امروز، چهاردهم آذر روز داوطلب است و به همین مناسبت هم روز گذشته تالار گنجینه ساختمان آرشیو ملی با آن صندلیها قهوهای که با سنی به رنگ چوب هماهنگ شده، برگزاری کنفرانس سازمانهای مردمنهاد و کار داوطلبانه در ایران را به خود دید. آراسب احمدیان، مدیرعامل موسسه خیریه محک، دبیر همایش بود و دیروز در مقدمهای کوتاه، درباره شکلگیری این کنفرانس توضیحهایی داد: «صاحبنظران میدانند که ٢٠سال است موضوعی با عنوان منابع انسانی در حال تدریس است؛ در حالی که من هیچوقت ندیدم که در کنار موضوع منابع انسانی، به منابع انسانی داوطلب اشاره شود. همیشه منابع انسانی در ازای انجام کار، مورد توجه قرار میگیرند؛ در حالی که در تعاریف سازمان ملل دو قید کار داوطلبانهبودن پرداخت و بدون اجبار، برای منابع انسانی در نظر گرفته میشود.» صحبتهای احمدیان که تمام شد، فیروزه صابر، مدیرعامل شبکه ملی موسسات نیکوکاری و خیریه پشت تریبون رفت، میکروفن را پایینتر آورد و ادامه داد: «این شبکه تیر ماه سال ٩٢ شکل گرفت، سه سال به صورت غیر رسمی فعالیت میکرد و از اردیبهشت سال ٩٥، به طور رسمی فعال شد، این شبکه ١٣٠ عضو دارد و هدف اصلیش کمک به توانمندی اعضا و ایجاد همگرایی میان خیریهها و همچنین کمک به تحکیم موقعیت سازمانهای مردمنهاد در ایران است.»
در کشور تجربه همکاری جمعی ضعیف است
اولین سخنران رسمی این کنفرانس، با عنوان زمینهها و تأثیرات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کار داوطلبانه در ایران را فرشاد مومنی، عضو هیأتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی شروع کرد: «در طول تاریخ بشر، با همه پیچیدگیهای مفهومی که با آن مواجه بودیم، دو سازوکار بیش از همه مورد توجه بوده، یکی بازار و دیگری فرمان یا دولت است. در تمام طول تاریخ هم این دو سازوکار با هم در رقابت بودند تا ببینند کدام یک صلاحیت بیشتر و توانایی بالاتری دارد. به هر حال یک جمعبندی وجود دارد و آن این است که بشر ناگزیر است، به یکی از این دو سازوکار اتکا کند؛ اما در تعاریف آمده که نمیتوان به اعتبار شکست بازار یا دولت، آنها را رها کرد، تنها راه آن هم تقویت نهادهای مدنی است؛ یعنی اگر ما نهاد مدنی قدرتمندی داشته باشیم، میتواند دولت و بازار را زیر ذرهبین برد و درماندگی آنها را به حداقل رساند. میشود امید داشت که ماجرای توسعه به شکل قابل قبولی جلو رود.» اما اینها تنها بحثهای مورد توجه مومنی نبود، او به تحولاتی که از اوایل دهه ١٩٨٠ در جوامع ایجاد شد هم گذری زد. به گفته او از آن زمان جوامع شاهد رشد یک پدیده جدید به نام بخش غیرانتفاعی بودند که البته منحصر به کشورهای صنعتی بود: «مضمون این بخش کار داوطلبانه است، فعالیتهای مسئولانه مشخص که تنها تفاوتش با کار اقتصادی، تعلقنگرفتن درآمد بود، اما این باعث نمیشد که بدون مسئولیت انجام شود. ایجاد این پدیده به انقلاب دانایی گره میخورد، یکی از ویژگیهای انقلاب دانایی اشتغالزدایی آن است که اتفاقی بیسابقه در طول تاریخ به شمار میرود، در این اتفاق کار به معنای شغل، کمترین اهمیت را پیدا میکند و احساس عزت نفس، تعلق به محیط و احساس مفیدبودن، پیشگیری از سرخوردگیهای روحی و جسمی از پیامدهای آن است. ماجرای فعالیتهای داوطلبانه در کشورهای صنعتی، ماجرای