در میزگردی با حضور پژوهشگران و اعضای انجمن زنان کارآفرین بررسی شد یک چالش زنانه؛ عشق یا پیشرفت

مریم طالشی/ «17 ساله بودم که دیپلم گرفتم. فردای آخرین امتحانم، عروسی‌ام بود. توی سرم رؤیاهای زیادی داشتم. فکر می‌کردم ازدواج مانع رسیدن به رؤیاهایم می‌شود ولی تسلیم این فکر نشدم. بلافاصله وارد دانشگاه شدم. حقوق قضایی دانشگاه تهران. پسر اولم یک سال بعد از عروسی دنیا آمد. حقوق را رها کردم و زبان انگلیسی خواندم، در دانشسرای عالی. آن موقع فقط سه تا خانم بودیم که آنجا درس می‌خواندیم. من و دختر آیت الله طالقانی و دختر مهندس بازرگان. معلمی را دوست داشتم. شغلم شد معلمی. وقتی نزدیک بازنشستگی‌ام شد، فکر کردم نمی‌توانم در خانه بنشینم و افسرده شوم. به فکر راه انداختن دامداری افتادم. شغل آبا و اجدادی‌مان بود. ما اصالتاً طالقانی هستیم. همسرم حمایتم کرد. خانه‌مان را که تنها دارایی‌مان بود فروختیم و کار را شروع کردم. موانع زیادی پیش رویم بود. می‌گفتند این کار، مردانه است. گفتم مگر قرار است گاوها را بلند کنم و روی کولم بگذارم؟! دامداری صنعتی تأسیس کردم و علاوه بر تولید شیر و گوشت، به‌وسیله لقاح مصنوعی، کار اصلاح‌ نژاد هم انجام می‌دادم. همین شد که 4 سال در مسابقه انتخاب بهترین گاو هولشتاین، مدال طلا گرفتم. سریال همسران را یادتان هست؟! گاوی که مال دایی کمال بود و در مسابقه برنده شد، گاو من بود. حالا هم مشکلاتی هست اما نمی‌خواهم کسانی را که می‌خواهند وارد عرصه کارآفرینی شوند، ناامید کنم. من در کنار کارم، چیزی برای زندگی‌ام کم نگذاشتم و به رؤیاهایم هم رسیدم.»

کتمان آمار راه حل دیرینه مسوولان در مواجهه با آسیب های اجتماعی؛ انکار مسوولانه!

پویان خوشحال: «به اندازه کافی بیان شده است و دردی را نیز دوا نمی کند.» این شاید طولانی ترین هشتکی است که در سال های پس از روی کار آمدن شبکه‌های اجتماعی،ایجاد شده است. روز گذشته علی اکبر محزون، مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور درباره ارائه نکردن آمار طلاق کشور گفت: «آمار طلاق به اندازه کافی بیان شده است و ارائه آمار صرف دردی را دوا نمی‌کند.» موضوعی عجیب که با واکنش مردم و کارشناسان روبه رو شد.
پاک کردن صورت مساله، کاری است که بسیار راحت‌تر از درگیر شدن با پیچ و خم های راه حل است. کاری که در کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته بیشتر دیده می‌شود. عدم ارائه آمار در ارتباط با مشکلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به معنای پاک کردن صورت مساله است چرا که هیچ کشوری ضعف در سیستم خود را نمی پذیرد.

