پنجمین برنامه از مجموعه گفت و گوهای راهبردی حجم با عنوان «آسب شناسی جامعه مدنی، اصلاح طلبی» روز سهشنبه 23 مرداد با سخنرانی دکتر حمیدرضا جلایی پور از چهره های شناخته شده اصلاح طلبان، سخنرانی کمال اطهاری پژوهشگر توسعه در ایران و با حضور محمود صادقی نمانده نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست خانم مینو مرتاضی از موسسان حجم عنوان کرد: حامیان جامعه مدنی نهادی است که حدود 15 سال قبل با دغدغه راه اندازی جامعه مدنی به مثابه جامعه واسط و موزع قدرت در جامعه به وجود آمد. مهمترن هدف آن این بود که در دوران اصلاحات که مهمترن بحث آن توسعه سیاسی بود، جامعه مدنی به مثابه ابزار توسعه سیاسی مورد توجه قرار گیرد. در همین دوران بالای10 هزار نهاد مدنی مجوز گرفتند که از آن تعداد 100 نهاد فعال بودند و تنها 50 نهاد موثر بودند. همین مسئله باعث شد کسانی که دست اندرکار جامعه مدنی بودند و دغدغه توسعه سیاسی داشتند تصمیم بگیرند که آسیب شناسی کنند و ببیند چرا این گونه است؟ چرا در حالی که به نظر می آید همه علاقه مند کار مدنی هستند، وقتی وارد یک نهاد مدنی میشوند فکر میکنند عملکرد آن باید مشابه یک خیریه باشد و کمک مالی کند، یا اگر خیریه نمیشود باید در قالب اپوزوسیون عقده گشایی کند. دلیل اینکه دراین فرایند اخلاق مدنی و توسعه مدنی که قرار است روی آن کار شود به کنار میرود شاید این باشد که انسان اگرچه بزرگ میشود اما همواره ناانسان باقی میماند. ما میتوانیم بگوییم با ناانسان طرف هستم و انسان کامل وجود ندارد، همواره با ناجامعه ای طرف هستیم که قرار است به جامعه تبدل شود و مردم در آن به یاری هم بشتابند و به هم کمک کنند. بحث امروز آسیب شناسی جامعه مدنی و اصلاحات است و میتواند راهگشای ما در بحثهای مهم مربوط به جامعه مدنی باشد.
نهادهای مدنی برنامه بدهند
در ادامه کمال اطهاری عنوان کرد: باید آسیب شناسی و توان سنجی جریان اصلاح طلبی و انجمن های مدنی را همزمان با هم مدنظر قرار داد. هگل تفسیر جالبی از رابطه ایوب پیامبر و یهوه دارد که در آن یهوه مصائب زیادی بر سر پیامبر میآورد، و ایوب ضمن گلایه از یهوه او را به داوری بین خود و او فرامیخواند، روایتی که در عهد عتیق کاملا نقل شده، آن مذاکره به جایی نمیرسد تا زمانی که دین جدید مسیحت میآید و به تفسیر یونگ در آن رحمت وجود دارد و انسانها با توسل به مسیح میتوانند از درد و رنج خود بکاهند. آسیب شناسی عمومی از حاکمت هم در ایران کار دشواری است و حاکمیت با مخالفان خود وارد جدال میشود همانگونه که در عهد عتیق ذکر شده و یهوه فرشته ای را برای کشتی گرفتن با یعقوب میفرستد، حاکمیت داوری را برنمیتابد، حتی یک جناح آن تحزب و انجمنها مدنی را به رسمت نمیشناسد. جناح دیگر یعنی اصلاح طلبان این گشایش را میطلبد اما برنامه ای برای آن ندارد.
وی افزود: در سال 1376 در همایش موانع دموکراسی در ایران که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد من عنوان کردم تکلیف حکومت مشخص است، باد دید در حوزه اندیشه چه مشکلی وجود دارد. در آن زمان نقد من این بود که توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی پیشی گرفته و در توسعه سیاسی موضوع طبقات هم گنجانده شده است. که برای دو طبقه اصلی جامعه یعنی بورژوازی و طبقه کارگر توسعه سیاسی معنا ندارد. بورژوازی حق مالکیت خود را میخواهد که از آن دفاع نمیشود و برنامه ای برای آن نیست. در حالی که در چین حقوق مالکیت بورژوازی به رسمت شناخته شده و حتی حزبی اقلیتی هم دارد.
