علیرضا افشاری/ کنشگر مدنی
بهنظر میرسد در گرماگرم نقدهای بسیاری که به شورای شهر پیشین تهران و سازمان شهرداری در این سالها وارد میشود و در روند ملتهب گزینش شهردار جدید که از سر گذشت، کسی به یاد سمنها و نهاد پرقدرتِ یاریگرِ آن در شهر تهران، یعنی ستاد توانافزایی و حمایت از فعالیت سازمانهای مردمنهاد شهر تهران در شورای شهر نیست.
ستادی که ريیس آن عضوی از کمیسیون فرهنگی ـ اجتماعی است و با حضور نمایندگانی از کمیسیونهای اصلی شورای اسلامی شهر تهران، وزارت کشور و شهرداری تهران، و بهویژه بودجه قابل اعتنایی که در اختیار دارد، توان تاثیرگذاریاش بر مهمترین نهاد مرتبط با موضوع سمنها در شهر تهران، یعنی شهرداری بسيار است.
شهرداريكه فضاهای فرهنگی بسیاری را در اختیار دارد و توان اصلی تاثیرگذاری در لایههای مختلف شهر را بر دوش ميكشد، بايد به رشد و توانمند شدنِ سمنها در این شهر یاری برساند، اما آیا تاكنون چنین اتفاقي رخ داده است؟ آیا در چهار سال گذشته، که اوج قدرت این ستاد بوده، گامی برای سمنهای تهرانی برداشته شده است؟
ضرورت شفافيت و بهكارگيري افراد آگاه در مديريت ستاد
نخستین مرحله برای موثر شدن این ستاد، بهرهبردن از افراد آگاه و باتجربه در حوزههای سمنی در کادر اداری و مدیریتی ستاد است. در این سالها مدیریت و معاونتهای ستاد به کسانی سپرده شد که پیشینه در خور و نامآشنایی در این حوزه نداشتند، در حالی که در این مرحله بايد از کسانی بهره برد که به خوبی بتوانند پُل ارتباطی سمنها با ستاد باشند.
دومین مرحله، چگونگی ارتباط ستاد سمنها با سمنهای شهر است که باید سازوکاری برای آن چیده شود که این ارتباط به سمنهایی خاص و یا نزدیکان به جناحی خاص محدود نشود و بهویژه شیوه کار به گونهای باشد که امکاناتِ ستاد فقط در اختیار سمنهایی که به قلمرو آن نزدیک شدهاند، قرار نگیرد و برای ایجاد زیرساختهایی مفید برای این حوزه صرف شود. در این چهار سال این ارتباط به چه صورتی بوده است؟
و سومین مرحله که بايد در شورای شهر و بهویژه در حوزهای که با سمنها در ارتباط است بهطور كامل رعایت شود، شفافیت است؛ شفافیت در روند کار و شفافیت در هزینهکردها. آیا ستاد توانافزایی در این سالها شفافیتی داشته است؟
به نظر میرسد پاسخها در هر سه موضوع ناامیدکننده است و آنچه در این سالها شاهد بودهایم، نشان روشنی از ستادی با افراد نامتخصص، ارتباطهای سلیقهای و عدم شفافیت دارد.
تارنمايي بهنام سمنها بهكام مدير
با نگاهی به تارنمای تازهساخت ستاد که جاهای خالی بسیاری دارد و گفتوگو با کنشگرانی که در این سالها با ستاد پیوند داشتهاند، موردي از رزومه یا کارشناخت مدیران و معاونان نمییابیم. سازوکاری در رابطه با چگونگی ارتباط گرفتن با سمنها مشاهده نمیشود و ارتباطها به سمنهای آشنا با مدیران یا سمنهایی که به دعوتهای ستاد لبیک گفتهاند، محدود شده است، بدون کوچکترین آسیبشناسی برای عدم پیوند انبوه سمنهای تهرانی با این ستاد؛ گویی تمایلی هم به این ارتباط نبوده و گزارش مالی وجود ندارد.
در واقع، آنچه هست فقط و فقط محدود به خبرهایی است از الهه راستگو، به عنوان رييس چهارساله ستاد و عکسهای وی که در همه بخشهای تارنما به چشم میخورد؛ از اخبار و برگزیدهها و گزارش تصویری تا یادداشت و حتی «سمن در رسانهها» (دقت بفرمایید، سمن در رسانهها و نه ستاد در رسانهها). شاید فقط در بخش «اخبار سمنها» است که کمی حضور ایشان، دستکم در عنوان مطالب، کمرنگ میشود.
در واقع، پورتال ستاد مانند تارنمای شخصی ریاست آن و نه جایی برای سمنهای پایتخت است و آن چند مطلبی که به خبرهایی از سمنها میپردازند، برگرفته از «پایگاه خبری وطن» (رسانه خبری سازمانهای غیر دولتی ایران) و نه ناشی از خبرگیریِ مستقیم ستاد از سمنهای تهرانی هستند! نکته مهم اینجاست که سخنان بیارتباط این عضو شورای شهر با موضوع سمنها در صحن شورا نيز در این تارنما بازتاب یافته است، گویا ایشان نماد و سنبل سمنهای تهران هستند که هر حرف و کلامشان بايد در این حوزه مورد توجه قرار گیرد.
