نویسنده: جی فریدلاندر
همه ما درباره «توسعه پایدار» در حوزههای مختلف مطالب زیادی دیده خوانده یا شنیدهایم. اما تعریف توسعه پایدار چیست؟ در سال ۱۹۸۷، کمیسیون برانتلاند متعلق به سازمان ملل، تعریف زیر را برای توسعه پایدار پیشنهاد داد: «توسعهای که نیازهای نسل حاضر را برآورده کند بیآنکه توانایی نسلهای آینده برای برآورده کردن نیاز هایش را به خطر انداخته باشد.» توسعه پایدار به عنوان یک مفهوم قدرتمند به اثبات رسیده است و در تمامی سطوح اجتماعی از مواد شوینده گرفته تا طرحهای سرمایهگذاری برای تغییرات اقلیمی نفوذ کرده است. متاسفانه همراه با حضور همه جانبه این مفهوم، ابهام و نامعلومی نیز در آن بوجود آمده است. استفاده عام باعث شده تا این مفهوم به همه چیز و هیچ چیز معنی شود. از همین رو، انجمنها و بنگاههای اقتصادی که به حسن نیت در پی توسعه پایدار هستند، برای پیشرفت دچار سختی هستند؛ در حالی که بسیاری از اهداف گسترده بهبود رفاه اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی سخن میرانند، معلوم نیست که این اهداف به چه معنا بوده و چگونه باید عمل کرد. پژوهشهای میدانی اخیر درباره اقدامات تجاری نشان میدهد با اینکه دو سوم افراد به اهمیت توسعه پایدار در کسب و کار خود معتقد بوده، تنها ۱۰درصد احساس میکنند که کاملا درگیر مسائل توسعه پایدار هستند.
شاید حتی بدتر تمرکز روی ایجاد موازنه بین نیازهای کنونی و نیاز نسلهای آتی باعث میشود که مردم توسعه پایدار را یک بازی برد و باخت بدانند. مخالفین (سیاستمدارانی که تغییرات اقلیمی را منکر بوده، گروههای صنعتی که در پی حفاظت از منافع خود هستند و دیگران) این تصور از کمیابی را برجستهتر میکنند و پایداری را به شکل مجموعهای از فداکاریها به تصویر میکشند. برای مثال، ترس از اینکه کمک به محیط زیست باعث آسیب به اقتصاد شود، در طی دههاسال گفتگو درباره تغییرات اقلیمی بارها ابراز شده است.
اکنون زمان این است که از اصطلاحات جدیدی برای توضیح به مردم و انگیزه بخشیدن به آنها استفاده کنیم، اصطلاحاتی که از زبان توسعه پایدار فراتر رفته و امکان بالقوهای برای توضیح رفاه و فراوانی متقابل که از چشم ما دور مانده فراهم میآورد. تا جایی که فراوانی همزمان موجب گسترش فرصت اقتصادی میشود، جامعه را تقویت و کره خاکی ما را بازسازی میکند، این مکانیزم مهمی را برای به انجام رساندن اهداف مطرح شده در پاریس درباره تغییرات اقلیمی فراهم میآورد.
حل گرمایش جهانی با چشمانداز فراوانی: سامسو، دانمارک
در سال ۲۰۰۷، در حالیکه جهان روی بحث بینتیجه درباره تغییرات اقلیمی قفل مانده بود، سامسو، جزیره دانمارکی به نخستین انجمن کربن-منفی جهان شد که بیش از مصرف انرژی، انرژی قابل بازیافت تولید میکرد. با ظهور عهدنامه کیوتو، حکومت دانمارک به دنبال آن بود که کشوری با نخستین اجتماع دارای صد در صد انرژی قابل بازیافت باشد. این اجتماع، جزیره سامسو انتخاب شد. جامعه کشاورز و محافظه کار جزیره سامسو، شروع به بهرهبرداری از انرژی بادی، خورشیدی و بیولوژیکی و کارایی کرد تا جایگاه جدیدی برای خود در انرژی باز کند.
سورن هرمانسن، معلم و کشاورز محلی، با تکیه بر چشمانداز فراوانی این تلاش را هدایت کرد. طی جلسات، ساکنین در حین نوشیدن قهوه و چای، آرزوها و الهامات خود را به بحث میگذاشتند. آنها میخواستند جامعهای موفق برای کودکان خود بسازند همراه با انرژی مستقل از سوختهای فسیلی، و با وجود همه اینها، اقتصاد محلی را هم شکوفا شود و از راحتی و کیفیت زندگی هم چیزی کم نشود.