سفر یک روزه به محک؛ می‌خواهیم بگوییم تو تنها نیستی

شهرزاد همتی/ ساختمان روشن و آرام محک در شمالی‌ترین نقطه تهران، نقطه تلاقی درد و امید است. در یکی از روزهای گرم تیرماه، میهمان بیمارستان محک بودیم و ساعتی را در یکی از بخش‌ها و خوابگاه خانواده‌ها گذراندیم. اولین مواجهه ما با کودکی به نام امید بود که توموری در پایش داشت. پسری یک‌ساله که در حال شیمی‌درمانی بود و دو مددکار برای اینکه امید، ساعت‌های شیمی‌درمانی را آرام بگذراند، با او بازی می‌کردند و کتاب می‌خواندند. مادر امید که حالا یک سال است به مدرسه نرفته، می‌گفت او نمی‌داند که مبتلا به سرطان است و فکر می‌کند عفونتی در بدنش دارد که به‌زودی درمان می‌شود. ما تنها اجازه عکاسی از امید را در بخش داشتیم، کودکی که با وجود حالت تهوع ناشی از شیمی‌درمانی و رنگ پریده، به سؤالات مددکار درباره کتابی که می‌خواندند پاسخ می‌داد. مکان دیگری که همراه با همکاران روابط‌عمومی محک به آن سر زدیم، اقامتگاه بیماران سرپایی بود. جایی که بیمارانی که نیاز به بستری ندارند و از شهرستان می‌آیند برای اینکه جایی برای ماندن ندارند، در آنجا شب و روزشان را می‌گذرانند. ساعت‌های کشنده بیماری در هتل کوچک محک با حضور داوطلبانی که در آنجا رفت‌وآمد می‌کنند و به مادران مضطرب خیاطی و کاردستی یاد می‌دهند، ساده‌تر می‌گذرد. در شرایطی که آنها باید بدون هیچ کار خاصی در این اقامتگاه روزگار بگذرانند، محک سعی می‌کند از ساعت‌های مرده آنها شرایطی را بسازد تا آنها بتوانند مهارت‌های درست‌زندگی‌کردن را بیاموزند. زنان و کودکان کنار داوطلبان گوی‌های بزرگ رنگی را طرح می‌زدند و با سرطان مبارزه می‌کردند. یکی از پرستارها تعریف می‌کرد که غذای بیماران و پرسنل مثل هم است و کیفیت بالایی دارد. بعد از کمی مکث پرستار می‌گوید: «اما ممکن است یک‌دفعه یکی از بچه‌های بستری دلش سیب‌زمینی سرخ‌کرده یا مثلا پیتزا بخواهد، ما بلافاصله یا در آشپزخانه برایش تهیه می‌کنیم یا از بیرون سفارش می‌دهیم تا برای کودک کوچک‌ترین خواسته‌ای نماند». در اتاق کوچک بازی هتل محک آخرین تصویری که توسط عکاس «شرق» ثبت می‌شود، بازی فوتبال‌دستی بین دو نفر از کودکانی است که در اقامتگاه زندگی می‌کنند، تا روزهای سخت شیمی‌درمانی سرپایی را بگذرانند». در این دیدار، شرایطی مهیا شد تا با خانم صديق‌نژاد، از همکاران قدیمی محک گفت‌وگو کنیم. واسطه آشنایی صدیق‌نژاد و محک، سرطان است. سرطانی که در جان فرزند ١١ساله او، در ٢٣ سال پیش رخنه کرد و امروز او و فرزندش از این جنگ سربلند بیرون آمده‌اند. صدیق‌نژاد می‌خواهد شرایط جنگیدن را به مادرهای غمگین محک آموزش دهد.

۱۶ساعت کار با نان اضافی/ تک روی مسئولان و افزایش متکدیان

سیامک صدیقی: پسر کوچکی که جلوی بستنی فروشی میدان فاطمی ایستاده و «تی» ماشین‌شوی را پشتش پنهان کرده، یک «اسکوپ» بستنی سفارش می‌دهد؛ هشت سالش است و روزی ۱۶ ساعت کار می‌کند.

دانستن اسمش چه اهمیتی دارد؛ سعید، علی، سیاووش، یا... مهم این است که یک روز در میان مدرسه می‌رود و نمی‌رود. از شوش می‌آید و تا ۱۰ شب چشم به چراغ راهنمایی می‌دوزد که قرمز شود و کاسبی کند.

می‌گوید: ساعت ۱۰ شب با ۱۰، ۱۱ بچه دیگر سوار ماشین می‌شویم و می‌رویم شوش. و باز فردا و فردا و... .

او یکی از حدود ۱۵هزار کودک کاری است که در سطح پایتخت از سر چهارراه‌ها گرفته تا کوره های آجرپزی به بیگاری و گدایی مشغولند و «نان» شکمشان را سیر می‌کند.

تحقیقات مددکاران اجتماعی نشان می دهد بیش از نیمی از این کودکان افغان‌اند و در این بین برخی از کودکان براساس نوع جنس و سن و تجربه بین یک تا ۴ میلیون تومان فروخته یا روزانه به بهایی در حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان اجاره داده می شوند. کودکانی که باید در یک روز بیش از مبلغ اجاره بها، درآمد کسب کنند، والا با انواع تنبیه روبه‌رو می‌شوند.

