شاید نگهبان بیمارستان که جلوی در ایستاده، بداند دنبال خانوادههای همراه هستم. اما به پرسیدن نمیرسد. ضلع جنوبی بیمارستان امام خمینی(ره)، درست پشت نردههای سبز نشستهاند. بیخبر که باشی فکرت به پیکنیک و سیزدهبدر میرود؛ تا چشم کار میکند زیراندازهای رنگی میبینی و اتومبیلهای پارک شده با درهای نیمهباز. چند پتوی نازک و فلاسک و ظرفهای پلاستیکی رنگ وارنگ و نان و پنیر و هندوانه و خیار.
خانم مسنی که گوشه زیراندازی نشسته و به جدول سیمانی کنار پیادهرو تکیه داده، از الیگودرز لرستان آمده. برای بار پنجم. به خاطر نوهاش: «چند بار آمدیم و رفتیم و هر بار یک چیزی گفتند تا این سری آخر که گفتند ریههای بچه آلرژی دارد. ریههایش تنگ است. باید عمل کند. الان تو آیسییو بستریه. حالا 10 روز دیگه هم باید باشیم تا ببینیم چه میشود. فقط من و مادر بچه و این دخترم ماندیم. پدرش همان روز اول رفت. کارگر ساختمانی است. از کار بیکار شده...» مسنتر از آن است که طاقت 10روز نشستن گوشه پیادهرو را داشته باشد، آن هم زیر آفتاب داغ تابستان.
گزارشی از اولین مرکز گلفروشی که کارتنخوابهای بهبود یافته ادارهاش میکنند؛ نهالهایی برای مهربانی
صابر و محمود حالا به جای اینکه در خرابهها چنباتمه زده باشند و دنبال مواد بگردند، با قامتی ایستاده پای گلهایی ایستادهاند که باور دارند زندگیشان را تغییر داده است. حالا به جای پایپ، سیخ و مواد، بیلچه و آبپاش برای رسیدگی به گلدانهای «کمپین نهال مهر» در دستشان است.
صابر که بعد از هشت سال مصرف مواد مخدر، با 53 روز پاکی وارد این حرفه شده میخواهد با پرورش گلها امید را در دل کارتنخوابها زنده نگه دارد.
محمود بعد از 23 سال مصرف حالا با 60 روز پاکی بهترین باغبان گلها شده و با وسواس خاصی از تک تکشان مراقبت میکند.
«کمپین نهال مهر» عنوان طرحی است که جمعیت طلوع بینشانها راهاندازی کرده است؛ کمپینی که در آن تعداد زیادی گل و نهال با دستان زنان و مردان بهبودیافته پرورش پیدا میکند و به فروش میرسد.
دختران روستاهای منطقه سردشت از تحصیل بازمیمانند؛ پایان رویاهای دختران نواوه
شادی خوشکار
روزی یکبار صبح و یکبار عصر، اتوبوس از نواوه حرکت میکند و اهالی را میبرد نلاس. نلاس روستای بزرگتری است که برای دخترها و پسرها دبیرستان دارد. روزی سه چهارهزار تومان هزینه رفتوآمدشان میشود: «اینجا ماشین نمیاد. تکتک هم نمیتونن برن شهر و برگردند. پول رفتوآمد خیلی میشه. شاید بعضیها برن سردشت شبانهروزی.» در کل روستا، دخترهایی که به دبیرستان رسیدهاند به انگشتان یک دست نمیرسند، یکیشان لیلاست که آمده خانه حمیده. با مادرش آمده مهمانی
یک روز زندگی با خانواده محیطبان؛ سیاهکوه این تلفن خط نمیدهد
فروغ فکری
«مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد.» هفتهای چند بار اعظم این جمله را میشنود. ماهی چندین بار ... اعظم میداند گاهی تماس در سیاهکوه ممکن نیست اما نمیتواند منتظر بماند تا حجت به اولین منطقهای که آنتن دارد برسد، بارها و بارها زنگ میزند. حجت رضاییپور، محیطبان پارک ملی است، امروز سهشنبه ٢٢ تیر بعد از سه روز کاری از منطقه سیاهکوه به خانه برگشته. ٥٥٠ کیلومتر راه دور از خانه. قرار است از این به بعد شیفتها ٦ روزه شوند. اعظم مقابل در خانه ایستاده. خانهای پوشیده در ریسههای گل که به کابل برق رسیدهاند. گلدانهای شمعدانی و پیچک روی سکوی کوتاه ورودی خانه چیده شده. «بفرمایید داخل». لبخند از لبانش نمیافتد. پانزده سال است عروس پسرخالهاش شده. مردی که هفتسال گذشته را در شیفتهای طولانی گذرانده. یکسال اخیر در پارک ملی سیاهکوه در اردکان و ٦سال گذشته در منطقه حفاظتشده «باغشادی» در هرات مرکز شهرستان خاتم. شهری در ٢٥٠ کیلومتری یزد. نشسته در دامن کویر.
