میثم مشایخ / محسن مهیمنی
مسئلۀ قوم و طایفه گرایی در حوزههای انتخابیه و پروسههای انتخاباتی به خصوص در فضا و عرصۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر، از جمله مسائلی است که در فرهنگ سیاسی ایران و کشورهای در حال توسعه وجود دارد و از جمله ملاکهای تاثیرگذار در نتیجه و رفتار انتخاباتی شهروندان است. در فرهنگ سیاسی و فرهنگ عمومی ما قومگرایی و قبیلهگرایی بعضاً به عنوان یک ارزش در رفتار عمومی مردم نیز مطرح شده و معمولاً بر شایستهسالاری ترجیح داده میشود. به این معنا که به طور مثال اقوام و طایفههای مختلف در عرصۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر (و حتی در عرصه انتصابهای دولتی) به جایِ فاکتورهایی مانند تجربه، تحصیلات و تخصص، در قدم نخست به دنبال کاندیدایی میروند یا برای کاندیداتوری فردی تلاش میکنند که از قوم یا طایفه یا خون آنها باشد. به طور مشهود، قوم گرایی و طایفه سالاری در عرصۀ رقابتهای سیاسی در جایی و زمانی شکل میگیرد که هنوز حضور و نقشآفرینی احزاب و تشکلهای سیاسی و نهادهای مدنی در آن نهادینه نشده یا به عبارت دیگر، آنجامعه هنوز به لحاظ سیاسی، تشکیلاتی رفتار نمیکند. از منظر آکادمیک، رفتار سیاسی باید در مرحله تکامل و توسعه، از مناسبات بَدَوی مانندنژاد، خون و جنس به اصول سیاسی، مدنی و حزبی تغییر بیابد.
دو پرسش و پاسخ به آن
شاید این پرسش مطرح شود که این نوع رفتار سیاسی دارای چه عواقب منفی است؟ در پاسخ به این پرسش میتوان گفت، چنین رویکردی موجب میشود تخصص و شایستگی افراد برای آنجایگاه (مجلس، شوراهای شهر و...) نادیده گرفته شود و افرادی بدون تخصص، شایستگی و پارامترهای لازم و صرفاً به جهت حمایتِ پایگاه قومی و طایفهای خود به جایگاه و سطوحی از مدیریت دست یابند که با سرنوشت شهروندان ارتباط مستقیم دارد و آنها توانایی و شایستگی لازم برای آنجایگاه را ندارند. این امر خودبهخود مناسبات و تعاملات آن منتخب را نیز به قوم و طایفه خود محدود میکند و عاقبت موجب نادیده گرفتن منافع جمع دیگری از شهروندان میشود.
پرسش دوم این است که اگر هر کدام از اقوام و طایفهها در حوزههای انتخابیه خود، افرادی همخون و همنژاد اما شایسته را برای کاندیداتوری حمایت کنند، آیا باز هم نقدهای فوق مترتب و صادق است؟ در پاسخ باید بیان داشت:
۱- قومگرایی و طایفه سالاری در هر جامعهای اگر شدت یابد در وهله نخست موجب بروز تنشها و اختلافات قومی و طایفهای در سطح عمومی جامعه میگردد و در نتیجۀ چنین ستیزی شکافهای اجتماعی بیش از پیش بروز مییابد و انسجام و امنیت اجتماعی در ابعادی وسیع به خطر میافتد؛ به خصوص در عرصۀ رقابت سیاسی که ستیزها به بیش از هر زمانی قوت مییابد و پررنگ مي شود.
۲- در یک رقابتِ سیاسیِ قوم گرایانه و طایفه سالارانه، برنامهمحوری و توجه به مشکلات مطروح و مرجح در حوزه عمومی و سیاستگذاری و توجه به معضلات و مطالبات در آن حوزه انتخابیه رنگ میبازد و تنها رقابت بین اقوام و طایفهها برای پیروزی و رسیدن به آن جایگاه است که خودنمایی خواهد کرد. لذا گذار از قومیت به سیاست و مدنیت دچار تزلزل میشود.
گذار به مدنیت در رفتار انتخاباتی
مطالبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... در حوزههای انتخابیه، یا جنبهای عمومی دارد و حل آنها مربوط به منفعت عموم شهروندان است یا ناشی از تبعیضهای قومی است که بعضاٌ در سطح خرد و کلان با آن مواجهیم، به عبارتی ممکن است مطالبات فقط به بخشی یا گروهی از جامعه مربوط باشند، لذا قومیت گرایی باعث تمایل و حرکت به بخشیگرایی و غفلت از مشکلات و مسائل کلان جامعه میشود.
