نویسنده: سید هادی موسوی
مقدمه:
یکی از ویژگیهای جهان معاصر، برجستگی و محوریت انسان و موضوعات مرتبط با او در کلیه عرصههاست. انسان بهعنوان عامل محوری هر گونه نقشآفرینی در آینده مورد توجه ویژهای قرار گرفته است.
از عصر روشنگری به بعد، جامعه بشری، به تعریف جدیدی از انسان و جهان پرداخت. طی این سالها، انسان بهعنوان موجود ذیحقی شناخته شده که توانایی اداره امور شخصی و اجتماعی خود را (از طریق قراردادهای اجتماعی) دارد. حق یکی از مقولههای فربه در رشتههای مختلف همانند حقوق، علوم سیاسی، اخلاق میباشد و از این رو پرداختن به آن ولو کلی و مختصر به عنوان پیشزمینه در همه عرصههایی که بحث حق و حقوق به معنای عام آن پیش میآید، به نظر حیاتی میآید.
تا قبل از قرن سیزدهم میلادی، حق عمدتاً در معنای حق بودن (خیر) که نقطه مقابل آن باطل بودن (شر) است به کار میرفت. از قرن سیزده به بعد حق به معنای جدید آن یعنی حق داشتن بهکار رفت و این معنای دوم بود که باعث شفافیت و عینیت مفهوم حق و همین طور کاربرد آن گردید. حق در این معنا مهمترین عنصر شهروندی و همینطور مهمترین هدف و محرک حرکت ها و نهضتهای اجتماعی است و از آن مهمتر انسانیت انسان، حیثیت ذاتی و کرامت او در پرتو بهرهمندیاش از حقها معنا و مفهوم پیدا میکند. حضور حقها در بطن زندگی اجتماعی و از آن طریق تأمین و تضمین انسانیت و حیثیت و کرامت انسان در گرو تلاش فردی و اجتماعی انسانهاست به عبارتی، تلاش افراد در روابط بین خودشان و در رابطه با موجود قدرتمند دولت، ضامن واقعی اجرای حقهاست. از طرف دیگر اگر جنبشهای اجتماعی در قالب و چارچوب حقمدار شکل گرفته و ماهیت احساسی و خطرناک به خود نگیرد و دولت (که اصولاً باید نماینده همه شهروندان باشد) و گرایش غالب و حاکم بر جامعه، این حرکت حقمدار را پذیرا شده و طرد نکند، در آن صورت میتوان به تأمین و تضمین صلح و زندگی مسالمتآمیز، عدالت، ثبات و تمامیت ارضی و وحدت جوامع امیدوار بود.
یکی از مکانیسمهای اساسی در این راستا، آموزش شهروندی است. (همتی، ۱۳۸۷) آموزش شهروندی عامل مهمی در نهادینه شدن حقوق شهروندی است. آموزش شهروندی منجر به تحکیم و تقویت نظام ارزشی مهارتهای شهروندی در جهت استحکام دموکراسی و مشارکت پایدار شهروندان میگردد. این مؤلفه ضامن بقاء و تداوم حیات اجتماعی و میزان توسعه همهجانبه جوامع صنعتی و رو به پیشرفت است. چنین تربیتی از همان آغاز طفولیت نوعی اعتماد به نفس و رفتارهای مسؤولانه را از نظر اجتماعی و اخلاقی به وجود میآورد؛ نقش دیگر این مولفه، ارائه اطلاعات و آگاهی در مورد مسایل عمومی جامعه در ابعاد محلی، ملی و جهانی است. چنین آموزههایی واجد فضایل و اخلاق مدنی و جمعی است و جستجویی برای مساوات طلبی است. در واقع آموزش شهروندمداری در یک جامعه باعث این شده که تمام اعضای جامعه از حس شهروندی مثبتی به صورت ملی برخوردار باشند و ضمن برخوداری از احترام ملی، از حقوق مشخص اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بهرهمند گردند.