سورن در پاسخ، ده سال وقت صرف کرد تا شرکتهای متعلق به جامعه سامو را تا به برآورده کردن این اهداف برانگیزاند. پروژهها برگشت سالم سرمایه را فراهم آوردند و هفتاد میلیون دلار سرمایه محلی برای جامعه چهار هزار نفری به ارمغان آورد. پروژههای عمرانی شغل و مهارتهای جدید برای کسبه فراهم آورد. عایقسازی خانهها هزینههای انرژی را پایین آورد درحالی که باعث افزایش راحتی و درآمدهای قابل توجه شد. هزینه سوخت فسیلی وارداتی تا سالانه ۷ میلیون دلار در سال کاهش یافت و استفاده از ضایعات کشاورزی به عنوان سوخت گرمایی، برای کشاورزان درآمد اضافی ایجاد کرده و موجب رشد اقتصادی شد.
سورن، اختلاف زبانی را که اغلب مانع تعامل بین ذینفعان میشود از بین برد. او انرژی تجدیدپذیر و پروژههای محافظتی را با عبارات تجدید حیات اقتصادی و اجتماعی مطرح کرد. در نتیجه ماهیت گفتگو از ایجاد موازنه به مزایا تغییر کرد. بعد از صرف یک ماه با سامسو و سورن و تیماش، درسهای گرفته شده روشن بود: اهمیت زبان و دیدگاه در ایجاد پیوند بین مخالفین احتمالی را دست کم نگیرید.
وقتی از یکی از اعضای گروه پرسیدیم که چه یاد گرفته است. او پاسخ داد: «من فکر میکردم راهحل تغییرات اقلیمی یک مسئله فنی است، اما الان معتقدم که یک مسئله اجتماعی است.»
تنها با فرا رفتن از کلیاتی درباره توسعه پایدار و جستجوی مفهوم «فراوانی» برای تمامی ذینفعان بود که سامسو قادر شد به اهداف خود نائل آید.
جستجوی فراوانی فرصتهای پنهان را آشکار میسازد
فراوانی در قلب جهان انسانی و طبیعی نهفته است. طبیعت پرورنده و تکثیرکننده است و گونههای بیشمار و مکانهای زیستی ایجاد میکند. اجتماعات میکوشند تا ستبر و منعطف باشند. سازمانها در پی رشد و رفاه هستند. هماهنگی این گرایشات نتایج موثر به بار میآورد.
فراوانی کمیابی را واژگون کرده و به سوی امکانهای جدید رو میآورد. راهحلهای فراوانی یک حلقه متقابل و تقویتکننده ایجاد میکند که بوسیله آن میتوانیم به بهبود اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی دست یابیم. جستجوی این حلقه فراوانی با ارائه راهکاری برای بررسی مشکلات، ابتکار و فرصت را به پیش میراند.
ممکن است مقدار منابع طبیعی در دسترس ما ثابت باشد، اما ما به طرز قابل توجهی در استفاده از آنها ناکارآمد هستیم: برای تامین یک سبک زندگی آمریکایی، حدود یک میلیون پوند مواد لازم است، و کمتر از ۱ درصد از هرچیزی که ما تولید میکنیم بعد از شش ماه هنوز تحت استفاده است. فرصتها هیجانآور است. اما فراوانی از کارآمدی فراتر میرود، درست همانطور که کشاورزی ارگانیک حاصلخیزی را تجدید و بهبود میبخشد، یک اقتصاد فراوانی نیز به شیوههای پیشبینی نشده میتواند بالقوه احیاگر باشد.
نمودار زیر با جزئیات نشان میدهد که یک دیدگاه فراوانی چگونه همزمان برای مردم، کره زمین و سود مالی، نتایج ویژهای به بار میآورد.
کاربرد این اهداف در فعالیتهای مشترک برای تمامی جوامع و بنگاههای اقتصادی نشاندهنده فرصتها و بوجود آورنده آن چیزی است که حلقه فراوانی مینامیم.
حلقههای فراوانی در صنایع و جوامع از جزیره سامسو فراتر رفتهاند، اما فراوانی خیلی با وضعیت موجود دمساز نیست. فراوانی راستین نیازمند بهبود مداوم است. داشتن کربن منفی در سال ۲۰۰۷ یک شاهکار بود و یک موقعیت تاثیربرانگیز باقی مانده است. امروزه، جزیره سامسو در تلاش برای اینکه تا سال ۲۰۳۰، عاری از هرگونه سوخت فسیلی باشد، در حال بازسازی خویش است. تا سال ۲۰۳۰، سامسو با چالشهای جدیدی مواجه خواهد بود که کارهای متفاوتی را برای در فراوانی ماندن، میطلبد. ما چطور، آیا محله، روستا و شهر ما یک اجتماع متکی به فراوانی است؟
منبع: یاری کده