 این روزها سر هر چهارراه، بدون استثنا کودکانی را می‌توان مشاهده کرد که به شیوه‌های یکسان و ابزار مشترک، تکدی‌گری می‌کنند، و البته نکته قابل توجه درباره آن‌ها شیوه یکسان در تکدی گری است که از ساماندهی شدن و باند بودن آن‌ها حکایت دارد.

گشت یک روزه در پایگاه خدمات اورژانس اجتماعی شهید نواب صفوی؛ 123 را برای نجات به خاطر بسپار

مریم جهان پناه «- الو، الو، به دادم برسید خانوم، آقامون خیلی اذیتم می‌کنه، تو رو خدا بیایید اینو ببرید، دندونمو شکونده از خونه اومدم بیرون، فرار کردم الان تو سوپری هستم می‌ترسم برم خونه. الو، الو، چیکار کنم؟»
خونسرد باش مادر، مگه شوهرت چند سالشه؟
70 سال
خودت چند سالته؟
60 سال
به کلانتری اعلام کردید؟
نه
برو کلانتری خبر بده
تو روخدا شما بیایین
خونتون کجاست؟
یافت‌آباد......
باشه آدرست را بگو یادداشت می‌کنیم، همکاران ما پیگیری می‌کنند.

خرید و فروش‌کودک درخلأ قانون

مطهره واعظی‌پور/ خرید و فروش کودک در تهران موضوعی بود که از خرابه‌های شوش و هرندی بیرون آمد، اما بعدها به گفته فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران هم‌اکنون در برخی از بیمارستان‌های جنوب و مرکز شهر نیز شاهد خرید و فروش نوزادان هستیم. اما سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که در قانون چه مجازاتی برای خرید و فروش نوزادان در نظر گرفته شده است؟ اصلا قانونی برای پیگیری خرید و فروش کودکان وجود دارد؟

مونیکا نادی، حقوقدان در مورد اینکه در قانون در مورد خرید و فروش کودک چه گفته شده است می‌گوید: «در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که سال 81 تصویب شده به صراحت آمده است که خرید و فروش و به کارگیری کودک به منظور ارتکاب اعمال مجرمانه و خلاف، جرم محسوب می‌شود، اما در مورد خرید و فروش برای فرزندخواندگی هیچ قانونی وجود ندارد.»
شاید نبود قانون درباره خرید و فروش کودک برای فرزندخواندگی باعث شده بازار دلالی و خرید و فروش کودک داغ شود.
 

وضعیت سمن های جوانان در گفت گو با مدیرکل مشارکت های اجتماعی جوانان وزارت ورزش؛ برخی دولتی ها نمی خواهند کار را به سازمان های مردم نهاد بسپارند

پویان خوشحال: سازمان های مردم نهاد یا به اختصار سمن ها گروهی متشکل از مردم است که در فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سایر زمینه ها اقداماتی را در جهت پیشبرد و تعالی انسانی انجام می دهند. در ایران بالغ بر 1300 سمن در حوزه جوانان فعالیت می کنند اما به عقیده کارشناسان این سمن ها هم از بعد کیفیت و هم در بعد کمیت پیشرفت چندانی نداشته اند. با گذشت سه سال از عمر دولت حسن روحانی در گفت و گو با رضا حجتی، مدیر کل مشارکت های اجتماعی جوانان وزارت ورزش و جوانان وضعیت NGO های جوانان در کشور را بررسی کرده و از مشکلات و سنگ اندازی های موجود در راه سمن ها باخبر شدیم. مواردی که موانع امنیتی باعث عدم ثمربخشی آن شده و یا به دلیل نگاه یک بعدی دولت ها زیر سیطره آن ها قرار گرفته اند.

روانشناس قدیمی بیمارستان محک از تجربه‌هایش می‌گوید: رنجوران کوچک

آشنایی‌اش با کودکان مبتلا به سرطان برمی‌گردد به‌سال ٨١؛ روزی که به موسسه خیریه محک رفت تا کودکان درگیر با بیماری سختی را از نزدیک ببیند و به خودشان و خانواده‌های‌شان مشاوره دهد. پوران مداحی، با ٢٥‌سال کار در بیمارستان‌های مفید و امام حسین(ع) به محک رفت تا در چالش درمان کودکان مبتلا به سرطان شرکت کند. او روانشناس داوطلب محک است، کسی که پس از ١٤‌سال برگزاری جلسه‌های مشاوره برای کودکان و والدین‌شان، خود مبتلا به سرطان شد. حالا دیگر پدر و مادرهای نگران از وضع کودکان‌شان، بیش از گذشته حرف‌هایش را باور دارند، او درمانش را تمام کرده و می‌خواهد به بیماران در بخش پیوند مغز و استخوان مشاوره دهد. بیمارستان محک، حالا چهار اتاق بازی دارد، اتاق‌هایی که با حضور روانشناسان و کودکان پر شده است. پوران مداحی در گفت‌وگو با «شهروند» از چهارده ‌سال فعالیتش در موسسه محک و دغدغه کودکان مبتلا به سرطان می‌گوید.