یادگیری پارامترهای آموزش رفتار شهروندی به افزایش کیفیت زندگی جمعی و تقویت سرمایه اجتماعی در زندگی کمک شایانی میکند. آموزش رفتارهای شهروندی در افزایش کیفیت عملکرد سازمانهای مدنی بسیار اثرگذار است، این آموزهها به تقویت اخلاق اجتماعی و بسط همبستگی اجتماعی یک جامعه در سطح محلی، ملی و جهانی کمک خواهد کرد، آموزش شهروندی بخشی از وظایف مدیریت شهری است، در واقع دولت و نهادهای قانونگذار، سازمانهای ملی و محلی، تشکلهای مدنی و… از طریق آموزش حقوق شهروندی و مهارتهای زندگی جمعی و شناخت اصول مدیریت شهری نقش بارزی در تربیت شهروندان خواهند داشت. بر این اساس، در نوشتار حاضر، مطالب در دو محور بررسی شده است: نخست تعریف مفهوم شهروندی وحقوق شهروندی و آموزش و تربیت شهروندی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و سپس به ابعاد و انواع حقوق شهروندی و آموزش آن پرداخته شده است.
۱- تعاریف
۱-۱- شهروند (Citizen) : شهروند عبارت است از کلیه افراد اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ، از هر نوع دین و آیین و قومیت و طبقه اجتماعی که در یک جامعه زندگی مینمایند (ملکی، ۱۳۸۷به نقل از ساعی ارسی، ۱۳۹۱). شهروند به اتباع یک شهر یا کشور اطلاق میشود که توسعه و رعایت و ایجاد مصادیقی مانند: آزادی، مالکیت، امنیت و غیره برای آحاد مردم در نظر گرفته میشود. شهروند در گذشته به کسی گفته میشد که در شهر ساکن بوده و مطابق قانون از مزایای مدنی آن بهره مند میگردید. امروزه شهروند اصطلاحی است که با نفوذ حقوقی مدرن و تلقیهای جدید مفهوم وسیعی یافته و مترادف تمام اتباع یک کشور به کار میرود و مصادیق آن آزادی، مالکیت و امنیت است (همان منبع: ص ۱۳۹).
۱-۲- حقوق شهروندی (Citizen Right): حقوق شهروندی عبارت است از برخورداری افراد یک جامعه از کلیهی حقوق فردی و اجتماعی. حقوق شهروندی آمیختهای از وظایف و مسئولیتهای افراد در قبال یکدیگر، شهر و دولت میباشد. به مجموعهی این حقوق و مسئولیت ها "حقوق شهروندی" اطلاق میشود (ساعی ارسی، ۱۳۹۱).
اصطلاح حقوق شهروندی (در مفهوم جدید) اولین بار در اعلامیه حقوق بشر و شهروندی سال ۱۷۸۹م فرانسه مطرح شد که پس از تصویب در صدر قانون اساسی سپتامبر ۱۷۹۱م قرار گرفت. اعلامیه جهانی حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸م در مجمع عمومی ملل متحد به امضای کشورها رسید در بسیاری از مواد خود از محتوای اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه الهام گرفته است (آفنداک، ۱۳۸۵به نقل از محسنی، ۱۳۸۹).
۲- مؤلفههای شهروندی
برای شهروندی، مؤلفههایی قائلند؛ صاحبنظران با توجه به نوع نگاه خود، مؤلفههای شهروندی را مطرح میکنند؛ سامرز؛ تفکر انتقادی، توجه به نفع عمومی، مشارکت در زمینه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، درک نیازها و نگرشهای دیگران، رفتار متعهدانه و… را مدنظر قرار میدهند. (فتحی واجارگاه و واحد چوکده، ۱۳۸۸) اندیشهورزی و ژرفاندیشی، سعه صدر و تحمل اندیشههای مخالف، قانونگرایی و قانونپذیری، احساس خودارزشمندی و عزت و اعتماد به نفس، تمایل به رقابت سازنده، عدم تمکین به روابط مبتنی بر قدرت مستبدانه، تقویت روحیه پرسشگری و کنجکاوی، تمایل به تفکر خلاّق و واگرا در حل مسائل مبتلابه محیط پیرامون، توانایی و جرأت در ابراز اندیشه، از جمله ویژگیهایی است که بهعنوان پایههای مفهوم شهروندی قلمداد میشود (مهرمحمدی،۱۳۷۷) در مجموع مؤلفههای شهروندی عبارتند از:
۲-۱- دانایی محوری
شهروند، کنجکاو و در جستجوی دانایی است. در دانایی محوری که مهمترین مؤلفه متشکله شهروندی است، گام اول مشارکت فعال و مسؤولیت پذیری است و داشتن آگاهی در زمینه موضوعات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی در سطح محلی، ملی و بینالمللی پیشنیازی اساسی به شمار میرود.
