فتح الله آملی
روزنامه اطلاعات در شماره دوشنبه هجدهم آبان در یادداشتی به قلم فتح الله آملی می نویسد: قرار نیست هر چه را که داریم مصرف کنیم و چیزی برای آینده باقی نگذاریم. این یادداشت در ادامه افزود: این سرزمین و هر چه در آن است قرن های متمادی پابرجا بوده و آب و خاک و جنگل و رودخانه و درخت آن برایمان باقی مانده تا در آن بکاریم و بخوریم و اگر نه بهتر از قبل بلکه در همان حد و اندازه گذشته آن را به دست آیندگان بسپاریم اما رفتار ما حکایت از این واقعیت دارد که گویا ما حق داریم تا هستیم با همه سرمایه های کشور هر طور که می خواهیم رفتار کنیم بی آنکه نگران این باشیم که پس از ما هم نسل هایی می آیند و آنها هم باید از این سرمایه ها بهره بردارند.
این نگاه خودخواهانه و تمامیت خواه، قضاوت تلخی را در آینده برایمان رقم خواهد زد. اصلاً لازم نیست که چندین دهه صبر کنیم و به ورق زدن کتاب های تاریخی بپردازیم، برخی رفتارهای ما با سرمایه هایمان همین حال نیز عواقب این بی توجهی ها را نشانمان داده اند.
از خشک و سترون شدن بسیاری از دشت هایمان گرفته تا نابودی جنگل ها و محیط زیست؛ همین حال نیز عواقب آنان را می بینیم. اینکه برای زندگی خود حق داشته باشیم هر زمینی را بخشکانیم و هر جنگلی را بسوزانیم و هر طبیعتی را از بین ببریم و هر قطعه زمینی را به حراج بگذاریم و دل هر سنگی را بشکافیم و زخمی بر زخم بگذاریم و هر چه روی زمین و زیر زمین است را تنها ملک طلق خویش بدانیم بی دغدغه آینده و آیندگان، نهایت خودخواهی و بی عقلی است.
در طول سال های گذشته، طرفداران محیط زیست به هر زبانی درباره آسیب های زیست محیطی هشدار دادند اما به دلیل نگاه سیاسی به مقوله محیط زیست و برخورد جناحی با آن فریادشان به جایی نرسیده، حتی بدون دلیل با نگاهی امنیتی، آنان را مخالف خواندیم و با بی انصافی ضد انقلاب نامیدیم و همین کج سلیقگی باعث شد تا انجمن ها و تشکل های غیردولتی و مردم نهاد علاقه مند به محیط زیست قدرت پیدا نکنند و در سایه این خلاء هر مقام و مسئولی به خودش اجازه داد تا با محیط و طبیعت تحت امرش هر کار که می خواهد صورت دهد و از هر جفایی که گمانش می رود ابا نکند و همه دیدیم که با حاکمیت پول و سرمایه، دارندگان و قدرتمندان و ثروتمندان برجای جای سرمایه های ملی این بهشت باستانی تاختند و با این سرزمین و سرمایه های زیستی و طبیعی آن چه کردند.
در دشت ودمن و روستا و شهر این رویه بی توجهی به محیط زیست بی زبان یک سنت شد و گرچه عده ای را به رفاه و ثروت و مکنت رساند، اما کشور را فقیر کرد و البته فقرا و فقر را نیز گسترش داد. حساسیت نسبت به محیط زیست، حساسیت نسبت به حیات کشور است و باید کسانی که پیرهن چاک می کنند و داد می زنند و اعتراض دارند و گلایه سر می دهند نه به چشم غریبه که به چشم آشنا دید و به آنان قدرت بخشید نه آنکه صدایشان را در گلو به هزار بهانه و تهمت دروغ خفه کرد.
که اگر چنین می کردیم حال انجمن های قوی و محکمی داشتیم که تشکل های مردم نهاد قدرتمندی بودند در برابر هر تجاوزی به محیط زیست و حقوق شهروندی و زندگی سالم و با نشاط و حق برخورداری مسلم یک جامعه از فضای سالم زیست کوتاهی های فراوانی در این زمینه صورت گرفته است که باید به سرعت جبران شود تا هیچ مسئولی به خود اجازه ندهد پولی بگیرد و یک عرصه جنگلی یا عرصه ساحلی و یا عرصه طبیعی را به ثمن بخس به مایه داری واگذارد.