آمار پایین مشارکت مردمی در حراست از محیط زیست؛ تقریبا هیچ!

فریبا نباتی/ کافی ست خبری از کشته شدن یک محیط بان در غرب، آتش گرفتن جنگلی در شمال، جولان توفان شن در شرق و خشک شدن تالابی در جنوب کشور منتشر شود تا صفحه های دنیای مجازی پر شود از ابراز تاسف، اظهار نظر و درج هشتک، اما راه حرف تا عمل درباره محیط زیست وقتی به دنیای حقیقی می رسد فاصله زمین تا آسمان را می پیماید. آنگونه که مسوولان و فعالان محیط زیست می گویند وضعیت مشارکت مردمی در بحث حفاظت از محیط زیست تقریبا هیچ است.

بررسی عوامل کاهش سن ارتکاب به جرم در گفت‌وگو با عباس تدین، حقوقدان بزهکاران کوچک

نفیسه صباغی | علاوه بر افزایش جمعیت کیفری که  به‌عنوان مشکلی جدی برای سازمان زندان‌ها و دستگاه قضا مطرح است و نشان از رشد جرایم دارد، امروز با مشکلی جدی‌تر به نام کاهش سن ارتکاب به جرم مواجه‌ایم. به عبارت دیگر باید نگران کودکان و نوجوانانی بود که به جای تحصیل یا ایجاد شغل‌ به سمت ارتکاب به جرم گرایش پیدا کرده‌اند و به‌واسطه بزهکاری راهی زندان می‌شوند. در همین راستا وزیر دادگستری طی روزهای گذشته اعلام کرده بود که درحال حاضر موجودی زندانیان ۲۲۸‌هزار نفر است و بیشترین رده سنی زندانیان بین ۲۶ تا ۳۲‌سال است. اما دلیل این موضوع چیست؟ شاید یکی از دلایل این باشد که نوجوانان و جوانان به علت برخی از محرومیت‌ها می‌خواهند ره صدساله را یک‌شبه طی کنند، به همین علت از گزینه جرم برای رسیدن به اهداف و آمال خود بهره می‌گیرند که البته این مشکل بزرگ، برای جامعه و خود جوانان بسیار گران تمام خواهد شد. زیرا وقتی فرد نوجوان یا جوان به دلیل ارتکاب به جرم به مجازات حبس محکوم می‌شود، هم در زندان تحت تعلیمات ویژه سایر زندانیان قرار می‌گیرد و هم  جامعه شاید به سختی این فرد مجرم را بپذیرد که این عوامل سبب می‌شوند فرد دوباره به سمت ارتکاب جرم برود. حال باید دید چه علل و عواملی سبب شده سن بزهکاری در کشور کاهش یابد. در این راستا  «شهروند» گفت‌وگویی با دکتر عباس تدین حقوقدان و استاد دانشگاه انجام داده است که از نظرتان می‌گذرد.
عباس تدین در رابطه با علل کاهش سن بزهکاری در کشور گفت: از منظر جرم‌شناسی، علل و عوامل مختلفی می‌تواند توجیه‌گر جرم باشد. حال درمورد این‌که چرا افراد با سن کم (اطفال و نوجوانان) به سمت ارتکاب به جرم گرایش پیدا می‌کنند، نقش برخی عوامل پررنگ به‌نظر می‌رسد که مهم‌ترین عوامل را می‌توانیم در چند مورد خلاصه کنیم. مورد نخست بحث تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور است که تحت‌تأثیر کشورهای غربی و اروپایی رخ داده و متاسفانه باعث تحمیل و دیکته‌شدن یکسری باورها، ارزش‌ها و هنجارهای مورد پذیرش این جوامع به کشور ما شده است. بنابراین تحت‌تأثیر این هجمه‌های فرهنگی، ارزش‌ها و باورهای جدیدی برای جوانان ما ارزش محسوب شده که آنها برای رسیدن به این ارزش یا هنجار جدید ممکن است به سمت ارتکاب به جرم بروند.