وی افزود: متاسفانه در ایران با اعتقاد به اینکه ما توسعه اقتصادی نمیخواهیم برای نهاد بازار ریل گذاری نشده است. متاسفانه در ایران از بازار به عنوان نهاد قیمت گذاری و نه بازار رقابت تعبیر میشود. از طرفی طبقات اکثریت جامعه که کارگران هستند حقوق اجتماعی را در اولویت قرار میدهند و آزادی بدون امنیت شغلی و معیشت و ... برای آنها اولویت ندارند. به این ترتب دو طبقه اصلی از دست میرود. با وجود همه گشایشهای سیاسی که در ایران ایجاد شده و اصلاح طلبی که در هیات حاکمه حضور داشته در آن بی تاثیر نبوده، چون مدل توسعه ایی وجود نداشته و کسی دنبال آن نبوده توسعه ای ایجاد نشده است. این انتقاد وقتی وارد است که اصلاح طلبها امکان فعالیت در دانشگاهها و موسسات پژوهشی را داشته اند ولی موفق به تولید برنامه پژوهشی نشدند.
اطهاری با اشاره به بی توجهی مسئولان به نظرات کارشناسان تصریح کرد: هگل معتقد است باید از تاریخ درس گرفت اما اولین درسی که از تاریخ میگیریم این است که دولتها از تاریخ درس نمیگیرند. دانای کل بودن و برنتابیدن داوری در دولت و مسئولان دیده میشود که به برخی اشتباهات منتهی میشود و مصائب آن را مردم متحمل میشود. اما آیا نهادهای مدنی باید به انتقاد از دولت بسنده کنند. به نظر من و به قول وبر، نمیتوان از دولت توقع نوآوری داشت چرا که حوزه سیاسی زد و خورد دارد، و از بروکراسی تنها چیزی که میتوان طلبید شایسته سالاری است.
وی با اشاره به اینکه هر اطلاعاتی از فلیترهای فرهنگی جامعه میگذرد عنوان کرد: به نظر من انجمن های مدنی این مشکل را دارند که خود را موظف به دادن برنامه برای توسعه نمیدانند. چرا که از طریق همان اطلاعات در ذهن روشنفکران جا افتاده که دولتی کردن میتواند این کار را انجام دهد. فعال مدنی یا روشنفکر ارگانیک به قول گرامشی باید اراده جمعی را در جهت تمدن بالا جذب و انکشاف دهد. کاردوسو که رئیس انجمن بین المللی جامعه شناسی بوده است عنوان میکند سالیان سال تفوق مشی چرکی از یک سو و دیکتاتوری از سوی دیگر باعث شده که روشنفکرها به دنبال دادن برنامه نباشند. این مشکل فعالان مدنی ما هم هست که فکر میکنند دولت باید برنامه بدهد و اگر این کار را نکند دولت بدی است اما واقعیت این است که دولت قادر به این کار نیست، وقتی ایدئولوژی بر دولت غالب میشود هر اطلاعاتی به آن داده شود از فیلتر ایدئولوژی میگذرد و آنها متوجه این نکته نمیشوند که این شیوه مدیریت ما را به سمت فروپاشی میبرد.
وی افزود: در بخش توان سنجی هم باید گفت انجمنهای مدنی ما توانسته اند موضوعات را در مقاطعی پیش ببرند، تصمیماتی بخردانه بگیرند و جلوی پوپولیسم و فاشیسم را بگیرند اما نتوانسته اند پای یک برنامه بنشنند. همه انجمنها مدنی یک وظیفه اصلی دارند و آن رسمیت یافتن حقوق جمعی است. یک شورای عالی زمان تقویت میشود که مردم محله حق شکایت داشته باشند، نه آن که تنها به شکایتهای مربوط به امور شخصی تر مانند مسائل ساختمان توجه شود. انجمنهای مدنی ما اصلا این موضوع را دنبال نکرده اند.
