کمرنگ شدن روابط درون خانواده ها

هم‌خانگي به‌جاي خانواده!
 
سندوس محمدي: زندگي در عصر جديد باعث شده است نهادهاي مهم اجتماعي براي سازگاري با شرايط جديد مجبور شوند تغييراتي مهم را در خود ايجاد كنند، اما هميشه اين تغييرات در جهت مثبت حركت نمي‌كنند و در بعضي از موارد مي‌توانند آسيب‌هاي مهمي را ايجاد كنند. كمرنگ شدن روابط درون خانواده‌ها يكي از مسائل مهمي است كه بارها كارشناسان درباره آن ابراز نگراني كرده‌اند. كمرنگ شدن روابط اجتماعي بنيان خانواده را مورد تهديد قرار مي‌دهد. خانواده در شرايطي مورد تهديد قرار مي‌گيرد كه از آن به عنوان مهم‌ترين نهاد اجتماعي ياد مي‌شود كه بخش اعظمي از شخصيت افراد در آن شكل مي‌گيرد و مهم‌ترين نهاد در جامعه‌پذيري افراد به شمار مي‌رود.
 
 
اين‌بار صحبت از تغيير نوع خانواده از گسترده به سنتي در اثر شرايط زندگي مدرن نيست بلكه صحبت از كاسته شدن روابط در درون چهار ديواري خانه است. صحبت از اتفاقي عجيب و غريب و نادر نيست كه قرني يك بار روي دهد بلكه اتفاقي است كه جلوی چشم من و شما روي مي‌دهد و هر روز خود ما هم با آن درگير هستيم. صحبت از بي‌خبري ما از احوال خواهر و برادرهايمان است كه فاصله اتاق‌هايمان با يكديگر سه متر هم نمي‌شود. صحبت از پدر و مادر‌ها و فرزنداني است كه تلويزيون تنها بهانه براي دور هم جمع شدنشان است، دور هم جمع‌شدني كه معمولا در آن فقط قاب شيشه‌اي سخن مي‌گويد. صحبت از افرادي است كه دور يك ميز نشسته‌اند اما با اين وجود سرهايشان در گوشي‌هايشان است. انگار هم‌سخني با ياران مجازي در تلگرام، وايبر، اينستاگرام و هزار و يك رسانه مجازي ديگر از در كنار خانواده بودن لذت‌بخش‌تر شده است. 
  سرها در گوشي‌هاست!
براي درك مساله كاسته شدن از ارتباطات در خانواده‌ها به يك خانه كه در آن يك خانواده پنج نفره زندگي مي‌كنند قدم مي‌گذاريم. در نگاه اول اين‌طور به نظر مي‌رسد كه به جز مادر خانواده كسي در خانه نيست ولي بعد از مدتي كه مادر شروع به سخن گفتن مي‌كند مي‌فهميم كه دو پسر و يك دختر ديگر هم در خانه هستند. نكته جالب در اين زمينه اين است كه زمان ورود ما به خانه ساعات بعد از صرف شام است كه انتظار مي‌رود همه اعضاي خانه در كنار هم باشند. نكته جالب اين است زمان ورود ما به خانه تلويزيون روشن بود و الان هم كه در حال مكالمه با مادر خانه هستيم تلويزيون در حالي كه صدايش بسته شده است ولي باز هم روشن است، انگار تلويزيون و در حالت كلي آن رسانه تنها همدم انسان مدرن است. «در گذشته دور هم جمع شدن‌هاي خانواده‌ها بيشتر بود ولي الان خيلي ارتباط كم شده است و حتي اوقاتي هم كه ‌ميهمان مي‌آيد به جاي اينكه با هم حرف بزنيم، يا تلويزيون نگاه مي‌كنيم يا سرها در گوشي‌ها هستند.» بيشتر وقت مادر خانه به تماشاي تلويزيون مي‌گذرد و نقش تلويزيون در زندگي او به حدي است كه به