محرومیت‌های در هم تنیده و آسیب‌های اجتماعی

مدیرکل پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی گفت: «عدم برخورداری و محرومیت همزمان در چند حوزه به تدوام چرخه نابرابری دامن می‌زند.» هر چند کارشناسان بر این باورند که نمی‌توان از فقر به عنوان عامل اصلی بروز آسیب‌های اجتماعی نام برد، اما تقریبا همه متفق القولند که محرومیت‌ها اعم از محرومیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... می‌تواند در گسترش آسیب‌های اجتماعی تاثیر داشته باشد. فاصله طبقاتی عاملی است که می تواند به صورت ذهنی نوعی نارضایتی و تمایل به گریز از مرکز ایجاد کند.

مینا ربیعی: سازمان های مدنی نباید جزیره ای عمل کنند

شهرزاد هاشمی/ در معرفی خودش می گوید یکی از میلیاردها زن روی کره زمین است؛ یکی از میلیاردها آسیایی و یکی از میلیون ایرانی... او معتقد است که ژن و شرایط  زمان و مکان، تربیت، باورها و ارزش ها، خوانده ها، دیده ها و شنیده هایش و تجربه زیسته اش، از او چنین آدمی ساخته است. و ادامه می دهد: در سال 1372 به ایران بازگشته ام، شاغلم اما در جستجوی چیزی هستم و در این قالب نمی گنجم. مجله گرودن در چند سطر بسیار کوتاه در بین اخبار از انجمن حمایت از حقوق کودکان نوشته؛ همین می شود ریسمان. به عضویت این انجمن در می آیم. شماره عضویتم زیر عدد ده است و کار اجتماعی شروع می شود و وارد عرصه ای می شوم که تا عمر دارم علیرغم تجربیات بسیار ناخوشایندی که داشته ام، از آن دست نخواهم کشید.

آنچه در پی می آید، مصاحبه ما با خانم مینا ربیعی یکی از فعالان مدنی در حوزه کودک است.

 

صحبت‌های تحریف‌شده معاون وزیر بهداشت، یک طرح را سوزاند؛ تأسیس مراکز بهداشتی زنان روسپی در هجوم منتقدان

شهرزاد همتی
 
برداشت اول
 
در کوچه ‌پس‌ کوچه‌های دروازه‌غار، روی پله‌ای قدیمی نشسته. توانش به اندازه‌ای نیست که حتی زیپ کیفش را ببندد. همان‌طور که سیگار را گوشه لبش می‌گذارد، می‌خواهد زیپ را ببندم. بسته کوچکی را از جیب کنار شلوار شش‌جیبش درمی‌آورد. پلاستیک محتوی گرد را جلو صورتش می‌گیرد و می‌گوید: «خب اینم از دوای امروز...». بعد سرنگ نو را از بسته‌اش خارج می‌کند و پشت به من کارش را می‌کند. نامش آذر است. ٣٤ساله، می‌گوید هشت‌سال است کارتن‌خوابی می‌کند. تا همین ١٠ ماه پیش شیشه می‌کشیده، اما حالا همه‌چیز را امتحان می‌کند. دلیلش هم ساده است: «خب می‌دونی چیه؟ بستگی داره به ساقیت! و جیب من هم این وسطا نقش مهمی ایفا می‌کنه». از آذر می‌پرسم که هربار چقدر پول دوا می‌دهد، همان‌طور که سرنگ را به دستم می‌دهد تا سیگاری آتش کند، می‌گوید: «همیشه که پول نیست خواهر من! یه‌وقتایی من پول دارم و میدم جای دوا. بعد یه‌وقتایی من پول دارم و اینا پول نمی‌خوان، یه‌وقتایی هم هست که من پول ندارم و خب دیگه در ازاش باید به این نامردا سواری بدم...». آذر می‌گوید: «اولا آن‌قدر هم ارزون نبودما. اولا یه جای ثابت کار می‌کردم. یعنی از خواهرم بهم ارث رسیده بود. توی کرج، بعد از فرار با یه سیمین‌خانمی آشنا شدیم. می‌گفت کارش خوبه، یعنی آن‌قد پول میدن که به قروفرمون برسیم، یه جا هم برا خواب داشته باشیم... راست هم می‌گفت، خوشگل می‌کردیم می‌رفتیم عظیمیه دور‌دور... اما خب نشد دیگه. من زود معتاد شدم. سیمین‌خانم هم گفت هرررررررررری...»؛ هری‌اش را با تشدید می‌گوید. حالا آذر برای یک لقمه نان، برای یک وعده هروئین یا هر دوای دیگری خودش را خرج می‌کند. هزینه‌اش هم می‌تواند به اندازه یک نان ٥٠٠تومانی باشد یا چهاردانه هروئین (یک گرم) پنج‌هزارتومانی... از آذر می‌پرسم ایدز داری؟ می‌گوید: «ها؟ نمی‌دونم... مگه دیگه فرقی‌ام می‌کنه؟»
 