شكل گیری قدرت اجتماعی مدنی
حمیدرضا جلایی پور جامعه شناس عنوان کرد: من در کانال خود چند مقاله درباره وضعیت جدید اصلاح طلبی ارائه داده ام که به راحتی قابل مطالعه است و برای همین بیشتر روی جامعه مدنی تمرکز میکنم. وی با اشاره به اعتراضات دی ماه، و ضربه وارد به ارزش پول کشور گفت: حدود هزار اعتراض در دو سال گذشته در شهرهای مختلف ایران دیده شده است که در برابر این وضعیت دولت، اصلاح طلبان و نهادهای مدنی باید پاسخگو باشد. اصلاح طلبها مدتهاست در این باره با هم گفتگو میکنند، این گفتگوها درباره سه راهكار اصلاح طلبان برای بیرون آمدن از شرایط کنونی است. اول اینكه مختصات جدید گفتمانی با توجه به شرایط جدیدی كه بعد از اعتراضات حاصل شده، تبیین شود که 15 راهکار ارائه شده آقای خاتمی به نوعی طلیعه آن است. راهكار دوم تبیین مختصات جدید سازمانی برای جریان اصلاحات است که سازماندهی آنها دربرگیرنده تر باشد. راهكار سوم این است كه راهبردها و تاكتیكهای جدیدی تبیین شود. البته این بحثها هنوز کاملا پخته نشده است.
وی با اشاره به اینكه حاكمیت نیز در پی پاسخ به جنبش اعتراضی است، اظهار كرد: در شرایط كنونی در سطح حاكمیت تحركاتی دیده میشود اما كافی نیست. اگر دقت كرده باشید ایران در دوران جدید در سوریه متفاوت عمل می كند. با اینكه به نیروهای ما ضربه زدند ما وارد جنگ با اسرائیل نشدیم، بالاخره این یك سیاست جدید است كه اعلام نمی شود. ما شاهد نوعی بازگشت به سیاست خارجی نرمال در برابر سیاست خارجی تقابلی- رسالتی هستیم. بالاخره نظام جمهوری اسلامی بیان كرد كه در برجام می مانیم و این یك نگاه عقلانی است: در حال حاضر سران سه قوه منسجم تر عمل میكنند، صداوسیما یك ماه است كه دولت را تخریب نمیكند و نامهایی كه قوه قضائیه نوشت اگرچه به لحاظ قانونی اشكال دارد و حقوق شهروندان را زیر سوال میبرد، یك اقدام است كه نشان میدهد اراده برای مبارزه با رانتخواران به وجود آمده است. خارج کردن نیروهای نظامی از بانکها، اسکله ها و فرودگاهها از کارهای عقلانی است که دارد انجام میشود. نباید فراموش كرد كه مهمترین برخوردی كه با جامعه اعتراضاتی باید داشت، توسط حاكمیت باید پیگیری شود چون منابع، قدرت و اختیارات آنجا است.
این عضو شورای مركزی حزب اتحاد ملت ایران اظهار كرد: کارهای دیگری که باید انجام شود در حوزه دولت است. در دولت دوم، روحانی دو کار اشتباه کرد اول اینکه رابطه خود را با پایگاه رای خود قطع کرد و دوم این که تیم اقتصادی سیاسی آن نتوانستند از پس مسائل برآیند. اما درباره جامعه مدنی، باید دید چه تعابیری از جامعه مدنی وجود دارد و چه نسبتی با جامعه ایران دارد. مولفه های این جامعه مدنی و آسیب شناسی آن چیست.
