نویسنده: اسماعیل قدیمی *
رسانههای همگانی از جمله رسانهها و شبکههای اجتماعی نهادهایی هستند که جریان اطلاعاتی را در یک جامعه مفروض هدایت می کنند. از دیرباز این رسانه ها چه رسانه های سنتی نظیر روزنامه، تلگراف و رادیو و چه رسانه های نوین مانند شبکه های اجتماعی دائما درصدد آن بوده اند تا مردم را از اخبار مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آگاه و به افراد کمک کنند تا تحولات محیطی خود را درک کرده و بر اساس تغییرات محیط اجتماعی زندگی خود را به درستی اداره کرده و براساس تعامل مثبت بر دیگران تاثیر بگذارند. رسانه ها در همه ادوار بر آن بوده اند که با ارائه انواع نگرش ها و تکثر ایده ها و عقاید، تغییراتی ولو اندک در زندگی و نگرش افراد ایجاد کنند و به طرق مختلف این تغییرات را نهادینه کردند تا رفتار افراد از نگرش های سنتی فاصله گرفته و به نگرش و عملکرد مدرن تغییر وضعیت دهد. رسانه ها همچنین وظیفه دارند به حکومت ها کمک کنند تا نظم و انسجام اجتماعی را با رعایت قاعده های مردمسالاری در میان مردم ایجاد کنند. باتوجه به نقش ها و وظایف رسانه های همگانی باید پذیرفت که بدون وسایل ارتباط جمعی و رسانه ها اداره زندگی مدرن امروزی بسیار دشوار و گاهی ناممکن است. شاید بتوان ادعا کرد که بسیاری از ناهنجاری های امروزی مردم ما در عرصه های مختلف ازجمله ترافیک، ورزشگاه ها و فضاهای مجازی ناشی از فقدان حضور موثر رسانه ها در آموزش مردم است. وسایل ارتباط جمعی باید در قالب برنامه های متنوع و به صورت روزمره از صبح تا شب به مردم آموزش دهند که چگونه وقایع اطراف خود را مشاهده کرده و از چه زاویه ای آنها را تحلیل کنند و در کنار این چگونه خودشان را با این تحولات محیطی وفق دهند و چگونه در وضعیت های جدید رفتار کنند. شبکه های اجتماعی هم در زمره وسایل ارتباط جمعی باید در همه زمینه ها به مردم آموزش دهند تا به آنها قدرت درک شرایط جدید و اقتضائات جدید را ببخشند. با این کار افراد می توانند از محیطزیست و زندگی خود بهره برداری کرده و برای نسل آینده هم این زمینه را فراهم کنند تا از این منابع طبیعی و ثروت های خدادادی استفاده کنند.
رسانه و فرهیختگی
مشکل اصلی ما در برخورد با وسایل ارتباط جمعی این است که آنها را به آن شکلی که در کشورهای پیشرفته مورد استفاده قرار دادند به کارنمی گیریم. آنها هیچ نقش جدیای در نهادینه کردن رفتارهای مدرن ما ندارند. ارتباط جمعی در غرب نهادینه شده است، به دلیل اینکه در این کشورها رسانهها و بهویژه شبکههای اجتماعی نهادینه و سازمان یافته عمل می کنند. به عبارت دیگر در غرب نظام های رسانه ای در تار و پود زندگی مردم تنیده شدهاند و بر ارزشهای اجتماعی و رفتار مردم اثر میگذارند. این رسانه ها در بسیاری از موارد ارزشآفرین هستند. این رسانهها با انعکاس جریان تصمیم گیری دولتی و سیاستهای عمومی، مردم را به بازخورد و مشارکت دعوت میکنند. آنها همچنین با برقراری یک دیالوگ مردمسالارانه گفتگوی مردم و دولت را میسر و تصمیمات اتخاذشده را به سود همگانی تببین و توجیه میکنند و مردم با این تصمیمات همراهی می کنند و مشارکت عمومی در مدیریت جامعه شکل می گیرد. در کشورهای توسعه یافته قانون پشت سر رسانه ها ایستاده است تا رسانهها آزادانه بتوانند جریان اطلاعات را در جامعه هدایت کرده و افراد را آگاه وهشیار کنند و به مقامات مسئول نسبت به رعایت قانون هشدار دهند. در کشورهای توسعهیافته رسانهها به رشد سواد عمومی مردم کمک می کنند. در ایران اما، ما این رسانهها را همچون سایر ابزارهای وارداتی، به نادرستی و به صورت بوق تبلیغاتی بی اثر به کار گرفتیم و در هیچ قدمی از نهادینه شدن آنها درست عمل نکردیم. ما رسانههای نوین را در اختیار دولت هایمان قرار دادیم، دولتهایی که توانایی، قابلیت و ظرفیت لازم، کافی، علمی و فرهنگی را برای استفاده درست از این وسایل نداشتند. در کنار اینها رسانههای عمومی مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات هم در کشور ما هیچوقت از تمام ظرفیتهای موجود خود برای آموزش و ترغیب مردم بهویژه در زمینه امر مهمی مانند محیطزیست بهره نبرده اند. پس اکنون با این سابقه، لازم است کاربران و مدیران شبکههای اجتماعی و گروههایی که در این شبکهها تشکیل میشوند، ظرفیتها و قابلیتهای این شبکهها را بشناسند. قابلیتهای فنی و مهارتهای ارتباطی خود را بالا ببرند و به دیگران نیز کمک کنند. کاربران باید مهارتهای تولید محتوا را در خود افزایش دهند تا بتوانند از این ابزارهای کارآمد مانند سایر کشورهای توسعهیافته برای تولید و ارسال پیام های اقناعی استفاده کنند. در شرایط فعلی اگر قرار است تحولی هم در کشور و در فرهنگ و نگرش افراد به محیطزیست ایجاد شود باید به کمک شبکههای اجتماعی و گردانندگان آن و افرادی که در آن عضویت دارند این تحولات محقق شود.
استفاده از ظرفیت رسانهها
کشور ما در فهرست کشورهای به شدت بد رفتار با محیطزیست قرار دارد. ما هیچ یک از شاخص های محیطزیست در دنیا را رعایت نمیکنیم. آزادی عمل فرصت طلبان و سودجویان نسبت به سرمایه های طبیعی مانند دریاها، مزارع و کوه ها باعث شده تا ما در سیاست های محیطزیست نمره مردودی بگیریم. مردم و خود کاربران باید ظرفیت های علمی و تحلیلی خود را بالا ببرند و از ظرفیت های این رسانه ها برای تولید پیام استفاده کنند و از طریق احساس مسئولیت و تعهد اجتماعی تلاش کنند افکارعمومی برای مقابله با تخریب محیطزیست بسیج شود. کسانی که محیطزیست ما را نابود می کنند و ضررهای جبران ناپذیری به کشور وارد می کنند باید توسط این متعهدان اجتماعی که در شبکه های اجتماعی فعالیت دارند به مردم معرفی شوند تا جلوی قانونشکنی آنها گرفته شود. برای مثال در گذشته و در حال حاضر حیوان آزاری های زیادی در کشور ما رخ می داد ولی همیشه این تخلفات از دیده ها پنهان می ماند. این روزها به مدد وجود و حضور شبکههای اجتماعی در هر نقطه کشور حتی نقاط دور افتاده هم امکان رصد و پیگیری تخلفات افرادی که به این کار زشت مبادرت ورزیده، وجود دارد. در نهایت اینکه، ما نباید منتظر باشیم تا دولت و دانشگاه ها و نهادهای متولی برای فرهنگ سازی رفتار جدید با محیطزیست کاری انجام دهند. خود کاربران شبکه های اجتماعی و مدیران گروه ها و همه افرادی که نگران محیطزیست هستند باید از طریق آمار و تحقیق مردم را نسبت به محیطزیست حساس کنند.
* کارشناس ارتباطات و استاد دانشگاه
منبع: آرمان