خسرو منصوريان، رئيس انجمن احياي ارزشها که سابقه سالها فعاليت در حوزه آسيبهاي اجتماعي و حمايت از زنان مبتلا به ايدز دارد، معتقد است که ندانستن و ناآگاهي درباره اين بيماري در همه لايههاي جامعه وجود دارد و کسي از آن مصون نيست! حتي پزشکان.
اين مددکار و فعال اجتماعي ضمن اشاره به پايينبودن سطح آگاهي درباره بيماري ايدز در کشور، اظهار کرد: درصد زنان و همچنين مرداني که در جامعه ما از بيماري ايدز آگاهي دارند، بهدليل انگ و تابوبودن اين موضوع، بسيار پايين است. ما در انجمن احياي ارزشها، تمرکز خود را بر آگاهيبخشي قرار دادهايم، چون اين کار نيمي از درمان است. اين درحالي است که آگاهيرساني در اين زمینه بايد از سوي رسانههاي جمعي مثل تلويزيون، راديو، نشريات و مدارس انجام ميشد. در دولت نهم و دهم کتابهايي درباره اچآيوي (ايدز) نوشته شد و قرار بود در مدارس توزيع شود اما خمير شد تا کسي از آن حرف نزند! اين کار، اشتباه بزرگي بود.
پیمانکاران شهرداری تهران کودکان کار را به داخل سطل های زباله میفرستند؛ آخرین نفس های سازمان های مردم نهاد
سام بوربور: اسفند ماه است، تلی از کارهای باقیمانده بر سرم خراب شدهاند، چارهای نیست باید عازم یک سفر کاری شوم، مقصد بلوچستان است، اوضاع منطقه خوب نیست. همه چیز آموزش به هم ریخته است یا شاید بهتر است بگویم همه چیز آموزشی که از اول هم، به هم ریخته بود همچنان به هم ریخته است، به منزل ریشسفیدی که از معتمدان محلی است رفتم و کمی به درد و دلهایش گوش دادم، در بین ناراحتیهایش اشاره میکند که از وزیر بهداشت راضی است، چون در منطقه چندین خانه بهداشت ساخته است و یک خدا پدرش را بیامرزد میگوید. بعد از چند روز کار فشرده به تهران برمیگردم؛ دست فروشها همه جا هستند، حال و هوای خیابان ها را عوض کردهاند. مردم هم که انگار بهتر از همه میدانند که دستفروش هم حقی بر شهر دارد و باید روزیاش را به خانه ببرد، پاسخ آنها را که بر علیه دستفروشان تبلیغات سوء میکنند و بساطشان را به هم میریزند به خوبی میدهند. اینجا میدان فاطمی است؛ مریم و دوستانش در بین اتومبیلها قدم می زنند و به نظر میرسد رمقی برای کار ندارند، دختر آبلهرویی که عینک آفتابی اش را بالای سرش گذاشته، چنان یک وری به طرف دنده سانتافه اش لم داده و با دست چپ فرمان را گرفته که انگار سوار فضا پیما شده و خبر ندارد که مریم پشت درب اتومبیلاش ایستاده و به شیشهاش ضربه میزند، احتمالا مریم منتظر است، سرکار خانم از فضا پیما، این نادیدهگرفتن را پایان دهند و یک شاخه