۲-۲- وطن دوستی
یک شهروند به شهر و کشورش احساس تعلقمی کند. وطندوستی به معنای وفاداری نسبت به کشور خود و دیدن مصالح جامعه در انجام فعالیتهای روزانه است. یکی از مسائل عینی شهروندی، احساس تعلق اجتماعی به فرهنگ، آداب و رسوم و… یک کشور است. تجلّی عینی این احساس این است که یک شهروند، مرز و بوم خود را خانهی اصلی خود بداند. این احساس به طور طبیعی در میان جامعه مهاجران، احساس ضعیفی است.
۲-۳- قانون مداری
قانون عاملی است که زمینه انسجام و یگانگی میان افراد جامعه را فراهم میسازد. شهروند تلاش میکند تا قوانین را علیرغم این که مغایر با نفع شخصی او باشد، در زندگی به کار گیرد. او هرگونه اعتراض به قانون را از مسیر گفتمان پی میگیرد. اما در ابتدا التزام عملی به قانون را وظیفه خود میداند.
۲-۴- مسؤولیت پذیری
شهروندی مفهومی است که با مسؤولیت و مسؤولیتپذیری آحاد جامعه همراه است از آنجایی که در جامعه، فرد آیینهی دیگران است، هرگونه تسامح در انجام وظایف خود را، در زیرساختهای جامعه مؤثر میداند. زیباترین احساس خوشایند شهروندی، تلاش برای همکاری و تعاون و بار مسؤولیت خود و دیگران را به دوش کشیدن است.
۲-۵- مشارکت
ارسطو، جامعه سیاسی را یک جامعه اخلاقی میداند که در آن شهروندان از طریق مشارکت پیشرفت میکنند. از نظر ماکیاولی، شهروندی مغایر با بیتفاوتی است، آن یک وظیفه و تعهد است که هم به نفع جمعی و هم به نفع شخصی توجه دارد. مشارکت تنها این نیست که فرد در نقش رأی دادن ظاهر شود، بلکه در فرآیند شهروندی باید نقش راهبردی داشته و اشاعهدهنده فرهنگ مسؤولیتپذیر باشد.
۲-۶- انتقادگری و انتقادپذیری
انتقادگری و انتقادپذیری اصل اساسی تعاملات مؤثر میان شهروندان است. آنان باید توانایی داشته باشند تا فعل و انفعالات جامعه را مورد مداقه قرار دهند و سپس هرگونه تحلیل فکری: منظم و منطقی و جهت بهبود فرآیندها را ارایه دهند (فتحی واجارگاه و واحد چوکده،۱۳۸۸). انتقادپذیری نیز به معنای توانایی تحلیل نظر دیگران و سپس درک منطق و مفهوم پیاده و پذیرش و یا رد آن است.
۲-۷- شهروندی چند بعدی
شهروندی چند بعدی، لازمه فعالیت شهروندان در مواجهه با چالشهای قرن بیست و یکم است. شهروندی چندبعدی، مستلزم این است که شهروندان دارای تواناییهای زیر باشند:
مواجهه با مشکلات بهعنوان عضوی از یک جامعه جهانی؛ فعالیت مشارکتی با دیگران؛ عهدهدار شدن مسؤولیت برای نقشها و وظایفی که در جامعه وجود دارد؛ تفکر منتقدانه و منظم و البته مستمر؛ توانایی حل تعارض در یک بستر عاری از خشونت؛ اتخاذ شیوه زندگی که پاسدار و حامی ویژگیهای محیطی است؛ احترام و دفاع از حقوق بشر؛ مشارکت در زندگی عمومی؛ به کارگیری تکنولوژی اطلاعات به عنوان یک مزیت مدنی.
۳- آموزش و تربیت شهروندی
آموزش و تربیت شهروندی از مفاهیم مجادلهای و بحثبرانگیزی است. گوایگلی در تبیین مفهومی تربیت شهروندی، سه مؤلفهی به هم مرتبط را تحت عنوان دانش شهروندی، مهارتهای شهروندی و نگرش شهروندی مدنظر قرار داده و آنها را از جمله عناصر اصلی تعریف شهروندی میداند (فتحی واجارگاه و واحدچوکده، ۱۳۸۸).