قدمهاي برنداشته ستاد براي سمنها
اما آیا این انبوه خبرها و حضور رييس ستادکمکی به سمنها کرده و باری را از دوششان برداشته است؟ به نظر میرسد، دستکم در کلام، پاسخ این پرسش «آری» باشد؛ چراکه ایشان در ظاهر بر این باور هستند که: «مدیریت شهری همچون تهران بدون توجه به نقش مردم و مشارکتهای مردمی امری سخت و ناشدنی محسوبميشود، این مشارکت البته در ساختارها و قالبهای مختلف در شهر تهران هماکنون در حال انجام است» و حتی در نشست با تعدادی از اعضای کمیسیون فرهنگی شورای پنجم بر لزوم تداوم توجه به سازمانهای مردم نهاد در شورای شهر پنجم تاکید میکنند! اما در عمل چگونه است و ایشان در عین استفاده و بهره بردن از نشانواره و برندِ ستاد، چه گامی برای سمنهای تهران برداشتند؟
با خطایی کم میتوان گفت که از بدنه اصلی فعالیتهای سمنی در این ستاد، کوششهای اجتماعی و بهویژه محیطزیستی و میراثی،هیچ خبری نیست؛ گویا تقسیم کاری صورت گرفته و اگر این سمنها کاری نيز با شورای شهر داشتند، در دیگر بخشهای آن پیگیرش میشدند که این نشان از ضعف آشکار این ستاد دارد. رييس ستاد سمنها در عین حال که به دیگر حوزهها و بهویژه دولت، نقدهایی از زاویه اجرایی نشدن مصوبات دارد، همچون آنجا که قانون و طرحهای مرتبط با زنان سرپرست خانوار و اقشار آسیبدیده را کاغذی میخواند که خود ریشه بسیاری از مشکلات موجود است، یا آنجا که میگوید «سند مقابله با گرد و غبار نیز مانند منشور حقوق شهروندی، طرحی کاغذی با کمترین میزان اثربخشی بوده و بر این اساس بار دیگر باید یادآورشد كه لزوم ارائه راهکار، عملي ضروری است»، خود توضیحی نمیدهد و از خبرهای تارنما نيز برنمیآید. برای نمونه، امضای تفاهمنامه آن ستاد با «بنیاد شهید و امور ایثارگران» چه مشکلی را از سمنهای شهر تهران بازمیگشاید، یا چگونه با تحقق این تفاهمنامه «فرهنگ ایثار و شهادت» اشاعه مییابد و سخنشان درباره «ایجاد زیرساختهای لازم و نیز برنامهریزی و هماهنگی در جهت همکاری شبکهای و تخصصی سازمانهای مردمنهاد حوزه ایثار و شهادت با بنیاد امور شهدا و ایثارگران» به چه معناست و به کدام سمنها اشاره دارد؟
چرا ستادی که بیانیهای در راستای حمایت از سمنها و کار سمنی صادر نمیکند، ناگهان در راستای حمایت از فعالیت سازمانهای مردمنهاد شهر تهران در سالگرد فاجعه منا بیانیه میدهد؟ بدون آنکه گزارشی از این فعالیت و اثربخشی آن بر کار سمنها ارائه داده باشد.
اگر بگوییم که خانم راستگو بهدليل مسائل سیاسی شاید ارتباط چندانی با دولت نداشته و نمیتوانسته از آنان امتیازی برای سمنها بگیرد، که جای سوال دارد، دستکم در حوزه شهرداری تهران، چه گامی برای آنها برداشته که نزدیکترین ارتباط را با آن سازمان مقتدر و ریاستش داشته است؟
شهرداری تهران مراکز بسياري را در اختیار دارد که میتواند پایهایترین نیاز سمنها یعنی جایی برای برپایی نشستها و همایشهایشان را برطرف کند که در این سالها در اکثر مواقع در برابر سمنها درخواست وجه میکردند.
ستاد، هیچ اقدام ماندگاری براي سمنها نكرد
به باور من، شوربختانه، میراث و نام نیکی از ستاد در چهار سالی که گذشت بر جای نماند و هیچ اقدام ماندگاری برای سمنهای تهرانی انجام نشد؛ با این حال، سخن بیشتر درباره کارنامه ستاد توانافزایی در این چهار سال را میتوان به پس از ارائه گزارش راستگو به جامعه مخاطبش، یعنی سمنهای تهرانی، موکول کرد؛ مطالبهای که بايد پاسخ داده شود تا شاید اگر من و شماری از کنشگران این عرصه برداشت نادرستی از کار ستاد داریم، برطرف شود. بهگمانم بهترین محک، ارائه گزارشی تاییدشده از چرخش مالی ستاد باشد و اینکه بودجهها در چه جاهايي توسط ستاد یا کدام سمنها هزینه شدهاند و ستاد از چه برنامههایی حمایت مالی کرده و در چه مقاطعی چه هدایایی و به چه علت به سمنهای وابسته داده است؟
و اما طرح این بحث، در مقطع کنونی، گشایشی برای این مبحث و در واقع دعوتی از دوستان کنشگرم به نظارت و نقد این ستاد برای پس از این است، بهویژه آنکه دورهای جدید از فعالیت آن در حال آغاز شدن است که در عین شفافیت از سوی مدیرانش، بايد زیر چشمان ریزبین فعالان مدنی نیز باشد؛ فعالانی که با خون جگر کار و کوششهایشان را پیش میبرند اما کسانی به نام آنها امتیازهایی ریز و درشت میگیرند.
نمیتوانیم خواهان عدالت باشیم اما برای اجرای آن در حوزه کاری خودمان آستین بالا نزنیم.
منبع: قانون