نویسنده: اسماعيل كهرم*
حفظ فضاي سبز تنها در گرو همت شهروندان است، زيرا حتي در شرايطي كه شهرداري و فضاي سبز درختي را بكارند باز هم اين شهروندان هستند كه مسئوليت حفظ و نگهداري درخت را به عهده دارند. ما مردمي هستيم كه روي تنه درختاني كه در پاركها قرار دارند يادگاري مينويسيم يا در شهركهايي مانند شهرك اميد تهران، همه شاهد بوديم كه چطور برخی خيلي راحت درختان چندين ساله را كندند تا به جاي آن پاركينگ احداث كنند. انواع و اقسام حيلهها به كار بسته ميشود تا يك درخت خشك شود. من اينجا اين روشها را به دليل اينكه بدآموزي دارند با جزئيات عنوان نميكنم، اما با انواع و اقسام روشها، سموم هر درختي در عرض مدت زماني كوتاه خشك ميشود. کمتوجهيای كه دولت ما به فضاي سبز دارد در كنار کمتوجهي خود ما به درختكاري باعث شده است با معضلي جدي در زمينه درخت و فضاي سبز مواجه شويم. فقر فرهنگي در بيحرمتي به موجودات زنده نمايان ميشود. دين ما براي درخت ارزش و اهميت ويژهاي قائل است تا جايي كه پيامبر ما مسلمانان، حضرت محمد (ص) فرمودهاند: شكستن شاخههاي درختان همانند شكستن بال فرشتگان است.
حفظ محيط زيست، جزئي از تمدن ما
احترام و توجه به درخت در ايران و در فرهنگ ما ايرانيان مانند احترام به ساير موجودات زنده و حيوانات جا نيفتاده است و به همين دليل ناسا (همان سازماني كه انسان را به ماه برد و برگرداند) چندي پيش در كنفرانسي در آلمان كه من هم در آن حضور داشتم درباره وضعيت جنگلهاي ايران اعلام كرد: سالانه ۵/۱ تا دو درصد از جنگلهاي ايران نابود ميشود. تصور كنيد با اين ميزان از آسيب، چقدر طول ميكشد تا ايران كاملا با فقدان فضاي سبز مواجه شود؟ دقيقا ۵۰ سال. اين پيشبيني حقيقت دارد. با تداوم اين شرايط، در سالهاي ۲۰۵۰ تا ۲۰۶۰ اثري از جنگلهايي كه امروز ميشناسيم در ايران باقي نخواهد ماند. در اين شرايط سازمان جنگلها و سازمان محيط زيست در فقر كامل از نظر منابع مالي و تكنيك به سر ميبرند. در كنار اين روند جنگلهاي ايران ميسوزند و از بين ميروند در حالي كه هر جنگلبان در ايران ۱۷ هزار هكتار زمين را تحت كنترل دارد و اين درست مانند اين است كه ۳۴ هزار زمين فوتبال را به كسي بدهند و به او بگويند از اين زمينها مراقبت كن! مگر چنين چيزي ممكن است؟ حدود ۸/۷ درصد اراضي كشور ما تحت كنترل سازمان حفاظت محيط زيست است. يعني ۱۳ ميليون هكتار كه براي كنترل آن به ۱۱ميليون جنگلبان نياز داريم. معلوم است كه ايران چنين بودجهاي ندارد. در سوئيس در برخي نقاط حتي شروع به آتش زدن و جرقه زدن هم مجازات زندان دارد، اما ما كمكاري ميكنيم چون محيطبان و شكاربان و جنگلبان نداريم. چون بودجه نداريم، به اين دليل كه حفظ محيط زيست و جنگل و منابع طبيعي، اولويت دولت ما نبوده است.
