نویسنده: حمزه علی نصیری
در بحبوحه رقابت های انتخاباتی، بحث «آموزش و پرورش»به صحن علنی و عمومی جامعه کشیده شد. اما آن اولویت های آموزشی و رسالتهای بر زمین مانده دستگاه تعلیم و تربیت و کاستی های ریز و درشتی که دانش آموزان و معلّمان را می آزارد و این مجموعه را از دستیابی به اهداف راستین خود باز میدارد، نبود. بلکه بحث بر سر نسخه فارسی یک سند آموزشی معروف به سند ۲۰۳۰ بود، که بود و نبودش در فضای فکری کنونی، برای«آموزش و پرورش» یکسان بود و هست و یارای هیچ تغییری در روند کار آن نبود و نیست. با این وصف، در سطح وسیعی به بحث گذاشته شد و تفاسیر حیرت انگیزی از آن تولید و با تعابیر تکان دهنده ای به مردم معرفی شد و موضوع«آموزش و پرورش»را بر سر زبان ها انداخت.
به حاشيه راندن يك طرح
هر چند، تعابیر و تفاسیری که در رابطه با آن سند، بر زبان ها جاری شد، هیچ قرابتی با محتوای آن نداشت، اما حساسیت ها را نسبت به امر «آموزش و پرورش» برانگیخت و هر چند که واژه ها و جمله هایی که به آن سند منتسب شد نه خود و نه مشابه شان در آن یافت نشد، اما همان موارد، خوراکی شد برای نطقها و شب نامه های بسیاری در سراسر کشور براي جلب نظر مردم از زن و مرد و کودک و پیر و جوان تا کارمند و صنعتگر و کارگر و چوپان به سمت «آموزش و پرورش!». هر چند عدهای چنین پنداشتند که هدف از آن همه واژه سازی خلاف واقع، تخطئه و تخریب دولت و اغوای ملت و کسب رأی اکثریت بود! اما این،«آموزش وپرورش» بود که جایگاه حساس و اهمیتش در سطح وسیعی مطرح شد. روزهای تبلیغات انتخاباتی سپری شد. مردم در ۲۹ اردیبهشت با حضور حداکثری خود در پای صندوق های رأی ريیس جمهور مورد نظر خود را انتخاب کردند. اول خرداد ۹۶، نشست خبری ريیس جمهور برگزار شد. خبرنگاران زیادی از داخل و خارج سوالات متعددی از حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، سیاست خارجی و داخلی، اوضاع منطقه و پدیده شوم تروریسم، تولید و اشتغال، آموزش و پرورش و ... پرسیدند که آقای رییس جمهور با کمال آرامش و گشادهرویی و با حضور ذهن تحسین بر انگیز، پاسخهای بسیار سنجیده و قاطع و روشن به همه سوالات خبرنگاران دادند. اما در خصوص سند آموزش ۲۰۳۰ سخنی گفتند که شاید هیچوقت از یادها نرود. روحاني گفت: «... هر کس به من تهمت زده، غیبت کرده، توهین کرده ... از همه گذشتم. اما از این توطئه ۲۰۳۰ من نمی گذرم...»! ولی بحث و تفسیر و تولید محتوا در رابطه با آن سند، از سوی طیفی از تریبون داران، باز هم ادامه یافت و «آموزشو پرورش» همچنان در صدر مسائل باقی ماند تا اینکه ريیس جمهور منتخب مردم، روز ۲۳ خرداد ۹۶ و تنها سه هفته بعد از آن نشست خبری، سند ۲۰۳۰ را از دستور کار خارج، و تمام رسانه ها، لغو سند ۲۰۳۰ را تیتر خبری خود و خبر مربوطه را با این عنوان منتشر کردند:«جلسه ۷۹۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حسن روحانی برگزار شد. در این جلسه سند ۲۰۳۰ لغو و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مبنای تمام فعالیتها عنوان شد».