گذار از قوم گرایی و طایفه سالاری به شایستهسالاری و رفتاری تشکیلاتی و حزبی در عرصه سیاسی چگونه ممکن است و چرا ضرورت دارد؟ چگونه میتوان اقوام و طوایف در حوزههای انتخابیه را به نحوی که به طور نسبی مطالباتشان تحقق یابد و منافعشان تامین شود، ذیل چنین رویکردی گردِ هم آورد و یکپارچه کرد؟ در پاسخ برخی راهها میتواند مبنا قرا گیرد:
۱- مبنا قرار دادنِ حقوقِ برابر برای همه شهروندان از سوی سطوح حاکمیتی نخستین قدم است، اولاً میتواند موجب تغییر نگاه و تمرکز از قوم و طایفه به «شهروند (فارغ ازنژاد، قوم، جنسیت، مذهب و...)» در سطح عمومی شود و ثانیاً میتواند با تلاش برای تحقق چنین امری، به تدریج به چنین تبعیضهایی و معضلات و پیامدهای منفیِ ناشی آن خاتمه دهد. اصولا در جوامع توسعه نیافته، آنطور که محمود سریع القلم نیز در کتاب خود مینویسد نخبگانی که دارای قدرت و ثروت و علم هستند دارای مسئولیت بیشتر برای توسعه رفتارهای توسعهمحور هستند.
۲- با نظرداشت و مبنا قرار دادنِ حقوق برابر شهروندی، وقتی جامعهای به لحاظ سیاسی و... ساختاری تشکیلاتی پیدا کند و در عرصۀ رقابتهای سیاسی، تشکیلاتمحور عمل کند، به تدریج در رفتار سیاسیِ افراد آن جامعه نگاهِ قومگرایانه و طایفهسالارانه به نگاهی مطالبهمحور تغییر میکند.
۳- در یک فضای سیاسی_جناحی وقتی احزاب و نهادهای مدنی مجرا و راه عادی و رایج پیگیری مطالبات شوند، مردم و شهروندان فرا میگیرند که باید مطالبات خود را هرچند قومی و طایفهای و مذهبی از راه مدنی و معمول پیگیری کنند. این به آن معناست که حتی اگر گروه و بخشی از جامعه به ضرورت پررنگ کردن مطالبات قومی و مذهبی خود در سطح عمومی تاکید دارند، باید آن را از طریق تاسیس و تقویت نهادهایی جلو ببرند که نماد و نهاد دموکراسی، توسعه و مدنیت هستند و نه مجاری سنتی و بَدَوی. تشکیلات و گروهها با ابزارهایی مثل لابی، مشورت، تبلیغ و تسامح و تعامل در فضای عمومی رفتار مدنی را نیز ترویج میدهند و از خشونت و رفتارهای تنش زا میکاهند.
۴- وجود احزاب و تشکلهای سیاسی در سطح خرد و کلان با رویکردی شهروندی و ملی میتواند موجب همبستگی اقوام و طوایف یا بخشی از یک قوم و طایفه شود و نیز ستیزهای طایفهای و قومی در عرصه رقابتهای سیاسی را به رقابت بر سر شایستگی، برنامه و تخصص مبدل سازد. به طور مثال، در حال حاضر در استانها و شهرهای مختلف کشور، اصلاحطلبان با رویکردی انتخاباتی «مجامع و شوراهای اصلاح طلبان» را تشکیل دادهاند که یکی از مهمترین وظایفشان اجماع بر سر یک کاندیدا در حوزههای انتخابیه است. این مجمعها و شوراها که در حوزههای انتخابیه از اقوام و طایفههای مختلف تشکیل شدهاند، در عرصه پیش و پس انتخابات میتوانند از یکسو پل ارتباطی میان شهروندان و کاندیدا یا نماینده و نمایندگان احتمالی باشند و در صورت پیروزیِ کاندیدای مورد اجماعشان به عنوان بازوی فکری و اجرایی آن نماینده یا نمایندگان عمل کنند و از سویی دیگر با ارتباطی مستمر با شهروندان، میتوانند مطالباتشان در حوزههای مختلف را صورتبندی، اولویتبندی و پیگیری کنند. لذا میتوان این امر را قدمی مثبت در راه افزایش تعامل، همآوری اقوام و رنگها و تشکیلاتگرایی ارزیابی کرد.
سخن پایانی
در پایان باید بار دیگر اشاره کرد که امروز در راه توسعه سیاسی، که خود مقدمه و علت توسعه اقتصادی نیز است، باید تلاش کرد رفتارهای شهروندان از رفتار شخصی، تنش زا و غیرمدنی به سمت رفتار سیاسی و مدنی حرکت کند. در این راه باید از فاکتورهای بَدَوی گذار کرده و به رفتار تشکیلاتی، حزبی و گروهی توجه کرد. در این راه همواره احزاب، تشکلهای غیردولتی و گروههای داوطلب مدنی و سیاسی با کارکردهای مختلف خود ابزارها و مجاری مکمل ساختارهای دموکراتیک هستند میتوانند در کمرنگ کردن رفتار قومی و نژادی فاکتوری مهم و موثر تلقی شوند.