تشکیل و فعالیت شبکه ملی محیط زیست یک گام موثر در گسترش فعالیت سازمانهای مردم نهاد زیست محیطی کشور محسوب میشود. بر اساس این مجوز شبکههای استانی نیز میتوانند به نمایندگی از شبکه ملی یا مستقل از شبکه ملی تشکیل شوند.
قبلا دولت اعتقادی به موضوع شبکهسازی نداشت و جمعبندی مشخصی در این رابطه در وزارت کشور انجام نشده بود. در این دولت جریان به نفع سازمانهای مردم نهاد تغییر یافت و نگاه به سمت ایجاد شبکه سوق یافت و حتی برای این منظور ظرفیتسازی نیز ایجاد شد. پس از آن وزارت کشور دورههای آموزشی با سرفصلهای مفاهیم شبکهسازی، کار مشارکتی و همافزایی برای سازمانهای مردم نهاد را برگزار کرد تا سازمانهای مردم نهاد برای تشکیل شبکهها توانمند شوند.
شبکهسازی چه تاثیری در فعالیتهای داوطلبانه دارد؟
کار داوطلبانه قطعا برگرفته از عشق و علاقه افراد برای بهبود شرایط زندگی و رفع خلاءهاست و این علاقه بر اساس دغدغههای فردی در بخشهای مختلف محیط زیست، اجتماعی، اقتصادی و... نمود پیدا میکند. امروز افراد داوطلب در ماوایی به نام سازمانهای مردم نهاد جمع میشوند و به فعالیتهای داوطلبانه میپردازند.
بسیاری از این فعالیتهای داوطلبانه در بخشهای مختلف مانند محیط زیست با موازیکاری و دوبارهکاری مواجه میشود و این مسئله ناشی از بی خبری سازمانهای مردم نهاد از فعالیت یکدیگر است. یکی از مهمترین مزایای تشکیل شبکه به صورت استانی و ملی اطلاع افراد داوطلب از فعالیت دیگر سازمانهای مردم نهاد است که این موضوع از تکرار فعالیتها جلوگیری میکند و به این ترتیب سازمانهای مردم نهاد میتوانند اثرگذاری بیشتری داشته باشند و توان داوطلبین برای انجام کاری تکراری هدر نرود.
چرا پیش از این دولتها با ایجاد شبکه مخالفت میکردند و چطور نیاز شبکهسازی شکل گرفت و دیدگاه ها تغییر کرد؟
نگاههای درستی در این خصوص وجود نداشت و تفکر اینگونه بود که تشکیل شبکه میتواند آسیبهایی را به همراه داشته باشد و باعث بروز اختلاف شود و در کل دلایل بسیاری برای ممانعت از شبکهسازی سازمانهای مردم نهاد مطرح میشد.
به مرور زمان رشد اجتماعی در بخش سازمانهای مردمنهاد اتفاق افتاد و فعالیت سازمانهای مردم نهاد به لحاظ کیفی و کمی افزایش یافت و خودمدیریتی در بخش سازمانهای مردم نهاد را شاهد بودیم. در این زمان دیدگاه قبلی کمرنگ شد و نیاز شبکهسازی در بخش سازمانهای مردم نهاد در دولت کنونی مورد توجه قرار گرفت.
در حقیقت دولت به این نتیجه رسید که شبکهسازی میتواند مانع یک سری تندرویهای سازمانهای مردم نهاد شود.
تشکیل شبکه اهرم بازدارنده برای فعالیت سازمانهای مردم نهاد نیست؟
هیچ اهرم بازدارندهای برای فعالیت سازمانهای مردم نهاد از طریق تشکیل شبکه ایجاد نمیشود. با تشکیل شبکه در واقع سازمانهای مردم نهاد فعال در یک بخش به عنوان نمونه محیط زیست کنار یکدیگر قرار میگیرند و در واقع یک خرد جمعی به وجود میآید و خود این خرد جمعی مانع یک سری تندرویهاست که نه تنها سودی برای جامعه ندارد بلکه مانع بسیاری از فعالیتهای مثبت و اثرگذار نیز میشود.
به این ترتیب اتخاذ تصمیمهای احساسی و بیاثر در حد قابل توجهی کاهش پیدا میکند و با تکیه بر خرد جمعی تندروی و کندروی سازمانهای مردم نهاد تعدیل و همانطور که گفته شد از تکرار مکررات نیز جلوگیری میشود.
