مریم طالشی/ «17 ساله بودم که دیپلم گرفتم. فردای آخرین امتحانم، عروسیام بود. توی سرم رؤیاهای زیادی داشتم. فکر میکردم ازدواج مانع رسیدن به رؤیاهایم میشود ولی تسلیم این فکر نشدم. بلافاصله وارد دانشگاه شدم. حقوق قضایی دانشگاه تهران. پسر اولم یک سال بعد از عروسی دنیا آمد. حقوق را رها کردم و زبان انگلیسی خواندم، در دانشسرای عالی. آن موقع فقط سه تا خانم بودیم که آنجا درس میخواندیم. من و دختر آیت الله طالقانی و دختر مهندس بازرگان. معلمی را دوست داشتم. شغلم شد معلمی. وقتی نزدیک بازنشستگیام شد، فکر کردم نمیتوانم در خانه بنشینم و افسرده شوم. به فکر راه انداختن دامداری افتادم. شغل آبا و اجدادیمان بود. ما اصالتاً طالقانی هستیم. همسرم حمایتم کرد. خانهمان را که تنها داراییمان بود فروختیم و کار را شروع کردم. موانع زیادی پیش رویم بود. میگفتند این کار، مردانه است. گفتم مگر قرار است گاوها را بلند کنم و روی کولم بگذارم؟! دامداری صنعتی تأسیس کردم و علاوه بر تولید شیر و گوشت، بهوسیله لقاح مصنوعی، کار اصلاح نژاد هم انجام میدادم. همین شد که 4 سال در مسابقه انتخاب بهترین گاو هولشتاین، مدال طلا گرفتم. سریال همسران را یادتان هست؟! گاوی که مال دایی کمال بود و در مسابقه برنده شد، گاو من بود. حالا هم مشکلاتی هست اما نمیخواهم کسانی را که میخواهند وارد عرصه کارآفرینی شوند، ناامید کنم. من در کنار کارم، چیزی برای زندگیام کم نگذاشتم و به رؤیاهایم هم رسیدم.»
این، داستان ماهرخ فلاحی است؛ 70 ساله. رئیس هیأت مدیره انجمن زنان کارآفرین ایران. نمونهای موفق از زنانی که به دنبال رؤیای خود رفته و موفق شدهاند.
شما چقدر دنبال رؤیاهایتان رفتهاید؟ اصلاً رؤیایی داشتهاید؟ روی صحبتمان با شما خانمهاست. بله، شما. شاغل هستید یا نه؛ فرقی نمیکند. ممکن است در زندگیتان حتی برای یک بار هم که شده با خود فکر کرده باشید کسب و کاری راه بیندازید و دستتان تمام و کمال توی جیب خودتان باشد. تفکر مرسوم از قدیم همواره این بوده که ضرورتی برای کار کردن زنها وجود ندارد و اگر هم قرار است کاری کنند بهتر است در اداره یا سازمانی کارمند باشند. کارمند بودن البته اعتباری بود که شامل همه میشد؛ چه زن و چه مرد. اینکه شخص، آب باریکهای داشته باشد و حقوق ثابت سر ماه و حق بازنشستگی، برای خودش مزیتی بود که با هیچ کار آزاد و کسب و کار خصوصی برابری نمیکرد. همین مسأله هم بود که فارغالتحصیلان دانشگاه را به سمت تصدی مشاغل دولتی سوق میداد. اما حالا شرایط فرق کرده. تعداد دانش آموختگانی که درصدد راه انداختن کسب و کار خود هستند، رو به افزایش است. نسل تازه کارآفرینان.
مشکلات البته همیشه وجود دارد؛ مشکلاتی که گاه فرد را به کل از کارآفرینی منصرف میکند اما دلسرد شدن و بازگشتن به همان تفکر قدیم، راحتترین کار ممکن است.
فیروزه صابر، پژوهشگر و مؤسس بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان در این باره میگوید: «در حوزه کارآفرینی چالشهایی وجود دارد که به دو بخش چالشهای بیرونی و درونی تقسیم میشود. با توجه به شرایط کنونی جامعه و چالشهای محیطی که وجود دارد، راحتتر آن است که اصلاً کسی وارد حوزه کارآفرینی نشود اما کارآفرینان همواره فرصتها را میبینند و به دلیل وجود همین فرصتها، پیش میروند وگرنه چالش که همیشه وجود دارد. بر اساس مطالعاتی که انجام شده، چالشهای کارآفرینی زنان در بخشهایی بیشتر از مردان است.»
صابر ادامه میدهد: «در حال حاضر نرخ اشتغال زنان 4/14 درصد است. این نشان میدهد که نیمی از جمعیت فعال و مولد کشور، در چرخه کار وارد نشدهاند. نبود زنان در صحنه کار و جامعه، به توسعه کشور لطمه جدی میزند. درحالی که اگر این جمعیت از حالت مصرف کنندگی خارج شوند، شاهد توسعه بیشتر کشور خواهیم بود. خبر خوب این است که 75 درصد از زنان شاغل ما، در بخش خصوصی کار میکنند و این، یعنی فرصت؛ فرصتی که راه را برای کارآفرینی زنان هموارتر میکند. البته نمیشود انکار کرد که هنوز چالشهای زیادی در این راه وجود دارد اما اگر کارآفرینی را یک نظام ببینیم، وقتی تمام قسمتها همچون دولت، بخش خصوصی و کارآفرینان، مثل یک پازل سرجای خود قرار گیرند، به نتیجه مطلوب میرسیم اما عملاً اینطور نیست و به همین دلیل هم هست که همیشه به حداقلها میرسیم. ما بیش از 60 درصد فارغالتحصیل زن داریم که خیلی از آنها حتی به بازار کار نمیرسند چه برسد به اینکه کارآفرینی کنند.»