گفته خودش اوقاتي هم كه ناراحت است به جاي صحبت با اعضاي خانواده به تماشاي سريال‌ها پناه مي‌برد. چند دقيقه‌اي كه مي‌گذرد سر و كله دختر نوجوان خانواده پيدا مي‌شود. دليل اين خروج از اتاق هم نه صحبت كردن با خانواده بلكه تماشاي سريال مورد علاقه است. صدف 15 سال سن دارد و الان هم در حال تحصيل در سال سوم متوسطه اول است. او درباره گذران اوقاتش به «آرمان» مي‌گويد: «من بيشتر وقتم رو توي اتاقم هستم، يا درس مي‌خونم يا توي تلگرام با همكلاسي‌ها حرف مي‌زنم. اگر حرف خاصي هم باشه بيشتر دوست دارم با شادي دوستم حرف بزنم.» به گفته مادرش او روزي حداقل يك ساعت تلفني بايد آمار روز را به شادي بدهد و اين تنها مكالمه تلفني آنهاست و پيام‌هاي تلگرامي از اين هم بيشتر مي‌شوند. «به نظر صدف ارتباط با خانواده مهم‌تر از گشتن در شبكه‌هاي مجازي است ولي جذابيت شبكه‌هاي مجازي براي گذران وقت بيشتر است!» چندبار در اتاق را مي‌زنيم ولي متوجه نمي‌شود، زيرا هندزفري بخش مهمي از زندگي صائب است. او وقت زيادي را به گوش دادن به موسيقي آن هم از نوع كلاسيك اش مي‌گذراند. از بچگي بازي‌هاي كامپيوتري را دوست داشته و هنوز هم اين روال برقرار است. در كنار بازي، كتاب خواندن و فيلم ديدن هم بخش زيادي از وقت او را مي‌گيرند. او از شبكه‌هاي جديد چندان خوشش نمي‌آيد و از روي اجبار مجبور به عضويت در آنها شده است. او به «آرمان» مي‌گويد: «به نظر من گسترش ارتباطات و رسانه‌هاي جديد در كنار زندگي شهرنشيني عامل اصلي دور شدن اعضاي خانواده از هم است. البته شرايط سني هم روي اين مساله تاثير دارد. تا وقتي كه كودك هستيم دوست داريم بيشتر وقتمان را با خانواده بگذرانيم ولي در سنين جواني و نوجواني آدم بيشتر وقتش با همسالان سپري مي‌شود.» او ادامه مي‌دهد: «اوقات فراغتم را بيشتر ترجيح مي‌دهم با دوستانم بگذرانم تا خانواده‌ام. با دوستان سلايق و علايق مشترك داريم و همين باعث مي‌شود حرف‌هاي بيشتري براي گفتن داشته باشيم.» صحبت‌مان كه تمام مي‌شود دوباره هندزفري را در گوشش مي‌گذارد و دكمه شروع بازي را مي‌زند. پسر بزرگ خانواده ظاهرا وقت بيشتري را با اعضاي خانه مي‌گذراند ولي زماني كه به رفتارش دقيق مي‌شويم در حقيقت او حاضر غايب است زيرا در جمع حاضر است ولي حواسش بيشتر در گوشي و پيش گروه‌هاي مجازي است. او به «آرمان» مي‌گويد: «به نظر من كمرنگ شدن ارتباطات خانوادگي باعث مي‌شود كه فاصله‌ها زياد شود و اگر اين مساله مديريت نشود در سال‌هاي بعد كار به جايي مي‌رسد كه اين حداقل ارتباط بين اعضاي خانواده هم محو خواهد شد.» به گفته اعضاي خانواده پدر خانه مالك يك فروشگاه بزرگ است و به دليل شرايط سخت كاري از ساعت هفت صبح تا 12 شب در بيرون از خانه است و تنها اگر وقت داشته باشد براي صرف شام به خانه مي‌آيد و خيلي اوقات هم مجبور است دوباره به فروشگاه بازگردد. گفته