گزارشی از پراکندگی نهادهای کنترل «اچ آی وی» و بودجه ناچیز مقابله با این بیماری؛ 8 میلیارد تومان برای 23 هزار مبتلا به ایدز
صورت مسأله را پاک نکنیم، روسپیگری یک واقعیت تلخ اجتماعی است
ما باید شفاف و بیرودربایستی در این بحث وارد شویم. آموزش مستقیم و غیرمستقیم باید از همان سن بلوغ آغاز شود و برای این کار از ظرفیتهای مختلف همچون آموزش و پرورش و رسانه ملی استفاده شود. پنهان کردن چنین واقعیتهایی، ظلم به جامعه است. قبلاً در رابطه با اعتیاد هم همینطور بود و حالا شاهد نتیجه چنین پنهانکاری هستیم.
گزارشی از افزایش مصرف ماده مخدر «گل» در مدارس؛ «گل»هایگلسوز
شاید باورش کمی سخت باشد؛ گذاشتن عکس از مصرف مخدر «گل» در صفحههای اینستاگرام و برخی گروههای تلگرامی دانشآموزان. گرچه تعداد، زیاد نیست، اما به اشتراک گذاشتن تصاویر و فیلمهای کوتاه از مصرف مخدر «گل» از سوی دانشآموزان پسر و دختر، خانوادهها را بیشتر از مسئولان مدارس نگران کرده است.
در نخستین نشست هم اندیشی «حجم» و نهادهای مدنی چه گذشت؟
نخستین نشست هم اندیشی شورای سازمانهای جامعه مدنی با نهادهای مدنی برگزار شد. در این نشست که روز چهارشنبه 1395/4/23 برگزار شد، خانم ها عذرا فراهانی، مینو مرتاضی، ثریا عزیزپناه، طیبه شریف پور، عسل نعمت اله زاده، فاطمه قاسم زاده، ساری نورمحمدی، غزل دستوری، سارا امینی، خجسته حسینی پور، آسیه علی نژاد، کیهان ضیایی مهر و آقایان محمد عطاردیان، ، محمدرضا طبیب زاده، مهدی امیدی جعفری، رضا درمان، حسین بختیاری، سعید دهقان، علی اکبر سهیلی، محمدرضا آهنی، محمدسعید کاردوست، بهزاد رحمانی، محمد مصطفوی، حجت اله جلوداری به عنوان نمایندگانی از جامعه پزشکی، مطبوعاتی، وکالتی، مهندسی، کارفرمایی، انجمن های صنفی و همچنین نهادهای فعالی نظیر حوزه کودکان، زنان، ورزش و خانواده، هنرمندان نابینا و کم بینا، مدافعان حقوق حیوانات حضور داشتند. جلسه با سخنرانی مهندس محمد عطاردیان رئیس شورای مرکزی سازمان های جامعه مدنی آغاز شد. وی ضمن تشکر و قدردانی از حضور افراد در این نشست گفت: تشکل های مدنی دو نوع هستند: یکی سندیکاها یا انجمن ها و دیگری سمن ها یا سازمان های مردم نهاد. تشکل های کارگری و کارفرمایی داریم که در حقیقت آنها سندیکا هستند و جدیداً به آنها کانون صنفی گفته می شود. اینها با ترتیبی دور هم جمع هستند و مسائلشان را پیگیری می کنند، اما در حقیقت گرد یک منافع اقتصادی خاصی دور هم جمع هستند؛ مثل کارگران و کارفرمایان و هر صنفی که یک هدف اقتصادی دارد و از منافع صنف خود دفاع می کنند. ولی اینها در عین حال تشکل های مردمی هستند و در این تشکل ها هر کسی به تشکل مربوط به حوزه خود می پیوندد.اما کسانی که در تشکل های مردم نهاد عضو می شوند، می توانند فعالیت های گوناگونی داشته و برای یک هدف مشخص فعالیت می کنند و بدون توجه به مسایل صنفی و اقتصادی، به نیازهای جامعه می پردازند.
عطاردیان افزود: در کشور ما NGOهای زیادی ثبت شده و متاسفانه خیلی از اینها فقط روی کاغذ هستند و فعالیتی ندارند و تعدادی هم حضور موثری داشته و فعالیت می کنند اما در مجموع پراکنده هستند. بنابراین، تشکیل و ثبت سازمانی تحت عنوان «حامیان جامعه مدنی (حجم)» به صورت رسمی، برای این بوده است تا این NGOها زیر یک پرچم جمع شده و فعالیت بهتر و موثرتری داشته باشند.
