نویسنده: فرزانه قبادي
«نعمتزاده از مردم عذرخواهي كرد.» اين جمله تيتر غالب رسانههايي بود كه خبر كمپين «نخريدن خودروي صفر» را دنبال ميكردند؛ جملهاي كه در كمتر از يك ساعت در پيام رسانهاي تلفن همراه دست به دست شد. كارزاري در ماه اخير شكل گرفت كه توانست توليدكنندگان خودرو و همچنين بالاترين مقام مسوول كشور را در حوزه صنعت به چالش بكشد؛ كارزاري كه اعتراضي بود به وضعيت توليد و فروش خودرو در كشور. اين كمپين تا جايي تاثيرگذار بود و صدايش را به گوش مسوولان رساند كه رييسجمهور و وزير صنعت هم نسبت به موضوع طرح شده در آن واكنش نشان دادند.
علاوه بر اين، كمپينهاي ديگري در طول مدتي كه حضور در فضاي مجازي بين ايرانيان رونق گرفته است شكل گرفتهاند. «ايران را ببينيد»، «مردم پشت موسيقي هستند»، «به كمپين مردمي يك قطره آب بپيونديد»، «براي نجات يك زن از اعدام همراه شويد»، «كتاب خود را جا بگذاريد»، «با شلوار جينتان عكس بگيريد» اينها شعارهايي است كه در مقاطع مختلف زماني و به بهانههاي مختلف در فضاي مجازي و بين كاربران ايراني شكل گرفتهاند؛ كمپينهايي كه توانستهاند جريان ساز باشند. كمپينها پديدههايياند كه هر كسي كه در فضاي مجازي زيست ميكند يك بار تجربه پيوستن به آن را داشته است. آنها به شما ميگويند از چه راهي و با چه ادبياتي خواستهتان را مطرح كنيد. مديران كمپينها نتايج كمپين را منتشر ميكنند و بازتابهايي كه در پي تشكيل آن در فضاهاي مختلف منتشر شده را با اعضاي كمپين به اشتراك ميگذارند. اجتماعات مجازي ثابت كردهاند كه ميتوانند به اندازه تجمعهاي حقيقي تاثيرگذار باشند و نتيجهگيري مطلوب خود را داشته باشند. در تمام دنيا هر روزه كمپينهاي مختلفي با بهانههاي متنوع در حوزههاي گوناگون شكل ميگيرند اما برخي از آنها آنطور كه مطلوبشان است با اقبال اهالي مجازستان روبهرو نميشوند. بررسي موفقيت يا عدم موفقيت كمپينهاي مجازي را به عهده كارشناسان حقوقي و جامعهشناسان گذاشتيم تا ببينيم زمينه تشكيل يك كمپين در جامعه چگونه فراهم ميشود و چطور يك كمپين ميتواند به هدف خود برسد يا با شكست مواجه شود.
شكلگيري كمپينها نشانهاي از توانمند شدن شهروندان
سيد مهدي فرقاني٭
صرفنظر از محتوا يا جهتگيري كمپينها، راهاندازي كمپين در فضاي مجازي نشانهاي است از توانمند شدن شهروندان. به نوعي اين حركتها امكان اظهارنظر در فضاي مجازي را به شهروندان ميدهد؛ امكاني كه تا قبل از ايجاد كانالهاي جديد ارتباطي چنين امكاني وجود نداشت يا خيلي محدود بود. بنابراين فينفسه اين اتفاقات، مثبت است چرا كه ما را اميدوار ميكند كه جامعه و شهروندان از اقتدار خودشان براي پيشبرد اهداف خودشان ميتوانند استفاده كنند و مثل گذشته نيست كه فقط يك گروه سخنگو باشند و بقيه صرفا شنونده و دريافتكننده منفعل پيام. امروز
تك تك شهروندان ميتوانند توليدكننده پيام باشند و با هم تبادل نظر و راي داشته باشند و در امور اجتماعي تصميم بگيرند، و فاعليت و عامليت بيشتري در عرصه اجتماعي پيدا كنند و در نتيجه بر اقتدارشان افزوده شود.
