گزارشی از رواج دروغگویی در جامعه ایرانی؛ تنوره دیو دروغ

دروغ، آسیبی است که از دیرباز در روابط اجتماعی انسان‌ها وجود داشته و به همین دلیل در آموزه‌های اخلاقی هر جامعه ای که سرک بکشید، نکات بسیاری در نکوهش آن خواهید یافت. در ایران نیز چه در دوران باستان و چه در زمان اسلام، زشتی دروغ به مردم گوشزد شده است. شواهد نشان می‌دهد که در نخستین سنگ نوشته‌ها و در آثار مکتوب کهن فارسی، به دوری از دیو دروغ اشاره شده است.

در اسلام نیز از دروغ به عنوان گناه کبیره یاد شده است. با این حال دروغ از دیرباز درجامعه ایرانی رواج داشته و این روزها کار به جایی رسیده که مردم به چشم خود نيز اعتماد ندارند. عین این واژه را از زبان مردم می‌شنویم که می‌گویند: «به چشم‌هايت هم اعتماد نکن!». نتایج تحقیقی جدید در این خصوص در سطح شهر تهران نشان می‌دهد که مردم تا چه اندازه به هم بی‌اعتماد هستند.

نتایج این تحقیق درباره صداقت در جامعه، در راستای بررسی شاخص‌های اخلاق اجتماعی، نشان می‌دهد که بیشتر شهروندان معتقدند تعداد آدم‌های راستگو، روز به روز کمتر می‌شود. به عقیده آن‌ها راستگو بودن به حساب ساده‌لوحی افراد گذاشته می‌شود و اگر بخواهیم همیشه راست بگوییم، ضرر می‌کنیم.

این عقیده که البته نمود عینی آن را به وضوح در رفتار مردم می‌بینیم، از کجا می‌آید و چرا؟ شاید اگر کمی به عقب‌تر نگاه کنیم، می‌بینیم که همیشه در نکوهش دروغ برای ما سخنرانی شده اما راستگویی هرگز آرامشی برای‌مان به همراه نداشته است. اکثر ما هر وقت در مورد موضوعی حقیقت را گفته‌ایم، مورد تمسخر دوستان یا شماتت خانواده و جامعه قرار گرفته‌ایم. اما دروغ توانسته در این لحظات حساس ما را از آنچه در انتظارمان بوده و دوست نداشته‌ایم، برهاند. کمتر کسی بوده که شخصیت انسان راستگو را حفظ کند. نگاه‌ها به انسان راستگو عوض شده است. آن‌هاگاهي شأن خود را و در برخی موارد شغل یا خانواده را از دست داده‌اند.

نتوانسته‌اند در معامله‌ای که حق‌شان بوده موفق باشند يا در دادگاهی که در آن حق داشته‌اند، پیروز شوند و در مجموع، رخ دادن مواردی بزرگ‌تر و سخت‌تر از این موضوعات، مردم را به کلي از راستگویی پشیمان کرده است. به عبارت بهتر ما یکدیگر را از راستگویی پشیمان کرده‌ایم و حال در همین جامعه، بازهم یکدیگر را قضاوت می‌کنیم و چیزی در حدود 60 درصد ما معتقدیم که افراد، دروغگو هستند. خودمان چه هستیم؟ حقیقت اینجاست که وقتی افراد راستگو را ساده لوح می‌پنداریم، اجازه نداریم که انتظار شنیدن حقيقت را داشته باشیم. ما به افراد دروغگو بیشتر احترام می‌گذاریم! باور کنید.

رواج دروغگویی، تحفه حکومت‌های استبدادی

دروغ بسته به اینکه از جانب چه کسی، در چه مورد و به چه کسی گفته شود، می‌تواند تبعات مختلفي داشته باشد. گاهی یک قاتل می‌تواند با ماهرانه دروغ گفتن، قتل را به گردن همدستش بیندازد و از چوبه دار برهد. کودک می‌تواند با دروغ گفتن به مادرش، یا شاگرد با دروغ گفتن به معلمش از تنبیه فرار کند. کارمند به مافوقش دروغ می‌گوید تا توبیخ نشود. زن و شوهر به يكديگر دروغ می‌گویند تا از تنشی که ممكن است رخ دهد، فرار کنند. هر کدام از این دروغ‌ها در صورت لو رفتن تبعات خود را دارند، اما اگر طرف مقابل دروغ را باور کند، نتیجه‌ها یکسان است. آرامش خاطر و فرار از عاقبتی که ممکن بوده حقیقت مطلب، به دنبال داشته باشد.