وی هر کدام از مولفههای سه گانه فوق را عبارت میداند از: دانش شهروندی عبارت است از عقاید و اطلاعات اساسی که یادگیرندگان به منظور اینکه شهروند مسؤول و مؤثر یک دموکراسی باشد باید بدانند و به کار گیرند. مهارت شهروندی عبارت است از مهارتهای عقلانی مورد نیاز به منظور فهمیدن، توضیح دادن، مقایسه کردن، ارزیابی کردن اصول و عملکردهای دولت و شهروندی. مهارتهای شهروندی همچنین شامل مهارت های مشارکتی است که شهروندان را قادر میسازد تا خط مشیهای دولت را تحت نظارت و تأثیر قرار دهند.
نگرش شهروندی عبارت است از ویژگی های شخصیتی، خلق و خویها، تعهدات مورد نیاز برای حفظ و گسترش حکومت دموکراتیک و شهروندی. نمونههایی از نگرش شهروندی عبارت است از احترام به ارزش افراد، صداقت، تحمل و شکیبایی، همدردی و وطن پرستی، تعهد نسبت به حقوق بشر، نفع عمومی، برابری و رعایت قانون. گوایگلی، تربیت شهروندی را توسعه دانش، مهارتها و نگرش شهروندی در فراگیران میداند (همان منبع).
استراتژی یونسکو در قلمرو آموزش شهروندی و حقوق انسانی مبنی بر رویکرد جامع برای حقوق انسانی است، این حقوق غیرقابل تقسیم بوده و وابستگی متقابلی با همه حقوق شهروندی (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) دارد. در این دیدگاه، هدف آموزش شهروندی انتشار و توزیع اطلاعات برای ساختن یک فرهنگ کلی حقوق انسانی با بهرهمندی دانش و مهارت قالب بندی نگرشهای مثبت و آماده کردن فراگیران با تواناییهای لازم برای همراهی و ایجاد تغییرات اجتماعی است. بنابراین هدف آموزش حقوق انسانی و شهروندی عبارت است از: تلاش و کوشش فراوان در رابطه با حقوق انسانی و آزادیهای اساسی. توسعه کامل شخصیت انسانی و احساس وی از جایگاه و مرتبه خود. رشد ادراک افراد، برابری جنسیتی و دوستی و برادری بین همه ملل، افراد بومی و گروههای نژادی، تقویت فعالیتهایی در جهت برقراری صلح ( ایزدی، صمد و علی آقامحمدی،۱۳۸۶).
۴- ابعاد حقوق شهروندی
اعلامیه جهانی حقوق بشر در این زمینه مقرر میدارد؛ کمال مطلوب انسان آزاد و رهایی یافته از ترس و فقر در صورتی حاصل میشود که شرایط تمتع هر کس از حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین مدنی و سیاسی او ایجاد میشود. بند دوم ماده ۲ میثاق بین الملی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مقرر داشته که: کشورهای طرف این میثاق متعهد میشوند که اعمال حقوق مذکور در این میثاق را بدون هیچ نوع تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر گونه عقیده دیگر، اصل و منشاء ملی یا اجتماع، ثروت، نسب یا هر وضعیت دیگر تضمین نمایند. همچنین در بند سوم همین ماده بر توجه به حقوق اقتصادی شناخته شده در این میثاق و تضمین آن تأکید شده است. حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را می توان در مؤلفههایی چون حق آزادی، انتخاب شغل و استفاده از شرایط اختیار و رضایت بخش و همچنین حمایت در برابر بیکاری و دریافت دستمزد مساوی و بر ابر و دریافت پاداش منصفانه و رضایتبخش، حق داشتن مسکن، حق تشکیل اتحادیهها و سندیکاهای صنفی و عضویت در آنها، حق استفاده از بهداشت عمومی، مراقبتهای پزشکی، بیمههای اجتماعی و خدمات اجتماعی، حق تحصیل و کارآموزی حرفهای، حق مشارکت در فعالیت های فرهنگی با در نظر گرفتن شرایط یکسان، حق دسترسی به کلیه امکانات خدماتی که به عموم عرضه میشود از قبیل وسایل نقلیه، هتلها، رستورانها و پار کها، مورد مطالعه قرار داد (ماده ۵ کنوانسیون بین المللی؛ به نقل از محسنی ۱۳۸۹).