واکنش خردمندانه و اعتلابخش به خصلت اشتغالزدایی است.» مومنی در همین جا به روند توجه به فعالیت داوطلبانه در ایران اشاره کرد: «کار داوطلبانه در ایران هم به اعتبار خصلت توسعهنیافتن کشور و رانتیبودن اقتصاد سیاسی ایران، ماجرای خودش را دارد، بخش اعظم کار داوطلبانه در ایران، به عنوان یک نیاز حیاتی مطرح است و با آنچه در کشورهای صنعتی دنبال میشود، فاصله زیادی دارد. براساس ارزیابیهای موجود، ما بیشترین ضربه را از ضعف حس ملی خوردهایم، این یک پدیده عجیبی است که واکاوی نشده.» عضو هیأت علمی گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است که رانتیبودن اقتصاد سیاسی ایران حس ملی را در کشور تضعیف میکند، هیچ جامعهای از این طریق توسعه پیدا نکرده است: «در کشور ما به طرز فاجعهآمیزی تجربه همکاری جمعی ضعیف است، نمونه آن را در بنگاههای اقتصادی میبینیم، در ایران بیش از ٩٠درصد این بنگاهها یکنفره است؛ به هر حال مناسبتهای رانتی، فرهنگ رانتی خودش را هم ایجاب میکند. در دانش توسعه گفته میشود دو تنگنای حیاتی و سرنوشتساز وجود دارد که قابل مقایسه با تنگناهای دیگر نیستند، یکی دانش ضمنی و دیگری ظرفیتهای سازمانی. ظرفیتهای سازمانی از دل شیوههای همکارانه انباشته میشود. سازمانهای فرهنگی و اجتماعی میتوانند با پر کردن این خلأ بزرگ، بخشی از بار سنگین را به دوش بکشند؛ چون هزینه فرصت فعالیت در این حوزهها کمتر از فعالیت در حوزههای سیاسی است.» نیاز به فعالیتهای داوطلبانه، در کشور به وضع اضطرار رسیده است. مومنی با اشاره به این موضوع ادامه حرفهایش را گرفت: «نیاز ما به فعالیتهای داوطلبانه به طرز حیرتآوری بالا رفته است، یکی از دلایل آن این است که دولت از مسئولیتهای حاکمیتیاش طفره میرود.» این کارشناس اقتصادی، حرفهای خود را به شاخصهای کشور در زمینه سلامت و آموزش مستند کرد: «ما شاخصی به اسم سهم بودجه آموزش و پرورش نسبت به تولید ناخالص داخلی داریم؛ یعنی میزان تعهد دولت به مسئولیتهایش در حیطه آموزش و پرورش. این شاخص در استاندارد میانگین جهانی در سال ٢٠١١، ٤,٤درصد بوده است، البته این را هم باید اضافه کرد که میانگین جهانی هیچوقت شاخص ایدهآلی نیست و از میان بیش از ٢٠٠ کشور برآورد میشود که ١٧٠ تا ١٨٠ کشور شرایطی مانند کشور ما و یا حتی بدتر دارند، اما این شاخص برای ایران چقدر است؟ ٣.٢درصد. در حالی که میانگین این شاخص در کشورهای با درآمد اندک، ٤.١درصد است؛ یعنی ما با کشورهای با درآمد اندک هم فاصله زیادی داریم. چرا سال ٢٠١١ را در نظر گرفتم؟ چون در آن سال ما هر بشکه نفت را ١٠٠ دلار میفروختیم؛ یعنی به قیمت بالایی. بنابراین کمدرآمدی توضیحی برای این پدیده نیست. در شاخص دیگر هم که در حوزه سلامت است، اعداد نشان میدهد که اوضاع ما در زمینه سلامت از آموزش و پرورش هم بدتر است.» او ادامه داد: «در سال ٢٠١٤، میانگین شاخص سلامت نسبت به تولید ناخالص داخلی، ٦درصد است، در کشورهای با درآمد اندک، ٢.٤درصد و در ایران ٢.٨درصد است؛ یعنی شاخص ما کمتر از نصف جهانی است.» همین هم شد تا مومنی اعلام کند که در ایران نیاز به جنبش همگانی برای توانمندی ایرانیان وجود دارد: «نیاز ما به انجام فعالیتهای داوطلبانه در زمینههای تغذیه و آموزش و سلامت به وضع اضطرار رسیده است.»