مي‌شود كه در خانواده‌هاي تك فرزند يا تك والد كه رو به گسترش هستند، امكان ارتباط اعضاي خانواده با هم كم است اما در خانواده‌هايي هم مانند اين خانواده كه به نسبت تعدادي اعضاي خانواده زياد است عملا ارتباط‌ها در حد بسيار پاييني هستند. زماني كه مادر خانواده از حضور كم پدر در خانه يا عدم حضور بچه‌ها در ‌ميهماني‌ها شاكي است مي‌توان دريافت كه اوضاع از اين هم براي خانواده‌هاي جديد بدتر خواهد شد. 
 سرگرم بودن با رسانه‌ها از ارتباط مي‌كاهد
يك مددكار اجتماعي با بيان اينكه بخش مهمي از روابط اجتماعي به ارتباطات درون خانواده بازمي‌گردد، به «آرمان» مي‌گويد: پايه‌گذاري روابط اجتماعي در خانواده است كه در فرايند اجتماعي شدن تجلي پيدا مي‌كند. محمد زاهدي‌اصل با بيان اينكه روابط اجتماعي كه روابط اجتماعي خانوادگي هم جزئي از آن است به سستي گراييده است، مي‌افزايد: علت اصلي اين مساله به شرايط اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي كه در جامعه وجود دارد بازمي‌گردد. كاهش سرمايه اجتماعي به كاهش ارتباطات اجتماعي منجر مي‌شود. زماني كه اعتماد اجتماعي آسيب مي‌بيند و احساس امنيت كاهش پيدا مي‌كند و دلمشغولي‌ها زياد مي‌شوند يكي از خروجي‌هاي آن كاهش روابط اجتماعي مي‌شود. او ادامه مي‌دهد: گرفتاري‌هاي شغلي و سرگرم بودن با رسانه‌ها باعث شده كه از روابط بين فردي در خانواده كاسته شده است. او تصريح مي‌كند: بخشي از مساله كاسته شدن ارتباطات، به كار كردن والدين بازمي‌گردد. وقتي آنها خسته از سر كار بازمي‌گردند نمي‌توانند زمان كافي را با ساير اعضاي خانواده بگذرانند. عامل ديگر فرهنگي است كه از طریق رسانه‌ها ایجاد می‌شود. رسانه‌ها به داخل خانه‌ها نفوذ پيدا كرده‌اند و نقش زيادي در زندگي روزمره اعضاي خانواده به دست آورده‌اند. استفاده از رسانه‌ها فردگرايي و منحصر به خود بودن را به وجود آورده است. زاهدي‌اصل مي‌گويد: كاسته شدن از روابط هم در رابطه زن و شوهر با هم و هم در رابطه فرزندان با والدين نمود پيدا مي‌كند. او مي‌افزايد: كاسته شدن از روابط بين‌فردي در خانواده‌ها مشكلاتي را با خود به همراه دارد كه كاسته شدن از تفاهم و همدلي در خانواده تنها بخشي از آن است، به مرور زمان اين مساله حتي مي‌تواند فروپاشي خانواده را به همراه داشته باشد. او ادامه مي‌دهد: چيزي كه خانواده را محكم مي‌كند روابط است و زماني كه روابط سست شوند خانواده آسيب‌پذير مي‌شود و ممكن است كه با يك تلنگر، بحران و مشكل از هم بپاشد. او مي‌گويد: افزايش آمار طلاق يكي از مسائلي است كه در اثر اين مساله ايجاد مي‌شود. طلاق عاطفي يكي ديگر از آسيب‌هاي است كه در اثر كاسته شدن از روابط خانواده‌ها به وجود مي‌آيد و باعث مي‌شود كه در حين اينكه افراد در كنار هم هستند ولي در قالب تهي باشند و با هم ارتباطي نداشته باشند. 
نسل بدون پشتوانه
 
تك فرزندي يعني تمايل به داشتن حداكثر يك فرزند! فاصله حداقل و حداكثر در واژه تك فرزندي فقط يك نفر است. اين يعني اينكه در حالي كه تعداد زيادي از زوج‌هاي جوان كه در موقعيت و سنين باروري و بچه‌دار شدن هستند از بچه‌دار شدن به دلايل مختلف طفره مي‌روند، درباره بقيه هم كه ميل به فرزندآوري وجود دارد فقط داشتن يك فرزند كفايت مي‌كند.
 
طفره رفتن از بچه‌دار شدن وقتي در قشر عظيمي از مردم يك كشور رخ بدهد بايد در آينده نه چندان دور منتظر تغيير شكل و سازوكارهاي جمعيتي آن كشور بود، زيرا مگر نه آن است كه جامعه‌شناسان و جمعيت‌شناسان معتقدند تغييرات جمعيتي در هر شكل و اندازه‌اي در حال و آينده يك ملت اثرگذار بوده و به هر حال تبعات مثبت و منفي خود را نشان مي‌دهد؟ حالا شرايطي را در نظر بگيريد كه در آن بخش زيادي از مردم يك كشور به شكل تك فرزندي زندگي كنند. در اين شرايط مناسباتي از قبيل خواهر، برادر و حتي عمه، عمو، خاله و دايي از بين مي‌رود و اين يعني تغيير مناسبات اجتماعي. سال 93 محزون، مديركل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال با اشاره به اينكه 5/23درصد (كمتر از يك چهارم) خانواده‌هاي نسل جديد بچه ندارند، گفت: حدود 19 درصد خانواده‌هاي كل كشور نيز يك فرزند دارند. اما امسال او با بيان اينكه 3/33درصد خانواده‌هاي ما حداكثر يك فرزند دارند، گفت: اگر باروري به سمت تك فرزندي پيش رود در سال ۱۴۱۵ رشد جمعيت به صفر خواهد رسيد. خانواده‌هايي كه يك فرزند دارند مي‌خواهند بهترين امكانات را براي فرزند خود مهيا كنند بنابراين شيوه تربيتي اين دسته از كودكان نيز بسيار متفاوت است، زيرا اين شيوه تربيتي توام با ملاحظه و سهل‌انگاري است. روانشناسان معتقدند که اين دسته از كودكان دائما تنها هستند و چون با كودكان هم سن و سال خود مانند خواهر و برادر تعاملي ندارند در نتيجه مهارت‌هاي اجتماعي لازم را ياد نمي‌گيرند و جامعه‌پذيري كمي دارند از طرف ديگر اين كودكان در تنهايي با بازي‌هاي رايانه‌اي سروكار دارند و معمولا دوست ندارند كه در جامعه ديده شوند بنابراين منزوي مي‌شوند. در بررسي خصوصيات اخلاقي كودكان در خانواده‌هاي تك فرزند مشخص شده است اين كودكان به دليل تنهايي با مفاهيم همچون همدلي، دلسوزي و ايثار بيگانه هستند، زيرا اينها مهارت‌هايي هستند كه كودك در كنار خواهر و برادر خود ياد مي‌گيرد. از سوي ديگر والدين نيز همواره نگران اين كودك خود هستند و كودك نيز در سن بزرگسالي همواره نگران والدين خود است زيرا به جز خودش كسي ديگري نيست كه از والدينش مواظبت كند و اين يك بحران جدي براي خانواده‌هاي تك فرزند در سال‌هاي آينده است. 
 آموزش ارتباط گروهي با خواهر يا برادر
فارغ از اين معايب ظاهري كه تك فرزندي داشته و بر خصوصيات اخلاقي و شخصيتي كودك در فرايند رشد تاثيرگذار است، مساله مهمي كه در اين ميان بر ساختار اجتماع اثر گذاشته و آن را متحول مي‌كند رشد و تكثير خانواده‌اي است كه در آن مناسبات اصلي و روابط ميان خواهر و برادر وجود ندارد. تغيير مناسبات اجتماعي در خانواده‌اي كه دو يا در نهايت سه عضو دارد نهاد خانواده را به سمت تحولي بنيادين پيش مي‌برد. مناسبات اجتماعي و روابط خانوادگي و خويشاوندي زماني در ايران و بسياري از كشورهاي ديگر مهم‌ترين و اساسي‌ترين شبكه‌هاي پيوند ميان اعضاي جامعه بود. كليه ارتباطات بين افراد جامعه بر اساس روابط خانوادگي و در نهايت تبار و خانداني كه به آن تعلق داشتند شكل گرفته و تنظيم مي‌شد و حتي بر اين اساس به ديگر اعضاي جامعه بسط داده مي‌شد در حالي كه در زمان فعلي خانواده به تنهايي مسئول شكل‌گيري شخصيت و تربيت اجتماعي افراد است و خويشاوندان و اقوام نقش چنداني در اين روند ندارند. بااين وجود گستردگي يا هسته‌اي بودن خانواده نيز مساله مهمي است كه نمي‌توان منكر تاثير آن در نحوه اجتماعي شدن افراد شد. ارتباط با خواهر و برادر در كنار و به موازات ارتباط با پدر و مادر به شكل‌گيري شخصيت اجتماعي و بهبود تعاملات افراد كمك زيادي مي‌كند. جامعه‌شناسان و به‌ويژه روانشناسان معتقدند بسياري از مهارت‌هاي اصلي زندگي اجتماعي مانند رعايت حقوق ديگران و احترام به آنها، از خودگذشتگي يا حتي تكنيك‌هايي مانند صحبت كردن در جمع يا ارتباط گروهي را در خانواده و تنها از طريق خواهر يا برادر مي‌توان آموخت. مهارت‌هايي كه كودكاني كه در خانواده‌هاي تك فرزندي زندگي مي‌كنند آنها را نياموخته و تمرين نكرده‌اند و حتي در محيط‌هايي مانند مدرسه هم نمي‌توان انتظار داشت افراد آنها را آموزش ببينند. 
 نسل بدون خواهر، برادر، ‌عمه، عمو و... 
در كنار تاثيرات كوتاه‌مدت و مربوط به زمان حاضر، تك فرزندي در آينده و مناسبات اجتماعي كه در گذر زمان درخانواده‌ها شكل مي‌گيرد نيز تاثيرگذار است. خواهر يا برادر نداشتن در افرادي كه در خانواده‌هاي تك فرزند متولد شده‌اند، در قالب فقدان نقش‌هاي مهم خويشاوندي نظير نقش خاله، عمو، عمه، دايي و... بروز مي‌كند. همه اعضاي يك خاندان مانند اعضاي يك خانواده جزئي از سرمايه‌هاي فكري و رواني يك فرد محسوب مي‌شوند كه فارغ از اينكه تا چه اندازه اين سرمايه‌ها به وظايف خود در قبال يكديگر و روابط خويشاوندي پايبند باشند؛ به هر حال اين افراد نوعي حامي رواني هستند كه حتي وجود آنها باعث دلگرمي مي‌شود. در نسل فعلي جوانان ايراني كه در سنين ازدواج هستند مناسبات فاميلي نسبت به نسل‌هاي قبل‌تر كمرنگ‌تر شد و مناسبات خانوادگي جاي آن را گرفت. به عبارت ديگر درباره متولدان سال‌هاي دهه 50 و 60 در ايران، داشتن و ارتباط مداوم با فاميل يك اصل نبود و بسياري از خانواده‌ها از سال‌هاي دهه 60 و 70 به بعد به روابط فاميلي خود در مقياس روابط خانوادگي چندان اهميتي نمي‌دادند يا به نسبت نسل‌هاي قبل‌تر كه خواهرها و برادرها حتي بعد از ازدواج هم با هم و در كنار هم زندگي مي‌كردند كمتر با يكديگر در تعامل بودند؛ با اين وجود، هنوز هم همه اين افرادي كه در خانواده‌هاي كوچك و بدون ارتباط با خانداني بزرگ‌تر زندگي كرده‌اند عادت دارند، در هر مشكل و نارسايي كه در زندگي مواجه مي‌شوند در درجه اول به سراغ فاميل درجه يك يا درجه دو خود بروند. در تمام مراسمي كه ما ايرانيان طبق عرف و عادت برگزار مي‌كنيم مانند جشن عروسي يا مجلس ختم، همه خاندان حاضر مي‌شوند تا از اين طريق انسجام و همبستگي و در كنار هم بودن را بار دیگر به‌یاد آوریم. همه ما عادت داريم براي هر خبر خوشحال‌كننده يا ناراحت‌كننده‌اي در درجه اول سراغ خانواده و بعد بستگان خود برويم و هرچقدر تعداد اين افراد بيشتر باشد طبيعي است كه حمايت‌هاي عاطفي و رواني بيشتري از فرد صورت مي‌گيرد. نسل يا نسل‌هاي بعدي در خانواده‌هايي بي‌خواهر و برادر متولد شده و رشد مي‌كنند در حالي كه فرزندانشان نيز در غياب عمه‌ها، عموها، خاله‌ها، ‌عمه‌ها و همه ايل و تباري كه مي‌توانند به داد يكديگر برسند زندگي كرده و بزرگ مي‌شوند. 
 
 
ميانگين گفت‌وگو در خانواده ؛ کمتر از 15 دقيقه
 
زهرا سليماني: اينكه هر يك از ما در روز چقدر براي اعضاي خانواده خود وقت مي‌گذاريم مساله‌اي است كه در سال‌هاي اخير نسبت به آن هشدار داده شده است، آن هم به اين دليل كه با گسترش فعاليت شبكه‌هاي اجتماعي اعضاي خانواده زمان طولاني را در طول روز به آن اختصاص مي‌دهند كه همين امر پيامدي جز دوري اعضاي خانواده با يكديگر را به دنبال ندارد. عدم توجه اعضاي خانواده به نيازهاي يكديگر، نارسايي‌ها و تبعات جبران‌ناپذير و بنيادي را براي خانواده‌ها به دنبال دارد. «آرمان» درباره روابط خانوادگي و اعمال شيوه‌هاي جديد در زمينه نحوه برقراري ارتباط موثر، با سيدحسن موسوي‌چلك، رئيس انجمن مددكاري ايران، ‌به گفت‌وگو پرداخته است.
 
 در سال‌هاي اخير همواره هشدار‌هايي در اين باره داده شده كه روابط درون‌خانوادگي كاهش چشمگيري داشته است. نحوه برقراري ارتباط در بين اعضای خانواده را در ايران و در حال حاضر چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
خانواده، مهم‌ترين و موثرترين نهاد اجتماعي است. يكي از مهم‌ترين كاركردهاي نهاد خانواده ايجاد بستر براي رشد و تعالي اعضاي آن است. تقويت روابط بين اعضاي خانواده باعث ايجاد حس صميميت بين آنها مي‌شود. هر يك از افراد در خانواده تكيه‌گاه محكمي براي يكديگر محسوب مي‌شوند كه همين امر مي‌توانند مشوقي براي دستيابي به اهداف آنها باشد. يكي از مهارت‌هاي مورد نياز براي زندگي اجتماعي به ويژه در خانواده كسب مهارت گفت‌وگو است. 
 ميزان گفت‌وگو در بين خانواده‌هاي ايراني الان چقدر است؟
بنابر تحقيقي كه به نام فرهنگ گفت‌وگو در خانواده‌هاي ايراني انجام دادم، ميانگين گفت‌وگو در بين خانواده‌هاي ايراني در چند سال گذشته 15 دقيقه بود، اما اگر اين تحقيق هم‌اكنون انجام شود خواهيد ديد كه به دليل وجود شبكه‌هاي اجتماعي متعدد و فعاليت اكثر افراد در آنها به نسبت نرخ گفت‌وگوي اعضاي خانواه نيز با يكديگر كاهش يافته است. گفت‌وگو و تعامل به معناي واقعي يك مهارت است، آن هم به اين دليل كه هر گفت‌وگو و تعامل هدفمندي مي‌تواند به تحقق اهداف در زندگي افراد تاثيرگذار باشد. افراد با كسب مهارت گفت‌وگو مي‌آموزند كه چه زماني براي صحبت كردن مناسب است و چه مكاني را بايد براي تاثير‌گذاري گفت‌وگوي موثر بايد انتخاب كنند. در واقع خوب گوش كردن و بيشتر توجه كردن به مباحث ديگران يكي از راه‌هاي ايجاد گفت‌وگوي هدف‌دار و تاثيرگذار است. به اين ترتيب مي‌توان صريح و شفاف راجع به موضوعات گوناگون با يكديگر به گفت‌وگو پرداخت. 
  براي ارتقاي مهارت گفت‌وگو در جامعه بايد از چه مهارت‌هايي بهره جست؟
در گفت‌وگوي صريح افراد صادقانه و بدون ترس به بيان افكار و انتظارات خود مي‌پردازند. اين نوع گفت‌وگو باعث افزايش اعتماد به نفس در فرد و احترام به حقوقش مي‌شود. در اين شيوه افراد واقع‌بين و منعطف هستند و كسي اجازه سوءاستفاده از آنها را ندارد. در اين نوع گفت‌وگو صميمت بين خانواده‌ها افزايش مي‌يابد و به نسبت افراد علاقه‌مند مي‌شوند كه به بيان احساسات و خواسته‌هاي خود بپردازند. در اين نوع گفت‌وگو بي‌شك مشكلات در اسرع وقت حل و فصل مي‌شود. در گذشته شب‌نشيني‌هاي خانوادگي تاثير مطلوبي بر انسجام خانواده‌ها و اقوام داشت. هم‌اكنون نيز گفت‌وگوي موثر مي‌تواند شدت تنش‌ها را كاهش د‌هد. خانواده‌هايي كه سبك گفت‌وگوي صريح را انتخاب مي‌كنند به نسبت ميزان صميميت در آنها افزايش مي‌يابد. هر يك از افراد در جامعه بايد مهارت گفت‌وگو را بياموزند، براي مثال اينكه چگونه سوال پرسيده شود و چگونه پاسخ داده شود هر يك از اين مباحث نيازمند كسب مهارت است. در ضمن چگونگي استفاده از تكنيك‌هاي زبان بدن نيز مي‌تواند در تاثير‌گذاري صحبت‌ها روي مخاطب موثر باشد. به كارگيري هر يك از اين مهارت‌ها در گفت‌وگوهاي ميان‌فردي نشان‌دهنده توجه به فرد مقابل است. اين امر باعث مي‌شود صحبت با كيفيت بهتر و طولاني‌تر انجام شود. در گفت‌وگوي موثر بايد از موضوعات تنش‌زا پرهيز كرد. بايد دانست كه در هيچ گفت‌وگويي نبايد به شيوه تحكمي و آمرانه با فرد مقابل صحبت كرد. عدم وجود فرهنگ گفت‌وگو كاهش محبت در بين اعضاي خانواده را به دنبال دارد. براي مثال اگر در يك گفت‌وگوي مناسب و صريح ميزان صميميت ارتقا يابد به نسبت محبت نيز در بين اعضاي خانواده بيشتر مي‌شود و به اين ترتيب رابطه صميمي‌تر مي‌شود. با بررسي آمار وقوع خشونت‌هاي خانگي، تعارضات خانوادگي، طلاق و ديگر نارسايي‌ها در جامعه مي‌توان به تغيير سبك زندگي، فقر محبت و بروز ديگر عوامل تنش‌زا در جامعه اذعان داشت. يكي از ضرورت‌هاي خانواده‌هاي امروز وقت گذاشتن درباره موضوعات مربوط به خود است. براي مثال گفت‌وگو درباره اينكه ديگري چه كار مي‌كند، چه حرف‌هايي گفته است يا چه چيزي خريده است نه تنها منجر به افزايش ارتباط موثر نمي‌شود، بلكه اين عوامل باعث بروز ديگر نارسايي‌ها نيز مي‌شود. 
 چندي پيش در يكي از مقاله‌هاي اجتماعي دليل بروز 97درصد از اختلافات در خانواده‌هاي ايراني عدم گفت‌وگوی موثر و بروز سوءتفاهم‌ها عنوان شده بود. به نظر شما چگونه مي‌توان شدت اين نارسايي‌ها و سوءتفاهم‌ها را در زندگي كاهش داد؟