حمیدرضا جلایی پور اظهار كرد: یك تعبیر كلاسیك از جامعه مدنی وجود دارد كه هم معنی با جامعه مدرن است و در برابر جامعه قدیم قرار میگیرد. من جامعه قدیم را ایران نیمه اول قرن نوزدهم در نظر میگیرم. جامعه ای كه بر سه پایه ایلات، روستا و شهرهای كوچك استوار است. ایران به این معنا جامعه مدرنی است. البته بدقواره گی هایی دارد اما ١٥٠ سال است كه در حال مدرن تر شدن است یعنی ملت- دولت آن تا حدی شکل گرفته است، سواد و تخصص رشد پیدا کرده، و بروکراتیک تر شده است. به اعتقاد من ما دیگر جهان سومی نیستیم و مدرن شده ایم، اگرچه بدقوارگی هایی دیده میشود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب خاطرنشان كرد: تعبیر دوم از جامعه مدنی همین تعبیر است ولی سیاسی تر. در این تعبیر جامعه مدنی جامعه ای است كه در آن حاكمیت قانون وجود دارد. شهروندانش در برابر قانون برابر هستند. دولت مسئول همه ملت است نه مسئول یک عده یا در خدمت یک عده، وقتی آقای خاتمی از جامعه مدنی صحبت میكرد به همین دلیل با او مخالفت میشد چرا که فرایند حاکمیت قانون در ایران با مشکلاتی مواجه است و نقد میشد شما از چه حاکمیت قانونی صحبت میکنید. ما در این راه تلاش میکنیم و قرار نیست آسمان دهان باز كند كه جامعه ای مبتنی بر حاكمیت قانون شكل بگیرد، البته ما همچنان برای رسیدن به حاكمیت قانون مشكل داریم.
جلایی پور با بیان اینكه تعبیر سوم از جامعه مدنی در دهه ٧٠ به ایران وارد شد، گفت: در تعبیر سوم حوزه فعالیتهای داوطلبانه به خاطر امورعمومی مدنظر است نه خانوادگی و برای منفعت مالی. یعنی بخش میانه جامعه چقدر فعال است؟ اینكه بین مردم و حاكمیت، فعالیتهای عمومی در چه وضعیتی است؟ زمانی كه این بحث مطرح شد یک ویژگی برجسته بحث صحبت از نهادهای مستقل از دولت بود که این نهادها چه وضعیتی دارند. در این باره به سرنوشت بلوک شرق اشاره میشد که چون قادر به تقویت بخش میانی جامعه خود نبودند نتوانستند توسعه یابند. در دهه 70 وقتی آقای خاتمی عنوان کرد میخواهد جامعه مدنی را ایجاد کند در نظر داشت که بخش میانی را تقویت کند. در همان زمان هم 10 هزار نهاد ثبت شد.
وی افزود: تعبیر چهارم از جامعه مدنی این است كه ویژگی داوطلبانه بودن كافی نیست چرا که ممکن است بخشی از آن مدنی نباشد. برخی جنبشهای اعتراضاتی دینی در خاورمیانه و كشورهای اروپایی، غیردولتی و داوطلبانه هستند اما مدنی نیستند. در پس این نوع جنبشها میتواند سلفیگری بخوابد. لذا در این تعریف تاكید بر جنبشهایی است كه ارزشهای اساسی انسانی مثل آزادی، برابری و نوع دوستی مستقل از جنسیت و قومیت را تخطئه نمیكنند.
وی با بیان اینكه من با تعبیر پنجم یا تركیبی از جامعه مدنی موافق هستم، اظهار كرد: جامعه مدنی از نظر من واقعیتی است که عمدتا در جامعه مدرن اتفاق میافتد و با حاكمیت قانون و نهادهای مستقل ارتباط دارد. تا بخش تولیدی اقتصادی غیردولتی یا به تعبیری بورژوازی یا کارآفرینان نباشند، جامعه مدنی نمیتواند نفس بكشد. بالاخره جامعه مدنی خرج دارد و كسانی باید باشند كه خرج آن را بدهند. جامعه با تعهد به ارزشهای مدنی شكل میگیرد: لذا وقتی صحبت از جامعه مدنی میكنیم از فضاهایی داوطلبانه حرف میزنیم كه از خانواده، اقتصاد و قدرت سیاسی جدا است كه البته با انها در تعامل است. آنچه امروز در ایران اتفاق افتاده است، شكل گیری یك قدرت اجتماعی مدنی است، تصریح كرد: «با این قدرت دولت نفسش بریده میشود و هر سازی نمیتواند بزند. در ٢٠ سال گذشته جامعه مدنی در ایران شكل گرفته و قدرتی دارد كه اجازه هر كاری را نمیدهد.»
