نویسنده: کورش محمدی*
در همه دنیا دولتها به این نتیجه رسیده اند که فعالیتهای اجتماعی و سازماندهی برنامههای کنترل در حوزه جامعه به تنهایی و با تمرکز از بالا به پایین صورت نمیگیرد. بنابراین اکنون رو آوردن به رویکرد اجتماعی سازی فعالیتها در حوزه پیشگیری و خدمات اجتماعی، کنترل و کاهش آسیبها در دنیای پیشرفته به سرعت شکل گرفته و نهادینه شده است، اما در جوامع در حال توسعه به ویژه در جامعه ما معمولا دستگاهها از تمرکز در سطح بالا بیشتر استقبال میکنند و اعتقاد دارند که آمارها و عملکردها را نزد خودشان نگه دارند تا مبادا کسی فرصت ایفای نقش داشته باشد و امتیاز به نام او قید شود. این ویژگی جوامع در حال توسعه است که افراد تلاش میکنند به حوزه خدمتی و کاری خودشان سخت بچسبند تا موقعیتشان به خطر نیفتد و این خطر جدی برای جامعه ماست. با وجود تاکیداتی که بارها مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری در استفاده از سمنها داشته اند، اما همچنان میبینیم که سمنها به صورت فرسایشی و عمدتا غیرفعال نگه داشته شده و از ظرفیتشان کمتر استفاده میشود. این خطر جدی است، چرا که روز به روز به مشکلات بیشتر دامن زده میشود، در حالی که سمنها میتوانند در مباحث و پدیدههای اجتماعی مثل کارتن خوابی، گورخوابی و... کارساز باشند، چون به بدنه اجتماعی مردم و خیریهها وصل هستند و نقش قابل توجهی در حل معضلات دارند.
عدم حمایت از سمنها
سمنها مسائل اجتماعی را نهادینه کرده و برای دلشان کار میکنند، چرا که به دنبال دریافت حقوق و مزایا نیستند و بودجه و اعتبار هم به آنها اختصاص نمییابد. بنابراین سمنها به مسائل اجتماعی ورود پیدا میکنند و اقدامات خوبی نیز انجام میدهند ولی فقط فضا میخواهند که به فعالیت خود ادامه بدهند. امسال هم حتی برخی سمنهای ثبت نشده و تعدادی سازمان غیر رسمی مردم نهاد نیز جمع شدند و در اصفهان، مشهد و تهران به صورت خودجوش و بدون وابستگی به دستگاههای دولتی ورود پیدا کردند و در زمینه «پایان کارتن خوابی» خدماتی خوبی را ارائه دادند، اما چون حمایت نشدند و از پشتوانه و عقبه لازم برای اعتبار دهی و تداوم به خدمات برخوردار نبودند ممکن است که پس از مدتی دچار خستگی شوند، ولی با وجود این همچنان به تلاشهای خود ادامه میدهند.
