
دستش را تا آرنج داخل سطل زباله فرو برده و دنبال قوطي فلزي لابهلاي زبالهها ميگردد. نه از دستکش خبري هست و نه بوي زباله، شامهاش را اذيت ميکند. براي پرويز، کودک 12ساله افغان، کار از اين حرفها گذشته. حتي سرما هم حريف روزمرهگيهاي او نيست. «پارسال، نوک انگشتام همش زخم ميشد. نتونستم برم دکتر... بعضي وقتا خوب ميشه ولي دوباره همونجوري مثل قبلش ميشه...» دهها کودک ديگر مثل او، مبتلا به انواع آسيبهاي پوستي و ريوي هستند که اگر درمان نشوند، زرد زخم و قانقاريا گريبانشان را ميگيرد. حالا شنيدن تمام اين دردها بهانهاي شده براي يک جوان شناگر ايراني تا به دور از چالشهاي رنگارنگ و نخنماي اين روزها (مثل چالش آب يخ و چالش مانکن!) با ثبت رکوردهاي سهگانه (شنا، دووميداني و دوچرخهسواري) در گينس، مردم و مسئولان را به چالشي اثرگذار دعوت کند و خواستار «لغو همه اشکال کار کودک» در ايران شود. «دريا تا دريا»، عنوان طولانيترين رکورد سهگانه جهان بوده که قرار است از سوی احمد شعبانيفرد، ورزشکار ايراني، با شعار «لغو کار کودک، همين امروز» شکسته شود. حق دسترسي به خدمات درماني رايگان، بدون هيچ قيد و شرطي براي همه کودکان و رساندن صداي خاموش آنها، هدف اين رکوردزني عنوان شده است.

مسئله عقيمکردن زنان آسيبديده و کارتنخواب از مصاحبه مولاوردي در فروردين 95 شروع شد؛ طرحي که به نظر ميرسيد پاککردن صورتمسئله و رفتن بهدنبال آخرين راهحل براي حذف کارتنخوابها از جامعه باشد. راهحلي که نهتنها اخلاقي نيست بلکه نميتوان برنامهاي بلندمدت يا ميانمدت را در چشمانداز آن ترسيم کرد. فعالان حوزه آسيبهاي اجتماعي معتقد هستند طرح چنين موضوعاتي، بيش از آنکه مسئله را حل کند، نوعي جريانسازي ازسوي مسئولان براي پنهانکردن مشکل و به نوعي فرار از پاسخگويي به افکار عمومي است. پروژه قانعکردن زنان کارتنخواب و عقيمسازي آنها، آنچنانکه مسئولان طرح ادعا ميکنند، در راستاي کاهش آسيبهاي اجتماعي مطرح شده است. درواقع، اين گروه بهدنبال عقيمکردن هدايتشده گروهي از زنان کارتنخواب هستند تا با اين راهحل بتوانند جلوي متولدشدن کودکان معتاد و آسيبديده را بگيرند. اين درحالي است که طبق قانون اساسي، عقيمسازي جز در مواردي خاص که مربوط به بيماري است، کاملا غيرقانوني بوده و هيچ مجوزي براي آن وجود ندارد. در همين ميان، حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعهشناسی ايران در نشستي که با حضور سياوش شهريور، مديرکل امور اجتماعي و فرهنگي استانداري تهران؛ محمدامين قانعيراد، عضو هيأتعلمي مرکز تحقيقات سياست علمي کشور و نيره توکلي، جامعهشناس و مدرس دانشگاه به بررسي بحث عقيمسازي پرداخت. 