صرفنظر از بعضي محتواها كه ميشود در مورد جهتگيري آنها صحبت كرد اين حركتها، حركتهاي خوبي است. بهطور مثال در مورد همين كمپين نخريدن خودرو، ما تا چند سال پيش شاهد اين بوديم كه خودروسازان حقوق مصرفكنندگان را و خواستهها و علايق آنها را ناديده ميگرفتند اما در اين كمپين اراده و راي و نظر و نياز و منافع مصرفكننده يك جايي قدرت بروز و ظهور پيدا كرده است. امروز توليدكنندگان چه در عرصه اقتصادي و چه در عرصه فرهنگي متوجه شدهاند كه جامعه ديگر تكصدايي نيست و مخاطبان نسبت به خدمات ارايه شده به آنها واكنش نشان ميدهند. حتي در برخي موارد شاهديم كه يك نوع كنش اجتماعي شكل ميگيرد كه اين بسيار با ارزش و مهم است، به دليل اينكه نشاندهنده قدرت شهروندان و نقششان در سرنوشت خودشان است.
در وجه دوم ميشود به اين فكر كرد و به اين موضوع كه محتواي برخي از اين كمپينها، محتواي درست و دقيقي نيست. اين موضوع قابل بحث است چراكه بالاخره زماني كه شهروندان آزادي عمل دارند براي توليد پيام، اين احتمال هم وجود دارد كه غرضورزيها و سوءاستفادهها هم وارد اين جريان شود و در آن دخالت پيدا كند. اين مورد هم مثل هر دستاورد تمدني ديگر است. تمام دستاوردهاي تمدني بشر هم كاركردهاي مثبت و هم كاركرد منفي داشتهاند. حتي دارويي كه براي درمان يك بيماري مورد استفاده قرار ميگيرد هم اثرات جانبي دارد بنابراين هيچ دستاوردي نبوده كه فاقد عوارض منفي بوده باشد. مهم اين است كه اثرات مثبت بر عوارض منفي غلبه پيدا كند و همچنين ما به عنوان شهرونداني آگاه بتوانيم از كاركردهاي مثبت اين دستاوردها حداكثر بهرهبرداري را داشته باشيم.
اين كمپينها به دليل محروم بودن شهروندان از حقوقشان طي دهههاي گذشته شكل ميگيرند. شهروندان در گذشته بايد مصرفكنندگاني منفعل بودند كه فقط پول به جيب توليدكنندگان سرازير ميكردند و حق اعتراض و مطالبه كيفيت و تحقق حقوق خودشان را نداشتند. نمونه بارز آن در مورد صنعت خودرو است. خلف وعدهها، نازل بودن خدمات پس از فروش، توليد خودرو با استانداردهاي پايين در اين صنعت وجود داشت اما هيچكس حق اعتراض نداشت، چراكه مصرفكننده حق انتخاب نداشت. ولي فضايي ايجاد شده است كه مصرفكننده ميخواهد اراده خود را نشان بدهد. البته اين را انكار نميكنم كه ممكن است پشت چنين كمپينهايي منافعي هم مطرح شده باشد و سوءاستفادههايي هم صورت بگيرد چون در اين مورد اطلاعي ندارم، نه در جهت تاييد و نه رد آن نظر نميدهم اما نفس و ذات اين نوع پديدهها مثبت است، به اين دليل كه اراده شهروندان در اين فضاها تجلي و بروز پيدا ميكند.