اشتغالزایی با سازمانهای مردمی
دولت باید تصدی گری امور را به سمنها به عنوان بازوان توانمند خود واگذار کند. اگر اینطور شود جامعه در حل مشکلات قویتر و محکمتر عمل کرده و نتایج بهتری خواهد گرفت. از سوی دیگر، اغلب سمنها معترضند که چرا دیده نمیشوند و نمیتوانند از همه ظرفیتهایشان استفاده کنند. به همین دلیل برنامهای هم برای توانمندیشان وجود نداشته است و تنها در حاشیه فعال شده اند. از جمله اینکه ما میگوییم سمنها رابط بین مردم و دولت هستند و باید صدای اعتراض را به مسئولان برسانند، در حالی که اینطور نیست و سمنها خودشان دولتیاند. نباید آنقدر سطح سمنها را پایین بیاوریم که رابط بین دستگاه حاکمیت و مردم باشند. این مساله غفلت از وظایف اصلی سمنهاست. سمنها میتوانند با فعالیتهای خود دیدگاههای حاکمیت را با نیازهای جامعه پیوند دهند. سمنها این پیوند را ایجاد میکنند و در اصل خودشان یک نهاد مردمی هستند. به عبارت دیگر قبل از اینکه صدای اعتراض و مطالبات مردم سرکوب شود یا دولت با مشکلات جامعهشناختی مردم مواجه شود، سمنها اقدام میکنند و پاسخگو هستند و این حرکت سمنها در مردم هم اثر میگذارد. ما معتقدیم فعالیتهای دولت مقطعی است و مبتنی بر اعتبارات و بودجه است و نهادینه شده نیست. افرادی که در سازمانهای دولتی کار میکنند با اعتبارات سر و کار دارند. اگر اعتبارات قطع شود کار آنها نیز تمام میشود، اما سمنها نهادینه شدهاند و بخشهای مردمی را به مشارکت وامیدارند، یعنی مطالبات مردم را به گوش دولت میرسانند و دولتها هم از طریق عملگرایی پاسخگوی مطالبات مردم هستند. با وجود این، سمنها تاکنون تنها در حوزه اعتیاد خوب عمل کرده اند، چون رویکرد ستاد مبارزه با مواد مخدر مبتنی بر توانمندسازی از سمنها بود و سمنها را با حوزه تخصصی خودشان آشنا و در این حوزهها تقویت کرد. گرچه قدمهایی در این زمینه برداشته شد ولی هنوز جای کار دارد تا از سمنها بهتر استفاده شود. از این رو باید شخصیت حقوقی سمنها دیده شود، دستگاهها نسبت به سمنها از نگاه موازی کارانه برحذر باشند و سمنها را نه به موازات و در مقابل خود بلکه در کنار خودشان ببینند. دستگاهها باید اعتبارات و بودجههای تخصیصی برای مسائل اجتماعی و فرهنگی را با سمنها در میان بگذارند و فضاهای لازم را در اختیار سمنها قرار دهند که سمنها هم بتوانند شخصیت خود را پیدا کنند. اگر سمنها به این صورت دیده شوند، حتی اشتغال زایی هم خواهند کرد، چرا که اشتغال زایی آنها کم از دولت نیست، چون میتوانند زمانی که درگیر مسائل روز اجتماعی میشوند از نیروهای تحصیلکرده و متخصص که فرصت کاری برایشان پیش نیامده استفاده کنند. بنابراین باید سمنها را با توانمندسازی، شخصیت بخشی، حذف باورهای غلط و پذیرش آنها به عنوان یاران دولت تقویت کرد و حتی کلاسهای آموزشی هم برایشان در نظر گرفت.
همه در احقاق حقوق شهروندی سهیمند
بحث حقوق شهروندی یک مبحث عام است و برای مردم، سمنها، دولتها و آحاد جامعه تکلیف ایجاد میکند. ما در رابطه با حقوق شهروندی نباید به سمت شعارگرایی برویم و حقوق شهروندی را تبدیل به اهرم و ابزارهایی برای رفتارها و اهداف مقطعی کنیم، بلکه بر اساس ابلاغ ریاست جمهوری، حقوق شهروندی یک تکلیف و آیین نامه برای همه مردم است و باید در همه دستگاهها نهادینه شود که این مساله نیاز به کار فرهنگی دارد. بنابراین سمنها و مردم وظیفه دارند در راستای نهادینه سازی حقوق شهروندی فعالیت کنند، حتی سازمانهای دولتی مثل آموزش و پرورش نیز در این زمینه بیشتر از سمنها وظیفه دارند حقوق شهروندی را در قالب آموزش و رفتارهای نهادینه شده به جامعه منتقل کنند و فقط بحث سمنها نیست، بلکه همه وظیفه دارند در رابطه با حقوق شهروندی ورود پیدا کنند تا این کار از حالت شعارگونه خارج شود.
* رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی
منبع: آرمان