آلن سیرز و وان هبرت در تحلیل ابعاد شهروندی، دیدگاه دیگری را بیان میکنند. آنها ابعاد شهروندی را عبارت میدانند از:
۱- بعد مدنی شهروندی؛
۲- بعد سیاسی شهروندی؛
۳- بعد اجتماعی – اقتصادی شهروندی؛
۴- بعد فرهنگی یا گروهی شهروندی.
در بعد مدنی شهروندی، ارزشهای اساسی جامعه، حدود تصمیمگیریهای دولتی در ارتباط با افراد شهروند، حقوق و تعاملات گروههای ویژه و ذینفع را مشخص میکند. بعد مدنی شهروندی، عواملی نظیر آزادی در گفتار، برابری در مقابل قانون، آزادی در تعاملات و ارتباطات به معنای عام و همچنین جریان آزادانه دسترسی به اطلاعات را شامل میگردد. بعد سیاسی شهروندی، مسائل حق رأی و مشارکت سیاسی شهروندان است. به عبارت دیگر، شهروندی سیاسی، به حقوق و وظایف سیاسی اشاره دارد که در قالب نظام سیاسی تبلور پیدا میکند. بعد اجتماعی – اقتصادی شهروندی، به ارتباط بین افراد در یک موقعیت اجتماعی و همچنین به مشارکت در یک فضای باز سیاسی اشاره دارد. بعد فرهنگی یا گروهی شهروندان، به شیوه ایاز فرآیند گسترش تنوع فرهنگی اشاره میکنند که با موضوعاتی نظیر توانایی پذیرش فرهنگهای دیگر، مهاجرت جهانی، افزایش تحرک و تغییرپذیری همراه است. شهروندی فرهنگی به آگاهی از میراث عمومی فرهنگی اشاره دارد (فتحی واجارگاه و واحد چوکده، ۱۳۸۸).
۵- انواع حقوق شهروندی
حقوق شهروندی در سه بعد حقوق مدنی، حقوق اجتماعی و حقوق سیاسی قابل شناسایی است.
۵-۱- حقوق مدنی
آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی عقیده و مذهب، آزادی مالکیت و آزادی رفت و آمد از برجستهترین حقوق مدنی یک شهروند شمرده میشوند. بدون تضمین حفاظت از این حقوق توسط نظام سیاسی و جامعه نمیتوان قائل به وجود مفهوم 'شهروندی' شد.
۵-۲- حقوق اجتماعی
حق تشکیل سازمان، انجمن و سندیکا برای تجمیع، بیان و برآوردهسازی مطالبات اجتماعی، حق برخورداری از بهداشت عمومی، حق برخورداری از آموزش فراگیر و عمومی، حق برخورداری از حمایت قانون، حق برخورداری از رفتار برابر در مقابل دستگاه قضایی، حق داشتن دستمزد عادلانه، حق داشتن استراحت و توزیع اوقات فراغت، حق زنان در برخورداری از حقوق برابر با مردان، حق برخورد مبتنی بر کرامت انسانی و رعایت حقوق طبیعی از طرف حکومت، حق برخورداری از آزادی تجمع برای اعتراض مسالمتآمیز و حقوقی مشابه. شهروند فردی است که درعرصه جامعه از حقوق ذکرشده برخوردار باشد.
۵-۳- حقوق سیاسی
حق دسترسی برابر به مناسب حکومتی، حق برخورداری از مشارکت سیاسی نهادمند، حق تشکیل حزب برای شرکت در تعمیمسازی سیاسی، حق برخورداری از انتخابات منظم ادواری، آزاد و سالم. برخورداری از حق عزل حاکمان از طریق سازوکارهای مطلوب، حق داشتن امنیت سیاسی، حق نقد حاکمان از طریق نهادینهسازی آزادی بیان. حقوق سیاسی به عنوان حقوق عالی شهروندی تعریف میشود. چنانچه حقوق سهگانهی فوق رعایت نشود وجود مفهوم "شهروند" دچار شک و تردید میشود. رعایت یا عدم رعایت حقوق گفتهشده با ماهیت نظامهای سیاسی ارتباط مستقیم دارد. بنابراین مردمسالاری کردن (دموکراتیزاسیون) در حوزه سیاست ابزاری مهم برای تحقق "شهروندی" است. استبداد سیاسی یا بهعبارتی حکومت مطلقه (Absolutism) مانعی مهم برای نهادینگی "حقوق شهروندی" قلمداد میشود (ساعی ارسی، ۱۳۹۱).
۶- آموزش حقوق شهروندی
آموزش حقوق شهروندی به طور غیررسمی در خانه یا محل کار یا کارگاههای آموزشی و یا بهطور رسمی در دروس مدارس ابتدایی به شهروندان آموخته میشود. آنان از این طریق به شهروندان فعال، آگاه و مسئول تبدیل میشوند.
تربیت شهروندی، یکی از فروع شهروندی است که با توجه به تحولات سریع اجتماعی، فنآوری و سیاسی دوران معاصر، از جمله دلمشغولیهای برنامهریزان و سیاستگذاران آموزش و پرورش کشورهای جهان به شمار میآید. در کشورهای توسعهیافته، مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده میشود و دولت نیز آموزشهای لازم را در اختیار والدین و آموزگاران قرار میدهد. در انگلستان از سال ۲۰۰۲ میلادی، آموزش شهروندی و آشنایی با آن به طور رسمی در برنامهی درسی مدارس از سنین ۱۱ تا ۱۶ سالگی قرار گرفت. اهداف این آموزش بدین قرار است:
۱- آشنایی با حقوق و مسئولیتهای شهروندی
۲- بحث و بررسی دربارهی سرفصلها و موضوعات مهم شهروندی
۳- فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیتهای اجتماعی
۴- مشارکت فعال در یک برنامه اجتماعی یا گروهی (خورشیدی، ۱۳۸۹به نقل از ساعی، ۱۳۹۱).
۷- مهارت های اجتماعی مرتبط با درک و حمایت از حقوق شهروندی:
شناسایی و پذیرش تفاوتها؛ ایجاد روابط فردی مثبت و غیرظالمانه؛ حل اختلاف بهصورت مسالمتآمیز؛ قبول مسئولیت؛ مشارکت در تصمیمگیریها؛
۸- روش های و راهکارهای ایجاد و تقویت مهارت شهروندی
برخی از مهمترین روشهای ایجاد و تقویت مهارت شهروندی در مدرسه عبارتند از:
۱. آشناکردن دانشآموزان با قوانین و مقررات جامعه
۲. آشناکردن دانشآموزان به حقوق شهروندیشان
۳. آموزش اخلاق و ادب اجتماعی به دانشآموزان
۴. آموزش رعایت انضباط اجتماعی و حفظ اموال عمومی
۵. آموزش کمک به همنوعان و شهروندان بدون توجه به مکان زندگی، رنگ، نژاد، مقام و ثروت.
۶. آموزش قائل شدن حق زندگی برای همه
۷. اشاعه آزادانهی افکار، مردمسالاری و وحدت ملی در جامعه به دانش آموزان
۸. آموزش رعایت حقوق همهی گروهها، طبقات، ادیان، قومیتها و نژادها و…
۹. گسترش ارزشهای والای انسانی در جامعه و نهادینه کردن آنها
۱۰. از بین بردن تضاد و کشمکش بین مردم در جامعه
۱۱. آموزش احترام به کرامتهای انسانی به دانش آموزان
۱۲. آموزش نظم، وجدان کاری و فرهنگ کار به دانش آموزان
۱۳. آموزش عدالتجویی و حقجویی و پرهیز از ظلم به دانش آموزان (همان منبع).
۱۴. برگزاری سمینارها و دورههای آموزش حقوق شهروندی
۱۵. ارائه بروشورهایی در زمینه آموزش حقوق شهروندی
۱۶. اجرا و توجه جدی به طرح شهردار مدرسه در مدارس
۱۷. بهرهگیری از الگوی مدارس دموکراتیک در مدرسه.
از دیگر مهارتهایی که آموزش و یادگیری آنها در پرورش شهروندانی فعال موثر است، میتوان به این موارد اشاره کرد:
الف – تقویت شیوههای همکاری و کار گروهی.
ب – تصمیمگیری به شیوه شورایی.
ج – توانایی بخشیدن به افراد برای استدلال و نقد کردن.
د- تقویت مهارتهای مؤثر ارتباطی.
هـ – مدیریت مشترک فعالیتها و کارهای محلی.
و- درگیر شدن در کارها و فعالیتهای محلی.
ز- تقویت گفتگو و مهارتهای مشارکتی (ذکایی، ۱۳۸۱).
۹- نتیجه گیری
شهروندی مجموعهی گستردهای از فعالیتهای فردی و اجتماعی است. فعالیتهایی که اگرچه فردی باشند اما برآیند آن، به پیشرفت وضعیت اجتماعی کمک خواهد کرد. شهروندی، از جمله مفاهیم نو پدیدی است که به طور ویژهای به برابری و عدالت توجه دارد و در نظریات اجتماعی، سیاسی و حقوقی جایگاه ویژهای پیدا کرده است. مقوله «شهروندی» وقتی تحقق مییابد که همه افراد یک جامعه از کلیه حقوق مدنی و سیاسی برخوردار باشند و همچنین به فرصتهای مورد نظر زندگی از حیث اقتصادی و اجتماعی دسترسی آسان داشته باشند. ضمن اینکه شهروندان به عنوان اعضای یک جامعه در حوزههای مختلف مشارکت دارند و در برابر حقوقی که دارند، مسئولیتهایی را نیز در راستای اداره بهتر جامعه و ایجاد نظم بر عهده میگیرند، و شناخت این حقوق و تکالیف نقش مؤثری در ارتقای شهروندی و ایجاد جامعهای بر اساس نظم و عدالت دارد. براین اساس آموزش حقوق شهروندی، همانا نهادینه سازی نظامی از حق ها و تکلیفهای متناسب با شهروندی مبتنی بر کرامت و ارزش والای انسانی است. آموزش حقوق شهروندی یا به طور رسمی در دروس مدارس ابتدایی به شهروندان آموخته میشود یا به طور غیررسمی در خانه (رفتار والدین بهترین الگوی عملی برای تقویت مهارتهای شهروندی فرزندان جامعه میباشد) یا محل کار یا کارگاههای آموزشی.
۹-۱- آموزش رسمی از مقطع آمادگی آغاز و تا دوره دانشگاهی ادامه مییابد. در هر یک از مقاطع آمادگی، دبستان، راهنمایی و دبیرستان با توجه به شرایط سنی و ذهنی کودکان و نوجوانان و جوانان، آموزش حقوق شهروندی با روش کاملاً غیرمستقیم (از طریق نحوه رفتار و برخورد آموزگار با کودکان)، بهعبارتی مدارس برای دانشآموزان فضایی فراهم کنند که دانشآموزان، شهر را تجربه کنند و با حقوق شهروندی به شکل عملی آشنا شوند. یعنی ساختارها، روش ها و محیطهای آموزشی برای تدوین و یادگیری شهروندی آماده شوند. و طرح مستقیم مفاهیم حقوق شهروندی با دانش آموزان (با بهرهگیری از روشهای تدریس فعال از جمله؛ روش حل مسئله، روش کاوشگری، روش پروژه، روش یادگیری مشارکتی و…) و همچنین اطلاعرسانی در خصوص حقوق شهروندی با برگزاری کنفرانس، سمینار، دورههای کوتاه مدت و تهیه و تدوین کتابچه تصویری،کتب آموزشی، ابزار سمعی و بصری و فعالیتهای فوقبرنامه و اردوهای دانشآموزی بهعنوان راهکارهای تربیت شهروندی بهره برد.
۹-۲- آموزش غیررسمی موجب عمومیت یافتن حساسیت نسبت به رعایت حقوق شهروندی از طریق مشارکت نهادهای عمومی و خصوصی میگردد. آموزش حقوق شهروندی و آزادیهای عمومی در نهادهای عمومی دولتی و غیر دولتی از اهمیت مضاعفی برخوردار است، زیرا موجب استقرار و گسترش فرهنگ انسان ذیحق و مطالبه کننده – حکومت خادم و پاسخگوی و در نتیجه تعمیق دولت قانونمدار میشود.
۹-۲-۱- فعالیت خاص شهرداریها در زمینه آموزش همگانی (اجتماعی) در زمینههای مختلف حقوق شهروندی توصیه میگردد، خصوصاً در زمینههای: حقوق و تکالیف شهروندی؛ زنان؛ کودکان؛ مشارکت سیاسی؛ حقوق سندیکایی؛ حقوق محیط زیست؛ حقوق اقتصادی و اجتماعی، شهرداریها میتوانند این مهم را از طریق ابزار سمعی و بصری، برقراری دورههای کوتاهمدت و برنامههای هنری و فرهنگی و تأسیس نهادهای مدنی و غیر دولتی مانند «مجمعهای محلی ارزیابی و پژوهش» بهعنوان نوعی برنامه عملی برای آشنا ساختن جوانان با حقوق و وظایف خود به عنوان شهروند انجام دهند.
منابع و کتا ب ها و مقالات پیشنهادی برای مطالعه
ایزدی، صمد و علی آقامحمدی (۱۳۸۶). آموزش شهروندی، حقوق انسانی و مسئولیتپذیری اجتماعی در نظام آموزشی، نشر مرکز مطبوعات و انتشارات، چاپ اول.
ایزدی، صمد و عزیزی شمامی، مصطفی (۱۳۸۸). ضرورت برخورداری دانشجویان از دانش شهروندی و مسئولیت پذیری اجتماعی در فرایند جهانی شدن، فصلنامه مطالعات برنامه درسی، سال چهارم، شماره ۱۵.
باربالت، جی ام، حقوق شهروندی، ترجمه جواد کارگزاری (۱۳۸۳). نشریه حقوق اساسی، سال دوم، شماره دوم.
جنیدی، فریدون ( ۱۳۷۸). حقوق بشر در جهان امروز و حقوق جهان در ایران باستان، انتشارات نشر.
دورکین، رونالد، حق چون برگ برنده، ترجمه راسخ، محمد (۱۳۸۱). مجله نامه مفید، شماره ۲۹.
ذکایی، محمد سعید (۱۳۸۱). آموزش شهروندی، نشریه: علوم اجتماعی «رشد آموزش علوم اجتماعی»، شماره ۱۹.
ساعی ارسی، ایرج (۱۳۹۱). آموزش مطالعات اجتماعی (در دوره ی ابتدایی)، چاپ چهارم، ویرایش اول، تهران، بهمن برنا.
علیدوستی، ناصر (۱۳۸۸). پلیس و آموزش حقوق شهروندی، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال دوازدهم، شماره دوم، شماره مسلسل ۴۴
فتحی و اجارگاه، کورش و واحد چوکده، سکینه ( ۱۳۸۸ ). آموزش شهروندی در مدارس.تهران: نشر آیین.
فنازاد، رضا (۱۳۸۹). ضرورت آموزش حقوق شهروندی. فصلنامه اطلاع رسانی حقوقی، شماره ﺑﯿﺴﺖ وﭼﻬﺎرم، معاونت تحقیقات، آموزش و حقوق شهروندی.
قائدی، یحیی (۱۳۸۵). تربیت شهروند آینده، فصلنامۀ نوآوریهای آموزشی، شمارۀ ۱۷ ، سال پنجم.
محسنی، رضاعلی (۱۳۸۹). ابعاد و تحلیل حقوق شهروندی؛ راه کارهایی برای تربیت و آموزش حقوق شهروندی، فصلنامه مطالعات سیاسی، سال سوم، شماره .
هاشمی، سید محمد (۱۳۸۴). حقوق بشر و آزادیهای اساسی، نشر میزان، چاپ اول.
هاشمی، سیدمحمد؛ همتی، مجتبی؛ اسماعیل زاده، حسن (۱۳۸۸). حقوق شهروندی و توسعه شهری مشارکتی، مجله تحقیقات حقوقی.
همتی، مجتبی (۱۳۸۷). آموزش شهروندی، نشریه حقوق اساسی، سال هفتم، شماره ۹.
همتی، مجتبی (۱۳۸۳). بررسی و تحلیل حقوق اجتماعی و اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه تئوری عدالت جان رالز، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق عمومی، دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی.
Barbalet, J.M,(1994).”Citizenship Rights”, in Citizenship Rights: A Critical Concept(Vol..l), ed. By Bryan. S. Turner and peter Hamilton, London and New York. Crick, Bernard (1999). National Curriculum Citizenship, Citizenship Foundation 2006. Robinson, Bethany (2013). 8 Reasons to Teach Children about Child Rights, UNICEF Australia Education Intern.