در برخي مواقع بيان يك كلمه مي‌تواند برداشت‌ها متفاوتي را براي مخاطب در پي داشته باشد. براي مثال اگر به فرد مقابل گفته شود كه «تو فرد دهن‌بيني هستي» با اينكه به او گفته شود «تو فرد منعطفي هستي» هر يك از اين جملات بار معنايي متفاوتي را براي مخاطب به دنبال دارد. بايد دانست هر كلمه بار مثبت و منفي فراواني را به دنبال دارد و اين امر باعث بروز سوءتفاهم‌هاي متعدد مي‌شود. برخي از پژوهش‌ها نشان می‌دهند بروز 70 تا 80 درصد از سوءتفاهم‌ها در روابط افراد به دليل عدم كسب مهارت گفت‌وگوي مناسب است. هر يك از افراد چه در درون و چه در بيرون از خانواده نيازمند برقراري ارتباط با ديگران است. اين در حالي است كه مهارت گفت‌وگوی هدفمند و ايجاد ارتباط موثر يك فن است كه عدم برقراري اين مهارت در زندگي باعث بروز درگيري و دعواهاي متعدد مي‌شود. 
 چگونه مي‌توان به ارتقاي اين مهارت‌ها پرداخت؟
فراگيري اين مهارت ذاتي نيست، بلكه بايد مهارت‌هاي ارتباطي را ياد گرفت. اينكه فرد بياموزد كه چگونه و با چه كلمه‌اي بايد سوالش را بپرسد نشان‌دهنده مهارت اوست. در اغلب موارد اگر افراد به شكل صريح به گفت‌وگو با يكديگر بپردازند به نسبت تاثير‌گذاري‌شان نيز افزايش مي‌يابد. قبل از يادگيري مهارت سخن گفتن بايد خوب گوش كردن را آموخت تا فرد مقابل بتواند حرفش را بزند. در كسب مهارت گفت‌وگو پرهيز از پرسش‌هاي طولاني و عدم استفاده از كلمات تحقيرآميز مورد تاكيد قرار گرفته است. در ضمن بايد در گفت‌وگو به احساسات فرد مقابل احترام گذاشت و بالطبع به كنترل احساسات خود نيز توجه داشت. اگر در گفت‌وگو توانايي ارتقاي اين مهارت‌ها ايجاد نشود به نسبت اعتماد فرد مقابل نسبت به گوينده از بين مي‌رود. عدم رعايت اين مهارت‌ها دوري عاطفي در روابط خانواده‌ها را به دنبال دارد كه اين ضعف فقر محبت را به وجود مي‌آورد و منجر به كسب محبت از افرادي خارج از خانواده مي‌شود. كسب محبت از اعضاي خانواده يكي از پاك‌ترين و ناب‌ترين احساسات است و هر فرد براي احياي آن بايد دنبال كسب مهارت و توجه به آن باشد. 
 
منبع: آرمان

ارزش های ما

شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود.  ... ادامه مطلب

تماس با ما

 تلفن : 88834162 داخلی 230
 تلفکس : 86072599
  ایمیل شورا :این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
  ایمیل دبیرکل : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 آدرس دبیرخانه: خیابان مطهری؛ خیابان سلیمان خاطر (امیراتابک) کوچه درفش پلاک۸
  آدرس کانل تلگرام ما : https://t.me/haajm

خبر نامه

با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید

 ایمیل رسمی شورا :  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید