نویسنده: ثريا عزيزپناه*
قبل از اينكه درباره نقش رسانه در برجسته كردن آسيبهاي اجتماعي در حوزههاي مختلف و به ويژه حوزه كودكان صحبت كنيم بايد اين نكته را مد نظر قرار دهيم كه رسانه به تناسب جامعهاي كه در آن حضور دارد ميتواند نقشهاي متفاوتي را ايفا كند. در كشور ما رسانه نقش بسيار پررنگي را در فعاليت در حوزه آسيبهاي اجتماعي دارد و اين نقش پررنگ را در نبود جامعه مدني و احزاب به عهده گرفته و ميتوان گفت جاي خالي آنها را پر كرده است. براي مثال در حوزه كودكان رسانه نقش زيادي در بازتاب مشكلات و مسائل آنان دارد. اين مساله شايد در ساير جوامع هم وجود داشته باشد ولي در جامعه ما به دليل اينكه فعالان عرصه مدني نميتوانند به رسانه دسترسي داشته باشند، نقش رسانه پررنگ تر ميشود.
كمك رسانههاي نوشتاري به فعالان مدني
فعالان مدني در كشور ما چندان جايگاه مشخصي ندارند و به همين دليل دسترسي آنها به رسانه ملي با مشكل مواجه است و سهم پررنگی براي آنها در نظر گرفته نشده است. رسانهاي كه به نهادهاي مدني در حوزه كودكان كمك كرد رسانههاي نوشتاري بودند و جديدا هم فضاي مجازي در اين عرصه كمكهاي خوبي كرده است. يك پايه اساسي حساس كردن جامعه نسبت به آسيبهاي حوزه كودكان دست رسانهها بوده است. رسانهها در بازتاب شرايط كودكان، در پروندههاي كودك آزاري و در مواردي كه قوانيني مطرح بود، كمك زيادي به فعالان اين حوزه كردند و توانستند جاي خالي بسياري از مسائل را در جامعه ما پر كنند. به نظر من تا همين لحظه هم از اين نظر رسانهها در اين زمينه فعاليتهاي خوبي داشته اند، البته اين فعاليتهاي مثبت و سازنده از سوي تمام رسانهها پيگيري نشده است و تنها بخشي از رسانهها اين رسالت را براي خود قائل بودهاند و در اين زمينه قدمهاي مثبتي برداشته اند. هر چند كه اين همكاري نوپا و معطوف به دو سه دهه اخير است اما وجود اين همكاري جاي اميدواري دارد و نويدبخش آيندهاي بهتر است. البته در حوزه كودكان انتظاري كه ميرود اين است كه همكاريها از اين بيشتر باشند. تجربه نشان داده است مسائلي كه به رسانهها راه مييابند و در آنجا به بحث گذاشته ميشوند، ميتوانند راه را براي يك فعاليت و حركت تأثيرگذار در اين زمينه باز كنند. زماني كه يك مساله به رسانه راه مييابد جامعه نسبت به آن حساس ميشود و تلاشها براي تغيير و اصلاح امور آغاز ميشوند و همين باعث شكلگيري حركتهاي ماندگاري ميشود. براي نمونه ميتوان به پرونده آرين گلشني در دهه هفتاد اشاره كرد. راه يافتن اين مساله به رسانه و طرح مشكلاتي كه وجود داشت باعث شد قوانين اين حوزه و به ويژه قانون حضانت تغيير پيدا كنند و در آنها تجديدنظري جدي صورت گيرد. تغييري كه در اين زمينه روي داد مديون بازتاب رسانهاي آن بود. مورد بعدي كه در اين زمينه حائز اهميت است و بازتاب رسانهاي آن نقش زيادي در تدوين قانون در اين زمينه داشت، بازتاب كودكآزاريها در رسانهها بود كه باعث شد جامعه نسبت به اين مساله واكنش نشان دهد و راه براي تدوين قانون براي پيشگيري و مقابله با كودكآزاري باز شود. به نظر من اگر بخواهيم نقش رسانه را در جامعه ايران مورد واكاوي قرار دهيم بايد بگوييم كه رسانهها يك نقش مهم و پررنگ در بازتاب شرايط كودكان و حساسسازي جامعه به عهده دارند و از طريق رسانه اين امكان به وجود ميآيد كه مشكلات و مسائلي كه در اين زمينه وجود دارد به گوش مسئولان برسد و همين آگاه شدن مسئولان از مشكلات باعث ميشود اقدامات در اين زمينه فزوني بگيرد. فشاري كه جامعه براي تغيير برخي از مسائل و تدوين و اصلاح برخي قوانين ميآورد از طريق رسانهها اعمال ميشود. به همين دليل است كه رسانه در جامعه ما با توجه به شرايط و محدوديتهايي كه براي فعالان جامعه مدني وجود دارد، نقشي متفاوت و پررنگ تر يافته است.