در این خصوص «پیمان صدر» جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «قانون» معتقد است که دروغ باطن خوبی ندارد و همه می‌دانیم. اما کارکردهای زیادی دارد و مردم از آن استفاده می‌کنند. نگاهی به روابط اجتماعی مردم در ایران نشان می‌دهد که به دلایل مختلفی که نیازمند بررسی است و ریشه در تاریخ، فرهنگ و اجتماع دارد، دروغ در متن روابط ایرانیان رایج است. دروغگویی از قدیم الایام یعنی از زمانی که مردم سعی در پنهان کردن داشته‌های خود از حاکمیت‌ها ی استبدادی داشته‌اند، رواج پیدا کرده است. جامعه ایران از قدیم استبداد زده بوده است.

راستگویی و برملا کردن داشته‌ها می‌توانست امنیت مردم را از جانب حکومت‌ها خدشه‌دار کند و پیدایش دوگانگی‌ها ناشی ازفضای حاکم بر جامعه و ناامنی‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بوده است. البته ورود به جهان مدرن نيز مزید بر علت شده و مشکلات جدیدی را به وجود آورده است که تقویت دروغگویی در جامعه یکی از پیامدهای آن است. به گفته این جامعه‌شناس، اکنون نیزهمه می‌دانیم که دروغ می‌گوییم ، چنانکه به دیگران هم شک داریم و در این بین اگر کسی راستگو باشد، یا باور نمی‌شود یا مردم به دیده تردید نگاهش می‌کنند و پیش خود می‌گویند در جایی که همه دروغ می‌گویند، این آدم چرا باید راست بگوید؟ پس یا باورش نمی‌کنند یا برچسب ساده‌لوحی به او می‌زنند. دروغ از آن دسته مواردی نيز هست که نمی‌توان آن را کنترل کرد. در دادگاه از شما سوگند می‌خواهند که حقیقت را بگویید و به همان استناد می‌کنند اما چه کسی حقیقتا می‌تواند بفهمد که شما دروغ گفته‌اید یا راست؟

دروغ های مصلحتی!

واژه‌ای به نام «دروغ مصلحتی» وجود دارد و همه آن را شنیده‌ایم به این معنا که دروغی که مصلحت داشته باشد، بهتر از راستی است که فتنه به پا کند. در مواردی شاید این معنا قابل پذیرش است اما این روزها، همه دروغگوی مصلحتی شده‌ایم و همه از فتنه‌ای فرار می‌کنیم. تا اینجای موضوع نيز البته تا حدی قابل پذیرش است اما گاهی دروغ می‌گوییم تا دیگری را به فتنه بیندازیم.

این بخش موضوع شدیدا قابل سرزنش است و شاید بیش از هر چیز از تنگ نظری و بخلی که این روزها دامن جامعه را گرفته، نشات می‌گیرد. در محل کار افراد برای اینکه به اصطلاح «زیرآب » یکدیگر را بزنند از كفتن هیچ دروغی اِبا ندارند و جالب اینکه در بسیاری موارد موفق می‌شوند. حال یا شخصی که رقیب می‌دانند را کنار می زنند، یا اینکه جای او را که اغلب هم بالاتر از خودشان است، تصاحب می‌کنند. به نوعی انگار ایرانیان برای نزدیک شدن به منبع قدرت، چه دریک اداره کوچک چه در جایگاهی مهم‌تر، دروغ را به عنوان خط قرمز نمی‌شناسند. صدر در این خصوص معتقد است برخی افراد شایستگی‌های لازم برای رسیدن به مقامی خاص را ندارند. در عین حال آن جایگاه را می‌خواهند و آنچه خوب از پس آن بر می‌آیند، دروغ گفتن و از میدان به در کردن رقیب است. پس دروغ می‌گویند و آنچه می‌خواهند به دست می‌آورند. این‌ها انسان‌هایی هستند که در هر برهه‌ای برای رسیدن به آنچه نمی‌توانستند به دست بیاورند، مسیر مستقیم را دور زده‌اند. برای آن‌ها دروغ، تابو نیست و به نوعی هدف، وسیله را توجیه می‌کند. برخی نیز آن‌قدر راست گفته‌اند و به جایی نرسیده‌اند که حال ترجیح می‌دهند، همرنگ جماعت باشند.