وی در بخش دیگری از سخنرانی اش به مولفه های این نوع جامعه مدنی اشاره كرده و گفت: تعداد نهادهای مستقل از دولت یكی از این مولفه ها است. در همه جای دنیا هم تعداد آن كم است. به عبارتی زیر ٤ درصد مردم در تشكلها عضو هستند. مولفه دیگر جامعه مدنی قدرتی است كه نیروهای امنیتی نمیدانند با آن، چه كار كنند. بازداشت كردن تاثیری در كاهش قدرت آن ندارد. من نام آنها را «افراد نهادینه شده» میگذارم. نمیتوان گفت كه دقیقا چند نفر هستند اما حدس من این است كه دو و نیم میلیون نفر در ایران هستند كه مثل یك سازمان عمل میكنند. این افراد هستند كه به امور عمومی فکر میکنند و در راستای آن عمل میکنند. ایران از نظر محافل اجتماعی نیز قوی است. محافل هم شاگردیها، بچه محلها، كارمندان و ... ثبت نشده اند اما قدرت دارند. همچنین پویشهای اجتماعی و صنفی و مطبوعات مستقل در ایران قوی هستند. شبكه های آنلاین و مخصوصا گروههای تلگرامی، جامعه مدنی را تقویت كرده است. البته در این شبکه ها خطر دروغ پردازی و شایعه سازی هم وجود دارد.
انسان ایرانی انسانی مدرن است
در ادامه این نشست مینو مرتاضی عنوان کرد: انسان ایرانی انسان مدرنی است، و برای انسان مدرن بیش از این که تفسیر جهان مهم باشد تغییر جهان مطرح است. هر تغییری قدرت و تواناییهایی لازم دارد، در بحث اصلاحات هم یکی از انتقادها به خاطر تغییر مدنظر آن بود. البته در کنار خوشبینی به مدرن شدن جامعه، با اذعان به اینکه جامعه اعتقادی جامعه توده وار است باید دید چگونه میتوان از دل آن جامعه مدنی استخراج کرد.
پرسش و پاسخ
در بخش پرسش و پاسخ یکی از حاضران عنوان کرد اصلاحطلبان به جای این که بگویند بر سر چه چیزی به وحدت برسیم روی اینکه با چه کسی به وحدت برسیم تاکید دارند که این امر مورد انتقاد جامعه مدنی است، که در پاسخ به این نکته جلایی پور عنوان کرد: در فعالیت اجتماعی کس و چیز با هم است و آدمها هستند که افکار و ایده ها را دنبال میکنند.
یکی دیگر از حاضران درباره اینکه اصلاح طلبان در ارائه راهکار خود از پرداختن به مسائل اقتصادی غفلت میکنند سخن گفت که در پاسخ به این سوال و در واکنش به سخنان جلایی پور، کمال اطهاری، کارشناس اقتصاد سیاسی عنوان کرد: مارکس تعریفی ارائه میدهد که هگل و آدام اسمیت را هم در برمیگیرد و آن اینکه جامعه مدنی زمانی شکل میگیرد که زور از اقتصاد بیرون میرود. تا قبل از سرمایه داری آن نیروی کار جزئی از ابزار تولید است اما وقتی آزاد میشود میتواند خود را بفروشد و دارایی است، برای همین بورژوازی را انقلابی میدانند. در ایران تنها دارایی حقوق بگیران تن آنها و مزد آنها است که در برابر دست درازی به آن شورش میکنند، البته در همین وضع افراد دانشبنیان آسیب کمتری می بینند. بله، از لحاظ فکری افراد جامعه ما مدرن شده اند اما جامعه ما به لحاظ تاریخی عقبتر رفته است است. برای این که دولت فراطبقاتی به خاطر ایدئوژیک بودن خود بلوک طبقاتی از جامعه نساخته اند، جامعه سیاسی است و اعتلاف در سطوح بالا است. این دولتها میتوانند مانع رشد نیروهای مولد باشند. یکی دیگر از مولفه های قابل ارائه برای عدم توسعه جامعه شاخص پیچیدگی اقتصاد است که در ایران پایین آمده است. جامعه مدرن نشده، چون پیچیدگی آن کم شده است. وضعیت محیط زیست، فرار مغزها و .... نیز موید این نکته است.