گوشه و‌ کنار بیمارستان‌ها چه خبر است؟ ملاقات در پیاده‌رو

شاید نگهبان بیمارستان که جلوی در ایستاده، بداند دنبال خانواده‌های همراه هستم. اما به پرسیدن نمی‌رسد. ضلع جنوبی بیمارستان امام خمینی(ره)، درست پشت نرده‌های سبز نشسته‌اند. بی‌خبر که باشی فکرت به پیک‌نیک و سیزده‌بدر می‌رود؛ تا چشم کار می‌کند زیراندازهای رنگی می‌بینی و اتومبیل‌های پارک شده با درهای نیمه‌باز. چند پتوی نازک و فلاسک و ظرف‌های پلاستیکی رنگ وارنگ و نان و پنیر و هندوانه و خیار.
خانم مسنی که گوشه زیراندازی نشسته و به جدول سیمانی کنار پیاده‌رو تکیه داده، از الیگودرز لرستان آمده. برای بار پنجم. به خاطر نوه‌اش: «چند بار آمدیم و رفتیم و هر بار یک چیزی گفتند تا این سری آخر که گفتند ریه‌های بچه آلرژی دارد. ریه‌هایش تنگ است. باید عمل کند. الان تو آی‌سی‌یو بستریه. حالا 10 روز دیگه هم باید باشیم تا ببینیم چه می‌شود. فقط من و مادر بچه و این دخترم ماندیم. پدرش همان روز اول رفت. کارگر ساختمانی است. از کار بیکار شده...» مسن‌تر از آن است که طاقت 10روز نشستن گوشه پیاده‌رو را داشته باشد، آن هم زیر آفتاب داغ تابستان.

گزارشی از اولین مرکز گل‌فروشی که کارتن‌خواب‌های بهبود یافته اداره‌اش می‌کنند؛ نهال‌هایی برای مهربانی

نویسنده : مطهره واعظی‌پور
 

صابر و محمود حالا به جای اینکه در خرابه‌ها چنباتمه زده باشند و دنبال مواد بگردند، با قامتی ایستاده پای گل‌هایی ایستاده‌اند که باور دارند زندگی‌شان را تغییر داده است. حالا به جای پایپ، سیخ و مواد، بیلچه و آبپاش برای رسیدگی به گلدان‌های «کمپین نهال مهر» در دست‌شان است.
صابر که بعد از هشت سال مصرف مواد مخدر، با 53 روز پاکی وارد این حرفه شده می‌خواهد با پرورش گل‌ها امید را در دل کارتن‌خواب‌ها زنده نگه دارد.
محمود بعد از 23 سال مصرف حالا با 60 روز پاکی بهترین باغبان گل‌ها شده و با وسواس خاصی از تک تک‌شان مراقبت می‌کند.
«کمپین نهال مهر» عنوان طرحی است که جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها راه‌اندازی کرده است؛ کمپینی که در آن تعداد زیادی گل و نهال با دستان زنان و مردان بهبود‌یافته پرورش پیدا می‌کند و به فروش می‌رسد.

ارزش های ما

شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود.  ... ادامه مطلب

تماس با ما

 تلفن : 88834162 داخلی 230
 تلفکس : 86072599
  ایمیل شورا :این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
  ایمیل دبیرکل : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 آدرس دبیرخانه: خیابان مطهری؛ خیابان سلیمان خاطر (امیراتابک) کوچه درفش پلاک۸
  آدرس کانل تلگرام ما : https://t.me/haajm

خبر نامه

با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید

 ایمیل رسمی شورا :  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید