نویسنده: مینو مرتاضی
تاب آوری گزاره ایی با بار معنایی و تاریخی است که دربحران های فردی و اجتماعی در دوران سنت و مدرن کارکرد های متفاوت پیدا کرده است. در دوران سنت و دوران مابین سنت و صنعت که انتونی گیدنز از آن به عنوان دوره تمدن یاد می کند، تاب آوری فردی به معنای تحمل رنج و دوری گزینی از لذات و رفاه در چارچوب مفهوم " زهد" ارزشی اخلاقی محسوب می شد و تاب آوری اجتماعی نیز در با تسلیم و سازگاری با وضع موجود که تقدیر نامیده می شد ارزشی اعتقادی می یافت.
اما در دوران نوین و دوره صنعت، و زمانی که جوامع انسانی در عبور ازمدار سرنوشت قضا قدری و از پیش تعیین شده مشتاق و مهیای پذیرش مسئولیت زندگی خویش گردید ند و فلسفه لذت را جایگزین فلسفه رنج کردند؛ تاب آوری هم بار معنایی تازه ایی پیدا کرد. در دوران نوین علما و جامعه شناسان بر خلاف دوران سنت؛ برای دریافت زمینههای تغییرات اجتماعی به انگیزه ها و اراده انسان در بطن و متن میدانهای اجتماعی توجه کردند. بر اساس چنین درکی هدف تاب آوری در دوران نوین به صبر و انتظار در مصایب و بازگشت به شرایط قبل از بحران محدود نشد و تقلیل نیافت. از جمله اهداف تاب آوری دوران جدید؛ نقد گذشته و مقاومت آگاهانه و تسلیم نشدن به وضعیت موجود و افزایش توان برای برساخت وضع مطلوب از دل وضعیت نا مطلوب موجود می باشد. از این رو تاب آوری در اصل زمان و مکانی برای توانمندی و قدرت یابی از طریق آموزش حضور قدرتمند در عرصه های گوناگون حیات اجتماعی است. با درک تفاوت کارکردی تاب اوری در دوران قدیم و جدید می توان گفت تاب آوری به منزله کنش هدفمند در چارچوب زمان و مکان تعریف شده آنگاه موفق خواهد بود که توانسته باشد فرد یا جامعه دچار آسیب و بحران را در طی فرایند تاب آوری به نقد گذشته و شناخت ضعف هایی که او را دچار بحران و آسیب های فردی و اجتماعی کرده و به فاصله گرفتن از نقش قربانی اسیب پذیر وادارد و سپس اورا به انسان یا جامعه توانمندی که پذیرای نقش عاملیت مسئول در برساخت زندگی و سرنوشت خویش است تبدیل نماید. در چنین برداشتی تاب اوری به جای تمرکز بر رنج به مثابه یک ارزش عالی بر لذت هایی تمرکز می کند که در وضعیت مطلوب نصیب فرد یا جامعه میشود و به نظر می رسد چنین روشی امید افزا تر از روشهایی است در آنها تلاش و مقاومت و مبارزه برای رسیدن به زندگی بهتر و انسانی تر رنج و محنت محسوب می شود .تاب آوری کنش است زیرا تاب آوران انسان ها هستند نه چیزها و یا اشیایی ساکن و فاقد اراده نیستند که با اوضاع و شرایط موجود صرفا روبرو میشوند. بلکه آنها بسهم خود اجزای فعال و سازنده اوضاع و شرایط آسیب زا و خشونت آفرین می باشند. بوردیو می گوید : " فقط با انجام دادن هر چیز است که دانستن آن چیز ممکن می شود".
خلق فی البداهه زندگی در میدان و بطن آسیب ها و خشونت های خانوادگی و اجتماعی توسط تاب آوران آنها را در جایگاه کنشگران فعال با انگیزه مند ی متفاوت معرفی می کند. هرچند آنها به خواست خود شیوه زندگی فی البداهه را انتخاب نمی کنند بلکه چون هیچ راه دیگری نمی بینند بدان روی می آورند. اما در عین حال بیکار نمی نشینند و طرحی واقع بینانه برای زندگی خویش می ریزند. وقتی مسئولین از افزایش آمار کارتن خوابان از 2هزار تن به 20 هزار نفر ظرف یک دهه سخن میگویند؛ در واقع اذعان می دارند که این قبیل کنشگران با خلق زندگی فی البداهه کلیت زندگی اجتماعی را دستخوش سیالیت و انعطاف و عدم قطعیت می سازند. عدم قطعیت و انعطافی که رو به گسترش است، این قبیل آمارها بیانگر این واقعیت اند که هرچند انسان ها در کنش زیستن تابع قواعدی برای زندگی هستند اما در واقع برای انسان ها اهداف مهم تر از قواعد هستند. قواعد و تبعیت از زیست و زندگی متعارف تا جایی برای افراد مهم است که آنها را در رسیدن به اهدافشان یاری رساند. افراد در زندگی اجتماعی بارها این قواعد را به خدمت می گیرند یا زیرپا می گذارند تا به هدفهایشان برسند. از این رو برای تقویت تاب آوری به منزله فرصتی برای توانمندی نمی توان تنها به طرح ها و بخشنامه ها و فرموده ها و مواعظ و چیزهایی از این قبیل اکتفا نمود. زیرا آسیب و خشونت های اجتماعی و خانوادگی، مقولاتی تک ساحتی نیستند و تمامی ابعاد و ساحت های زندگی افراد و جامعه را در بر می گیرند و تحت تاثیر قرار می دهند. حتی آسیب دیده ترین افراد و جوامع به استقلال خویش علاقمندند و آن را باور دارند فلذا به نظر می رسد مهم ترین هدف انسان در دوران نوین پذیرش عاملیت و کارگزاری زندگی سیال خویش است. هم از این روست که آسیب دیدگان قبل از اقدامی خود را در معرض دید آحاد اجتماع قرار می دهند. از سوی دیگر اشاره کردیم که آسیب دیدگان اجتماعی ثبات و سختی و یکپارچگی کلیت اجتماعی را زیر سوال می برند و مسئولین و مدعیان اداره و مدیریت جامعه را وامیدارند تا برای بر قراری ثبات اجتماعی کاری کنند. آنها در جستجوی دستان و یا بهتر بگوییم قواعد و قوانینی هستند که برای برخاستن و روی پای خود ایستادن و مستقل زیستن یاریگرشان باشد .
امید انکه طرح ملی تاب اوری اجتماعی به منظور کاهش آسیب های اجتماعی که از سوی معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده در دستور کار دولت قرار داده شده است با تلفیق شرایط عینی به عنوان علل زندگی فی البداهه انسانها در شرایط نا متعارف و شروط ذهنی و هدف انسان آسیب دیده فرایند اجرا را طی کند تا تاب آوری در عین و ذهن به عنوان ابزار کارآمد و فرصت ساز جهت شکوفایی انسان ها بویژه زنان مجال ظهور و رونمایی بیابد. چرا که هیچ سیستم و هیچ برنامه و طرح اجتماعی هر قدر هم پیشرفته و حساب شده باشد نمی تواند جایگزین اراده و تصمیم فردی افراد (حتی فرد آسیب دیده و قربانی خشونت) جهت رهایی و عبور از زندگی فلبداهه بسوی زندگی با ثبات و مستقل گردد.
طرح تاب آوری باید بتواند ظرفیت ها و نیروهای انسانی فراموش شده یا غبار گرفته درون آسیب دیدگان را آزاد کند تا انسان ها بسان جنگلی روئیده آزاده، سربلندی و سبزی را در زیست خود تجربه کنند.