چنین تشکل هایی در بسیاری از کشورهای پیشرفته از قدرتی برتر از قدرت یک حزب فراگیر برخوردارند و مقامات جرأت نمی کنند که دست به تخریب سرمایه های ملی و بین نسلی بزنند. اخیراً همین فشار افکار عمومی و تشکل های مردم نهاد محیط زیستی، بساط یک کمپانی نفتی را در آمریکا برچید و دکل چند میلیون دلاری اش را سر و ته کرد.
در آلمان فعالیت این انجمن ها بسیار چشمگیر و قدرت و نفوذشان بسیار بالاست اما متأسفانه در ایران به دلیل نگاه امنیتی به این تشکل ها، شاهد آسیب های فراوانی به محیط زیست بوده ایم؛ از احداث سدهای بدون توجیه گرفته تا حفر هزاران حلقه چاه عمیق غیرمجاز و واگذاری عرصه های جنگلی و بهترین مناطق گردشگری به اشخاص حقیقی و حقوقی دولتی و نیمه دولتی و خصوصی و در شهرها هم همین نگاه تمامیت خواه حاکم بوده و شورای شهر و شهرداری به خود اجازه داده تا با شهر هر کار که خواست بکند و برای کسب درآمد شهر را و سرمایه های ملی و بین نسلی آن را بفروشد.
در همین تهران خودمان شاهدیم که با شهر چه کردند. فروش تراکم با شهر چه کرد، حال معلوم نیست حریم این شهر بی در و پیکر کجاست؟ باغ ها و باغچه ها و ییلاقاتش کجا هستند و کجا رفتند و چه شدند؟ از آن همه کوچه باغ و درخت چه مانده است؟
تازگی ها حتی شهرداری به یک تکه زمین مانده در وسط شهر که هرگونه ساخت و ساز در آن ممنوع بود نیز رحم نکرده است و ما باید از دعوای درون شورای شهر بفهمیم که 8 هکتار دیگر از اراضی عباس آباد در قبال دریافت 400 میلیارد تومان به یک بانک واگذار شده و شهرداری در توجیه تکه تکه کردن همین یک تکه باقی مانده از شهر با وجود ممنوعیت قانونی و دستور رهبری که در این اراضی ساخت و ساز، صورت نگیرد با صدای رسا بگوید بیهوده سیاسی کاری و جنجال نکنید، خوب کاری کردم.
منظور رهبری هم ساخت و ساز بخش خصوصی بوده و لذا واگذاری به سازمان ها و شرکت های دولتی و بانک ها و... و ساخت و ساز آنها و احتمالاً سربرآوردن ده ها برج اداری و شاید هم تجاری و مسکونی در صورت وابستگی به دولت یا ارگان های دولتی و حکومتی مانعی ندارد! و ماشاءالله با توجه به انبوه سازمان ها و ارگان ها و شرکت ها و نهادهای دولتی و نیمه دولتی اگر جلوی این کار گرفته نشود چیزی از این تکه زمین وسط شهر هم باقی نمی ماند! و یادمان نرود که در همین کشور بغل گوشمان ترکیه که اصلاً به عنوان مصداق کشور دمکراتیک و آزاد الگوی چندان خوبی هم نیست، تظاهرات پارک گزی چگونه و برای چه شکل گرفت.
به اعتقاد حقیر از جمله اقدامات بسیار لازمی که دولت تدبیر و امید باید صورت دهد کمک به پاگیری و رشد تشکل های مستقل و هوشمند مردم نهاد بویژه در مورد حفاظت از محیط زیست و حقوق شهروندی است که تقویت آنها و قدرت گیری آنها می تواند هر دو حق مسلم زندگی اجتماعی را از آسیب قربانی شدن در دعواهای سیاسی و حزبی و جناحی و عدم نظارت کافی نهادهای نظارتی و هجوم صاحبان قدرت و ثروت و نیز حتی هجمه مسئولان و کارگزاران کم توجه و یا اقتدارطلب و تمامیت خواه مصون نگه دارد.