فعالیتهای داوطلبانه در ایران بشدت ضعیف است
عقربههای ساعت به ١٠ صبح نزدیک میشود و با ورود میهمانان و تعدادی از سخنرانها، صندلیهایی که از زمان شروع کنفرانس، خالی بود، پر میشود. سالن اما کوچک است و تا ساعت ١٢ دیگر جای خالی روی صندلیهای قهوهای خالدار پیدا نمیشود. دو ساعت پیش از ظهر سیزدهم آذر، با اضافهشدن سه صندلی بر روی سن، اولین پنل با موضوع زمینهها و تأثیرات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کار داوطلبان در ایران شروع میشود. پیمان مغازه مدیرعامل موسسه رحمان، علینقی مشایخی استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف و سارا شریعتی استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سخنرانهای پنل هستند. پیمان مغازه گفت که سارا شریعتی سالها در فرانسه تحصیل کرده و سارا شریعتی با لهجه غلیظی که بر گفتههای مغازه صحه گذاشت، سخنرانی پنل را پرحرارت شروع کرد و به برخی از گفتههای فرشاد مومنی ایراد گرفت. هر چند که مومنی پس از پایان سخنرانی سالن را ترک کرد و نقدها را نشنید: «فعالیت داوطلبانه بهعنوان یک ضرورت مدنی مطرح میشود، میگویند ما فرهنگ کار جمعی نداریم، فرهنگ مشارکت نداریم، در بحث آقای مومنی، خلقوخو به مسائل اجتماعی ربط داده شد، من نمیخواهم به این مسأله وارد شوم، اما میگویم که مهمترین مانع برای فعالیتهای اجتماعی ما استبداد تاریخی و سیاسی است که به ما اجازه فعالیتهای مشارکتی نمیدهد. ما نمیتوانیم بدون توجه به عوامل سیاسی، موضوعات را مطرح کنیم.» شریعتی گفت که میخواهد از کار داوطلبانه بهعنوان یک موضوع مستقل دفاع کند، با این توضیح که: «مدرنیته سیاسی یعنی تقویت جامعه مدنی در برابر قدرت سیاسی. جامعه قوی میتواند نقش ضد قدرت را در برابر قدرت سیاسی ایفا کند. نباید نقش قربانی را ایفا کند. حالا چرا خودش را قربانی میداند؟ چون جامعه ما ضعیف است، حوزه فعالیتهای داوطلبانه در ایران بشدت ضعیف است، یکی از دلایلش این است که تمام جریانات سیاسی کشورهای دیگر وارد کشور ما شد، جز جریانات اجتماعی. امر اجتماعی در جامعه ما هنوز متولد نشده است.» این جامعهشناس به تفاوت در نگاه به موضوع فعالیتهای خیرخواهانه و نیکوکارانه اشاره کرد، اینکه قبلا اعلام میشد کار خیر، خودش شکاف و نابرابری اجتماعی ایجاد میکند؛ یعنی از ثروتمند میخواهد که سخاوتمند مستمر باشد و از فقیر میخواهد که صبور باشد، حالا ولی از فعالیتهای نیکوکارانه دفاع میشود، چرا؟: «به نظر میرسد کار خیر و نیکوکاری، تغییر نقش و کارکرد داده است، الان تعریف کار خیرخواهانه این نیست که پول توزیع شود، بلکه اشکال غیرمادی آن مطرح است، مثل نذر کتاب، دارو و ... یعنی از شکل سنتی آن خارج شده است، هماکنون نیروهای بیشتری به سمت کارهای اجتماعی و نیکوکارانه آمدهاند.» او در توضیح بیشتر گفت: «کار خیر و نیکوکارانه، امروزه، دیگر صرفا جنبه اقتصادی ندارد، آنچه ما از آن دفاع میکنیم از بخش غیراقتصادی فعالیت داوطلبانه است، این بخش برای افرادی است که فرصت ورود به جامعه را نداشتهاند، مثل برخی از زنان.» به گفته شریعتی، امر خیر و نیکوکارانه فرهنگ نوعدوستی را در مقابل فرهنگ خودخواهانه قرار میدهد، کار داوطلبانه باعث میشود تا مواجهه مستقیمی با اجتماع ایجاد شود، هسته اولیه بسیاری از جنبشهای اجتماعی و حتی سیاسی از یک فعالیت خیرخواهانه شروع شده است.
مسائل اجتماعی و نابرابر مسأله امروز کشورهای جهان سوم است
پیوند حوزه اجتماع و اخلاق نکته دیگری است که این جامعهشناس به آن اشاره کرد. بر اساس اعلام او، جامعه ضعیف، اخلاقیات ضعیفی هم دارد: «امروز مسأله کشورهای جهان سوم، بیشتر از هر زمان دیگری مسائل اجتماعی و نابرابریهاست، مسائل اجتماعی نیاز به پاسخ اجتماعی دارد نه سیاسی. باید نیروهای میانجی میان قدرت سیاسی و جامعه مدنی ایجاد کرد. این نیروها از طریق فعالیتهای نیکوکارانه و اجتماعی «انجیاو»های مردمنهاد میتوانند شکل بگیرند.»