روایتی از تیره روزی اهالی ته خط هرندی؛ پلاک قرمزهای بلوک قالیشوها
حمیده امینی فرد
4 روایت زیر از 4 خانوادهای است که این روزها در جایی به نام «بلوک قالی شوها» ساکنند. تهیه این گزارش جز با همراهی یک پزشک مورد اعتماد که هرازچند وقت، برای ویزیت حضوری به خانههای اهالی مراجعه میکند، میسر نبود. در این گزارش سعی شده، به گوشههایی از عمق فاجعهای پرداخته شود که امروز در پس نونوار کردن بوستان هرندی (زندگی) گم شده است.
تماس با ۱۲۳ بهجای تماس با ۱۱۰
نگین باقری: «شما با تلفن ۱۲۳، اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی تماس گرفته اید. لطفا جهت ارتباط با کارشناسان منتظر بمانید». این صدا برای بسیاری از مردمی که با انواع آسیب های اجتماعی از جمله افکار خودکشی دست و پنجه نرم می کنند، ناآشناست. سامانه ای که قصد کمک برای رفع آسیب های اجتماعی مردم را دارد، هنوز جای پای خود را در تمام شهرها باز نکرده و با دغدغه کمبود مددکار روبهرو است، تا جایی که چندی پیش حبیب ا... مسعودیفرید، مدير کل سابق دفتر آسيب هاي اجتماعي بهزيستي گفت: حداقل سه هزار کمبود نیرو در اورژانس اجتماعی وجود دارد و نیروهای فعلی نیز به دلیل عدم استخدام رسمی، به محض جذب نیرو در ارگانی دیگر بهزیستی را ترک می کنند. به گفته او ۱۴۰ شهر بالاي ۱۵۰ هزار نفر نیز اورژانس اجتماعي نداشته و از خدمات آن محرومند. با وجود این، آنچه بیشتر فعالیت این مرکز را به چالش می کشاند، مشکلات حل نشده آن است، چرا که می خواهد مرهم زخم متقاضیان خودکشی یا نجات یافتگان این معضل باشد، در حالی که خود نیازمند کمک است تا نارسایی های خود را مرتفع کند.
مسیرِ شکایت
مجموعه پرسش و پاسخ های حقوقی این صفحه به منظور افزایش آگاهی حقوقی جامعه و توانمندسازی های شهروندان تهیه شده است. برای پاسخگویی به مباحث و مسائل حقوقی شما نیز هیچ گونه محدودیتی در اطلاع رسانی و پاسخگویی وجود ندارد، چه آنکه ما معتقدیم، آگاهی مردم از حقوقشان، بهتر از هر چیزی میتواند امنیت اجتماعی، اقتصادی و بهداشت روانی افراد را فراهم ساخته و اهداف فصل سوم از قانون اساسی در باب «حقوق ملت» را بدرستی تامین سازد.
غیرت: کنشگر مدنی منتظر پاداش نیست
شهرزاد هاشمی/ فریده غیرت، وکیل فعال در حوزه فعالیت های مدنی و اجتماعی، نایب رییس پیشین کانون وکلای دادگستری مرکز، رییس یکی از شعبات دادگاه انتظامی وکلا، عضو کمیته اخلاق حرفه ای وکلای دادگستری، نایب رییس پیشین اتحادیه سراسری کانون ها وکلای دادگستری ایران (اسکودا)؛ کسی که در جامعه وکلای دادگستری، به عنوان «غیرت وکلا» مشهور است.
آنچه در پی می آید، مصاحبه ما با این وکیل دادگستری در حوزه جامعه مدنی است.
روایتی از مادری که دخترش در نوجوانی،«معتاد »شد؛ مادران دشت انتظار
آموزش جلوگیری از آزار جنسی به مهدهای کودک میرسد؛ دفاع شخصی در برابر تجاوز
گزارشی از روستایی دورافتاده در استان تهران؛ در آرزوی آب و مدرسه
از اتوبان امام رضا که حرکت کنید از یکجایی به بعد وارد جاده ورامین میشوید؛ همانجایی که دستفروشهای بادمجان و گوجه توجهها را جلب میکنند. جادهای که پر شده از زمینهای کشاورزی و نیزارهایی که آدم را برای لحظهای به حال و هوای جاده شمال میبرد.
جادهای که در اطرافش روستاهای زیادی وجود دارد. ما اما به دنبال روستای عسگرآباد بودیم؛ روستایی که انگار وضعیت مدرسه و آبش خوب نیست و در نقطهای دور از شهر قرار دارد. جاده را به سمت پیشوای ورامین میرویم. از یکی از دستفروشها سراغ روستای عسگرآباد را میگیریم. با خنده میگوید: «خیلی دور است، حالا چرا آنجا میخواهید بروید؟» وقتی برایش توضیح میدهیم میخواهیم گزارشی از وضعیت روستا بنویسیم، میگوید: «از ورامین تا پیشوا همه روستاها مشکل دارند. از همین فرعی اول که وارد شوید کلی داستان داخلش است.»
ارزش های ما
شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود. ... ادامه مطلب
تماس با ما
خبر نامه
با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید
ایمیل رسمی شورا : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید