لیلا رزاقی: آغاز سال تحصیلی معمولا برای هر خانوادهای با دغدغههای مالی تأمین هزینههای تحصیل و مواردی از این دست همراه است اما برای کودکان دزفولی ماجرا آنقدر سخت شده که پیش از آنکه بخواهند دغدغه تهیه کتاب و دفتر برای آغاز سال جدید تحصیلی را داشته باشند، از خیر ادامه تحصیل گذشتهاند. آنچنان که معاون آموزش ابتدایی مدیریت آموزشوپرورش دزفول اعلام کرده است در آغاز سال تحصیلی جدید، 40 هزار دانشآموز مقطع ابتدایی در مقاطع تحصیلی اول تا ششم ابتدایی به علت مشکلات مختلف فردی از ادامه تحصیل بازماندهاند. نکته قابل تأمل درباره دانشآموزانی که ترک تحصیل کردهاند، مقطع تحصیلی آنان و تعداد بالای کودکانی است که ترک تحصیل کردهاند. زنگ خطری که امروز برای دومین شهرستان پرجمعیت خوزستان به صدا درآمده است، میتواند هشداری برای پایینآمدن سن ترک تحصیل در کشور تلقی شود.
سونامی ترک تحصیل در جنوب کشور
کمکم به روزهای پایان تابستان و شروع مدارس نزدیک میشویم که آموزشوپرورش پیشبینی میکند برای امسال هم بیش از 13 میلیون دانشآموز خواهیم داشت. یک هفته پیش بود که علی زرافشان، معاون آموزش و پرورش، از ثبتنام بیش از 11 میلیون دانشآموز در مقاطع مختلف برای سال تحصیلی 96-95 خبر داد و اعلام کرد: هنوز اطلاعات ثبتنامی 700هزار نفر از دانشآموزان به سیستم سناد (سامانه ثبت اطلاعات ثبتنامی دانشآموزان) وارد نشده است؛ با این حال و درحالی که رفتهرفته بر تعداد ثبتنامکنندگان افزوده میشود، خبر میرسد به فاصله یک هفته مانده به شروع سال تحصیلی جدید، در دزفول بیش از 40 هزار دانشآموز دختر و پسر مقطع ابتدایی ترک تحصیل کردهاند؛ شهرستانی با بیش از 423 هزار نفر جمعیت که گفته میشود دو هزار معلم در مقطع ابتدایی آن به تعلیم دانشآموزان مشغول هستند و در سالهای گذشته هم با بحران ترک تحصیل کودکان در مقطع ابتدایی مواجه بوده است. مروری بر آمارهای منتشرشده در سالهای گذشته نشان میدهد خوزستان نیز در کنار سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، کردستان و آذربایجان غربی به طورکلی در سالهای گذشته از نظر وضعیت تحصیل کودکان پسرفت زیادی داشته است. بنابر آخرین آمارهای رسمی که از سوی استاندار خوزستان در سال گذشته اعلام شده است، حدود ۹۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در این استان شناسایی شدهاند که در سنین زیر ۱۸ سال تحصیل را ترک کردهاند. در این میان، ترک تحصیل دختران عمدتا در غرب خوزستان و شهرهای مرزی ایران و عراق اتفاق میافتد. این شرایط، خوزستان را در زمره پنج استانی قرار داده است که بیشترین فراوانی بازماندگی از تحصیل کودکان را دارند. بخش عمدهای از کودکان بازمانده از تحصیل براساس همین آمار ارائهشده در مناطق روستایی، مرزی و دوزبانه زندگی میکنند. گفته میشود یکی از دلایل عمده ترک تحصیل کودکان دوزبانه بهویژه در پایه اول در بدو ورود به مدرسه، این است که آنها در درک زبان فارسی دچار مشکل هستند و نمیتوانند به خوبی در چرخه آموزش قرار گیرند و با برنامه درسی هماهنگ شوند؛ مشکلی که هنوز هم با وجود حضور معلمان در مناطق عشایری و حاشیهای شهرستان دزفول به قوت خود باقی است. آمارهای دیگری هم در اینباره وجود دارد که وضعیت دزفول را به مراتب بدتر از سایر شهرهای استان خوزستان نشان میدهد؛ چنانکه مدیرکل آموزشوپرورش این شهرستان اعلام کرده است در دو تا سه سال گذشته 500 دانشآموز در مقطع ابتدایی در شهرستان دزفول اقدام به ترک تحصیل کردهاند که 60 درصد از این دانشآموزان دختر بودهاند. گفته میشود از این بین، حدود 120 نفر با شرایطی از قبیل معلولیت و ازدواج زودهنگام مواجه شده و به همین دلیل از حضور در مدارس اجتناب کردهاند. با این حال هنوز مشخص نیست علت اضافهشدن تعداد افراد ترک تحصیلکننده کدامیک از دلایل فرهنگی یا آموزشی است.