استفاده درست از فرصت فضاي مجازي
در فعاليت براي برجسته كردن آسيبهاي اجتماعي و به ويژه آسيبهاي حوزه كودكان، علاوه بر رسانههاي رسمي كه وجود دارند نقش فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي هم قابل تأمل است. شبكههاي اجتماعي روند اطلاع رساني را تشديد كردهاند و باعث شدهاند كه اطلاعات در كمترين زمان در جامعه جريان يابند. شبكههاي جديد، بسياري از مشكلات فعالان حوزه كودك را در اطلاع رساني رفع كرده اند. براي نمونه ما به عنوان فعال كودك زماني كه ميخواستيم از شرايط كودكان در شهرستانها و روستاهاي كوچك و مناطق دورافتاده آگاه شويم و مسائل آنها را بشناسيم با مشكلات متعددي مواجه بوديم. براي اينكه بتوانيم از وضعيت اين كودكان اطلاع يابيم لازم بود يا به محيط برويم و يا اينكه در آنجا دفتري داشته باشيم كه بتواند ما را از وضعيت اين كودكان و شرايط آنها آگاه كند، اما شبكههاي اجتماعي جديد بستري را به وجود آوردهاند كه بدون حضور در محل هم ميتوان از بسياري از مسائل و مشكلات آگاه شد. اين شبكهها ارتباط نزديك تر و بيشتر فعالان اين حوزه را تشديد كردهاند و باعث شدهاند فعاليتها در اين زمينه فزوني يايند. تبادل اطلاعات بين فعالان اين حوزه بهشدت افزايش يافته است. در جريان اين تبادل اطلاعات تجارب و دانستههايي جابهجا ميشوند كه راه را براي يافتن راه حلهاي سازنده و موثر باز ميكنند. زماني كه يك تجربه و راه حل در اين فضا به اشتراك گذاشته ميشود باعث ميشود فعالاني كه تازه وارد اين حوزه شدهاند از آن استفاده كنند و در عين حال احتياجي به برداشتن گامهايي كه ما در گذشته برداشتهايم نداشته باشند و مسير متفاوتي را طي كنند و از اين طريق بتوانند به نتايج بهتري هم برسند. به نظر من جامعه مدني حوزه كودكان با وجود تمام كم و كاستيهايي كه دارد و حتي شايد نحوه درست استفاده از اين فضا را هنوز بهطور كامل نداند، ولي با اين وجود حضور در اين فضا يك امكان را ايجاد كرده است كه ارتباطگيري، تبادل تجربه و پيدا كردن راهكارهاي كوتاهمدت، ميان مدت و بلندمدت از مزاياي حضور در آن است. به همين دليل به نظر من تبادل اطلاعاتي كه در اين فضا صورت ميگيرد بسيار حائز اهميت است و ميتواند فرصتهاي ديگري را هم در آينده خلق كند كه به بهبود شرايط در اين زمينه كمك كند.
* فعال حوزه كودكان
منبع: آرمان