وی افزود: دولت ما فرزند زمانه نیست، اگرچه افراد جامعه هستند. دولت مانع رشد نیروهای مولد است چرا که ایدئولوژیک است. گرامشی در یادداشتهای زندان خود در 1930 درباره جامعه استالینیستی میگوید: این جامعه سیاسی است و جامعه مدنی قوی نیست که همین مسئله امری خطرناک است. جامعه مدنی قوی حافظ جامعه است و جلوی فروپاشی سیاسی را میگیرد در حالی که جامعه سیاسی به سمت فروپاشی میرود. بنده به عنوان فردی که در نامه 38 اقتصاددان به دولت راهکار ارائه داده، معتقدم دولت نمیتواند برنامه ای ارائه دهد. از طرفی وقتی جامعه مدنی در حوزه عمومی که فعلا فضای مجازی است فعالیت میکند استبداد فضا را میشکند اما اندیشه انتقادی روزمره است و باید اندیشه ساختاری داشته باشیم که برنامه پژوهشی منتج به برنامه را دنبال کرد.
سیدکمال اطهاری تصریح کرد: گرامشی از آنتی هژمونی و کانترهژمونی سخن میگوید. بحثهای انتقای به نوعی آنتی هژمونی هستند که گاه خشمگینامه هستند یا پراکنده و واحه واحه که به قول هابرماس حقیقت بین الذهانی و حقیقت واحد اجتماعی ایجاد نمیکند. این حقیقت واحد یا همان کانترهژمونی (هژمونی جایگزین) است که یا دولت به آن گوش میسپارد یا گوش دادن به آن را برای دولت بعدی میگذارد. کانترهژمونی وظایفی است که اگر خوب تعریف شده باشد عملی میشود. ما نتوانسته ایم این وظایف را در آستانه انقلاب اسلامی خود تعریف کنیم و شرایط کنونی نتیجه همین نکته است. ما مدل جایگزین برای بعد از رفتن شاه نداشتیم و دولت را به یک دولت فراطبقاتی دیگر سپردیم که در وظایف خود ماند.
وی تاکید کرد: بحثهای ما تکه تکه است و نمیتواند جامعه مدنی را پوشش دهد. ما برنامه ساختاری میخواهیم که به جامعه مدنی قدرت بدهد. دولت هم یا این مسئله را میپذیرد یا نمیپذیرد، اگر پذیرفت کشور را نجات میدهد وگرنه جامعه قوی میشود و با برنامه موجود خود را احیا میکند. تا درباره این مدل توافق عمومی صورت نگیرد جامعه مدنی قوی شکل نمیگیرد. در این میان هم نمیتوان از دولت انتظار داشت چون از لحاظ طبقاتی توان این کار را ندارد، و آنقدر ایدئولوژیک است که به نقدها و نظرها توجه ندارد.
خواستگاه جامعه مدنی اصلاحطلبی نیست
در سوال دیگری سعید دهقان نائب رئیس حجم عنوان کرد: ذکر این نکته ضروری است که نباید خواستگاه جامعه مدنی را اصلاح طلبی بدانیم و نسبت به جامعه مدنی احساس مالکیت داشته باشیم. وی عنوان کرد بین تفکر اصلاح طلبی و اصلاح طلبهای موجود تفاوت وجود دارد. همه کسانی که تفکر اصلاح طلبی دارند طبیعتا اصلاح طلب هستند اما همه اصلاح طلبها تفکر اصلاح طلبی ندارند. توجه اصلاح طلبان به قدرت به جای توجه به جامعه مدنی به پاشنه آشیل اصلاح طلبها تبدیل شده است. آقای جلایی پور به نامه رئیس قوه قضائیه به عنوان اقدامی قابل طرح اشاره کرد و گفت: این نامه خلاف نص صریح قانون اساسی است که حاکمیت قانون که یکی از مولفه های جامعه مدنی است را زیر سوال میبرد و مجلس را نادیده میگیرد. در پاسخ به بخشی از این سخنان آقای جلاییپور عنوان کرد: به نظر من خواستگاه اصلاح طلبی، جامعه مدنی است.