وضعیت بحرانی خوزستان در ترک تحصیلیها
خوزستان رتبه 30 را در کشور در زمینه برخورداری از امکانات آموزشی داراست. دسترسی نداشتن به فضای مناسب آموزشی، کمبود منابع انسانی در حوزه آموزش، فقر، ازدواج زودهنگام و اشتغال در سنین پایین از جمله مواردی است که عمدتا درباره ترک تحصیل زودهنگام به آنها اشاره میشود. آنچه بیش از همه درباره علل ترک تحصیل دانشآموزان در جنوب کشور مطرح میشود، بیش از آنکه مربوط به دلایلی چون کمبود فضای آموزشی باشد در مسائل فرهنگی این استان و نوع نگرش خانوادهها به موضوع تحصیل، بهویژه حضور دختران در فضاهای آموزشی ریشه دارد. استاندار خوزستان نیز چندی پیش در نشست فرمانداران و مدیران دستگاههای دولتی استان با اشاره به کمبود منابع انسانی بومی برای آموزش دانشآموزان در مناطق روستایی، از آموزشوپرورش خواسته بود برای تطبیق تعارضات فرهنگی ناشی از حضور معلمان غیربومی در مدارس استان، نیروهای بومی را برای آموزش به این مناطق روانه کنند. دلیل او برای این درخواست؛ عدم تطابق فرهنگی معلمان غیربومی با شرایط فرهنگی مردم و گلهمندی روستاییان از برگزاری کلاسهای مختلط و حضور معلمان غیربومی برای تدریس بهویژه برای دختران دانشآموز و در نهایت کمبود امکانات رفاهی برای حضور معلمان در روستاها باعث شده است، بسیاری از آنها از تدریس در مدارس روستایی منصرف شوند. همین مسئله میتواند یکی از دلایلی باشد که تعداد کودکانی که بهدلیل دوری مسافت اقدام به ترک تحصیل میکنند، بیشتر شود. ضد و نقیضها درباره وضعیت تحصیلی دانشآموزان دزفولی وقتی بیشتر میشود که متوجه میشویم علاوه بر کمبود منابع انسانی، وضعیت دسترسی به منابع و امکانات آموزشی هم در شهرهای اقماری این شهرستان به شدت نامناسب است. چندی پیش معاون سیاسی، اجتماعی فرمانداری دزفول در گفتوگویی با اشاره به الزام قانونی تحصیل در مقطع پیشدبستانی از محرومبودن روستاهای اقماری دزفول، مدارس کپری و کانکسی سخن گفته و اضافه کرده است: تجمع منابع آموزشی در مرکز شهر باعث عقبماندگی آموزشی در شهرها و روستاهای دزفول شده است که باید دراین راستا محرومیتزدایی صورت بگیرد. معاون سیاسی، اجتماعی فرمانداری دزفول با بیان این مسئله گفته است: « با توجه به الزامیشدن مقطع پیشدبستانی در خوزستان یک نگرانی بزرگ بابت شهرهای اقماری دزفول وجود دارد که باید چارهای برای رفع آن اندیشید.» با این حال نمیتوان تنها به این دلایل بسنده کرد. کمبود نیرو، منابع انسانی و اعتبارات یکی از مواردی است که سالهاست از سوی مسئولان آموزشوپرورش بهویژه در مقطع ابتدایی تکرار میشود و گویا هرگز هم چارهای برای آن اندیشیده نشده است. نتایج برخی پژوهشها نشان میدهد موانع فردی تا حدود زیادی باعث بازماندگی کودکان از تحصیل میشود.
فقر اقتصادی و فقر فرهنگی دلیل اصلی است
احمد حج فروش، پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش، درباره افزایش ترک تحصیل کودکان و تقلیل این موضوع به مقطع ابتدایی به «وقایع اتفاقیه» میگوید: این مسئله البته مسئله تازهای نیست و در سالهای ابتدایی دهه هفتاد و تا اواسط این دهه هم ما شاهد افزایش ترک تحصیلیها بهخصوص در زمینه تحصیل دختران بودیم. حج فروش به تحقیقی که به گفته او حدود بیست سال پیش در سطح ملی درباره علل ترک تحصیل دانشآموزان در مناطق محروم انجام شده اشاره میکند و میگوید: در این تحقیق، سه استان کردستان، کهگیلویه و بویراحمد و هرمزگان جامعه آماری مورد پژوهش قرار گرفتند؛ تحقیقی کیفی و ژرفانگر که مبتنی بر یک سؤال بود و در واقع علت ممانعت از تحصیل دختران را توسط خانوادهها مدنظر قرار میداد. ما از خانوادهها پرسیدم که چرا اجازه تحصیل به دخترانشان نمیدهند؟ براساس یافتهها انگیزههای اقتصادی و فقر فرهنگی درصد بالایی از علل بازمانده گی از تحصیل دختران را شامل میشد. خانوادههای میگفتند دختر مال دیگران است و تحصیل کردنش صرفه اقتصادی برای ما ندارد که بخواهیم خرج و مخارج تحصیلش را دهیم ولی پسر میتواند برود تحصیل کند و کار کند و بعد خانوادهاش را هم ساپورت کند. حج فروش ادامه میدهد: این خانوادهها تنها در صورتی راضی به ادامه تحصیل دخترانشان میشدند که دولت خرج تحصیلشان را بدهد. در این خانوادهها دختران عمدتا همه کارهای خانه را به اضافه دامداری و کشاورزی انجام میدادند و برای خانواده صرفه اقتصادی نداشت که دختر به مدرسه برود و از باقی کارها که به چرخ اقتصادی خانواده کمک میکند باز بماند. ازسویدیگر آنها که دچار فقر فرهنگی بودند عنوان میکردند که ما با حضور معلم مرد برای دخترانمان مخالفیم. مشکلی که هنوز هم در مناطق محروم شاهدش هستیم. در بسیاری از این مناطق هنوز تعارضات فرهنگی مانع از تدریس معلمان مرد یا معلمان غیربومی به دانشآموزان دختر میشود.
