نویسنده: سید علی دوستی موسوی
تا همین چند سال پیش و قبل از ظهور شبکههای اجتماعی موبایلی، سمنها (سازمانهای مردمنهاد) یا همان انجیاوهای فرنگی، زیاد جدی گرفته نشده و از آن به عنوان کاری فانتزی یاد میشد.
با وجود آنکه پیش از این هم شهروندان بسیاری در قالب تشکلهای مردمی به نیازمندان، توانجویان، معتادان، زنان بیسرپرست یا بدسرپرست و ... کمک میکردند اما ضریب نفوذ آنها به خاطر خلأ ابزارهای نوین ارتباطی محدود بود، اما اکنون وضعیت فرق کرده و سمنهای بسیاری با پرواز بر بال ضریب نفوذ فوقالعاده شبکههای اجتماعی موبایلی هم تاسیس شده و هم فعالیتشان را گسترش داده و اعضا و حمایتگران فراوانی یافتهاند. اکنون حوزه فعالیت سمنها، دیگر صرفا آسیبهای اجتماعی نیست بلکه مسائلی چون محیطزیست، منابع طبیعی، میراث فرهنگی، گردشگری و ... را نیز در بر میگیرد.
نکته جالب دیگر این است که سمنها به طور اعجابانگیزی در شهرستانها و شهرهای کوچک رشد کرده و کمکحال دستگاهها برای حل مشکلات زیستمحیطی و امثالهم شدهاند. نقش موثر سمنها در آتشسوزیهای اخیر جنگل ها و مراتع شمال و شمالغرب کشور یا تمیز کردن محیطزیست شمال پس از هر موج سفر تابستانی نمونهای از این مشارکتهاست.
همچنین اطلاعرسانی مسائل استانی و حساس کردن افکار عمومی درباره یک موضوع و در نهایت وادارکردن دستگاههای احتمالا کمکار یا غافل برای حل مشکل، از دیگر دستاوردهای سمنها محسوب میشود که بهبود زندگی در استانها را باعث خواهد شد. با این حال واقعیت این است که دستگاهها تلاش جدی برای حمایت از سمنها صورت نمیدهند. حتی بدتر اینکه برخی دستگاههای استانی حضور سمنها را مزاحم فعالیت خود دانسته و دست و پایشان را محدود میکنند، در نتیجه نه خود دستگاه با محدودیتهایش قادر به حل مشکل میشود و نه اجازه میدهد مردم مشکل را حل کنند! این در حالی است که اصل مشارکت سمنها در بسیاری مسائل اجتماعی و مردمی بهعنوان اصل صرفهجویی و همافزایی، موضوعی بدیهی و پذیرفتهشده است. لذا به نظر میرسد میبایست تمهیداتی برای بهرهگیری هرچه بیشتر از ظرفیت سمنها بهویژه در امور اجتماعی در دستور کار قرار گیرد.
منبع: جام جم