فعالیتهای داوطلبانه منجر به تقویت پیوندهای اجتماعی میشود
سخنرانی سارا شریعتی اما بیش از همه مشایخی، استاد اقتصاد، را که سخنران بعدی بود، به یاد علی شریعتی انداخت و همین هم شد تا با بغض فرو خوردهای سخنرانیاش را شروع کند: «یک وقت میبینیم که افراد کار میکنند برای کسب درآمد، یک وقت برای منافع اقتصادی، برای کسب امنیت و داشتن سرپناه و گاهی هم فعالیت میکنند برای اینکه مقبولیت اجتماعی پیدا کنند، به آنها احترام بگذارند، ارزشهای درونیشان ارضا شود و به معنویت برسند. در سطح فردی، کار داوطلبانه میتواند به توسعه انسانی کمک کند، برای توسعه جامعه به افراد توسعهیافته نیاز است، «انجیاو»ها و سمنها این بستر رشد را برای افراد فراهم میکنند.»
جنس منفعتطلبی در میان داوطلبان متفاوت است
پنل دوم با یک استراحت ٣٠ دقیقهای شروع شد، سخنرانهای قبلی سالن را ترک کرده بودند. رضا درمان مدیرعامل جامعه یاوری فرهنگی، بهزاد ابوالعلایی عضو هیأتعلمی سازمان مدیریت صنعتی، زهرا رحیمی مدیرعامل جمعیت امداد دانشجویی جمعیت امام علی روی صندلیهای سن قرار گرفتند. موضوع دومین پنل، موانع و راهکارهای مدیریت کار داوطلبانه در سازمانهای مردمنهاد بود. شروع کننده ابوالعلایی بود با طرح این سوال که امروزه چگونه میتوانیم از مدیریت سازمانهای کسبوکار در اداره سازمانهای مردمنهاد استفاده کنیم؟ «مدیریت، یعنی توانایی یا هنر تبدیلکردن منابع به مطلوبیت. گاهی منابع پول است و گاهی سیستم یا منابع انسانی. هنر مدیران این است که از این نیروها به بهترین شکل استفاده کنند.» او خطاب به سازمانهای مردمنهاد که از نیروهای داوطلب استفاده میکنند، ایدههایی را مطرح کرد که میتواند منجر به ماندگاری نیروهای داوطلب شود: «ما در کسبوکار تئوری مبادله را داریم؛ یعنی همه دنبال منافع خودشان هستند، بنابراین نباید تصور کرد افرادی که وارد کار داوطلبانه میشوند، دنبال این موضوع نیستند، اما جنس این منفعت با کارهای درآمد زا متفاوت است، باید به این موضوع توجه کرد که نیاز داوطلبان چیست، اگر نیاز آنها را ندانیم، نمیتوانیم کار زیادی برایشان انجام دهیم، نباید تصور کرد افرادی که به سمتمان میآیند، انگیزههای بیرونی دارند و اگر خوب کار میکنند یعنی پتانسیلشان به بالاترین حد رسیده. ما باید آنها را درگیر سازمان کنیم، نباید به آنها گفت وقت نداریم، باید به آنها این حس را بدهیم که مهم هستند و بازخورد و نتیجه کارهایشان را نشان دهیم.»
