نویسنده: سیاوش شهریور*
همزمان با انقلابها و رخدادهای خاص فرهنگی و جهانی در سراسر دنیا نگاهها و رویکردها نسبت به زنان و نقش آنها عوض شد. در گذشته در اکثر کشورهای دنیا زنان بیشتر به عنوان مادر و همسر و در نقشهای سنتی حضور داشته و حضور در اجتماع کاری مردانه تلقی میشد، اما همزمان با انقلابهای علمی و فرهنگی در سراسر دنیا این قاعده عوض شد و نقش زنان و حضور آنها در مناسبات اجتماعی کشورهایشان پررنگتر شد. این حضور نه تنها منافاتی با نقشآفرینی و نیازی که خانواده به زنان داشت، ایجاد نمی کرد بلکه به لحاظ اینکه زنان نقشهای جدیدی را در عصر اجتماعی و ملی عهدهدار میشدند چرخهای توسعه به گردش درآمده و همین عامل باعث توسعهیافتگی بسیاری از این کشورها شد. زنان و نقش آنها در اجتماع فعلی ما متاثر از چند دیدگاه تغییر اساسی کرده و این تغییرات همزمان با تغییراتی بوده که در کل دنیا در مورد زنان اتفاق افتاده است. زنان در کنار نقش مادری و همسری به عنوان کنشگران اجتماعی، همکاران و مشاوران اصلح در عصر جدید، میتوانند به کار گرفته شوند، تا از تواناییها و استعدادهای آنها در همه عرصهها بهره برد.
تغییر مفهوم سن در زنان
لزوما نباید در نگاه و توجه به جایگاه زن دیدگاه فمینیستی و افراطی داشته باشیم بلکه کافی است نگاهمان را کمی انسانیتر کنیم، زیرا زنان و مردان هر دو از یک جنس بوده و انسان هستند و تنها در برخی ویژگیهای ظاهری با هم متفاوتند. با این وجود نمیتوان منکر این واقعیت شد که اگر دنبال نگاه متعالی و بیعیب و نقص به زن هستیم، عصر جدید پارادکس بزرگی را ایجاد میکند که شاید حتی ذهنیت ما را نسبت به زن تا حدودی تحتالشعاع خود قرار دهد. نقشهایی که زنان باید در عصر جدید برعهده بگیرند تا حدودی تغییر کرده، در حالی که تغییری در نقشهای گذشته ایجاد نشده است. زنان امروزی مانند زنان نسلهای قبل و ادوار گذشته تاریخی هنوز هم مادر، همسر و خواهر هستند اما تعریفها و تغییرات زیادی برای آنان رخ داده است. این در حالی است که زیرساختهای این تغییرات در بسیاری از حوزهها برای زنان فراهم نیست و ما فرهنگمان و باورهایمان آمادگی و گنجایش پذیرش چنین تغییراتی را ندارد. برای مثال در مورد مفهوم جوانی در مورد زنان در حال حاضر دچار یک پارادوکس بزرگ شده ایم، زیرا سن واقعی و تقویمی جوانی با آن چیزی که زنان و رفتارهای نسل جدید از جوانی و مدت آن به دست میدهد متفاوت است. در این میان سن ازدواج هم در بین زنان افزایش یافته و سال به سال هم رو به افزایش است. وضعیت اوقات فراغت، مطالبات اقتصادی و فرهنگی همه و همه تغییر کرده و باید کارکردهای جدیدی را در گفتمانهایمان برای زنان تعریف کنیم.