درختاني كه ديگر نيستند
چندي پيش يكي از دوستانم از من مشورت ميخواست براي اينكه سمي پيدا كند تا پاي درختي بريزد كه جلوی مغازهاش بود. وقتي از او علت را پرسيدم و به اوگفتم حيف است چنار با اين قدمت چندصدساله خشك شود، او در جواب من گفت: اين درخت باعث ميشود تابلوي مغازه من ديده نشود! اين فرهنگ ما در نحوه مواجهه ما با گیاهان است. در حالي كه در تاريخ ما آمده: خشايار شاه، چهارمين پادشاه هخامنشي، از جايي عبور ميكرد كه در آنجا درخت تناوري كاشته شده بود. او وقتي اين درخت را ديد فردي را گماشت فقط براي اينكه از اين درخت مراقبت كند. در گذشته درختاني در اين آب و خاك وجود داشتند كه يك لشکر زير سايه آن استراحت ميكردند. من خودم سالها قبل درختي را ديدم كه از شدت بزرگي و عظمت، صدها گوسفند زير سايه آن ايستادند و ساعات گرم روز تابستان را در سايه اين درخت نشخوار ميكردند.
چنارهايي كه نابود شدند
درختان در سايه بيعلاقگي ما نابود ميشوند همانطور كه چنار امامزاده صالح نابود شد. چناري كه در گذشته در سردر خانه هر ايراني قرار داشت حكم پدر را براي او داشت. در حال حاضر از نظر ميزان فضاي سبز براي هر ايراني در شهرهاي بزرگ و از جمله تهران يكي از فقيرترين كشورها هستيم. هر شهروند ايراني به زور ۱۷ متر فضاي سبز دارد و در اين شرايط دانشگاه آزاد اسلامي در ارتفاع بالاي ۱۸۰۰ متر كه فقط اختصاص به جنگل دارد، دانشگاه ميسازد. اگر اطراف شهرها و در ارتفاعات ۱۸۰۰ متر به بالا جنگل داشتيم ريزگرد نداشتيم. هر هكتار جنگل در سال ۵/۷ تن ريزگرد را مهار ميكند. ريزگردها در حال حاضر به دليل خشكي تالابهاي داخلي و خارجي به معضلي اساسي براي كشور و سلامتي شهروندان تبديل شدهاند و در جنوب كشور به واسطه همجواري با كشورهايي مانند عراق كه منشأ اين ريزگردها هستند اين قضيه شدت گرفته است. اين در حالي است كه اگر جنگل وجود داشته باشد و در ارتفاعات شهرها فضاي سبز نابود نشود، ريزگردها كامل مهار ميشوند. اين قاعده درباره شهرهاي جنوبي كشور هم صادق است.
سرانه هر تهراني، يك درخت
درخت و توجه به آن هم در هويت ما و ايرانيبودنمان ريشه دارد و هم در دين ما بر حفظ درخت تاكيد فراوان شده است اما باز هم كمتر كسي را ميتواني پيدا كني آنطور كه بايد و شايد لزوم اين امر را درك كرده و درخت را همچون انساني زنده تكريم كند و تصور نكند چون درخت زبان ندارد ميتواند هر بلايي بر سر آن بياورد. ميگويند سرانه هر تهراني يك درخت است، تصور كنيد اگر هر تهراني فقط و فقط يك درخت و نهال را به خانه آورده و بكارد تهران و به دنبال آن ساير شهرها چه گلستاني خواهد شد. درخت رطوبت و طراوت به محيط ميدهد و آلودگي هوا را از بين ميبرد. درخت سراپا فايده بوده و همه جوره مفيد است. درختان آب را از ابر گرفته و از طريق خاك، به اعماق زمين ميبرند. به قول مولوي، شاعر مطرح كشورمان: اين درختانند همچون خاكيان، دستها بر كردهاند از خاكدان، با زبان سبز و با دست دراز، از ضمير خاك ميگويند راز. به فرزندانمان احترام به درخت را بياموزيم و از خدا تشكر كنيم. در كنار ميليونها خودرو موتورسيكلتي كه هوا را آلوده ميكنند يك كارخانه طبيعي به نام درخت داريم كه سموم نفسگير را ميگيرد و آن را تبديل به اكسيژن ميكند. اين كارخانه طبيعي را تعطيل نكنيم.
* مشاور رئيس سازمان حفاظت محيط زيست