٭ روزنامهنگار و كارشناس رسانه
در حوزه حقوقي، موضوع كمپينها يك موضوع جديد است
نعمت احمدي ٭
قانون نياز يك جامعه است و اصولا با شكلگيري اجتماع قانون هويت پيدا ميكند. لذا قوانين هميشه عقبتر از حركتهاي اجتماعي هستند. وقتي كه يك تكنولوژي جديدي وارد جامعه ميشود، مثل فيسبوك يا امكانات ديگر فضاي مجازي، كاربريهايي را پيش ميگيرد و براي اين كاربريها احتياج به يك قواعد و مقررات جديد داريم. اگر بخواهيم به قوانين گذشته رجوع كنيم، در قانون مجازات اسلامي، قانون نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي، مقرراتي وجود دارد كه با متخلفان برخورد ميكند.
اما بحث كمپينها بحث جديدي است. قوانيني كه در مورد فضاي مجازي و امثال اين تصويب شده به اين موضوع پرداخته نشده است كه اگر گروهي كمپيني را راهاندازي كنند، اين اجتماع محسوب ميشود يا تباني و انجام كار خلاف قانون در آن گروه جرم محسوب ميشود يا نه؟ ما يك محاكمهاي را داشتيم كه به فرد ميگفتند اينكه متني را در فيسبوك لايك كرده است، فعاليت تبليغي محسوب ميشود.
اين موضوع در محاكم جا افتاده است كه اگر كسي مطلبي را لايك كرد، به اين معناست كه آن مطلب را قبول دارد و اگر آن متن مصاديق مجرمانه داشته باشد، فردي كه آن را لايك كرده است هم مجرم است. اما برابر ماده دو قانون مجازات اسلامي و ديگر قوانين موجود فعل و ترك فعل مجرمانه قبلا بايد توسط قانونگذار تصويب شود و فرد از قبل نسبت به آن آگاهي داشته باشد.
به مساله كمپينها از دو منظر بايد نگاه كرد. يك منظر اين است كه در خلأ احزاب و در فضاي خودسانسوري روزنامهها و نشريات كمپينها و فضاي مجازي جاي خالي فعاليتها را پر ميكنند. من نوعي چنانچه بخواهم مطلبي را در نشريهاي منتشر كنم، بايد از فيلتر سردبير و مديرمسوول عبور كنم اما بدون هيچ پروسهاي چند خط مينويسم و در فضاي مجازي منتشر ميكنم.
در چنين فضايي مسلم است كه از فضاي مجازي استقبال بيشتري ميشود و تيراژ نشريات مكتوب هر روز پايينتر ميآيد. مسوولان وزارت ارشاد و نشريات بايد به اين موضوع توجه كنند كه رقيبي وارد ميدان شده كه قابل كنترل نيست.
اما از منظر ديگر ميتوانيم اينطور به موضوع كمپينها نگاه كنيم كه اين فضا ميتواند كاربرد مناسبي داشته باشد.
در انتخابات شاهد بوديم كه فضاي مجازي از تمام نشريات و روزنامهها و ماهوارهها، تاثيرگذاري بيشتري داشت. اين فضا ركني است كه در اختيار مردم است و حاكميت هم نميتواند با آن مقابله كند.
كمپينها هم جنبه مثبت دارند و هم جنبه منفي. نمونه جنبه مثبت آن تاثيري است كه كمپين نخريدن خودرو گذاشت. اما گاهي اين كمپينها آدرس غلط به مردم ميدهند. كمپينها ابزاري هستند كه در اختيار مردم قرار دارند.
اين كمپينها ميتوانند مفيد باشند، اما اينكه بگوييم شركت در اين كمپينها جرم است يا نه، قابل بررسي است، به اين دليل كه ممكن است فردي با يك لايك زدن مجرم شناخته شود، اما فرد ديگري كه به يك جريان نپيوسته است اما به كل آن جريان و متني كه در فضاي مجازي منتشر ميشود، وفادار باشد.