ضرورت برخورد قانونی با خانوادهها
پیشنهادی که ما در آن زمان دادیم و تاکنون هم عملیاتی نشده این بود که باید تحصیل برای همه کودکان اجباری شود. حتی درباره استفاده ابزاری از کودکان وبهرهبرداری از آنها بهعنوان نیروی کار هم هشدار دادیم و گفتیم که در بسیاری از مناطقی که کودکان بازمانده از تحصیل هستند، استفاده ابزرای میشود میتوان نظارت بخشداری و دهداری را بر خانوادهها بیشتر کرد و به این شکل با برخوردهای قانونی جلوی ترک تحصیل کودکان را گرفت، اما متأسفانه دولتها ترجیح میدهند وارد بحث تعارضات فرهنگی نشوند و به این شکل مسئله آموزش که یک مسئله کاملاعمومی و در جهت خیر همگانی است به یک مسئله کاملا شخصی تقلیل پیدا میکند. به عقیده این پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش، دولت اگر بخواهد میتواند با تقویت زیر ساختهای قانونی موانع فرهنگی بازدارنده درباره تحصیل دختران و پسران بازمانده از تحصیل را از بین ببرد و این از طریق جریمه خانوادههای متخلف قابل اجراست. حج فروش، اتخاذ تدابیر قانونی مانند اعمال جریمههای بازدارنده برای خانوادههایی که از تحصیل فرزندشان جلوگیری میکنند را یکی از راهکارهایی میداند که میتواند جلوی بحرانی شدن وضعیت ترک تحصیل کودکان در کشور را بگیرد. به گفته وی از آنجا که در کشور ما خانواده تسلط کافی را بر کودک و شخصیت حقوقی او دارد، حریم قانونی کودک به راحتی توسط خانواده نقض میشود، دولت هم کمترین دخالتی در بحث اجباری شدن آموزش نمیکند و این مسئله در نهایت به برخورد سلیقهای خانوادهها با ضرورت تحصیل کودکان، بهخصوص در مناطق محروم منجر میشود.
آیا سن ترک تحصیلیها در حال پایینآمدن است؟
گزارشها و آمارهای منتشر شده از سوی وزارت آموزشوپرورش نشان میدهد در سالهای گذشته عمده ترک تحصیلها در مقاطع متوسطه اول (راهنمایی) و متوسطه دوم اتفاق میافتاد و تا پیش ازآن با وجود شرایط بد تحصیلی همچون کمبود فضاهای آموزشی و شرایط سخت دسترسی به امکانات آموزشی همچنان نرخ رشد ترک تحصیل در مقطع ابتدایی پایین بوده است. نتایج برخی تحقیقات نشان میدهد، علت اینکه ترک تحصیل در دوره ابتدایی کمتر رخ میدهد این است که حتی در مناطقی که تعداد دانشآموزان به حدنصاب نمیرسد، باز هم کلاسها (حتی از نوع چند پایه) برقرار میشود و برای عشایر کوچرو، معلم سیار فرستاده میشود. طبق قانون، تحصیلات برای همه ایرانیان تا پایان متوسطه اول (سوم راهنمایی) اجباری است، ولی کماکان بخشی از دانشآموزان در این دوره یا دورههای پیش از آن ترک تحصیل میکنند. گزارشهای منتشر شده مربوط به فروردین امسال نشان میدهد، از ابتدای سال تحصیلی 94-95، 1285 نفر در کردستان و 1500 نفر در مازندران در مقاطع متوسطه ترک تحصیل کردهاند. فقر مالی و فقر فرهنگی همچنان سایه خود را بر برخی شهرستانهای کشور گسترانیده است. عدم تمایل برخی خانوادهها به تحصیل دختران و اجبار آنها به ازدواجهای زود هنگام، نبود مدرسه نزدیکی محل سکونت، مایل نبودن خانوادهها به فرستادن فرزندان بهویژه دختران به مدارس شبانهروزی، اشتغال به کار، بیانگیزگی برای ادامه تحصیل و مشکلات جسمی همچون بیماریها و معلولیتها از عوامل ترک تحصیل دانشآموزان در این دوره است.
منبع: وقایع اتفاقیه