زهرا جعفرزاده| همه خوابیدهاند، جز «فرشته»؛ بچه مومشکی، چشممشکی و گندمگونِ خانه که یک سمت صورتش به سقف است و آن یکی روی نازبالش آبی. «فرشته»، نخستین نوزادِ پاکِ خانه است؛ بیاعتیاد، بیخماری، بینشئگی. نوزاد دو ماههای که حالا هوای اتاق آبی را نفس میکشد؛ آبی، همرنگ دیوار، همرنگ موکت و روبالشیهای خانه. خانه، مرکز اقامتی زنان و مادران




بر کسی پوشیده نیست که پای پرورشهای اخلاقی و آموزشهای شهروندی در ساختار آموزشی ما به شدت لنگ میزند. در ساختار آموزشی ما تمرکز افراطی بر ارزیابیهای کمی و توجه بیش از اندازه به کامیابیهای آینده دانشآموزان در کنکور و دانشگاهها، سبب شده است که پرورشهای انسانی و اخلاقی که ریشهای چندین هزار ساله در فرهنگ ایرانی دارد به آسانی زیر پا گذاشته شود. امروزه پیامدهای این بیتوجهی را در جای جای جامعه و در رویدادهایی مانند فروریزش ساختمان پلاسکو، تصادفهای جادهای، درگیریهای خیابانی، شمار زندانیان، پروندههای باز در دادگاهها، صفحه حوادث روزنامهها و ... میبینم و جز افسوس و نگرانی کار دیگری از ما بر نمیآید و کمبود چنین آموزشهایی در بستر خانواده و نهاد آموزش به شدت احساس میشود. به نظر میآید که دستاندرکاران سیاسی، فرادستان آموزشی، فرهنگیان، خانوادهها و کل جامعه هنوز به طور جدی پی به ضرورت آموزشهایی از جنس شهروندی نبرده و از این رو درباره چنین آموزههایی بیتفاوتی خطرخیزی دارند. در گفت و گوی زیر که بخش نخست آن را میخوانید، نرگس ملکزاده، شهرام جمالی، علی بهشتینیا، عبدالجلیل کریمپور، حمزه علینصیری، مهدی بهلولی و محمدرضا نیکنژاد چند معلمی هستند که درباره چنین آموزشهایی به گفتوگو نشسته و از زاویههای گوناگون به آن پرداختهاند. امید است که دیدگاههای این فرهنگیان در روشنکردن موضوع یاریرسان باشد و زمینهای شود برای گفتوگویهای بیشتر در این زمینه.
در پي جانباختن تعدادي از کولبران در منطقه بيوران از توابع شهرستان سردشت که شامگاه شنبه بر اثر ريزش بهمن اتفاق افتاد، 60 نفر از فعالان مدني و سياسي با انتشار نامهاي سرگشاده به رئيسجمهوري و نمايندگان مجلس، خواستار رسيدگي به وضعيت کولبران در مناطق مرزي کردستان شدند.
بحث و گفتوگو درباره ابعاد مختلف خشونت عليه زنان در جامعه ايران، حالا مدتي است داغتر از قبل شده است. درست از زماني که معاونت زنان رياستجمهوري، موضوع تدوين لايحهاي درزمینه منع خشونت عليه زنان را مطرح کرد تا به امروز که همچنان اين لايحه در فرايند نظرخواهي از فعالان مدني است، نظرات و مباحث کارشناسي فراواني درباره ابعاد مختلف خشونت عليه زنان مطرح شده که ميتوانند مرجع قابلقبولي براي ارائه سندي جامع درباره ابعاد مختلف خشونت عليه زنان در دسترس تصميمگيران قرار دهند. برگزاري چندين نشست در گروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسي ايران و همچنين برگزاري همايش بررسي ابعاد اجتماعي و حقوقي منع خشونت عليه زنان نشان ميدهد، فعالان مدني بيشازپيش بر ضرورت واکاوي پديده خشونت و چگونگي مقابله با آن اصرار ميورزند. درهمينراستا، انجمن جامعهشناسي ايران در سري نشستهاي چندگانه خود در روز دوشنبه، 11 بهمن، به بررسي ابعاد مسئله خشونت عليه زنان از خانواده تا جامعه پرداخت؛ نشستي که با حضور کوروش محمدي، رئيس انجمن آسيبشناسي ايران و عاليه شکربيگي، جامعهشناس و رئيس گروه خانواده انجمن جامعهشناسي ايران برگزار شد و از زواياي مختلف، مسئله خشونت عليه زنان چه در سطح جامعه و آزارها و خشونتهاي اجتماعي و خياباني و چه در خانواده و حوزه خشونت خانگي مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