عضو مؤسس انجمن زنان کارآفرین، چالشهای فردی را مهمتر از چالشهای محیطی در بحث کارآفرینی زنان میداند: «در جامعه ما، مدل پرورش زنان، مدل حمایتی است. زنان در بیشتر اوقات خواهان حمایت هستند؛ از خانواده، همسر و دولت. این خودش مانع بزرگی است. واقعیت این است که بخش خصوصی خودش باید توانمند باشد. زنان به جای اینکه دنبال حمایت باشند، باید به راه حل بیندیشند تا این چالش بزرگ از پیش پایشان برداشته شود. در واقع لازم است تا بیشتر از محیط، به درون افراد مراجعه کنیم. گاهی ناکارآمدی خود را به شرایط محیطی نسبت میدهیم درحالی که باید به دنبال حل مشکل در درون خودمان باشیم.»
کنترلگراها به مشکل برمیخورند
وقتی صحبت از درون و در واقع روح افراد میشود، باید نظر کارشناسان و متخصصان امر را دانست. موارد بسیاری وجود داشته که زنان، با انگیزه و انرژی بالا به شروع حرفهای اقدام کردهاند و اتفاقاً خیلی هم در حوزه کارآفرینی موفق بودهاند اما پس از مدتی به دلیل تعارضاتی که بین کار و زندگی شخصیشان به وجود آمده، ناچار به ترک کار شدهاند یا زندگی خانوادگیشان از هم پاشیده است. اینکه زن وظیفه همسری و مادری خود را بخوبی انجام دهد و از سوی دیگر، کارآفرین موفقی هم باشد، کار آسانی نیست اما بسیاری از زنان همچون ماهرخ که داستانش را در ابتدا خواندید، ثابت کردهاند این کار غیرممکن نیست؛ ایجاد تعادل بین کار و زندگی.دکتر فاطمه رحیمینژاد، روانشناس و مدرس دانشگاه در این باره حرفهای جالب توجهی دارد: «همه انسانها نیازهایی دارند که بینشان مشترک است. این نیازها به لحاظ روانشناسی به 5 دسته تقسیم میشوند: نیاز به عشق ورزیدن و دریافت محبت، نیاز به آزادی و قدرت انتخاب، نیاز به تفریح و لذت بردن، نیاز به قدرت و پیشرفت و نیاز به بقا. میزان این نیازها در افراد یکسان نیست. مشخص شده است که در زنان کارآفرین، نیاز بالایی به قدرت و پیشرفت وجود دارد. تقابلی که بین نیاز به قدرت و نیاز به عشق وجود دارد، ایجاد چالش میکند. زوجهای زیادی به من مراجعه کردهاند که خانم دارای نیاز بالای پیشرفت و قدرت بوده و در عوض میزان نیاز به عشق در او پایین بوده است که در موارد اینچنینی مشکل اساسی بین زوجها به وجود میآید.»
رحیمینژاد ادامه میدهد: «افرادی که نیاز به قدرتشان بالاست، خیلی کنترلگر هستند. البته خود کنترل به دو بخش کنترل درونی و بیرونی تقسیم میشود. کسانی که کنترل درونی دارند برای رسیدن به خواستهشان، سعی میکنند شرایط خودشان را عوض کنند اما در کنترل بیرونی، شخص تلاش دارد دیگران را تغییر دهد تا در کنار تلاش خودش، به چیزی که میخواهد برسد. افراد دارای نیاز بالا به قدرت، معمولاً کنترل بیرونی دارند و همین باعث میشود تا کم کم خانواده و نزدیکان، از اطرافشان پراکنده شوند. به عنوان مثال، خانم برای موفقیت در کارش انتظار دارد همسرش همواره در کنار او باشد و تمام خواستههایش را برآورده کند. راه میانبری برای حل این مشکل وجود دارد. باید توجه داشته باشیم که وقتی فقط بر طبل قدرت میکوبیم، نمیتوانیم به نیاز به عشق اطرافیان پاسخ بدهیم. برای انجام وظیفه همسری و مادری هم باید این نیاز را برآورده کنیم. بنابراین اگر بین دو نیاز خود تعادل برقرار کنیم، یعنی هم وظیفه همسری و مادری را انجام دهیم و هم در کار خود جدی باشیم، مشکلی پیش نمیآید.»
«نکته دیگر این است که باید همواره 4 سؤال را از خود بپرسیم. اول: خواستهام چیست؟ دوم: برای رسیدن به خواستهام، چه کار میکنم؟ سوم: آیا کاری که میکنم، من را به خواستهام میرساند؟ چهارم: اگر رفتاری که میکنم در جهت خواستهام نیست، چه برنامه دیگری دارم؟ با پرسیدن این سؤالها از خود، بر بسیاری از مشکلات و چالشهای موجود میتوان غلبه کرد.»
شاید زمان آن رسیده که شما هم به جای فکر در مورد مشکلات، فرصتها را ببینید و باتوجه به تواناییها و امکانات خود، دنبال رؤیاهایتان بروید. کارآفرین شدن، تفکر و روش مثبتی است که میتواند مسیر زندگی خیلیها را تغییر دهد.
منبع: ایران