نویسنده: هدایتالله درخشنده
سازمانهای مردمنهاد بهعنوان رگهای نیمهجان در بافت سیاسی- اجتماعی ایران با ریزشها و رویشهای بسیار همواره همراه بوده است. با وجود تايیدات و تأکیدات ضمنی بر نیاز مبرم حضور و تنفس سازمانهای مردمنهاد در کالبد جامعه ایران، اما این مهم از نگاههای سلیقهای، طیفی و سیاسی مصون نمانده است. با عنایت به عدم پویایی مقوله حزبگرایی در ایران، سازمانهای مردمنهاد با توجه به عدم وجود تنشها و حساسیتها میتواند بهعنوان منبع سیال تولیدات و مبادلات اجتماعی مورد استعمال قرار بگیرد. از آنجا که خروجی و انتظار مشروع در مباحث حزبی به سمت آگاهی و آموزش سوق پیدا میکند، سازمانهای مزبور میتوانند با نازلترین منابع و امکانات بیشترین سرویسهای اجتماعی را به جوامع هدف تزریق کنند.
به نظر میرسد میتوان از بطن جریان مشروطیت با اتکا به تلاش مشروطیت برای پایهگذاری دولت مدرن اجتماعی بهعنوان یک اولویت، رگهها و ساقههای کوچکی را رویت كرد و آن را به تلاش دولت اصلاحات بهعنوان تبلوری جدید از مشروطیت بسط داد. در اواخر دولت اصلاحات شاهد رویش کمی سازمانهای مردمنهاد بودیم. رویشی که در آستانه جوانهزدن در مسیر و غایت خود ابتر ماند و نتوانست ردایی فاخر بر تن این جریان مغتنم اجتماعی بپوشاند. سازمانهایی که میتوان با فاکتورگیری سیاست از بطن آن افقهای وسیعی را در گذرگاه حیات اجتماعی آن ترسیم و برای دستیابی به آن ریلگذاری صحیح و تلاش مضاعف و هدفمند کرد. بیشک پتانسیل بافت و باورها در اتمسفر اجتماعی ایران میطلبید که از ایجاد چنین ظرفیت مغتنمی کمال بهرهبرداری میشد؛ اما باکمال ناباوری در دولت مهرورزی به این فرصت مغتنم بیمهری شد. اینک با جان گرفتن و نگاه ویژه به «ان.جی. او» در دولت تدبیر و امید میطلبد با ترسیم و لحاظکردن تهدیدها و فرصتها در محاسبات اجتماعی، یک پلان مدرن به دور از نگاههای ابزاری و مقطعی و تعریف دکترین مناسب جهت حصول جایگاههای ویژه اجتماعی طراحی و منتشر کرد تا بتوان بهعنوان یک مکمل واقعی در مکانیسمهای اجرایی اجتماعی لحاظ شود. در امتداد تلاش و شعار دولت روحانی جهت منتشر و اجراییکردن حقوق شهروندی میتوان از استعداد و منابع این قبیل سازمانهای مردمی جهت فرمدهی این شعار ناب بهرهبرداری کرد. بهزعم نگارنده با توجه به منابع بیبدیل فکری و اجرایی در جورچین اجتماعی و با عنایت به نقش تأثیرگذار مردم در قوام این مهم میتوان بهعنوان یک کاتالیزور استراتژیک از آبشخور این جریان مغتنم استفاده کرد. سازمانهای مردمنهاد بهعنوان سوخت پاک و بدون استهلاک و آلایندگی میتواند بهعنوان خوراک دایمی موتورهای فکری- اجرایی در ماشین مدنیت ایران نقش بسزایی را ایفا کند. این سازمانها بهعنوان پالایشگاههای سیاسی-اجتماعی میتوانند با اکتشاف رخوتها و نیازهای مادی و معنوی با تولید و پالایش ایدهها و فعالیتها به پیشبرد امور مبادرت کنند. تدوین سیاستهای حمایتی از این قبیل جریانات فکری توسط دولت میتواند به یک تلاش برد-برد برای سیاستگذار و دهکهای هدف منجر شود. با توجه به حساسیت شاخکهای سازمانهای مردمنهاد نسبت به پیشبینی و یا مبارزه با معضلات جاری با چاشنی تخصص میتوان از آراي فکری- اجرایی این قشر کمال بهره را برد. توانمندسازی سازمانهای مردمنهاد علاوه بر ثمرات سیاسی-اجتماعی میتوانند بهعنوان پل مشارکت قشر متخصص که دغدغه توسعه را در باور خود مجسم و آبیاری میکنند به کمک دولت بشتابند تا با تخلیه و تجارب آراي در حوزه تخصصی خود علاوه بر شناورسازی توانمندی و اطلاعات خود بهعنوان یک فرد تأثیرگذار و علاوه بر خروجیدادن کنشها و واکنشها در سطوح جامعه وجاهت مغتنمی را برای خود در این اتمسفر مهیا سازند. معالوصف با عنایت به گفتار ماضی میتوان با حذف تنشهای سیاسی به جرأت سازمانهای مردمنهاد را بهعنوان پالایشگاه فکری و بازوی توانمند مردمی دولت تلقی کرد. سازمانهای کنشگر مردمی میتوانند علاوه بر اینکه بهمثابه یک سوخت پاک عاری از هرگونه اصطکاک و استهلاک در موتورخانه مدنیت انرژی تولید و ساطع کنند، توان آن را دارند که به پویایی و تأثیر قشر فرهیخته در اتمسفر سیاسی اجتماعی کمک شایانی کنند؛ به عبارتی «انجياو»ها را میتوان بهعنوان سوختی ارزان و پاک از جنس CNG تعبیر کرد که علاوه بر ایجاد احتراق در موتور مدنیت کمترین آلایندگی اجتماعی را تولید کند که در امتداد این احتراق موتور فعالیتهای اجتماعی در مدار تعامل مردم و حکومت قرار بگیرد. همواره جوامع بشری در طول حیات خود حکومتهایی را در خود هضم کرده که در مقابل مطالبات بحق مردم خود رنجور بوده است؛ ولی به نظر میرسد با مشارکت افراد توانمند و متخصص در قالب سازمانهای مردمنهاد میتوان سدی مطمئن را برای طغیان فکری این قشر مهیا ساخت. از دیگر عایدات این فرآورده سوختی سیاسی- اجتماعی میتوان به نقش مطالبهگرانه مردم اشاره کرد. تحصیل مطالبات و حقوق قانونی جامعه میتواند به دور از چالش و تنگنظریها در یک فرآیند نرم و بدون اصطکاکهای اجتماعی در کالبد جامعه همراه باشد. همچنین سازمانهای مردمنهاد با توجه به گستره توزیع خدمات در وسعتهای جغرافیایی میتوانند با شکستن جبرهای جغرافیایی از نگاههای جزیرهای و سلیقهای از سوی حکومت جلوگیری و با طرح دغدغه و نیاز به فرآیند بهبود شرایط در پهنههای هدف وسیعتر کمک شایانی کند. در پایان این مقال از مجموعه متولیان در سطح خرد و کلان انتظار میرود با تقویت و گسترش کمی و کیفی سازمانهای مردمنهاد جهت تولید، بسط و پمپاژ روحیه مشارکت جمعی در کالبد جامعه مبادرت کنند. باشد که فرآورده این نگاه حمایتی مشارکتی بازخوردی مغتنم برای این اعتماد اجتماعی دوسویه بین حکومت و مردم را خروجی دهد.
منبع: شهروند