
بیش از دو دهه از ورود گسترده و گاه مسلط مفاهیمی مانند جامعه مدنی، نهادهای مدنی و فعالان مدنی در ادبیات رسانههای عمومی نمیگذرد، هرچند که سابقه تشکیل و حضور نهادهای مدنی بهویژه نهادهای صنفی در کشور بیش از اینهاست. در این زمان نهچندان زیاد فعالیت نهادها و کنشگران مدنی با فرازوفرودهای زیادی همراه بوده است که ناشی از علل مختلف اعم از درونی و بیرونی است. گاهی حکومت و آحاد جامعه علت اوج و فرود بودهاند و زمانی شرایط درونی نهادها. نگاهی به گفتهها و نوشتههای فعالان و پژوهشگران این حوزه مشخص میکند که بین وضعیت موجود نهادهای مدنی و نقطه مطلوب یا دستکم نقطه مقبول، فاصله است. طرفه آنکه حکومت نیز به دنبال اثبات همین امر است. در چنین شرایطی، ارزیابی مسیر طی شده و شناختن آسیبها و موانع ضرورت دارد تا در کنار ترسیم وضعیت مطلوب و ارزیابی دقیق از وضعیت موجود برای دستیابی به راههای طی فاصله بین این دو گام برداشته شود.