گل نرگس بخرد. به میدان ولیعصر میرسم و در لباس فروشیای دور میدان میبینم فروشنده با دسته فلزی تی به زانوی پسرک دستمال فروش میزند و پسرک از درد به خود میپیچد و اشک میریزد، به سراغ فروشنده جوان میروم و اعتراض میکنم؛ در کمال وقاحت میگوید به تو ربطی ندارد و فضولی نکن، پسرک را از فروشگاه خارج میکنم و به پلیس زنگ میزنم، بعد از معرفی خودم و دادن آدرس فروشگاه، در حالی که منتظر رسیدن پلیس بودیم، با پسرک شروع به صحبت کردم، اسمش میثم بود و تصادفا در حوالی میدان شوش و نزدیکی یکی از مراکزی که پیش از این به کودکان کار خدماتی میدادیم زندگی میکرد. میثم ترسیده بود، میگفت شوخی کرده، گیج شده بود و برایش عجیب بود که چرا کسی پیدا شده که کتکخوردنش برایش مهم است، هر چند ثانیه هم فروشنده با بیادبی میگفت؛ بگذار پلیس بیاید، هیچ غلطی نمیتوانی بکنی، میدانستم که راست میگوید ولی همیشه حالت دومی هم وجود دارد و به امید آن حالت دوم که هرگز رخ نداد، منتظر پلیس ماندم، پسرک که محل کار ثابتش میدان ولیعصر بود، گفت مرد شوخی کرده، نیازی به پلیس نیست، پرسیدم: همیشه شوخی میکند؟ جواب داد، نه عمو همیشه نه، شاید هفتهای یکبار، با تعجب پرسیدم هفتهای یک بار از این مرد کتک میخوری؟ سری تکان داد و گفت بله ولی اشکالی ندارد، من اینجا کار میکنم. بیست دقیقهای گذشته بود و خبری از پلیس نبود، با همکار پسر فروشنده مشغول صحبت شدم، گفت آقا شما درست میگویید که پسرک نباید کتک بخورد ولی شما هم خیلی بیکاری، چیز عجیبی نیست که این بچهها کتک بخورند. چند دقیقه بعد هم منتظر شدیم و باز هم پلیسی نیامد، با وضعیت موجود ایستادن فایدهای نداشت، شمارهای به پسرک دادم و از او خواستم در صورتی که باز هم مورد اذیت و آزار قرار گرفت با من تماس بگیرد، با پسرک قدم زنان به سمت چهار راه ولیعصر رفتیم، در ذهنم همه آنچه را که اتفاق افتاد، مرور می کردم.
نگاهی به ایرادات امدادرسانی به محرومیت؛ سازمانهای مردم نهاد بر پایه علم یا ایدئولوژی؟
مهران آزرم- خیریهای است، موسسی دارد. موسسش کتاب میخواند، و سپس ایدئولوژی خلق میکند. از مکتب دین چند جملهای میخواند و بر ایدئولوژیاش مُهر اعتبار میزند. تا این جا مشکلی نیست، هر کسی حق دارد صاحب اندیشهای شود، که طبعا و بیشک آن اندیشه جای هزارن نقد هم خواهد داشت، زیرا که زاییده ذهن یک انسان است. همچنین هر کسی حق دارد اندیشهاش را اشاعه دهد و هرکسی هم حق دارد آن را نقد کند؛ و همین کنشها و واکنشها باعث ترقی ذهن و یافتن راهکارهای عقلانی میشود.
گزارشی از عملکرد غيرشفاف خيريههايي که با برگزاري بازارچه، کرايههاي ميليوني دريافت ميکنند؛ به نام خيريه، به کام غرفهدار
فاطيما فردوس: تشکيل خيريهها، با زندگي انجمني در ايران گره خورده است. بااينحال و با گذشت سالهاي متمادي از تأسيس و شکلگيري خيريهها در ايران، مؤسسات خيريه همچنان بهصورت سنتي اداره ميشوند. اين مؤسسات که اکثرا بهصورت هيأتامنايي و هيأترئيسه تأسيس ميشوند، بر مبناي مديريت سنتي و قديمي خود امور خيريه را در دست گرفته و فعاليت ميکنند. در مديريت سنتي مؤسسات خيريه، نرمافزارهاي تخصصي مالي تعريف نشده است و خيريه بر مبناي شخصمحوري (مديرعامل) اداره ميشود. به عبارت ديگر، اين نوع مديريت نميتواند اسناد و مدارک شفافي را به ناظران و بازرسان ارائه کند؛ بنابراین مراجع صدور مجوز با تصور اينکه شخص مدير از معتمدان است، حضور خود را در مجموعه کمرنگتر ميکنند. در همين ميان، براساس برنامه سوم و چهارم توسعه، وزارت کشور موظف است از سازمانها و نهادهاي مردمي حمايت کند، ضمن اينکه اين قانون از سوی ديوان عدالت اداري نيز مورد تأييد قرار گرفته است. درحالحاضر، به جاي چهار سازمان، 6 سازمان اعم از وزارت علوم، وزارت کشور، سازمان بهزيستي، وزارت ارشاد، سازمان ملي جوانان و نيروي انتظامي متولي صدور مجوز سازمانهاي مردمنهاد در کشور هستند که هر کدام براساس اهداف خود وظايف مشخصي را براي سمنهاي ايجادشده خود تعريف ميکنند و بيشتر آنها را مؤسسات خيريه تشکيل ميدهند؛ مؤسساتي خيريه که هيچ قانوني براي نظارت بر آنها وجود ندارد و انتظار ميرود بهجاي نهادهايي که متولي صدور مجوز براي ثبت مؤسسات خيريه هستند، قانوني براي نظارت بر آنها مقرر شود تا شاهد فعاليت غيرشفاف خيريهها نباشيم، هرچند اين مسئله شامل همه مؤسسات خيريهها نميشود و نبايد تمام آنها را مورد اتهام قرار داد.
گزارش تحلیلی از کمپینهای اجتماعی که يكي پس از ديگري عضو میگيرند؛ از «بیا حرف بزنیم»، و «نه به چهارشنبهسوری» تا «از خودمان شروع کنیم»؛ مشق مدنی
نیره خادمی| «نه به چهارشنبهسوري خطرناك»، «از خودمان شروع کنیم»، «ميان خطوط برانيم يا مثلا بيا حرف بزنيم.»؛ كمپينهاي مردمي يكي پس از ديگري درشبكههاي مجازي شكل میگيرند، آنها اگر شانس بیاورند، حمایت دستگاهها یا نهادهای رسمی را به خود جلب میکنند، درست مانند پویش «از خودمان شروع کنیم» كه شهرداري از آن حمايت كرد و «بيا حرف بزنيم» كه حالا وزارت بهداشت حامي آن شده است؛ حمايتي كه البته به اعتقاد جامعهشناسان خيلي هم در ماندگاري آن تأثيرگذار نيست و شايد هم نتيجه عكس داشته باشد. جنبشهايي كه درماههاي گذشته راه اندازي شدهاند، هركدام هدفي داشتهاند مثل همین جنبش «از خودمان شروع کنیم» که براي ارتقای فرهنگ ترافيكي مردم آغاز به كار كرد و بسياري ازهنرمندان و افراد مشهور مانند مهتاب كرامتي و فريد سجادي که بازيگر هستند و هدي ايزدي که نويسنده برنامه دورهمي است، از آن حمایت کردهاند. «من هم سوختم» و «نه به چهارشنبهسوري خطرناك» پويشهاي ديگري هستند که بعد ازحادثه پلاسكو براي افزايش فرهنگ ايمني درجامعه و به احترام شهداي آتشنشان پلاسكو راهاندازي شد. كمپين «ميان خطوط برانيم» هم كه ازسوي مردم در سال گذشته طرفداران زيادي پيدا كرد كه باز هم براي ارتقاي فرهنگ ترافيكي بود و حتي پليس راهور هم به عضويت اين كمپين درآمد. بعدها هم سردار سیدتیمور حسینی، رئیس پلیس راهور تهران بزرگ درباره اين پويش گفت كه تأثير اين كمپين براي افزايش نظم ترافيكي از اقدامات سلبي پليس تأثيرگذارتر بوده است.