بخش محیط زیست برای شبکهسازی پیشرو بوده است و اتفاق جالبی که در خصوص این شبکه در حال شکلگیری است فراتر رفتن از ساختار شبکه است. سازمانهای مردم نهاد زیست محیطی که پیش از صدور مجوز رسمی وزارت کشور تشکیل شده بودند و با این مجوز رسمیت یافتهاند بعد از این گام مهم، به مرحله احساس نیاز پیگیری تخصصی مسائل رسیدهاند.
این سازمانها برای پاسخ به این نیاز، ذیل شبکه محیط زیست دبیرخانههای تخصصی تشکیل دادهاند و به این ترتیب به عنوان نمونه موضوع تالابها به صورت تخصصی در دبیرخانه مورد نظر پیگیری میشود. سازمانهای مردم نهاد زیست محیطی به طور معمول در خصوص تمامی مسائل زیست محیطی اظهار نظر میکنند و اغلب این اظهار نظرها احساسی و فاقد نگاه تخصصی است و این موضوع باعث میشود فعالیت سازمانهای مردم نهاد پراکنده بوده و اثرگذاری کمتری داشته باشد.
با تشکیل دبیرخانههای تخصصی ذیل شبکه محیط زیست، مباحث به صورت تخصصی و منسجمتر پیگیری میشود از طرفی کار و فعالیت سازمانهای مردم نهاد تقسیمبندی میشود و شاهد اثرگذاری بیشتری از این نهادهای مدنی خواهیم بود.
برخی معتقدند شبکهسازی به نوعی زمینه ساز دولتی شدن سازمانهای مردم نهاد است، شما به عنوان فردی که نزدیک به دو دهه در این بخش فعالیت داشتهاید در این رابطه چه نظری دارید؟
در ابتدا باید دولتی شدن معنا شود، اینکه فعالیت در چارچوب قوانین انجام شود، قطعا به معنای دولتی شدن نیست و اینکه تصور شود تعدادی از افراد بدون قانون و چارچوب کنار یکدیگر فعالیت داشته باشند نمیتواند معنای درستی از کار داوطلبانه باشد.
یکی از ملزومات و نیازهای کار گروهی موفق برخورداری از قانون و ضابطه مشخص است که بر این اساس داوطلب بداند چه اقداماتی باید انجام دهد، ولی متاسفانه برخی افراد تدوین این قوانین و چارچوبها را زمینه ساز دولتی شدن تلقی میکنند و متاسفانه این طرز فکر یک آسیب برای فعالیت داوطلبانه است.
تعیین چارچوب برای کار داوطلبانه که به جهت دوام و گسترش کار گروهی انجام می شود به معنای دولتی بودن و وجود قوانین دستوپاگیر نیست و در حقیقت استفاده از ادبیاتی است که فعالیت ما را منسجمتر میکند. به عنوان نمونه تصور کنید همایش یا کار گروهی در حال اجراست، در صورتی که یک داوطلب نداند چه وظیفهای به عهده دارد قطعا توقعاتی خارج از توان مجموعه ایجاد میشود و از طرفی این فعالیت اثرگذاری لازم را نمیتواند داشته باشد.
کار گروهی سازمانهای مردم نهاد در بخشهای مختلف نیز از این قاعده مستثنی نیست و در صورت وجود برنامه مشخص و چارچوبی که این نهادها بتوانند با سلیقه و نظرهای مختلف در قالب یک شبکه یا همان گروه با یکدیگر کار کنند، قطعا تحقق اهداف داوطلبانه را شاهد خواهیم بود.
چه آسیبهایی متوجه فعالیت شبکههاست؟
نگاه از بالا به پایین بزرگترین آسیب برای شبکههاست، اینکه تصور شود ساختار بزرگتر میتواند ساختار کوچکتر را حذف کند موضوعی است که پرهیز از آن باید در ساختار شبکهها مورد توجه قرار بگیرد و از آن اجتناب شود چراکه تهدیدی برای انسجام شبکهها محسوب میشود.
در ساختار شبکهسازی هدف قرار گرفتن توان سازمانهای مردمنهاد در کنار یکدیگر است، اما قرار نیست تمامی سازمانهای مردمنهاد یک بخش افکار مشابهی داشته باشند. از طرفی برخی سازمانهای مردم نهاد که نمیتوانند کار گروهی انجام دهند میتوانند از این ساختار فاصله بگیرند و به صورت انفرادی کار کنند.
نگاه موجود به ساختار شبکه باید اصلاح شود و سازمانهای مردمنهاد برای انجام فعالیتهای گروهی نیاز است که به این باور برسند که اساسنامه برای ساختار شبکه یک مانع نیست، بلکه می تواند به انسجام فعالیتها کمک کند.
تجربههای جهانی در خصوص شبکهسازی وجود دارد؟
ایران در بحث شبکهسازی سازمانهای مردمنهاد در منطقه جنوب غرب آسیا حرف اول را میزند. فعالیت سازمانهای مردم نهاد در کشورهای این منطقه در حد مطلوبی نیست. به عنوان نمونه عربستان سازمانهای مردم نهاد به مفهوم واقعی این نهادها را ندارد و تنها تعدادی از سازمانهای مردم نهاد بینالمللی در این کشور شعبه ایجاد کردهاند و در کل سازمان مردمنهاد مستقل که در مواردی مانند پیگیری امور حقوق بشر و مسائل زیست محیطی در این کشور فعالیت داشته باشد، وجود ندارد و عراق و سایر کشورها نیز تقریبا وضعیتی مشابه دارند، بنابراین نمیتوان انتظار تشکیل شبکه را در این کشورها داشته باشیم.
کشوری مانند ترکیه وضعیت مناسبتری دارد و در این کشور نیز شبکههایی از جمله شبکه محیط زیست شکل گرفته است. رایزنیهایی نیز برای ایجاد زمینه برگزاری نشست شبکه ملی محیط زیست با شبکه محیط زیست ترکیه در اجلاس تیرماه انجام شده است و این اقدام میتواند به تعامل زیست محیطی در عرصههای بینالمللی و رفع چالشهایی مانند تامین حقآبه برخی تالابها و رودخانهها کمک کند.
کشورهای اروپایی و آمریکایی از مرزهای شبکه عبور کردهاند. در این کشورها بعد از تشکیل سازمانهای مردم نهاد و تشکیل شبکهها، حزب تشکیل شده که فراتر از ساختار شبکهای است. نمونه این موضوع حزب سبز آلمان است. در این مورد یک مجموعه از داوطلبین کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و طبق برنامهریزی به کرسیهای پارلمان دست مییابند. این حزب امروز به اتحادیه اروپا نیز راه یافته و فعالیت خود را بسیار گسترده کرده است.
این موضوع باعث دور شدن سازمانهای مردم نهاد از ماهیت و هدف اصلی این نهادهای مدنی نمیشود؟
این موضوع به تعریف مفهوم سیاست بستگی دارد، سیاست به دو بخش سیاسیکاری و سیاستگذاری تقسیم میشود. متاسفانه در ایران ما با سیاسیکاری گروهها مواجه هستیم و افراد برای تصاحب کرسیهای قدرت با یکدیگر مبارزه میکنند در صورتی که در کشورهای پیشرفته حزبهایی که در مورد آنها صحبت شد اهداف و برنامه مشخص دارند و طبق این برنامهها حرکت میکنند و کرسیها را به دست میآورند.
به عنوان نمونه یک حزب زیست محیطی که پیشینه آن سازمانهای مردم نهاد است، برنامه مشخصی در راستای خدمت به جامعه و رفع نواقص موجود یا بهبود شرایط ارائه میدهد، کرسی را به دست میآورد و پس از آن جامعه مدنی طبق همان برنامهها و چارچوبها مطالبه خود را مطرح میکند و حزب موظف به پاسخگویی است، در حقیقت در این روند سیاستگذاری انجام میشود نه سیاسیکاری.
کشور ما هنوز در مرحله شبکهسازی قرار دارد و در این مرحله نیز نوپاست. برای جداسازی مفهوم سیاسیکاری و سیاستگذاری باید فعالیتهای گستردهای انجام شود و این مهم نیازمند بلوغ فکری است که باید جامعه، مسئولین و فعالین مدنی به آن دست یابند.
منبع: ایسنا