توجه به كار تخصصيص
اما به راستی چه ویژگی هایی در این سند وجود دارد که تا این حد مساله ساز و مناقشه بر انگیز شد و مدافع و معارض پیدا کرد و در نهایت از دستور کار خارج شد؟ واضح است که ذهن های پویا، پاسخ این سئوالات را به راحتی می توانند با مطالعه آن سند که از تولیدات فکری دیگران و دگر اندیشان است و مقایسه آن با اسناد آموزشی و تربیتی کشورمان از جمله سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بیابند. نسخه فارسی آن سند و این سند همه جا در دسترس است.در اينجا ذكر چند نكته در باب لزوم توجه دوباره به سند 2030 ضروري است. اول آنكه طیف وسیعی از مردم به لحاظ شغلی قاعدتا هیچ ارتباطی با مقوله آموزش ندارند و اصولا نباید انتظار داشت که در مورد سند آموزش ۲۰۳۰ ، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش - که یک سند داخلی است - و یا هر آیین نامه و قانون آموزشی دیگری چیزی بدانند. حتی با وجود اینکه شعور سیاسی و بلوغ اجتماعیِ مردم - در پرتو رهنمودهای مقام معظم رهبری و سایر بزرگان آنها را جهت تعیین سرنوشت خویش به پای صندوقهای رأی آورد، باز نمی توان توقع داشت که بعد از سیاسی و رسانه ای شدن آن سند و بروز مناقشه بر سر آن، خود را ملزم به مطالعه آن بدانند و جهت کسب اطلاعات درست، مراجعه مستقیم به متن سند داشته باشند. لذا به رد یا قبول همان شنیده ها بسنده میکنند و چه بسا موضوع، همچنان برایشان مبهم میماند.
فهميدن اصل ماجرا
عده ای که قاعدتا به لحاظ شغلی با نهاد تعلیم و تربیت و امر آموزش و پرورش سر و کار دارند و یا به خاطر مسئولیت های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیاز به آگاهی از حقایق و تجهیز خود به اطلاعات روز دارند، به مطالعه سند ۲۰۳۰ پرداختند و با محتوای آن آشنا شدند که این حسن بزرگ این مناقشات و کارکرد مثبت تبلیغات انتخاباتی بود. یعنی حداقل، اقلیتی بر آن شدند که یک سند آموزشی و مضمون و فحوای نهفته در آن را مطالعه کنند. لذا اکنون به جرات می توان گفت کسانی که متن فارسی سند ۲۰۳۰ یونسکو را خوانده اند بسیار بیشتر از کسانی هستند که متن سند تحول بنیادین خودمان را خوانده اند.اما همه کسانی که بعد از احساس نیاز به خواندن سند ۲۰۳۰ ، به مطالعه جزيی یا کامل آن اقدامکرده اند، اظهار نظر جالبی داشته اند؛ «هیچ یک از چیزهایی که تریبون داران و شبنامه نویسان، در مورد سند ۲۰۳۰ گفتند و نوشتند و انتشار دادند، در سندی که ما خواندیم نبود! نکند سند ۲۰۳۰ ، نسخه دیگری داشته باشد که ما ندیده ایم!»
مطالباتي كه بايد دنبال شود
بحث بر سر سند2030، در گرما گرم انتخابات و سیاسی شدن آن غنیمتی بود و دستاوردی شد برای مردم. چرا که در ابتدای بحث کسی حتی نمی دانست که منظور از ۲۰۳۰ چیست! حتی اکثر مردم خیال میکردند خبری از اخبار ۲۰:۳۰ مورد بحث است! اما تدریجا زمینه آشنایی قاطبه مردم با یکی از کارهای مهم یونسکو که توجه به آموزش و بهبود زندگی است فراهم شد و به آشنایی عموم با یک سند مدون آموزشی تحت عنوان سند آموزش ۲۰۳۰ منجر شد.در نهايت اينكه شاید یکی از مهمترین شاخصه های حقوق شهروندی، آشنایی شهروندان با مطالبات خویش است. شایسته است هموطنان عزیز هم نسخه فارسی سند آموزش ۲۰۳۰ و هم متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کشورمان را مطالعه و باهم مقایسه كنند. مطالعه این دو، علاوه بر اینکه به برطرف شدن بسیاری از ابهامات کمک ميكند بلکه مردم را با مطالبات خود در زمینه زیربناییترین شئون زندگیشان - که همانا آموزش و پرورش است - آشناتر میسازد.
منبع: قانون