یکی دیگر از حاضران در این جلسه، اقدامات حکومت در ماههای اخیر را حاصل تلاش جامعه مدنی و وضعیت جامعه دانست و عنوان کرد: نمیتوان این اتفاقات را ناشی از فعالیت جریان اصلاح طلبان دانست که جلایی پور عنوان کرد: زمین سیاست ایران سفت است و رسیدن به هدف زمان میخواهد. هدف اصلی اصلاحات رسیدن به یک حکمرانی خوب و دموکراسی دربرگیرنده، توسعه پایدار و همه جانبه است. اما اصلاح طلبان میخواهند برای رسیدن به هدف تدریجی، با مردم گرایی، بدون مردم انگیزی و بدون دروغ پردازی قدم بردارند. اصلاحطلبی با پوپولیسم فرق دارد و حرکتی قانونی و مسالمت آمیز است. اما باید دید این حرکت در بستر چه نظام سیاسی اتفاق میافتد. باید به خصیصه های این نظام سیاسی توجه کرد. بعد از انقلاب با خطای مجاهدین خلق و دست بردن به اسلحه، آن خشونت و خنثی کردن آن خشونت فضای نظارت و کنترلی فراهم کرد که تا کنون ادامه داشته است. در این فضای کنترلی حرکت مدنی کار دشواری است، شاید در کتابها این حرکت را غیرممکن دانسته باشند اما اصلاح طلبی در ایران میخواهد این کار را بکند حتی ممکن است مردم خسته شوند و به ما اعتماد نکنند.
وی افزود: جامعه مدنی ایران امروز بالنده است. در 60 شهر ایران اعتراض شد اما جریان اصلی شهر به اعتراضات وارد نشد که نشان میدهد جامعه مدنی قوی است. حتی در مرداد اعتراضات کمتر شد و در 20 شهر بود و نیروهای امنیتی حداقل خشونت را به کار برد.
وی در پاسخ به این سوال که اصلاحطلبان که در حال بازنگری در برنامه خود هستند آیا صدای اعتراضی جامعه را شنیده اند یا نه عنوان کرد: همه این صدا را شنیده اند اما این صدا یک صدای متکثر است نه واحد. مهمترین اعتراض طبق نظرسنجیها اعتراض اقتصادی است، پاسخگویی به این نوع اعتراض کار اصلاح طلبان نیست، اصلا در تمام جوامعی که با ناراضی اقتصادی مواجه هستند موتوری که میتواند جوابگو باشد دولت است که باید زمینه یک رونق اقتصادی را فراهم کند. آقای روحانی سال 1392 با برجام قصد همین کار را داشت که محقق نشد. امروز نکته اساسی این است که دولت چگونه میتواند به سمت رونق اقتصادی برود، البته ایجاد رونق اقتصادی کار آسانی نیست و شرایطی میطلبد که حاکمیت و دولت باید فراهم کنند، اصلاح طلبها نیز باید از این امر حمایت کنند. به نظر ما مشکلات موجود که بیشتر اقتصادی هستند را باید در تعامل با حکومت و دولت حل شود. اصلاح طلبان وارد بحث مشروعیت نظام نمیشوند، تقابلی با نظام ندارد و سعی دارد حاکمیت قانون را در تعامل با نظام محقق کنند. علی الاصول اصلاحطلبها از حیات جامعه مدنی دفاع میکنند که یکی از موارد آن همان سبک زندگی متفاوت است
مهندس محمد عطاردیان رئیس حامیان جامعه مدنی نیز با انتقاد از تفکری که برخی چیزها را به تنهایی باعث بهبود شرایط میداند، عنوان کرد: باید به توسعه پایدار توجه شود و روی عوامل ایجاد کننده توسعه پایدار کار شود، در حالی که در همه جنبشهای ایران توجه به یک هدف، افراد را از سایر اهداف غافل کرده است.