در جامعه شاهد حرکتهای احساسی و موجگونه هستیم
مدیریت فعالیت داوطلبان هم موضوع سخنرانی زهرا رحیمی بود، اما او ترجیح داد صحبتهایش را با پاسخدادن به این سوال که «چرا باید در سازمانهای مردمی از داوطلبان استفاده شود؟» شروع کرد: «شاید خیلیها فکر کنند که استفاده از نیروهای داوطلب از نظر مالی، دغدغه کمتری دارد. خیلی از سازمانهايی که مدل مختلط دارند یعنی هم نیروی موظف و هم داوطلب دارند، میدانند که چالش با نیروی موظف کمتر از نیروی داوطلب است؛ بکارگیری نیروی داوطلب یکی از ماموریتهای سازمان ماست، ما نیاز به آنها داریم، ما بدون نیروهای داوطلب نمیتوانیم کاری انجام دهیم.» و ادامه داد: «چون ما جامعه بسیار پیچیدهای از نظر آسیبهای اجتماعی داریم و یکی از دلایلی که اجازه پیشروی آسیبهای اجتماعی را داده، حضور نداشتن مردم در مناسبتهای اجتماعی است. بر این اساس یکی از مکانیزمهای وارد کردن مردم در فعالیتهای اجتماعی، حضور داوطلبانه آنها در سازمانهای مردمنهاد است، چرا که این سازمانها پتانسیل بالقوه افراد را بالفعل میکنند.» ضرورت حضور مردم در فعالیتهای اجتماعی اما منجر نشد تا مدیرعامل جمعیت امداد دانشجویی امام علی، مشارکتهای احساسی و مقطعی افراد در کارهای داوطلبانه را نقد نکند: «ما در جامعه شاهد حرکتهای احساسی و موجگونه هستیم، اما زمانی که میخواهیم کار مستمر انجام دهیم، این احساس فروکش میکند. ما درباره مسئولیت اجتماعی افراد حرفی نمیزنیم و آموزشی نمیدهیم، هیچوقت به ما نگفتند که بهعنوان یک ایرانی وظیفه داریم که کار داوطلبانه انجام دهیم، به ما میگویند خدا خیرتان دهد، چه کار خوبی میکنید، اما ما میگوییم که وظیفه همه است، همه باید فعالیت اجتماعی داشته باشیم تا از سقوط اخلاق و اعتماد و ایجاد گسست اجتماعی جلوگیری کنیم. ورود افراد در سازمانهای مردمنهاد یک الزام است.»
انسجام اجتماعی در فعالیتهای داوطلبانه پایین است
پنل سوم با موضوع عوامل موثر بر ترویج فعالیتهای داوطلبانه، با حضور مریم رسولیان، عضو هیأتمدیره مجتمع آموزشی رعد؛ نوشآفرین انصاری، عضو بازنشسته هیأتعلمی دانشگاه تهران و عضو شورای کتاب کودک؛ مسعود حبیبی، رئیس سازمان جوانان هلالاحمر و محمد نصیری، مدیرکل خیرین و موسسههای خیریه سلامت وزارت بهداشت برگزار شد. در بخش نخست پنل، شرکتکنندگان در کنفرانس از دغدغههایشان گفتند و اینکه چطور میتوان یک داوطلب را برای ادامه فعالیت در سازمان ترغیب و کاری کرد تا افراد، کار داوطلبانه را با کار دلبخواهی اشتباه نگیرند. مسعود حبیبی نخستین کسی بود که به این موضوع پاسخ داد. او گفت: «برای ترغیب افراد به انجام فعالیت داوطلبانه، ابتدا باید دید که انگیزه فعالیتهای داوطلبانه چیست. یکی از آنها انگیزههای بشردوستانه است، یکی ارضای حس شخصی، دیگری انگیزههای شغلی یا اجتماعی یا حتی معنوی.» او اینها را گفت و در ادامه زلزله کرمانشاه را برای نمونه مثال زد، حادثهای که باعث شد گروههای زیادی به صورت داوطلبانه وارد کار شوند: «همین نیروها را یک ماه دیگر، نمیشود برای کار در منطقه زلزلهزده پیدا کرد. متاسفانه انسجام اجتماعی پایین است، سوال اینجاست که ما چه کاری باید انجام دهیم تا فعالیتهای داوطلبانه استمرار داشته باشد؟» و در ادامه به همین سوال اینطور پاسخ داد: «باید پوزیشنهای لازم را برای فعالیتهای داوطلبانه فراهم کنیم، باید توانایی جذب نیروی تازه را داشته باشیم، افراد را توانمند کنیم، از آنها حمایت کنیم، داوطلبان را تحت پوشش بیمه قرار دهیم، اگر خسارتی به آنها وارد شد، آن را جبران کنیم.» نوشآفرین انصاری، عضو بازنشسته هیأتعلمی دانشگاه تهران و عضو شورای کتاب کودک، ادامه این حرفها را گرفت و به نقش دولت در فعالیتهای داوطلبانه اشاره کرد: «اولین تلاش باید این باشد که دولت برای کار سازمانهای مردمنهاد ارزش قایل شود. خیلی خوب است اگر سازمانهای مردمنهاد در درون دولت نقشی پیدا کنند. از سوی دیگر، دولت باید مشخص کند که از چه راههایی میتواند جامعه را از ارزش کار داوطلبانه آگاه کند؟ چه برنامههایی برای این بخش دارد؟» او هم به منسجم نبودن فعالیت داوطلبانه اشاره کرد: «حضور داوطلب فقط نباید در بحران باشد، در زندگی روزمره هم باید این افراد فعال باشند.»
منبع: شهروند