ماجرای سمن هایی که روی دست دولت مانده اند! سر گر دانی سمن ها از تاسیس تا نظارت
اعظم پویان / مشارکت در امور خیر با زندگی روزمره بسیاری از ما آمیخته است اما این روزها با گسترش سازمان های مردم نهاد و خیریه ها جای خالی آموزش در امر خیر بسیار پررنگ دیده می شود. در جامعه رو به توسعه ما حضور سازمان های مردم نهاد، نقش پررنگی در ترویج مطالبه گری مردم خواهد داشت اما پیش زمینه این امر، آموزش برای داشتن نگاه صحیح به امر خیر است. مساله اینجاست که چگونه می توان کمک کرد تا پارادوکسی میان خیر و فرد دریافت کننده امر خیر صورت نگیرد. وقتی تفکر منطقه 1و2و3 تهران تصمیم می گیرد بچه ساکن مرز را برساند به جایی که خودش هست، این کودک نه می تواند به او برسد و نه گفتمان مشترکی شکل می گیرد. آموزش برای نوع فعالیت اجتماعی و فرهنگی سازمانهای مردمنهاد، یکسوی ماجرای فعالیت این سازمان هاست. نحوه جمعآوری اعانه توسط این سازمان ها که با وجود تغییرشرایط جامعه هنوز به شیوهسنتی صورت می گیرد از یکسو و نبود مکانیزمهای نظارتی دقیق بر نحوه فعالیت های مالی سمن ها از سوي ديگر، منجر به ایجاد شبهاتی در زمینه فعالیت های پولشویی این موسسه ها شده است. در همین ارتباط روزنامه «قانون» با «رضا درمان»، مدیرعامل جامعهیاوریفرهنگی به گفتوگو نشسته است. مجموعه جامعهیاوریفرهنگی ، یکی از سازمانهای خیریه مردم نهادی است که در اوایل جنگ در جهت رفع کمبودهای آموزشی مناطق دور افتاده شروع به کار کرد. این سازمان مدتها در زمینه مدرسهسازی فعالیت داشته و این روزها با فعالیت در زمینه مدرسهیاری، تجربیات ارزنده ای در زمینه فعالیت های خیریه در کشور کسب کرده است.
فعاليت سازماني زنان در سايه بيم و اميد
ليلا رزاقي: امروزه سازمانهاي غيردولتي زنان بهعنوان يکي از سازمانهاي جامعه مدني، صداي اکثريتي خاموش از زنان را پيگيري ميکنند که مطالباتشان اغلب از سوي جوامع تکصدايي و غالبا داراي رويکردهاي مردسالارانه ناديده گرفته شده است. شکافهاي جنسيتي، عدم دسترسي عادلانه به حقوق اجتماعي و اقتصادي زنان و تبعيضهاي ناروا، زمينهاي را براي اين سازمانها فراهم کرده تا بتوانند با برنامهريزيهاي هدفمند، زمينه را براي تغيير ارزشها در جوامع کمترتوسعهيافته فراهم کنند. با اين توضيح، ميخواهيم بدانيم وضعيت اين سازمانها در ايران امروز چگونه است؟ آيا سازمانهاي غيردولتي زنان در ايران توانستهاند مأموريت خود را درزمينه پيگيري مطالبات اقشار مختلف زنان، بهخوبي به انجام برسانند؟ آيا صدايي که از سازمانهاي غيردولتي زنان شنيده ميشود، صداي همه زنان ايراني است؟ پاسخ هريک از سؤالاتي که طرح شد، هم آري است و هم خير. نگاهي به عملکرد سازمانهاي غيردولتي زنان در ايران نشان ميدهد، اغلب آنها با درک محروميتهاي حقوقي و اجتماعي زنان در سالهاي اخير، اقدام به فعاليتهاي توسعهمحوري کردهاند که ذاتا با آنچه در ميان زنان طبقه متوسط ميگذرد، همخواني دارد اما بااينحال، نتوانسته است بهطور کامل، ساير اقشار و گروههاي اجتماعي زنان را نمايندگي کند. بااينحال، درحاليکه زنان سراسر جهان، هشتم مارس را روزي براي يادآوري عدالتخواهي جنسيتي ميدانند، گذري بر عملکرد اين سازمانها در سالهاي گذشته، ميتواند افق ديدي روشنتر براي آينده در اختيار فعالان اين عرصه قرار دهد.
استبداد جامعه و مدنیت
ماهرخ ابراهیمپور/ استبداد ایرانی، از نظریههایی به شمار میآمد که برخی تاریخنگاران و پژوهشگران تاریخ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درباره آن پژوهشهایی انجام داده و با رویکردهایی گوناگون در اینباره نگاشتهاند. این مساله که به یک شیوه ویژه حکومتگری در ایران از گذشتههای دور تا روزگار معاصر اشاره دارد، بیشتر در گستره تاریخ سیاسی، نگاه اندیشمندان و پژوهشگران را به خود کشانده است. این اما جنبه و رویهای دیگر دارد که تاریخنگاران و اندیشمندان کمتر بدان پرداختهاند؛ بررسی زمینههای اجتماعی شکلگیری استبداد ایرانی، اهمیتی بسیار در تحلیل این ویژگی جامعه و سیاست در تاریخ ایران میتواند داشته باشد. این که بستر اجتماعی شکلگیری و تداوم چنین پدیدهای مورد توجه قرار گیرد و لایههای پنهان آن در بخشهای گوناگون جامعه کاویده شود، دوستداران تاریخ اجتماعی ایران را به قلمرویی نو میتواند راه برد. حضور پروفسور محمدعلی همایون کاتوزیان اقتصاددان، تاریخنگار و پژوهشگر و اندیشمند علوم سیاسی در ایران، فرصتی جذاب به شمار میآید که بدان دستاویزی به این مساله بپردازیم. دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان، اقتصاددان، چندین دهه در انگلستان، ایران، کانادا و امریکا درباره اقتصاد و تاریخ جامعه ایرانی پژوهیده و تدریس کرده است. دستاوردهای پژوهشهای این اندیشمند به ویژه در زمینه اقتصاد سیاسی، در ایران با استقبالی گسترده همراه بوده است. او اکنون پژوهشگر پسا دکترا در کالج سنتآنتونی و عضو هیات علمی موسسه شرقشناسی دانشگاه آکسفورد انگلستان است. برخی کتابهای وی که به فارسی بازگردانده و در ایران منتشر شده است، بدینترتیباند؛ اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، استبداد، دموکراسی و نهضت ملی، نه مقاله در جامعهشناسی تاریخی ایران، دولت و جامعه در ایران، سقوط قاجار و استقرار پهلوی، تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران و مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران.
گزارش هشتمین نشست هم اندیشی نهادهای مدنی
هشتمین نشست هم اندیشی نهادهای مدنی توسط حامیان جامعه مدنی (حجم) با شرکت نمایندگانی از نهادهای انجمن حامیان کودکان کار و خیابان، گروه احیا، شبکه یاری کودکان کار، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست، انجمن تغذیه ایران، انجمن حمایت از حقوق کودکان، موسسه حمایتی خانه کودک و خانواده، کانون هموفیلی ایران و نواندیشان جوان جامعه مدنی با دستورجلسه: «برگزاری سمیناری از طرف هم اندیشان حجم در رابطه با شورای شهر»، «بررسی شاخص های توسعه پایدار» و «قرارگرفتن واحد پایش رویدادهای ملی در زیرمجموعه و حدود وظایف کمیته دیده بانی» روز یکشنبه مورخ 8 اسفند برگزار شد.
«فقر آموزشی»، حلقه واسط به ارث رسیدن «فقر درآمدی»؛ تحصيل ثروت از طريق علم
اعظم پویان - شاخص های فقر و مقایسه آن با آمارهای حوزه آموزش نشان می دهد در کشور ما هنوز علم، ثروت می آورد. در خانواده های فقیر به محض اینکه کوچکترین فشار درآمدی بر آنها تحمیل شود اولین چیزی که از سبد خانوار حذف می شود آموزش و بهداشت است. این خانوادهها برای تامین نیازهای اولیهشان چاره دیگری ندارند جز اینکه از نیازهایی که ظاهرا ضرورتی برای شان ندارد کم کنند تا حداقل نانی برای خوردن و سقفی برای ادامه حیات داشته باشند. بدین ترتیب، فقر از نسلی به نسل دیگر به ارث می رسد!
مرکز آمار ایران در یک طرح پژوهشی بررسی می کند که تحصیلات چه تاثیری بر درآمد دارد؟ در این طرح پژوهشی نشان داده شده که در دهک اول 34 درصد سرپرست خانوارها بیسواد هستند و این عدد وقتی به دهک دهم خانوارها می رسد به رقم 5 درصد رسیده و کاهش می یابد. دهک اول شامل اقشار کم درآمد جامعه است و به ترتیب، هرچه به دهک های بالاتر میرسیم میزان بهره مندی خانوارها ازنظر درآمدی افزایش پیدا می کند. درواقع در دهک های اول که درآمد کمتری دارند بهلحاظ بهره مندی از سواد نیز در سطح پایین تری قرار دارند. به عبارت دیگر با افزایش سطح سواد، درصد فقر نیز کاهش پیدا می کند، بهطوری که خانوارهای با سرپرست بیسواد بیشترین درصد فقر را دارا هستند.
گزارشها از کاهش سن ابتلا به ايدز و اعتياد خبر میدهند؛ نوجواني، قرباني آسيبهاي اجتماعي
خيلي از شماها، آن شبهايي را که پاي تلويزيون مينشستيم و سريال «آينه عبرت» را ميديديم، يادتان هست. قرار بود از سرنوشت مردان پير و جواني که معتاد ميشدند و بلاي خانمانسوز، زندگيشان را از هم ميپاشيد، عبرت بگيريم. آخرسر هم تمام آدم بدها دستگير ميشدند تا به جزاي عملشان برسند اما سالها از آن شبهاي خانوادگي گذشته و اين روزها خبري تلخ همه را نگران کرده؛ کاهش سن اعتياد در ايران. قبلا هم درباره اين موضوع بلواهاي زيادي به راه انداخته شده بود، وقتي که چند نفر از مسئولان اعلام کردند سن شروع به مصرف موادمخدر به 13 سال رسيده است. حالا هم با آمارهاي جديدي که مشاور دبيرکل ستاد مبارزه با موادمخدر ديروز داد، بازهم زنگ خطر پايينآمدن سن مصرف موادمخدر به صدا در آمده است. حميد صرامي گفت: «تحقيقات ما نشان ميدهد، 58 درصد از معتادان، زير 34 سال سن دارند و نشانهروي سيستم هوشمند اعتياد به سمتوسوي نوجوانان و جوانان کشور براي ايجاد قتلعام بين آنهاست.»
او ادامه داد: «شواهد در روند فعاليتهاي کشور نشان ميدهد که مداخلات به هر ميزان در سنين کودکي و نوجواني صورت گيرد، شرايط براي عدممصرف موادمخدر بهتر خواهد بود و تحقيقات ما نشان ميدهد همچنان مصرف ماده مخدر ترياک، هروئين، شيشه و ماريجوانا بهترتيب رتبههايي را به خود اختصاص ميدهند.» صرامی مداخله در اين روند از سوي نهادهايي مانند مدرسه و خانواده را ضروري دانست و گفت: «قطعا مداخلاتي که از سوي مدارس براي ايمنسازي و توانمندسازي دانشآموزان صورت ميگيرد، يک مداخله بيبديل است. قطعا اگر بتوانيم جلوي الگوی مصرف را بگيريم و جوانان و نوجوانان به چرخه اعتياد، حتي براي مصارف تفريحي وارد نشوند، باید گامهاي جديتري برداشته شود.»
بررسي هزارو يك آسيب اجتماعي پایتخت در گفت وگو با«فاطمه دانشور»؛ شهربرج و بارو نيست قلب هاي تپنده دارد
معتقدم که ما، شورای شهر تهران هستیم و نه شورای شهرداری اما دوستان در شورای شهر، بیشتر مباحث را در قالب شهرداری دنبال می کنند
گزارش هایی که در وزارتخانه ها ارائه دادم، منجر به اتفاقات مثمرثمری در حوزه کاهش آسیب های کودکان و زنان شد
تعداد زیادی بچه که عمدتا در روابط خارج از نکاح متولد شده اند، از چرخه اعتیاد در دوران شیرخوارگی خارج شده و بهبود یافته اند
چون نگاهم به مسائل مادران و کودکان جدی بود، فرصت دیگری را نداشتم تا مثلا به موضوعات شهرسازی بپردازم
هنوز یکی از مشکلات جدی، اعتیاد کودکان است . متاسفانه مراکزی برای سم زدایی کودکان چهار تا هفت ساله و نوزادان نداریم و پیگیر ایجاد آن هستیم
مسئولان، یک معضل اجتماعی بزرگ دیگر را كه کودکان کار و فروش آن ها بود باور کرده اند
شهر، برج و بارو نیست بلکه قلب های نازک تپنده است
اكنون 337 مادر شناسایی شده اند که فرزندان آن ها دچار این وضعیت – نداشتن شناسنامه – هستند
ما تعداد زیادی از زنان را به مجلس فرستادیم و انتظار فعالیت بهتری از آن ها در حوزه آسیب و خانواده داریم
در اسناد بالادستی، زنان آسيب ديده را به عنوان یک جامعه هدفی که نیاز به حمایت دارند، ندیده ایم و بیشتر حمایت ها در مورد زنانی بود که سرپرست خانوار هستند
آمارهای معنی داری از وجود 1500تا 2000 نفر زن فراری در تهران وجود دارد که اگر جلویش را نگیریم، می تواند رشد پیدا کند
در روستاها، بحث اجاره زن توسط شوهر وجود دارد و پس از آن، مددکاران ورود پیدا کرده تا بتوانند خانم و آقا را برای ترک به کمپ ها بفرستند
حقوقدانان از پیامدهای تصویب نشدن لایحه حمایت از کودکان میگویند؛ رنجهای کودکان متهم در دادگاهها
آیدا پیغامی| کودکان و نوجوانان و مسائل مربوط به حق و حقوق آنها یکی از موضوعاتی است که همیشه با بیتوجهی مسئولان روبهرو است. این بیتوجهی تا جایی ادامه پیدا کرده که لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان حدود ١١سال پشت درهای بسته مجلس مانده و در هر دوره از شروع مجلس بدون رسیدگی به دوره بعدی انتقال مییابد و در موارد دیگر بسیاری از حقوق مربوط به کودکان و نوجوانان گاه به دلیل رسیدگی بد به پروندهها و گاه به دلیل خلأهای قانونی که در این حوزه وجود دارد، نادیده گرفته و بهحال خود رها میشوند. منشور حقوق شهروندی پس از رونمایی، ١٠بند خود را به حقوق مربوط به کودکان اختصاص داد. البته پیش از این منشور سند ملی کودکان وجود داشت که در اکثر مواقع از سمت دستگاهها و نهادهای متولی این امر به دلیل اینکه فاقد ضمانت اجرایی لازم است، مورد توجه قرار نمیگرفت، حال با توجه به بندهایی که در منشور حقوق شهروندان به حقوق کودکان و نوجوانان اختصاص یافته، آیا با برجستهکردن این موضوعات میتوان توجه مسئولان را به موضوع مربوط به کودکان و نوجوانان جلب کرد؟
