نویسنده: محمدرضا نیک نژاد*
برای نزدیک ۱۳ میلیون دانشآموز، ۹۵۰ هزار فرهنگی، ۱۰۷ هزار مدرسه و بیش از ۵۰۰ هزار کلاس درس، مهری دیگر آغاز شد. امسال نیز مانند سالهای گذشته در شرایطی سال آموزشی را میآغازیم که آموزش و پرورش با دشواریهای فراوانی دست به گریبان است و همچنان در نخستین کارکردهایش ناتوان. این یاداشت بر آن است که با مرور برخی از گرفتاریهای امروز و سالیان آموزش و پرورش، به عنوان زیربناییترین محور توسعه در جهان نوین، از اندیشمندان، پژوهشگران، کنشگران سیاسی و اجتماعی و دست اندرکاران
سیاسی- حکومتی بخواهد توجه بیشتری به آن نشان دهند و تلاش شود تا آموزش و پرورش به جایگاه درست خویش بازگردد. گرچه در این زمینه میتوان فراوان گفت و نوشت اما نگارنده به چند نکته بسنده میکند.
در اولویت نبودن آموزش و پرورش
نخستین گرفتاری آموزش و پرورش که در مقدمه نیز به گونه ای گذرا به آن اشاره شد در اولویت نبودن آن در چشم و دل دست اندرکاران سیاسی- حکومتی است. گرچه در دوران شور و شیفتگی انتخابات و بر زبان بسیاری از فرادستان سیاسی، آموزش و پرورش محل توجه است و همه از آموزش و دانشآموز و آموزگار میگویند، اما کمتر این سخنان، در گامهای عملی بازتاب مییابد. برای نمونه میتوان به سهم آموزش و پرورش کشور از تولید ناخالص ملی(GDP) اشاره کرد و آن را با میزان منطقه ای و جهانی آن سنجید. میانگین جهانی سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی نزدیک پنج درصد است و سهم آن برای برخی از کشورهای منطقه مانند ترکیه بیش از این میانگین است. اما روند کاهش این سهم برای آموزش و پرورش در دولتهای نهم و دهم آغاز و اکنون نزدیک ۵/۱ درصد است که بسیار پایین به نظر میرسد. گمانی نیست که این نشانه ای از در اولویت نبودن آموزش در برنامههای کوتاه، میان و بلند مدت فرادستان سیاسی - اقتصادی کشور است. دهههاست که اندیشمندان توسعه ای جهان، سرمایه اصلی کشورها را نه منابع مادی که سرمایههای انسانی میدانند و برای آموزش این سرمایهها حتی از روزهای نخستین زندگی نوآموزان تلاش و برنامهریزی میکنند. بیگمان هزینهکرد آموزشی برای شهروندان، زمینه دستیابی به بسیاری از هدفهای مادی و غیر مادی را فراهم میکند. از دیگر سو اندیشمندان و پژوهشگران سیاسی - اجتماعی ایران نیز به آموزش و بحثهای پیرامون آن دلبستگی ندارند و شوربختانه آموزش و پرورش برای آنان دلربایی درخور را نداشته و رویدادهای تلخ و شیرین مهمترین نهاد توسعهای، گرهی بر ابروی آنان نمیاندازد. گرچه به تازگی چند تن از کنشگران اقتصادی - توسعه ای به موضوعهای وابسته به آموزش و پرورش پرداختهاند، مانند سخنان محسن رنانی، تحلیلگر مسائل اقتصادی و کارشناس حوزه توسعه در نشست «کافه خرد» که با تلاش برخی فرهنگیان پایه ریزی و برگزار شد و البته بازتاب خوبی نیز داشت. یا گردهماییهای دبیر خانه «توسعه وعدالت آموزشی» که هر از گاهی توانسته لایههای گسترده ای از کنشگران مدنی و سیاسی و هنری و اجرایی را دور هم آورد که مایه خرسندی است، اما بی گمان این توجهات به حوزه مهم آموزش و پرورش بسیار کم شمار و اندکند.