ضمن اينكه بايد اين موضوع را هم در نظر بگيريم كه در صورتي كه شركت در اين كمپينها جرم محسوب شود، چه كسي مجرم است؟ كسي كه اين كمپين را تشكيل داده؟ يا كساني كه با آن پيوستهاند؟ از آنجا كه اين مساله يك موضوع جديد است در حال حاضر امكان اينكه در مورد بعد حقوقي آن اظهارنظري صورت بگيرد وجود ندارد.
٭ حقوقدان
واكنش سياستگذاران، واقعبينانه نيست
سعيد معيدفر ٭
در دنياي ارتباطات يك بحث اساسي و مهم كه اين روزها مطرح است، بحث كمپينهاست، در كشور ما كمپينهاي متعددي تاكنون شكل گرفته از جمله كمپيني كه در مورد نام خليجفارس شكل گرفت. در كنار آن زمينههاي اجتماعي كه براي شكلگيري اين كمپينها وجود دارد، گاهي مشكلاتي بروز ميكند كه بين بسياري از افراد مشترك است، غالب افرادي كه به آن كمپينها ميپيوندند يك جهتگيري مشترك در رابطه با آن موضوع دارند كه باعث ميشود زماني كه درخواستي در جايي مطرح ميشود، بلافاصله نسبت به آن عكسالعمل نشان دهند. بهطورمثال در مورد كمپين نخريدن خودروي ايراني كه اخيرا مطرح شده است، ميبينيم توليدكنندگان خودرو در سالهاي اخير به جاي اينكه هر روز كيفيت بالاتري در رقابت با خودروهاي ديگر در توليداتشان داشته باشند به رغم حمايتهايي كه نسبت به آنها وجود دارد، كيفيت محصولاتشان را از دست دادهاند، يك انحصاري هم در اين راستا به وجود آمده است و نتيجه اين عوامل يك واكنش اجتماعي گسترده نسبت به اين وضعيت است كه در قالب يك كمپين شكل گرفت و نتيجه هم داشت.
برخي كمپينها ممكن است يك درك واقعبينانه از يك پديدهاي داشته باشند. ممكن است درخواستي از سويي مطرح شود و يك عدهاي به آن بپيوندند. گاهي بعضي از مواردي كه در كمپينها مطرح ميشود، تقاضايي هستند كه مدتها در جامعه وجود داشته و بخش عمدهاي از جامعه نسبت به آن حساسيت پيدا كردهاند، اين كمپينها به سرعت مورد اقبال قرار ميگيرند. مثل كمپين چند ميليوني حمايت از نام خليجفارس يا كمپينهايي كه در حمايت از حقوق زنان شكل گرفت يا كمپينهاي ديگري كه در ارتباط با آسيبهاي اجتماعي شكل ميگيرند.
با توجه به گستردگي واكنشها نسبت به كمپينها ميشود واكنش اجتماعي و برخورد متفاوتي با آنها داشت. در كمپين نخريدن خودرو زماني كه وزير صنعت و معدن اين كمپين را ناديده گرفت و تحت عناوين مختلف به آن برچسب زد، با واكنش كساني كه عضو اين كمپين بودند، روبهرو شد. بهطوركلي واكنش وزير حاكي از اين بود كه اين كمپين چقدر تاثيرگذار بود. دوم اينكه آيا در مقابل چنين كمپين موفقي ميشود برخورد حذفي كرد؟ ما در مورد اين كمپين خاص ديديم كه عكسالعملها در مقابل اين كنش وزير باعث شد كه ايشان تقريبا عقبنشيني كند، يعني ميشود گفت كه اين كمپين آنقدر موفق بود كه توانست وزير را مجبور به عقبنشيني كند. اين كمپين ميتوانست به عنوان تصويري از واقعيت آقاي وزير را آگاه كند كه بايد براي صنعت خودرو سازوكاري در پيش گرفت. اين كمپين ميتوانست باعث تعديل مواجهه سياستگذاران در حوزه توليد خودرو شود و آنها را به اين واقعيت برساند كه يك تغييري در سياستهاي خود اعمال كنند.
در كشور ما نه در ارتباط با اين كمپين بلكه در واكنش به همه كمپينها يك واكنش انكاري وجود دارد و همواره سعي ميكنيم واقعيتهاي اجتماعي را با زدن برچسبهاي مختلف ناديده بگيريم. بايد اين موضوع را در نظر بگيريم كه اين حركتها به اشكال ديگري تداوم خواهد يافت. اين حق هم براي سياستگذاران از بين خواهد رفت كه واقعيتها را به دور از واكنشهاي خيلي شديد بشناسند. متاسفانه به نظر ميرسد هنوز مديريت جامعه ما آمادگي مواجهه با كمپينها را به عنوان يك عكسالعمل قابل قبول اجتماعي ندارد. در جامعه ما تنها راه بروز واكنشهاي اجتماعي از طريق شكلگيري كمپينهاست. اين كمپينها يك شكل مسالمتآميز براي بيان اعتراض نسبت به آنچه كه ميگذرد هستند، اما واكنش سياستگذاران ما واكنش واقعبينانهاي نيست.
٭ جامعهشناس
كمپين نخريدن خودرو عامل گسترش بيكاري است
امانالله قرايي ٭
يك كمپين اجتماعي بايد بتواند دردي را مطرح كند و مورد تجزيه و تحليل قرار دهد و در نهايت اين درد را به گوش مسوولان برساند. اگر محتواي اين كمپينها و مسائلي كه در آنها مطرح ميشود وصف الحال مردم باشد و بدون هيچ مداحي و تملقي مشكلات مردم را مطرح كند، مورد توجه عموم قرار ميگيرد. اگر كمپيني بخواهد به مسائل فرعي و غيرضروري بپردازد، محكوم به شكست است. در عين حال فضاي مجازي از آنجا كه مورد اقبال جوانان است و بيشترين استفاده از اين فضا توسط جوانان انجام ميشود، بايد بيانگر مشكلات و مسائل اين قشر باشد تا بتواند به موفقيت برسد.
در مورد كمپيني كه اخيرا جريانساز شده است، به نظر من افرادي كه اين كمپينها را راه انداختهاند، عاملي هستند براي گسترش بيكاري در جامعه. وقتي كه شما خودروي داخلي نخريد، كارگرتان بيكار ميشود. كساني كه اين كمپينها را حمايت ميكنند، نميدانند كه دود اين ماجرا به چشم خودشان و فرزندانشان ميرود. چون زماني كه يك جواني شغلش را از دست ميدهد، به سمت اعتياد ميرود و فساد را در جامعه گسترش ميدهد، علاوه بر اين، چنين كارهايي خيانت به كشور است. هيچ ملتي در دنيا عليه توليدات داخلي كشور خود قلمفرسايي نميكند، ژاپنيها فقط اجناس توليد ژاپن را خريداري و استفاده ميكنند. يا در هند ميبينيم كه مردم تمايلي به استفاده از اجناس خارجي ندارند، چون تابع حرف گاندي هستند، حتي روي پرچم اين كشور ميبينيم كه نقش دوك نخريسي قديمي قرار گرفته، به اين دليل كه گاندي ميگفت خودتان توليد و استفاده كنيد.
اين حركات علاوه بر اينكه عليه اقتصاد مقاومتي اقدام كردهاند، بر خوداتكايي و باور افراد و اعتقاد و بالا بردن اعتماد عمومي هم صدمه ميزنند. فرانسيس فوكوياما جامعهشناس ژاپني ميگويد: مهمترين عنصر سرمايههاي اجتماعي، اعتماد است. كساني كه چنين كمپينهايي را هدايت ميكنند، اعتماد عمومي را سلب ميكنند و آب به آسياب دشمن ميريزند. بر فرض اگر توليد خودرو در كشور متوقف شود، ٥٠٠ هزار نفر به آمار بيكاري جامعه اضافه ميشود. بيكاري منشا بسياري از آسيبهاي ديگر است.
هيچ ملتي چنين كاري را عليه منافع كشور خود انجام نميدهد، افرادي كه از اين كمپينها حمايت ميكنند، مثل همان كساني هستند كه به چنگيزخان نامه نوشتند كه بيا ما را نجات بده. حتي اگر فرض را بر اين بگذاريم كه اين افراد با حاكميت مشكل دارند، بايد از آنها بپرسيم كه با وطنشان هم مشكل دارند؟ با عزيزان و هم نوعانشان هم مشكل دارند؟
٭ جامعهشناس
يكي از مهمترين خصوصيات كمپينها فراجناحي بودن آنهاست
محمد سلطانيفر ٭
درست است كه كمپينهايي كه امروزه ما شاهد شكلگيري آنها هستيم كمپينهاي مجازي هستند، اما برخاسته از عينيتهايي است كه در جامعه ما وجود دارد.
زماني كه ما ميگوييم مجاز، نه به معناي واقعي نبودن بلكه به معناي آن اتفاقي است كه در دل مردم و در واقعيت وجود دارد اما در شكل مجازي رخ نشان ميدهد و خودش را بروز ميدهد. كمپينهاي بسياري شكل ميگيرند اما نميتوانند راه خود را پيش ببرند. يك كمپين در مورد مساعد نبودن زمينه شكلگيري و آماده نبودن فضاي اجتماعي آن خيلي نتوانسته جايگاه خود را پيدا كند، اما بخشي از آنها به دليل اخذ فرافكني با ذهنيت مردم، يعني همان چيزي كه در ذهن مردم اتفاق افتاده است، شكل گرفته، اين كمپينها توانستهاند در سايتهاي مختلف و در بين شبكههاي مختلف و بين مردم نمودار شوند و توسط خود مردم گسترش پيدا كنند.
در فضاي وب تمام محتوا توسط خود مردم توليد ميشود؛ فضايي كه قرار باشد توسط خود مردم گسترش پيدا كند، بايد زمينه و بستر آماده آن را در دل مردم داشته باشيم. كمپين اخير كمپيني است كه موضوع آن سالهاست ذهن مردم را مشغول كرده و نياز مردم به اين بود كه در اين مسير اقدامي انجام دهند، اما چون از دستشان برنميآمد اين نياز برايشان شكل نگرفته بود. تا اينكه به عنوان كمپين مجازي شكل گرفت و مردم به آن پيوستند و گستردگي در حدي بود كه واكنشهايي از سوي خودروسازان در مخالفت با اين كمپين به وجود آمد كه نشاندهنده جايگاه اين كمپين در جامعه است. يك كمپين خوب اول بايد زمينه مساعدش در فضاي اجتماعي و فرهنگياي كه شكل ميگيرد، وجود داشته باشد، در زماني كه بايد شكل بگيرد تشكيل شود؛ تاخير و تعلل يا حتي تعجيل در شكلگيري آن باعث ميشود نتواند خود را نشان دهد، در بسترها و رسانههاي مختلفي كه شكل ميگيرد، بايد خود را نشان دهد و مسيرش را دنبال كند، نهايتا بتواند از ابزارهاي مناسب استفاده كند.
اگر در گذشته ميخواستيم يك كمپيني در رسانههاي مكتوب دنبال كنيم، انگ سياسي به آنها ميخورد، اما بستري كه امروز در رسانههاي نسل سوم وجود دارد عمدتا ديدگاه و جناحبندي سياسي ندارد، يكي از مهمترين خصوصيات كمپينها اين است كه بايد فراجناحي باشند، يعني به موضوعي كه همه مردم با آن دست به گريبانند بپردازد نه فقط دغدغه و خواست قشر خاصي از جامعه.
٭ كارشناس رسانه
منبع: روزنامه اعتماد