موقعیت دادن به زنان ایرانی و توسعه کشور
برای اینکه بخواهیم مطالبات زنان را در هر حوزه متناسب با نیاز و نگاه همان عصر و دوره مورد توجه قرار دهیم باید به زیرساختهای موجود توجه کنیم. برای مثال در بحث اوقات فراغت وقتی میخواهیم به زیرساختهای اوقات فراغت زنان توجه کنیم باید ببینیم زیرساختهای اینکه زنان بخواهند به استادیوم رفته و در سایر اماکن ورزشی آزادانه رفت و آمد کنند وجود دارد یا خیر. بنابراین لازم است در حوزههای منزلتی، شخصیتی و اجتماعی این نقشهای عادی اجتماعی را که نشاندهنده حضور عادی زنان در جامعه است بازتعریف کنیم تا زنان بتوانند به صورت عرف و عادت به آن بپردازند. به نظر من باید از نظر فقهی، اجتماعی، علمی و کارکردی در مورد زنان و نقشهای آنها بازبینی صورت بگیرد. این الگوی موفق در بسیاری از کشورهای دنیا پیاده شده و نتایج خوبی داشته است و موقعیت دادن به زنان با توجه به اینکه زنان ایرانی برترین و موفقترین افراد از نظر اخلاق و حرفه هستند در این برهه زمانی برای کشور ما به شدت موثر خواهد بود. زنان ایرانی درست است که شرکای خوبی برای زندگی هستند و این را از دیرباز ثابت کردهاند اما مطالبات جدی هم در عرصه اجتماعی و حقوقی دارند که باید دولت به این مطالبات فکر کرده و برای آن راهکار پیدا کند.آسیبهای اجتماهی هم بخشی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی جدید است که خیلی از زنان و مردان ما را به خود مشغول داشته است. اگر بگوییم طلاق یک آسیب است یا اعتیاد و پرخاشگری آسیب است باید بگوییم این آسیبها در هر دو جنس وجود دارد. روزگاری نه چندان دور زنان معتاد کسری از جمعیت را تشکیل میدادند که این کسر در حال حاضر نزدیک ده درصد است یا برای مثال در گذشته طلاق یک امر مختص مردان بود در حالی که این روزها خیلی از زنان خودشان اقدام کرده و طلاق میخواهند. با این وجود نمیتوان گفت اجتماعی شدن و افزایش حضور زنان در جامعه باعث افزایش این آسیبها شده است. آسیبها خروجی کارکردها، تصمیمات و دستگاه زندگی در ایران است که در اثر وجود و استمرار فاکتورهای نامناسب زیادی ایجاد شده است. وقتی شما امیدواری عمومیتان، اوقات فراغتتان و امیدواری سیاسیتان مشکل داشته باشد و یا اگر با گفتمان مسلطی که وجود دارد مشکل داشته باشید خروجی این رویکرد و طرز تلقی آسیب است که میتواند شامل زنان و مردان هردو جنس باشد. با این وجود نسبت به زمانهای گذشته بحث آسیبهای اجتماعی در زنان جدیتر شده است.
زنان آسیبدیده
در کنار همه اینها بخش زیادی از زنان ما جزو آسیبدیدگان جامعه محسوب میشوند بیش از ۳۹ درصد زنان سرپرست خانوار بالای ۶۰ سال سن دارند و این قشر از زنان جزو سالمندان جامعه محسوب میشوند، ۱۳ هزار نفر از آنها در سن پختگی بین ۵۰ تا ۶۰ سال و ۲۲ هزار نفر نیز جوان هستند. در کنار اینها کل افراد تحت پوشش کمیته امداد در کشور ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر هستند، از این تعداد یک میلیون و ۵۰۰ نفر مختص به تهران است و استان تهران دارای ۵۷هزار نفر زن سرپرست خانوار است که ۹۰ درصد آنها ساکن شهر تهران و ۱۰ درصد نیز در شهرستانهای استان سکونت دارند. در میان زنان سرپرست خانوار ۲۲هزار نفر سالمند بالای ۶۰ سال وجود دارد و ۲۸ درصد از زنان بیسرپرست بیسواد مطلق هستند. ۲۰ درصد این زنان دارای تحصیلات ابتدائی، ۱۷ درصد راهنمایی، ۳۴ درصد دیپلم و یک درصد لیسانس و بالاتر دارند. از سوی دیگر ۷۰ درصد آسیبهای اجتماعی دختران و زنان در زمینه اعتیاد و تکدیگری است.
* مدیر کل امور اجتماعی استانداری تهران
منبع: آرمان