هادی عیار| برخی از اساتید جامعهشناسی و ارتباطات معتقد هستند امروزه با دنیای موازیای همسو با دنیای واقعی مواجه هستیم که در آن زندگی مجازی به موازات زندگی واقعی در جریان است و شهروندانی در آن به زندگی روزمره میپردازند. در چنین شرایطی نیاز است تا صاحبنظران حوزه ارتباطات با ابزار نظریهای به تحلیل وضع جدید بپردازند. درخصوص فضای مجازی تعدادی از تئوریهای بدبینانه وجود دارند که معتقد هستند آنچه فضای مجازی شهری برای ما ساخته است نوعی جماعت تنهای جدید است که رایزمن در نقدهای اولیه شهر به آن اشاره کرده است. این فضای مجازی انسانهایی را ساخته است که در عین با هم بودن تنها هستند یا به عبارتی تنهایی کنار هم هستند. تئوریهای دیگر مثل تئوریهای دانیل میلر، سنت بومی را دنبال و سعی میکنند نگاه مثبتتری به فضای مجازی داشته باشند، یعنی فضاهای مجازی تا حدودی ما را شکوفا کرده و شکل خاصی از بودن را ایجاد کردهاند. برای مثال فیسبوک تا چه حد به تقویت روابط اجتماعی کمک کرده یا چه اندازه وجوه زنانه یا مردانه را تقویت کرده است. اینکه برای تحلیل شرایط موجود دست به دامان کدام یک از نظریات خوشبینانه یا بدبینانه ارتباطی و جامعهشناختی شویم یک مسأله است اما مسأله مهمتر از آن این است که این نظریات عموما غربی که در فضا و اتمسفری متفاوت با جامعه ما به وجود آمده است به چه میزان میتواند در تحلیل وضع امروز جامعه ایران به ما کمک کند. اینجاست که بحث نهتنها ارتباطی بلکه مربوط به همه وجوه علوم انسانی کشور مطرح میشود و آن بحث بومیسازی دانش نظری برای تحلیل وضع بومی است. در همین خصوص سراغ هادی خانیکی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامهطباطبایی رفتیم. کسی که بارهاوبارها در مصاحبهها و سخنرانیهای مختلف هم از مزایای فضای مجازی گفته و هم از معایب آن اما درنهایت به نظر میرسد وزنه مزایای فضای مجازی در آرای او سنگینتر است. خانیکی معتقد است که چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی باید به شهروندان میدان داد و امکان گفتوگو را برای آنها فراهم کرد. به عقیده وی اگر شهروند امروز در دنیای واقعی امکان گفتوگو نداشته باشد به امکان جایگزین آن یعنی فضای مجازی روی میآورد و باید در نظر داشت که مخاطرات این فضا در کنار مزایای آن میتواند هزینههایی را برای جامعه در پی داشته باشد. در ادامه گفتوگوی «شهروند» با این استاد ارتباطات را خواهید خواند:
جمعي از سازمانهاي مردمنهاد سراسر کشور با انتشار بيانيهاي به حادثه فاجعهبار کشته و مجروحشدن چندين نفر از آتشنشانان در عمليات مهار آتش در پلاسکو واکنش نشان دادند. در اين بيانيه همچنين تقارن فاجعه پلاسکو و کشتهشدن آتشنشانان با انتشار خبر کشتهشدن دو کودک کار زبالهگرد (احد و صمد) در آتشسوزي مرکز دپوي زباله، بحراني ساختاري ناميده شده که در آن «فاصله ميان فاجعهها کمکم از بين ميرود.» در يک هفته گذشته، جامعه ايران دو اتفاق تلخ را پشت سر گذاشت؛ فجايعي تلخ و تأملبرانگيز که اذهان اجتماعي را با پرسشي چالشبرانگيز مواجه کرده است. چالش اين است که بهراستي ساختار اجتماعي چه نقشي در بهبارنشستن اين فجايع و تحميل خسارتهاي جبرانناپذير انساني به جامعه دارد. اواسط هفته گذشته بود که خبر کشتهشدن دو کودک کار هفت و هشت ساله زبالهگرد در محل تجميع زباله در غنيآباد تهران، سوژه خبرها شد؛ سوژهاي که بار ديگر کار کودک را در ابعاد کلان و مسئله تأسفبرانگيز کار کودکان در مشاغل سخت بهعنوان مهمترين بخش از ناکارآمدي ساختار و سياستگذاريهاي اجتماعي مورد توجه رسانهها و افکار عمومي قرار داد.