احمد شعبانيفرد، ورزشکار ايرانی با شعار «لغو کار کودک، همين امروز»، رکورد سهگانه جهان را ميشکند؛ از دریا تا دریا برای کودکان کار
دستش را تا آرنج داخل سطل زباله فرو برده و دنبال قوطي فلزي لابهلاي زبالهها ميگردد. نه از دستکش خبري هست و نه بوي زباله، شامهاش را اذيت ميکند. براي پرويز، کودک 12ساله افغان، کار از اين حرفها گذشته. حتي سرما هم حريف روزمرهگيهاي او نيست. «پارسال، نوک انگشتام همش زخم ميشد. نتونستم برم دکتر... بعضي وقتا خوب ميشه ولي دوباره همونجوري مثل قبلش ميشه...» دهها کودک ديگر مثل او، مبتلا به انواع آسيبهاي پوستي و ريوي هستند که اگر درمان نشوند، زرد زخم و قانقاريا گريبانشان را ميگيرد. حالا شنيدن تمام اين دردها بهانهاي شده براي يک جوان شناگر ايراني تا به دور از چالشهاي رنگارنگ و نخنماي اين روزها (مثل چالش آب يخ و چالش مانکن!) با ثبت رکوردهاي سهگانه (شنا، دووميداني و دوچرخهسواري) در گينس، مردم و مسئولان را به چالشي اثرگذار دعوت کند و خواستار «لغو همه اشکال کار کودک» در ايران شود. «دريا تا دريا»، عنوان طولانيترين رکورد سهگانه جهان بوده که قرار است از سوی احمد شعبانيفرد، ورزشکار ايراني، با شعار «لغو کار کودک، همين امروز» شکسته شود. حق دسترسي به خدمات درماني رايگان، بدون هيچ قيد و شرطي براي همه کودکان و رساندن صداي خاموش آنها، هدف اين رکوردزني عنوان شده است.
در نشست «از عقيمسازي تا سياستهاي حمايتي» مطرح شد؛ ناديدهگرفتن زنان، ريشه بياخلاقيهاست
مسئله عقيمکردن زنان آسيبديده و کارتنخواب از مصاحبه مولاوردي در فروردين 95 شروع شد؛ طرحي که به نظر ميرسيد پاککردن صورتمسئله و رفتن بهدنبال آخرين راهحل براي حذف کارتنخوابها از جامعه باشد. راهحلي که نهتنها اخلاقي نيست بلکه نميتوان برنامهاي بلندمدت يا ميانمدت را در چشمانداز آن ترسيم کرد. فعالان حوزه آسيبهاي اجتماعي معتقد هستند طرح چنين موضوعاتي، بيش از آنکه مسئله را حل کند، نوعي جريانسازي ازسوي مسئولان براي پنهانکردن مشکل و به نوعي فرار از پاسخگويي به افکار عمومي است. پروژه قانعکردن زنان کارتنخواب و عقيمسازي آنها، آنچنانکه مسئولان طرح ادعا ميکنند، در راستاي کاهش آسيبهاي اجتماعي مطرح شده است. درواقع، اين گروه بهدنبال عقيمکردن هدايتشده گروهي از زنان کارتنخواب هستند تا با اين راهحل بتوانند جلوي متولدشدن کودکان معتاد و آسيبديده را بگيرند. اين درحالي است که طبق قانون اساسي، عقيمسازي جز در مواردي خاص که مربوط به بيماري است، کاملا غيرقانوني بوده و هيچ مجوزي براي آن وجود ندارد. در همين ميان، حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعهشناسی ايران در نشستي که با حضور سياوش شهريور، مديرکل امور اجتماعي و فرهنگي استانداري تهران؛ محمدامين قانعيراد، عضو هيأتعلمي مرکز تحقيقات سياست علمي کشور و نيره توکلي، جامعهشناس و مدرس دانشگاه به بررسي بحث عقيمسازي پرداخت.