جای خالی پرورش کیفی
بر کسی پوشیده نیست که پرورش شهروندانی دانا و توانا و کامیاب در زیست فردی و کنشهای اجتماعی از بنیادیترین وظیفههای آموزش و پرورش نوین است. از این رو است که در دهههای گذشته ساختارهای آموزشی پیشرو به جای تاکید بر کامیابیهای کارنامه ای و نمرهمحور، به سوی پرورش کیفی شهروندان رفتهاند. اما شوربختانه آموزش و پرورش ما در هدفهای سنتیاش یعنی نمره و معدل و آموختههای حافظه محور و کامیابیهای کارنامه ای و... همچنان در جا میزند و حتی با شور و شیفتگی از چنین دستاوردهایی داد سخن میرود. امروز مانند دهههای پر شمار گذشته، بیماری کنکور مانند بختک همچنان بر آموزش و پرورش ما سایه انداخته و فضای سختافزاری و نرمافزاری آموزش را به دنبال خود میکشد و شوربختانه تر آنکه هرگاه دستاندرکار یا فرادستی میخواهد برتریهای خویش را به رخ دیگران بکشد از کامیابیهای کمی دانشآموزان در این زمینهها سخن میگوید.
کانونهای صنفی
در ماههای گذشته و پس از بیش از ۱۰ سال جلوگیری غیر قانونی از تمدید مجوز کانونهای صنفی معلمان کشور، وزارت کشور دولت یازدهم، مجوز شانزده کانون استانی را تمدید و شرایط را برای برگزاری مجمع عمومی شناخته شده ترین نهاد صنفی فرهنگیان فراهم آورد؛ گرچه پیش از این نیز سازمان معلمان به عنوان تشکلی سیاسی - صنفی مجوز گرفته و مجمع برگزار کرده بود. این کار ارزشمند از سوی دولت یازدهم مایه خرسندی و امید است. بخشی از زمینههای دادن چنین مجوزهایی، برخورد خوب و همدلانه و از سر اندیشه وزیر آموزش و پرورش با نهادهای مدنی فرهنگیان و نشستهای پی در پی او و تیم همراهش با کنشگران مدنی- صنفی فرهنگیان بود. اکنون که شرایط برگزاری مجمع عمومی فراهم و حتی اطلاعیه برگزاری آن در روزنامهها منتشر شده است، امید میرود روند گفتوگو و رایزنی میان کنشگران صنفی کانون و دست اندرکاران دولتی تا برگزاری و معرفی هیات مدیره تازه ادامه یابد و زمینه برگزاری خوب مجمع را فراهم کند. بی گمان داشتن تشکلی کاملا صنفی که برآیند دیدگاه بیشترین فرهنگیان است میتواند زمینه رشد آموزش و پرورش کشور را فراهم کند و به سود آیندهسازان ایران به عنوان سلولهای اندامواره جامعه خواهد بود. به باور نگارنده اگر مجمع با حضور حداکثری فرهنگیان برگزار شود بی گمان نگرانی از دو سوی انتخابات یعنی کنشگران و دست اندرکاران رخت بر میبندد و تشکلی توانمند و میانه رو که خاستگاهش دلنگرانیهای آموزشی - صنفی فرهنگیان است پا خواهد گرفت. از میان برداشتن سوءتفاهمها در دو سوی این جریان تنها از راه گفتوگو و تعامل انجام شدنی است و رویارویی میتواند همین اندک زمینه کنونی را از میان بردارد. مسائل مطرح شده پارهای از مشکلات موجود در آموزش و پرورش همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید را نمایان میسازد که بی شک رفع کردن کاستیها و تقویت نقاط مثبت میتواند در بهبود وضعیت آموزش و پرورش در ایران تاثیر بی بدیلی بگذارد. ناگفته پیداست که نهاد مدرسه نقشی تعیین کننده در آینده این مرز و بوم دارد و باید در راستای بهبود آن تلاش کرد.
* آموزگار و کنشگر صنفی