به نوعی افرادی که به دلیل طی کردن مسیر مستقیم بارها طرد شدن از جانب جامعه را تجربه کرده‌اند یا با وجود داشتن شایستگی، دیدگاه، سواد و معلومات و غیره از به دست آوردن آنچه می‌خواهند بازمانده و دیده‌اند افردی آن جایگاه را تصاحب کرده‌اند که زبان‌باز یا دروغگوی بهتری بوده‌اند، ترجیح می‌دهند که راست نگویند و جایگاهی راکه شایستگی آن را دارند، به روش بقیه تصاحب کنند. مردانی که سر کوچک ترین موضوع به همسران خود دروغ می‌گویند یا زنانی که از گفتن حقیقت به شوهران خود می‌ترسند نیز به نوعی دیگر ترجیح می‌دهند که راستگو نباشند چرا که دیده‌اند دروغ به حفظ زندگی آن‌ها تا این لحظه کمک موثرتری کرده است.

برخی ازافراد مشهور یا ستاره‌های سینما در مورد سن‌شان دروغ می‌گویند چون ترس از دست دادن موقعیت‌شان را دارند. دروغ را از منظرهای مختلف می‌توان بررسی کرد اما در مجموع می‌توان از خودکم‌بینی، افزایش عطش مردم برای رسیدن به جایگاه خاص یا وضعیت مالی خاص که البته بخشی از آن از مصايب اقتصادی سال‌های اخیر نشات می‌گیرد، کسب قدرت، ترس از دست دادن جایگاه، حسادت، آسیب خوردن از راستگویی و تصمیم به دروغگویی و ... به عنوان عمده دلایل رواج این رفتار در جامعه نام برد.

ترس و اضطراب، حاصل دروغگویی

از دیدگاه روانشناسی، وقتی دروغگویی در جامعه‌ای رواج یافت، نوآوری، شکوفایی خلاقیت، بروزاستعدادها و تعامل صحیح با دیگران و اعضای خانواده به مخاطره می‌افتد و شخصیت‌هایی در جامعه شکل می‌گیرد که به‌شدت مضطرب و نگرانند. چون دروغگویی تحت هر شرایطی (ارادی یا غیر ارادی) ترس و اضطراب به همراه دارد.

سیستم عصبی بدن به سیستم ایمنی ما متصل است. به همین دلیل منطقی است که مغز و احساسات ما می‌توانند پیام‌هایی بفرستند که بر سلامت ما تاثیر بگذارد. افراد دروغگو با اضطراب، افسردگی، بیماری و حتی بیماری‌های روانی روبه‌رو خواهند شد. با این حال روانشناسان معتقدند، احساس گناه بار سنگینی بر دوش افراد می‌گذارد. به همین دلیل مردم دروغ می‌گویند که احمق یا ناتوان دیده نشوند یا کسی از دست‌شان عصبانی نشود. دروغگوها تصور می‌کنند که از خودشان محافظت می‌کنند اما این محافظت کردن، خطرات و مشکلاتی  را هم برای سلامتی آن‌ها به دنبال خواهد داشت. دروغ گفتن نیاز به تلاش بیشتری نسبت به راست گفتن دارد. برای اینکه دروغ‌تان را باور کنند، باید با آن دروغ زندگی کنید که به این معنی است که اول خودتان آن دروغ را باور کنید. فریب دادن خود، کاری استرس‌زاست چون به خاطر آوردن حقیقت چیزی، بسيار راحت‌تر از به خاطر آوردن جزيیات یک دروغ است. در نهایت آنچه مسلم است، اين است كه اعتماد افراد به یکدیگر، یکی از پایه‌های روابط بین فردی در جامعه است و اگر این اعتماد وجود نداشته باشد، مشارکت مردم و کنارهم قرار گرفتن‌شان همواره با سوءظن و بدبینی همراه است و منفعت‌طلبی، حرف اول را خواهد زد. دروغ مساله‌ای کوچک و فردی نیست و افزایش آن می‌تواند سرمایه‌های اجتماعی را با خطر مواجه کند و تبدیل به یک مساله در ابعاد بزرگ اجتماعی شود؛ آنچه این روزها شاهدش هستیم.

 

منبع: قانون

ارزش های ما

شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود.  ... ادامه مطلب

تماس با ما

 تلفن : 88834162 داخلی 230
 تلفکس : 86072599
  ایمیل شورا :این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
  ایمیل دبیرکل : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 آدرس دبیرخانه: خیابان مطهری؛ خیابان سلیمان خاطر (امیراتابک) کوچه درفش پلاک۸
  آدرس کانل تلگرام ما : https://t.me/haajm

خبر نامه

با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید

 ایمیل رسمی شورا :  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید